شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۴
فرهنگ
Front Page

روزتا؛ كليد ورود به دنياي مصر قديم
000420.jpg
عليرضا حميدين
كتيبه روزتا را مهمترين حاصل اكتشافات باستاني مصر و يا حتي دنياي باستان ناميده اند، چرا كه با استفاده از اين كتيبه دسترسي به اطلاعات بسيار ذي قيمتي براي بشر عصر جديد ميسر شد. كتيبه روزتا در حقيقت همان كليدي بود كه بشر براي ورود به دنياي قديم مصريان احتياج داشت. كليدي سنگي از جنس گرانيت كه مصر شناسان را قادر به شناخت هرچه بيشتر مصريان عهد باستان و بسياري ديگر از تمدن هاي باستاني ساخت.
هنگامي كه ناپلئون بناپارت در سال ۱۷۹۸ براي مقابله با قواي بريتانيا به سمت مصر لشكر مي كشيد، معنا و مفهوم خطوط و اشكال نقش بسته بر روي ديوارهاي معابد و ديگر اماكن سرزمين مصر به صورت معمايي پيچيده و يا حتي حل نشدني به نظر مي رسيد. اكثر مردم فكر مي كردند كه اين خطوط و نقوش نمايانگر اسرار و رموزي هستند كه مي توانند در سحر و جادوگري كاربرد داشته باشند. شايد آن دسته از افسران و مهندسين ارتش ناپلئون كه در سال ۱۷۹۹ در نزديكي روستاي الرشيد مشغول ساخت خاكريز براي مقابله با نيروهاي انگليسي بودند، نيز چنين فكر مي كردند.
در ميان اين افراد ناظري بود به نام پير بوشارد كه سربازان تحت نظرش ناخواسته مرتكب اكتشافي شدند كه اطلاعات ما را راجع به مصر باستان بيش از تمام آنچه كه تا آن روز مي دانستيم، افزايش داد. آنان در حين ساخت خاكريز، به سنگي سياه با ارتفاعي بيش از يك متر (۱۴/۱ متر) برخوردند كه بعدها سنگ روزتا نام گرفت و در واقع اين سنگ همان كليد گرانيتي بود كه ما را قادر به ورود به گذشته مصر مي ساخت.
بر روي اين سنگ يك متن يكسان با استفاده از سه خط متفاوت هيروگليفي (خط رايج در دوران اوج و شكوه تمدن مصري) دموتيك(خط رايج در مصر در زمان كتابت سنگ روزتا كه در واقع زمان انزال و افول تمدن مصري بود) و يوناني كه پس از فتح مصر به دست اسكندر مقدوني در سيستم اداري مصريان متداول گشت، روايت شده بود. با ترجمه متن يوناني كه به دليل شناخته شده بودن آن به سهولت انجام گرفت، مشخص شد كه متن نقش بسته بر روي سنگ دستوري راجع به سالگرد تاجگذاري يكي از سلاطين مصر (اپيفانس، بطلميوس پنجم) در تاريخ ۱۷ مارس ۱۹۶ ق.م است. حال با دانستن اين مطلب، دانشمندان مي توانستند دو متن ناشناخته ديگر كه راوي همين متن يوناني بودند را ترجمه و تفسير كنند.
پس تلاش ها آغاز شد بسياري از دانشمندان و علما در اقصي نقاط جهان سعي كردند تا دو متن باقيمانده را با بهره گيري از متن يوناني ترجمه كنند. در ميان اين دانشمندان افراد بزرگي چون توماس يانگ فيزيك دان بزرگ انگليسي و يا جواناني نه چندان مطرح اما مستعد همچون ژان فرانسوا شامپوليون فرانسوي وجود داشتند.
توماس يانگ موفق شد تا آن قسمت از كتيبه كه همان متن يوناني را با استفاده از خط دموتيك روايت كرده بود، ترجمه و تفسير كند. اما معماي اصلي همچنان دست  نخورده باقي مانده بود. اكثر متون اصلي و كليدي مصر باستان با استفاده از خط تصويري هيروگليف نوشته و ضبط شده بود و نه دموتيك، نوع جديدتر و جهش يافته هيروگليف بود.
پس همچنان يك معماي رمزآلود ديگر بر روي سنگ روزتا باقي مانده بود كه مي بايست رمزگشايي مي شد.
سرانجام در سال ۱۸۲۱ ميلادي ژان فرانسوا شامپوليون، جوان فرانسوي، موفقيت اصلي را حاصل نمود و توانست متن هيروگليفي موجود بر روي سنگ روزتا را ترجمه و تفسير كند. با استخراج اصول و مباني خط هيروگليف به دست شامپوليون ديگر دانشمندان نيز دست به كار شدند و به مرور زمان خواندن و تفسير خطوط هيروگليف، به صورت پيشرفته ميسر شد. خواندن اين خط معادل بود با خواندن تاريخ مصر. با رمزگشايي خط هيروگليف بسياري از كتب و اسناد، ذكريات جنگ ها و ديگر وقايع و يا سنن و طريقه زندگي مصريان باستان براي مصرشناسان مفهوم و قابل درك گرديد و تمامي اين پيشرفت ها بدون بهره گيري از سنگ روزتا غيرممكن بود.
اين سنگ آن قدر اهميت داشت كه علم مصرشناسي تولد خود را مديون آن است. سنگي كه از سال ۱۸۰۱ كه فرانسه اين سنگ را به انگليس تسليم كرد در اختيار انگلستان و اكنون در موزه بريتانيا است.

بالاتر از خانه عقاب
000423.jpg

مجموعه داستان «بالاتر از خانه عقاب» نوشته عبدالمجيد نجفي كاري از مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري، توسط انتشارات سوره مهر به بازار آمد.
اين مجموعه داستان، شامل ۱۲ داستان كوتاه است كه با وجود مجزا بودن داستانها از يكديگر، فضاي سياه و تاريك بر همگي آنها سايه افكنده و هر يك به گونه اي به عالم ماورايي متصل هستند و در واقع ارتباط دو عالم را در قالب شخصيت هاي داستاني نمايان مي سازد. پيرمردي كه تابها را هل مي داد، هي آقا!، بيست دقيقه مانده به درخت، بالاتر از خانه عقاب، عروسك گمشده، خانه جديد، بال بوقلمون و فال حافظ، جنگ با اشباح، افسون سايه ها، مهاجر (آخرين بازمانده)، معادله، ستاره عمرآباي عناوين داستانهاي اين كتاب است. آنچه مي خوانيد بخشي از اين كتاب است: «... حالا كه چند سال گذشته است، مي خواهم همه چيز را همان طور كه اتفاق افتاده است، برايتان تعريف كنم. آن سال اواخر شهريورماه بود كه پدرم قطعه زميني درون جنگل، بالاتر از جايي كه«خانه عقاب»مي گفتند، خريد و طبق سليقه خودش طراحي كرد و با هزينه كمي ييلاقي كوچك، اما زيبايي ساخت...»
اين كتاب در ۸۳ صفحه، به شمارگان ۳۳۰۰ نسخه و با قيمت ۵۵۰ تومان به بازار كتاب عرضه شده است.
عبدالمجيد نجفي از داستان نويسان مطرح حوزه ادبيات كودك و نوجوان است.

مرور كتاب ۱
مرگ، آخرين مرحله رشد
000426.jpg

از اولين باري كه بشر، مرده خويش را با دستان خود در خاك كرد، قرن ها مي گذرد و در طول قرن هاي متمادي تا به حال، از بين بردن مرده به شيوه هاي مختلف ادامه دارد.
بشر مرده خويش را به سرعت از جلوي چشم خويش دور مي كند. شايد به اين دليل كه از آن فرار كند؛ و با اين كه مرگ از بديهي ترين و اجتناب ناپذيرترين واقعيات است، گويي بشر نمي خواهد آن را بپذيرد و هميشه در تلاش بوده، اين واقعيت محتوم را از ميان بردارد و به زندگي جاويد برسد. اگر نگاهي به افسانه ها و داستان هاي قديمي بياندازيم، تلاش انسان ها و شخصيت هاي مهمي چون گيل گمش را مي بينيم كه براي رسيدن به جاودانگي تلاش كرده اند. در زمان كنوني هم، موضوع مرگ پيوسته انكار مي شود و مورد غفلت قرار مي گيرد، گويي مرگ هم بيماري ديگري است كه مي توان بر آن چيره شد و شايد به اين دليل كه نمي توانند براي آن راه حلي بيابند، از آن فرار مي كنند. در بسياري از جوامع پيشرفته، عموما وقتي كسي مي ميرد، به سرعت جنازه اش را از جلوي چشم همه دور مي كنند و مراسم تدفين با سرعتي حيرت آور انجام مي شود تا كسي را ناراحت نكند. و اين چنين است كه هنوز آنها با مرگ و مردن بيگانه اند. اما برخي جوامع، خيلي خوب ياد مي گيرند با مرگ كنار بيايند، آنها از مرگ فرار نمي كنند، بلكه از كودكي با واقعيت روبه رو مي شوند و با درك مفهوم مرگ، راحت تر آن را مي پذيرند.
به راستي چرا مردن اين قدر سخت است؟ چرا انسان اين قدر از نيستي بيم دارد؟ اگر به ما مي گفتند وقت معيني براي زندگي داريم، چه مي كرديم؟ آيا دانستن اين نكته باعث مي شود شيوه زندگي خود را عوض كنيم؟ اگر كسي را كه دوستش داريم، از دست بدهيم، چه خواهيم كرد؟ اگر او در حال مرگ باشد، در آخرين لحظات به او چه خواهيم گفت؟ چرا با اعضاي خانواده خود درباره مرگ حرف نمي زنيم؟
اينها پرسش هايي است كه«دكتر اليزابت كوبلر راس»سعي كرده است در كتاب«مرگ، آخرين مرحله رشد »به آنها پاسخ دهد. او در اين كتاب تلاش كرده تجربه هاي شخصي خود را در مورد واقعيت هاي مرگ و مردن، در كنار انديشه هاي عالمان اديان گوناگون، پزشكان، پرستاران، مديران برگزاركننده مراسم ترحيم، جامعه شناسان، ديدگاه هاي ساير فرهنگ ها درباره مرگ و مردن، سخنان بيماران لاعلاج و يا كساني كه مرگ عزيزانشان را تجربه كرده اند،  عرضه كند و به ما بياموزد كه مرگ، براي عمر ما حدي قائل مي شود و ترغيب مان مي كند تا در اين فرصت محدود، كار مفيدي انجام دهيم و از زمان نهايت استفاده را بكنيم، او با شهامتي كه به خرج داده، موضوع مرگ را در طيفي گسترده بررسي كرده و به همه ما فرصت بي مانندي داده است تا معني واقعي بشر را از طريق دستيابي به ارزش مرگ و در رشد مادي و معنوي انسان كشف كنيم و اين نعمت بزرگ را قدر بدانيم و درك كنيم كه هستي، در سايه نيستي رنگ مي گيرد.
كتاب«مرگ، آخرين مرحله رشد» با ترجمه روان خانم پروين قائمي، توسط انتشارات پيك بهار در ۲۱۳ صفحه به چاپ رسيده و به قيمت ۱۰۰۰ تومان عرضه مي شود.
فاطمه لوعاليان

مرور كتاب ۲
زنداني زمان

نوشتن از انسان هاي بزرگ، كاري بزرگ است. دلي بزرگ مي طلبد و قلمي چيره. گاه نوشتن از اين بزرگان به عادتي مي ماند، يا تبي. اين تب نوشتن يا نوشتن بر فراز موج هايي كه گاه برخيزند و به آرامي فرو مي نشينند، بعضا حتي به زيان قهرمانان داستان مي انجامد. قهرماني كه ابزاري را مي ماند در دست موج سواران بي باك. صفر قهرمانيان مردي بزرگ بود. از بزرگي اين قديمي ترين زندان سياسي همين بس كه همچون فراخ شانه اي از نسل عياران و رادمردان، از آنچه كه باور دارد روي بر نمي گرداند، هر چند كه بهاي اين مردي، سي و دو سال حبس باشد.اولين گام ارج دار براي شناساندن صفر از درويشيان بود، با كتابي كه خاطرات نام گرفت. در اين كتاب، درويشيان حاصل گفت وگوي ۸۰ ساعته خود با صفر قهرمانيان را پس از استخراج از نوار و افزودن منابع تاريخي و ذكر استنادهاي لازم و اعلام، در حجمي بالغ بر ۵۰۰ صفحه منتشر كرد. از آن به بعد، ديگران كم و بيش مقلد او بوده اند و يا به نوعي بر موج اين اثر سوار شدند. كتاب زنداني  زمان نيز در حد زيادي برگزيده اي است از اين خاطرات. آوردن نام كتاب درويشيان در فهرست كوتاه منابع، هر چند كه نيت نيكوي نويسنده _ يا برگزيننده جوان _ را مي رساند، اما دردي را دوا نمي كند، در هيچ جاي كتاب اشاره اي به منبعي كه نوشته از آن برداشته شده و از قواعد اوليه نگارش است نشده است، دريغ از درج يك پاورقي و منبع درست و حسابي در كتاب.
آغازين صفحات كتاب به ذكر تاريخ مختصر زبان تركي مي پردازد كه اساساً ارتباط مستقيمي با صفرخان قهرمانيان ندارد. اي كاش نويسنده در اين صفحات به معرفي سير مختصر وقايع سالهاي ۲۴-۲۵ سالهايي كه صفر قهرمانيان را صفرخان كرد، مي پرداخت.
در فصلي از مجموعه، برگزيده اي از مطالب نشريات مختلف درباره صفرخان ارائه مي شود، و باز هم بدون معرفي دقيق و ارائه آدرس صحيح به خواننده. در صفحه ۱۶۱ كتاب، آنجا كه گردآورنده خواسته است كمي دقت به خرج دهد و عبارتي به نام روزنامه بيافزايد، گفته است:  همشهري _ پيشين. معلوم نيست اين پيشين به كجا استناد مي كند. در خوشبينانه ترين حالت خطاي چاپي و در نوع غيرخوش بينانه اش بيانگر بيگانگي مطلق برگزيننده با قواعد نگارش و تحقيق است. (هرچند احتمالاً به مصاحبه مفصلي كه همشهري چند سال پيش در زمان حيات صفر قهرمانيان با وي انجام داده بود، اشاره دارد و احتمالاً كل مصاحبه را با اندك جستجويي به راحتي در بخش هاي گوناگوني از كتاب مي يابيم).
با اين همه ارج كار و زحمتي كه در گردآوري و برگزيدن مطالب صرف شده است، انكار ناپذير است.
بخش مربوط به معرفي زبان تركي نيز هر چند معلوم نيست كه از كجا برداشته شده است و با اين كه هيچ ارتباطي به مجموعه ندارد، حاوي اطلاعات بسيار ارزشمند و دقيق در مورد زبان تركي است.
امير چهره گشا عنوان كتاب را از شعر ديداري با آتش و عسل برداشته است.
زنداني زمان را انتشارات اختر در تبريز در ۲۰۴ صفحه و به قطع رقعي منتشر كرده است.
اميد نيايش

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |