سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۴
فتح خرمشهر در گفت وگو با فرمانده لشكر ۲۳ تكاور
۵۷۵روزاسارت
001539.jpg
عكس :مسعودخامسي پور
عباس اسدي
خرمشهر سرافراز و سرسبز در زير آتش و خون و كينه و نفرت دشمنان خونين شهر ناميده شد تا ۵۷۵ روز طعم تلخ و گزنده اسارت را بچشد و در هماوردي ميان حق و باطل و در نجواي عاشقانه انسان هاي دلداده و به خدا پيوسته، دردها، سختي ها، مرارت ها و ناكامي ها را صبورانه پذيرا شود.آن روزها كه در عمليات بيت المقدس با رمز با شكوه علي ابن ابيطالب جوانان عاشق و شيداي سرزمين ايران و مريدان خميني كبير(ره) به سوي دشمن براي رهايي خرمشهر حمله ور شدند، همه با وحدت، همدلي و همراهي، ۲۵ روز در ميان آتش و خون و خاكستر بر دشمن تاختند. چاشني اين همه تلاش و اقتدار و خستگي  ناپذيري، شب آدينه اي بود كه نجواي كميل روح تازه اي در كالبد عاشقان دميد و هر يك از رزمندگان در گوشه اي از نخلستان ها چفيه اي بر سر انداخته و در حال سجده با خداي خود راز و نياز كردند تا طعم پيروزي را به كام مردم ايران شيرين كنند. سوم خرداد روز پيروزي و مقاومت نام گرفت و براي هميشه در تاريخ جاودانه شد. چه اينكه اگر ملتي مقاوم و سرسختانه در مقابل زياده خواهي هاي دشمن زبون بايستد، فرجامي جز پيروزي نخواهد داشت و ملت ايران شادمانه از آن روز تاكنون مقاومت و پيروزي را تجربه مي كند.
امير سرتيپ دوم علي حسين پور فرمانده لشكر ۲۳ تكاور يكي از فارغ التحصيلان دانشكده افسري در واپسين روزهاي شهريور سال ۱۳۵۹ با اذن وزير دفاع وقت بي هيچ تأمل جشن فارغ التحصيلي را با همرزمان در دروازه هاي خونين شهر با دفاع جانانه از شهر برپا مي كند. اكنون بعد از آن همه سال به نظر مي رسد كه او سخت جان تر از آنچه تصور شود، مي نماياند كه پس از هشت بار مجروحيت و حضور هشت ساله در جنگ، با تركش خصم در بدن، چابك تر از ما بر صندلي فرماندهي تكيه زده است . گفت وگو با فرمانده لشكر ۲۳ تكاور درباره آزادسازي خرمشهر زماني اهميت مي يابد كه بدانيم او از جمله رزمندگان جسته از مرگ هشت سال جنگ است كه هم در زمان اشغال خرمشهر جزو آخرين نفرهايي بوده كه از خرمشهر بعد از ۳۴ روز مقاومت سرسختانه عقب نشيني كرده و پس از ۵۷۵ روز اسارت خرمشهر، جزو اولين افرادي بوده است كه پا به اين شهر گذاشته و سرود پيروزي را با همرزمان همنوا شده است. گفت وگو با اين فرمانده به مناسبت فتح خرمشهر در پي مي آيد.

* برخي فتح خرمشهر را فتح ارزش هاي اسلامي، لحظه اوج دفاع مقدس، رهايي از اسارت و بردگي، پيروزي شيرين، آغاز اقتدار و هماوردي پرشكوه با سپاه كفر و كليد پيروزي هاي پياپي در هشت سال دفاع مقدس تعبير مي كنند، تعبير شما به عنوان فرمانده لشكر ۲۳ تكاور كه آن روزها در جريان اشغال و فتح خرمشهر بوديد در اين باره چيست؟
- هشت سال دفاع مقدس با حوادث تلخ و شيرين زيادي همراه بوده است. همان طور كه از فتح خرمشهر به عنوان يك حادثه شيرين و پيروزي گوارا ياد مي شود اشغال اين شهر هم براي ما در آن مقطع زماني بسيار تلخ و دردناك بود. همان گونه كه آزادسازي خرمشهر از نظر سياسي و موقعيت و توانمندي نظامي براي ايران اهميت قابل توجهي داشت، اشغال اين شهر مهم و استراتژيك توسط قواي نظامي عراق براي ما بسيار آزاردهنده و بازتاب جهاني خوبي نداشت.
ما اگر تاريخ جنگ هاي موجود در جهان را بررسي كنيم جنگ تحميلي پس از جنگ ويتنام يكي از طولاني ترين جنگ ها بوده است .
و البته كسي هم پيش بيني نمي كرد كه جنگ اين همه طولاني شود. هر چند در آن موقعيت زماني صدام با خيالي خوش اعلام كرده بود كه بايد ظرف ۴۸ ساعت تهران را بگيريم و بسياري از شهرهاي استان خوزستان را با نام هاي عربي در تصور خويش نامگذاري كرده بود. اما دلاورمردي، خستگي ناپذيري و دفاع جانانه فرزندان اين آب و خاك سرنوشتي را رقم زد كه در اين ميان پيروز و سرافراز جنگ هشت ساله را پشت سر گذاشتيم بدون آنكه حتي يك وجب از خاك پاك ميهن در اشغال عراقي ها بماند.
در هر صورت در ابتداي جنگ در استان خوزستان فقط لشكر ۹۲ زرهي اهواز مستقر بود و در غرب لشكر ۸۱ زرهي كرمانشاه، حتي آنها هم به طور كامل در مرز نبودند و دشمني كه با حمايت استكبار جهاني و با تجهيزات كامل يورش به سرزمين ما را آغاز كرده بود فكر نمي كرد به سد محكمي به نام مبارزان و رزمندگان بي ادعاي اين سرزمين برخورد كند. در آن زمان خوزستان به سه قسمت شمالي شامل شهرهاي دزفول و انديمشك، جنوبي شامل خرمشهر و پادگان حميد و مياني شامل سوسنگرد و بستان تقسيم شده بود.
جبهه شمالي خوزستان در عمليات فتح المبين از اشغال نظاميان عراقي خارج شد كه طي اين عمليات ۲۴۰۰ كيلومتر از سرزمين ما آزاد شد. عمليات فتح المبين مقدمه اي بود بر عمليات آزادسازي خرمشهر. در عمليات فتح المبين كه از ۱۰/۱/۱۳۶۱ شروع شد و تا ۱/۲/۱۳۶۱ ادامه داشت با فاصله كمتر از ۱۰ روز مرحله نخست عمليات بيت المقدس با هدف آزادسازي خرمشهر پي ريزي شد.
* قبل از اينكه وارد بحث عمليات بيت المقدس و آزادسازي شويد، مي خواستم بدانم ۵۷۵ روز اسارت خرمشهر چگونه گذشت، با توجه به اينكه شما در زمان اشغال اين شهر توسط نيروهاي بعثي در جبهه بوديد؟
- رژيم عراق كه در ۳۱ شهريور سال ۱۳۵۹ فرودگاه مهرآباد را بمباران كرد ما دانشجوي فارغ التحصيل دانشگاه افسري بوديم، در آن زمان و در همان روزهاي ابتدايي جنگ شهيد نامجو به جمع دانشجويان آمدند و براي ما سخنراني كردند، به ضرورت هاي حضور در جنگ و دفاع از ميهن پرداختند، دانشجوياني كه اعلام آمادگي كردند براي حضور در جبهه ها به وسيله يك هواپيماي ۳۳۰ از تهران بدون فوت وقت به اهواز منتقل شده و ۲۴ ساعت بعد به سوي خرمشهر روانه شديم. در آن زمان گردان «دژ» و تعدادي از نيروهاي مردمي در جبهه خرمشهر حضور داشتند و شايد با كمترين امكانات از خرمشهر دفاع مي كردند، اين گردان به همراه نيروهاي مردمي و شماري از رزمندگاني كه تازه به جمع آنها پيوسته بودند به مدت ۳۴ روز در زير آتش سنگين سلاح هاي پيشرفته و ارتش مجهز عراق در جنگ تن به تن در نبردي جانانه از خرمشهر حفاظت كردند.
در آن زمان علاوه بر دانشجويان فارغ التحصيل دانشگاه افسري، شماري هم از بسيج نخست وزيري به جبهه اعزام شده بودند كه شهيد فهميده هم در ميان آنها بود.
همه اين نيروها با وحدت و همدلي جانانه و بي ادعا براي پيشگيري از سقوط خرمشهر از جان خود گذشتند و شمار قابل توجهي افراد از جمله شهيد حسين فهميده به سوي معبود شتافتند، در نهايت پس از ۳۴ روز مقاومت خرمشهر سقوط كرد و اين شهر به مدت ۵۷۵ روز در اسارت دشمن بود، روزهاي اسارت شهر براي ما خيلي سخت و جانكاه بود و هر روز كه سپري مي شد در انتظار فرمان قرارگاه عملياتي بوديم تا خرمشهر را از دست صداميان نجات دهيم. وقتي عمليات فتح المبين در روزهاي نخست سال ۱۳۶۱ آغاز شد، روزنه هاي اميد در ما جوانه زد و نسيم پيروزي را احساس مي كرديم.
سه قرارگاه فتح، نصر و قدس هدايت عمليات را برعهده گرفتند و زير نظر قرارگاه مركزي كربلا در سه محور عمليات آزادسازي خرمشهر برنامه ريزي شده بود تا طي مراحل متعدد كار آزادسازي به نتيجه برسد، لذا مرحله اول عمليات در ساعت ۵۵ دقيقه بامداد روز دهم ارديبهشت سال ۱۳۶۱ آغاز شد كه در نتيجه آن رزمندگان از كارون گذشتند و به جاده اهواز _ خرمشهر رسيدند. در مرحله دوم عمليات كه در ساعت ۲۲ و ۳۰ دقيقه روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد، رزمندگان سه قرارگاه در محور حسينيه توانستند به نوار مرزي رسيده و دشمن را وادار كنند از محورهاي هويزه و جفير عقب نشيني كند. در نتيجه موفقيت دو مرحله اول عمليات رزمندگان و فرماندهان را متقاعد كرد كه مرحله سوم عمليات را پي ريزي كنند در نتيجه در ساعت ۲۲ روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عمليات مرحله سوم آغاز شد كه در اين مرحله تعداد زيادي از نيروهاي دشمن به اسارت درآمدند و رزمندگان توانستند به بسياري از اهداف از پيش تعيين شده دست يابند. مرحله چهارم عمليات در ساعت ۱۲ و ۳۰ دقيقه در روز ۱/۳/۱۳۶۱ توسط نيروهاي عمل كننده اعم از سپاه، ارتش، بسيج و نيروهاي مردمي خرمشهر را به محاصره درآوردند و توانستند ساعت ۱۱ روز سوم خرداد خرمشهر را از لوث وجود اشغالگران پاك كنند. اين عمليات موجب شد تا پنج هزار و ۴۰۰ كيلومتر مربع از خاك ميهن آزاد شود.
پادگان استراتژيك حميد و شهر خرمشهر از اسارت درآيد، دو لشكر دشمن به طور كامل منهدم شود. شش لشكر دشمن از ۲۰ تا ۶۰ درصد از هم بپاشد. ۱۶ هزار نفر از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شوند و بيش از ۱۷ هزار و ۴۹۹ نفر از نيروهاي بعثي به اسارت رزمندگان اسلام درآيند.
در اين عمليات همچنين ۵۵۰ دستگاه تانك دشمن منهدم شد، ۵۳ فروند هلي كوپتر دشمن سقوط كرد و تعداد زيادي هم ادوات دشمن و خودروهاي آنها به غنيمت رزمندگان اسلام درآمد.
* شما كه به تازگي از دانشكده افسري فارغ التحصيل شده بوديد به گفته خودتان بي وقفه و در همان روزهاي آغازين جنگ به خوزستان رفتيد، لحظه پيروزي و فتح خرمشهر كجا بوديد؟ و چه خاطراتي از آن روزها داريد؟
- در آن زمان فرمانده گروهان يكي از گردان هاي هوابرد بودم و شب اول عمليات، گروهان خط شكن بوديم، در آن موقع عمليات ضرب الاجل بود، شناسايي مختصري صورت داده بوديم، يك طناب را گرفته بوديم و بقيه به دنبال همين طناب مي آمدند تا براساس شناسايي قبلي، موضع و كانون حمله به دشمن را بيابيم، به يك باره ديديم كه طناب پاره شده و از اين جا به بعد راه حركت ما سد شده است و مسير نامشخص است. دل به دريا زديم و مسير را طي كرديم و با توكل به خدا و در نهايت از همان جايي سر درآورديم كه بايد حمله آغاز مي شد. در مرحله دوم عمليات هم فرمانده گردان ۱۲۶ هوابرد سرهنگ عباس كيانيا انساني بسيار منضبط بود، شب كه بچه ها مي خواستند به خط بزنند، همه بچه ها را مي بوسيد و از زير قرآن رد مي كرد ما در اين مرحله با سپاه و بسيج به صورت ادغامي كار مي كرديم، در حال مذاكره و گفت وگو با فرماندهان بوديم كه نحوه عمليات را پي ريزي كنيم كه به يك باره يك گلوله توپ ۲۰۳ ميلي متري در دو متري ما به زمين خورد و عمل نكرد، وقتي عمليات مرحله دوم شروع شد، دشمن چهار لول هاي خود را پشت آيفا نصب كرده بود و عقب نشيني مي كرد كه بچه هاي ما براي فتح و پيروزي سر از پا نمي شناختند و شماري هم از آنها در همين مرحله شهيد شدند.
در مرحله سوم عمليات كه با فاصله كمي با مرحله دوم آغاز شد، شب خاطره انگيزي بود. بر بالاي سنگر دو سه ساعتي خوابيديم، ستاره ها را مي شمرديم و لحظاتي با خداي خود خلوت كرده بوديم و هر كدام فقط و فقط به آزادي خرمشهر فكر مي كرديم. در آن شب من به طور مختصر مجروح شدم، تير در پايم بود كه خرمشهر آزاد شد و با همان پاي مجروح وارد خرمشهر شدم و سپس با اصرار دوستان و فرماندهان به بيمارستان رفتم.
در روز فتح خرمشهر كه ساعت ۱۱ روز سوم خرداد به وقوع پيوست در لحظه اي كه راديو اعلام كرد خرمشهر آزاد شد، گريه كرديم و اشك شوق ريختيم، بچه ها نماز شكر به جا آوردند و بر خاك پاك خرمشهر بوسه زدند. پايگاه ما در مسجد جامع بود و پس از آن اين مكان مقدس به عنوان يادمان ايثار، پايمردي، اخلاص و فداكاري در تاريخ ثبت شد.
* تنها ۲۰ ماه از آغاز جنگ سپري شده بود كه اين فتح بزرگ رخ داد، به طور قطع و يقين نيروهاي مردمي آنچنان كه بايد و شايد سازماندهي لازم براي حضور مؤثر و كلاسيك در جنگ نداشتند، آيا ارتش براي تجهيز و به روز كردن دانش نظامي نيروهاي مردمي در آن مقطع كار كرده است؟
- به جرأت مي توانم بگويم، اخلاص، شور و فداكاري نيروهاي مردمي بسيج و سپاه و وحدت و همدلي نيروهاي ارتش با اين نيروها در آن مقطع پيروزي آفريد. اگر وحدت و يكپارچگي نبود ما پيروز ميدان جنگ نبوديم. عمده عمليات هاي مهم را سپاه و بسيج و ارتش با يكديگر سامان مي دادند و البته نتايج خوبي هم مي گرفتند. ما در آن مقطع تجارب و اندوخته هاي خود را به نيروهاي بسيجي و مردمي منتقل مي كرديم و شور و اخلاص آنها با تجربه و اندوخته هاي ما توأمان كاري را مي كرد كه جهانيان و ارتش صدام را به تحير وامي داشت. رمز پيروزي ما در هشت سال دفاع مقدس وحدت، يكپارچگي، همدلي، همراهي و همفكري و گوش به فرمان رهبري همه نيروهاي نظامي بود و امروز هم نياز اين كشور و مملكت براي صلابت، استواري، اقتدار و امنيت عمومي فقط و فقط اتحاد و يكپارچگي و همدلي است. اگر چنين باشيم در همه عرصه ها پيروز ميدان خواهيم بود.
* عده اي از اپوزيسيون داخلي و شماري هم مخالفان نظام خارج از كشور بعد از فتح خرمشهر با بيان اينكه پيروزي نسبي حاصل شده و با يك توافق مي توان از ادامه جنگ صرف نظر كرد، استمرار شش سال جنگ بعد از فتح خرمشهر را زير سؤال مي برند و هر سال به هنگام سالروز آزادي خرمشهر بر اين طبل مي كوبند، شما به عنوان كسي كه فارغ التحصيل و دانشجوي دانشكده افسري بوديد و اكنون در كسوت فرماندهي قرار داريد، براي اين قبيل سؤالات چه پاسخي داريد؟
- درست است كه در آن زمان خرمشهر آزاد شد، اما هنوز خيلي از بخش هاي سرزمين ما در دست دشمن بود. آنچه را بعد از فتح خرمشهر دشمن ما و ايادي او بر زبان مي راندند كه جنگ را تمام كنيم، يك تاكتيك بيش نبود، آنان در پي بازسازي ماشين جنگي منهدم شده ارتش عراق بودند تا با ترميم دوباره و جاني تازه يورش همه جانبه را به ما آغاز كنند. نمونه بارز و آشكار آن اين كه ما به قواعد بين المللي تن داديم و قطعنامه را پذيرفتيم، دشمن بلافاصله به ما حمله كرد و نشان داد كه اگر قدرت داشته باشد به هيچ يك از قواعد بين المللي پايبند نيست كما اينكه چند سال بعد از جنگ به كويت حمله كرد. حلبچه را بمباران شيميايي كرد و در مواردي هم كه دچار ضعف مي شد با يك تاكتيك به گونه اي كه خود را مظلوم جلوه دهد، بحث از پايان جنگ را به ميان مي كشيد.
به باور من پيروزي هاي نظامي ايران كه از شكست حصر آبادان در مهرماه سال قبل آن شروع شده بود با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ به اوج رسيد و در مقايسه با قبل كه عراقي ها مناطق زيادي را اشغال كرده و از شمال تا جنوب، مناطق گسترده اي را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چند ماهه ايران براي بازپس گيري مناطق اشغال شده به دستاوردهاي خوبي منجر شده و در مناطق استراتژيكي چون آبادان و خرمشهر به نتيجه رسيده بود. اما هنوز مناطق گسترده اي در طول نوار ۱۲۰۰ كيلومتري مرزي وجود داشت كه تحت اشغال عراقي ها بود و اين اشغال، حتي تا پايان جنگ و آتش بس هم ادامه داشت.
اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را مي پذيرفتيم، با توجه به وضعيت قطعنامه هاي سازمان ملل كه طي آنها تنها از آتش بس صحبت شده و بر عقب نشيني تأكيد نشده بود، عملاً هيچ تضميني- حتي صوري- براي عقب نشيني نداشتيم و طبيعتاً نيروهاي داوطلب جبهه را ترك مي كردند و نظاميان حرفه اي ما از نظر تعداد، قابل مقايسه با ارتش عراق كه سه برابر شده بود- نبود و شرايط براي از دست رفتن خاك اشغال شده و حتي تهديد براي ادامه حمله نظامي مجدد عراق به ايران وجود داشت.

اجتماعي
ادبيات
ايران
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  ايران  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |