سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۸
تهرانشهر
Front Page

طرح گنجينه ها با ارائه كارت منزلت
از امروز تا فردا
000216.jpg
عكس:گلناز بهشتي
سوسن لاريجاني
سالمندان جزء وجودي جامعه هستند و هيچ گونه تجديد و انتزاعي بر آنان وارد نيست آنان در چرخه حيات جامعه حضور داشته و دارند زيرا تعادل هستي اينگونه مي طلبد
تصور مي كنيد موقعيت فرهنگي، اجتماعي و رفاهي سالمندان در جامعه چگونه قابل تعريف است و اگر طرحي در حوزه حمايت هاي رفاهي، اجتماعي، فرهنگي، قانوني و صنفي ارائه شود، چگونه قابل اجراست؟
به اعتقاد كارشناسان، افراد سالمند،  خردمندان و صاحب نظران جامعه اند. آنان تمايل دارند زمينه هاي مناسبي براي تحكيم پايگاه واقعي شان در جامعه فراهم شود تا نقش موثر آنان همچون گذشته احيا شود. با اين توصيف، چندي است كه براي يكپارچه كردن راهبردها، عملي كردن راهكارها در حوزه هاي فرهنگي، اجتماعي و رفاهي سالمندان دستگاه ها و ارگان هايي كه متولي هستند دست به اقداماتي زده اند كه يكي از آنها اين است:
طرح گنجينه ها
اين طرح تلاشي است در جهت خدمتي به حوزه فرهنگي و اجتماعي سالمندان و بناست تا با اين طرح تمامي نهادها و سازمان هاي متولي در حوزه سالمندي بضاعت و امكانات خود را در جهت فرهنگسازي و ارتقاي جايگاه و منزلت سالمند و ايفاي نفش آنان در تحكيم خانواده  و در سطحي گسترده تر در جامعه بسيج كنند. طرح گنجينه ها با علم به اينكه بهره گيري سالمندان از فضا ها و فرصت هاي خانوادگي و اجتماعي نقش موثري در تعريف دوره سالمندي و مسائل آن دارد، حمايت هاي رسمي خود را در كنار خانواده، جامعه و افكار عمومي معطوف سالمندان كرده است.
اين طرح كه از روز 12 بهمن 1383 همزمان با سالگرد ورود حضرت امام خميني (ره) به اجرا گذاشته شده است،  به مدت 3 سال ادامه خواهد داشت. طرح فوق كه با دستور شهردار تهران و توسط فرهنگسراي سالمند و به نمايندگي از طرف سازمان فرهنگي - هنري شهرداري به مورد اجرا گذاشته شده، شامل برنامه ها و مراحل مختلفي است كه در اولين مرحله با صدور كارت منزلت، سالمندان مي توانند از تمامي خدمات فرهنگي، هنري و تفريحي شهرداري ها و فرهنگسراها به صورت رايگان استفاده كنند.
كارت منزلت چيست؟
سالمنداني كه كارت منزلت دريافت مي كنند، مي توانند از خدمات رفاهي شهرداري مانند سرويس هاي اتوبوس  شركت واحد، مترو، كتابخانه، مراكز تفريحي، ورزشي، هنري و همچنين تمامي خدمات فرهنگسراها بدون پرداخت هر گونه وجهي استفاده كنند.
روي اين كارت نام يا آرم هيچ سازماني درج نشده است تا در صورت تمايل، سازمان هاي ديگر نيز بتوانند از اين طرح حمايت كرده و با امكاناتشان سالمندان را تحت پوشش خود قرار دهند.
شايد سوال شود كه اين طرح با توجه به چه نگاهي ساخته و پرداخته شده است؟ 
نگاهي به مشكلات سالمندان
بد نيست به تنگناهايي كه دوران سالمندي را با مشكل همراه مي كنند بار ديگر نگاهي بيندازيم.
۱ – پايين بودن سرانه بهره مندي سالمندان از فضاهاي تفريحي و شهري
۲ – كاهش بهره مندي سالمندان از فضاها و فرصت هاي اجتماعي به دليل تغييرات جمعيتي و ويژگي هاي رشد جمعيتي آن.
۳ – دگرگوني ها و تغييرات كاركردهاي فرهنگي - اجتماعي سالمندان نسبت به گذشته
۴ – مطلوب نبودن جايگاه سالمندان در تصميم گيري ها و برنامه ريزي هاي خانواده و جامعه
۵ – زندگي دشوار سالمندان در خانواده معاصر به دليل بافت جديد و متفاوت
۶ – آسيب پذير بودن زمينه حضور سالمندان در فعاليت هاي اجتماعي به دليل كاهش درآمدها
۷ – افزايش اوقات فراغت
۸ – از دست دادن برخي توانايي ها
۹ – از دست دادن همسر
۱۰ – مطلوب نبودن نقش و جايگاه سالمندان به عنوان الگو و مرجع در جامعه
۱۱ - افزايش مشكلات سالمندان به دليل كاهش سن بازنشستگي، طول سالهاي فراغت و عدم برخورداري از شغل رسمي
۱۲ – رشد بسيار پايين بهره مندي سالمندان از سبد كالاهاي فرهنگي
۱۳ – مشخص نبودن جايگاه و وضعيت آموزش و توانبخشي سالمندان و مطلوب نبودن جايگاه حقوقي سالمندان در سياستگذاري هاي كلان فرهنگي، اجتماعي و رفاهي
اين عوامل كه با نگرشي همه جانبه معرفي شده است در كنار صدها ضرورت ديگر، مجموعه اي از تهديدها را در مقابل سالمندان، جامعه و خانواده قرار مي دهد كه ايجاد هرگونه فرصت و حمايت رسمي و غير رسمي مي تواند به شعار از تهديدها، فرصت بسازيم جامه عمل بپوشاند.
شايد با ارائه طرح هايي چون طرح جامع گنجينه ها در مقابل آنچه كه ما آن را تهديد مي ناميم، فعال سازي توانبخشي و افزايش مشاركت سالمندان در بهبود شرايط موجود براي سالمند، خانواده و جامعه موثر واقع شود.
البته اين امكان نيز وجود دارد كه جامعه در يك نگاه، تصور كند موردي چون كارت منزلت كه از شاخه هاي طرح گنجينه هاست، چيزي در بر ندارد.
استفاده از اتوبوس هايي با ارزش بليت  20 توماني يا مترو كه بليت آن 65 تومان قيمت دارد يا حتي بهره بردن از مراكز تفريحي – ورزشي كه هزينه نسبتا بالايي نسبت به اتوبوس و مترو دارد، آنقدر با رقم هايشان اقتصاد خانواده  را تهديد نمي كند كه بخواهد به عنوان طرحي در خصوص حمايت از سالمندان مطرح شود. اما فكر كنيم كه اگر اين كارت منزلت براي هر كدام از ما نيز قابل بهره برداري بود، مثلا براي پزشكان، معلمان، دانشجويان، كاركنان دولتي و ... آيا باز هم همين تصور مي رفت؟ آن زماني كه چنين كارتي را به خاطر نوع خدمات يا شرايط اجتماعي به هر كدام از ما مي دادند تنها بحث اقتصادي آن خاطر ما را به خود اختصاص نمي داد، بلكه مهمترين چيزي كه به نظر مي رسيد، تلاش بخش هاي خدماتي بود در ارائه امكاناتشان به ما كه به معناي حمايت و قدرداني از نوع فعاليت ما بود. بنابراين خيلي راحت خواهيد ديد كه تاثير رواني چنين حركت هايي بيش از تاثير اقتصادي آن براي ما است.
حال اگر به سراغ سالمندان بياييم، خواهيم ديد كه آنان براي تامين نيازهاي معنوي شان توقع زيادي ندارند. شايد مهمترين انتظار و توقعي كه دارند حفظ حريم و حرمت آنها از طرف خانواده، اجتماع و دولت است. آنها كه بخشي از بهترين سالهاي عمر خود را وقف كار و تلاش در راه ساختن جامعه كرده اند، انتظار دارند كه زحماتشان ناديده گرفته نشود و احترامي در خور نقش واقعي آنها در خانواده و جامعه برايشان فراهم شود.
آنها مي خواهند در برنامه ريزي هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي موقعيت ويژه شان مورد نظر قرار گيرد و راه هايي براي رفع نيازهايشان پيش بيني شده و توجه جامعه و خانواده براي اداي احترام بيشتر به اين گروه معطوف شود و اقداماتي كه خانواده و جامعه مي تواند براي بهبود جايگاه و نقش سالمندان در جامعه انجام دهد، مورد توجه قرار گيرد.
با توجه به چنين خواسته هايي از سوي سالمندان و درك اين خواسته ها از سوي ديگر بخش هاي خدماتي بايد ديد كه چقدر اين نياز و درك آن مي تواند متقابل باشد.
به عبارتي بايد منتظر باشيم تا ببينيم كه ديگر بخش ها كه قادر به فعاليت در اين حوزه هستند، چقدر مي خواهند قدم پيش بگذارند. اين طرح اگر گستردگي پيدا كند و شمول آن توسعه يابد، موجب پيشگيري از انزوا و در حاشيه ماندن سالمندان مي شود و آنگاه جامعه و نسل جوان از آموخته ها و تجربه هاي آنان بهره مند خواهد شد.
سالمندان جزء وجودي جامعه هستند و هيچ گونه تجديد و انتزاعي بر آنان وارد نيست. آنان در چرخه حيات جامعه حضور داشته و دارند، زيرا تعادل هستي اينگونه مي طلبد.
با توجه به چنين تشخيصي بايد راه هاي حفظ موقعيت اجتماعي آنان را هموار ساخت، حتي اگر اين حفاظت به معناي واقعي كلمه در خور روان شدن يك اقتصاد مكفي نباشد.
در اينجا به همان شعار معروف برمي گرديم كه از تهديدها، فرصت بسازيم . مشكلات در تمام اقشار يك تهديد است. اگر به مشكلات سالمندان كه امروز تعدادشان نسبت به جمعيت كل كشور بسيار محدود است توجه نكنيم، تهديدي را بزودي خواهيم ديد كه شكل از هم گسيخته اي دارد و شامل جمعيتي به مراتب بزرگتر خواهد شد. اما اگر بتوان از حالا حركت هايي هر چند سطحي را در برابر اين مشكلات تهديد ساز آغاز كرد، آنگاه به ارزش واقعي بودن اين جمله پي خواهيم برد كه چطور از تهديد مي توان فرصت ساخت.
اما اي كاش اين مقاله در ميان مسئولان سازمان ها و ارگان هاي ديگر كه مي توانند امكاناتي در اختيار سالمندان قرار دهند، خواننده نكته سنجي داشته باشد تا آنان خدماتشان را به ليست كارت منزلت اضافه كنند تا حداقل خودشان در يكي، دو دهه ديگر بهره اش را ببرند.

نگاه
چندقلوهايي كه حمايت مي شوند
000156.jpg
يوسف بهمن آبادي- زايمان چند قلويي، يكي از پديده هاي استثنايي است كه ممكن است براي هر خانواده اي رخ دهد.جامعه، خانواده، دوستان و آشنايان وقتي مي بينند فرزندهايي چندقلو در طبيعت زندگي شان ظاهر شده، در عين اينكه هيجان زده مي شوند، يكسري استرس هايي هم آنها را فرا مي گيرد؛ استرس هايي ناشي از اينكه فرزندان چندقلو در زندگي آنها چه جايگاهي خواهند داشت، در حالي كه نگهداري يك بچه به هزينه هاي مختلفي از جمله تغذيه، پوشاك، بهداشت و ... نياز دارد. نگهداري يك بچه همزمان براي يك خانواده، مشكلات چند برابري را ايجاد خواهد كرد، آنهم در ميان خانواده هايي كه از توان مالي قابل توجهي برخوردار نيستند. مادر چنين فرزنداني، استرس هايي از كمبود شرايط رفاهي خود خواهد داشت و فرزندان نيز در چنين شرايط نامناسبي، قابليت رشد مطلوب را از دست مي دهند.
اگر احساس مي كنيد در چنين شرايطي توانايي تحمل نگهداري و مواجه شدن با مشكلات پيش رو را نداريد، بد نيست سري به مراكز مربوط بزنيد. اين مراكز براي كساني كه مشكل نگهداري بچه هاي چندقلو را دارند، يكسري امكاناتي را تدارك مي بينند كه خانواده هاي چنين فرزنداني راحت تر بتوانند با اينگونه مسائل كنار آيند. وقتي در بيمارستان منتظر نتيجه زايمان هستيد و يك آن به شما خبر مي رسد كه زايمان چند قلويي رخ داده، قبل از هر چيز به بخش مددكاري مركز زايمان رجوع كنيد. با دريافت معرفينامه اي مبني بر اينكه صاحب زايمان چند قلويي هستيد، به مراكز حمايت كننده بچه هاي چند قلويي برويد. اين مراكز باتوجه به موقعيت مالي شما و توانايي هاي موجود، امكانات مالي و تغذيه اي درخوري در اختيار شما قرار مي دهند. سازمان بهزيستي، يكي از مراكزي است كه از خانواده هايي كه زايمان چندقلويي دارند، حمايت مي كند.
محمدي، كارشناس اجتماعي سازمان بهزيستي، در مورد چگونگي حمايت از اين نوع زايمان ها مي گويد: طبق دستورالعملي كه سال 81 به ما اعلام شده است، براي زايمان هاي سه قلويي، هر سه ماه، 18 هزار تومان و براي زايمان هاي چهارقلويي 24 هزار تومان به خانواده ها تعلق مي گيرد و اگر اعتبار مالي در اختيارمان قرار گيرد، هر سال تا 94 هزار تومان جهت تغذيه مالي به اين خانواده ها پرداخت مي شود و اين مبلغ تا شش ماهگي ادامه دارد. در كنار اين موارد، شير خشك نيز ارائه مي شود.
وي در ادامه مي افزايد: موارد ديگري هم بوده كه تشخيص داده ايم كمك هاي ديگري به اين افراد داده شود. اين كارشناس اجتماعي سازمان بهزيستي در مورد اينكه چه كساني مي توانند از اين خدمات بهره ببرند، مي گويد: هر فردي كه در چنين شرايطي قرار دارد، شخصا به يكي از مراكز سازمان بهزيستي مراجعه كرده و برايش پرونده تشكيل مي دهيم. يكي از مددكاران بخش وليعصر بيمارستان امام خميني(ره) در مورد حمايت از چنين افرادي مي گويد: در بيمارستان ها، براي حمايت از افرادي كه صاحب زايمان هاي چندقلويي هستند، بخش خاصي وجود ندارد، ولي چنانچه تشخيص دهيم افرادي هستند كه احتياج مبرم به كمك و حمايت دارند، به كميته امداد معرفي مي كنيم. چيزي كه در مورد اين مسئله جاي خالي اش احساس مي شود، اين است كه افراد با زايمان هاي چندقلو به دليل نبود مراكز مشخص (حتي مشاوره) دچار سرگرداني مي شوند و براي گرفتن معرفينامه از اين سازمان به آن سازمان مي روند تا شايد بتوانند چندقلوهاي تازه به دنيا آمده را زير پوشش و چتر مالي مراكز موردنظر قرار دهند و اين مسئله نيازمند بررسي دقيق تر در مددكاري بيمارستان ها و مراكز پوشش دهنده اين افراد است، به طوري كه همه افراد واجدشرايط، امكان استفاده از همين حمايت هاي اندك را داشته باشند.

امروز
افتخاري به نام مدرن بودن
او زني روستايي بود كه با لباسي محلي روي ويلچيري قرار گرفته بود و با هدايت مردي جوان كه شايد نوه اش بود، مقابل در ورودي يكي از سازمان هاي مرتبط با امور سالمندان به دنبال طبقه اي كه بايد برود، مي گشت.
او اينجا چه مي كند؟ خدا مي داند كه تا اينجا خودش را چگونه رسانده و در اين شهر پرهياهو چقدر گيج شده است. حرف امروز بسياري از مديران مان،نوسازي ارائه خدمات به هموطنان است. بسياري از آنان (در مقوله سالمندان) معتقدند كه سابق بر اين بسيار غير موثر كار كرده اند، ولي امروز با نگاهي روشن بينانه تصور مي كنند از ارائه خدمات به صورت قديمي فاصله گرفته اند. اگر منظور از فاصله گرفتن خدمات به صورت سنتي آن بوده كه روستاييان را به شهرها بكشانيم تا خودشان در پي دريافت خدماتشان برآيند كه باز هم راه را اشتباه رفته ايم.
وقتي مي بينيم كه بعضي از روستاها، بالاي 8 درصد جمعيت سالمند دارند، بايد اين رعايت را سرلوحه كار قرار دهيم كه بخش هاي اورژانسي در كشور كدام مناطق هستند. حال چه اين بخش ها در روستاهايي با جمعيت سالمندي بالا نسبت به كل جمعيتش باشد، چه در استان هاي بزرگ كشوري.
هميشه اين مثال وجود دارد كه ما يك وضعيت مطلوب داريم و يك وضعيت موجود . شايد دل خيلي از مديران (قبل از مدير شدنشان) بخواهد كه در پستي كه قرار مي گيرند، سنگ تمام بگذارند و به همه نشان دهند مديريت يعني چه، اما اسم اين تفكرمي شود خواستن يك وضعيت مطلوب، اما بعد از مدتي كه اين كارشناسان بر مسند كار قرار مي گيرند، اگر به سراغشان برويم، متوجه مي شويم كه آنها نيز مانند بسياري ديگر نمي توانند بر وضعيت موجود غلبه كنند و وضعيت مطلوبي را ايجاد سازند. حالا به نظر بسياري از ايرانيان غير تهراني، تهران يعني وضعيت مطلوب. بنابراين با همان شناخت سطحي كه از فعاليت مديران و كارشناسان دارند، خيلي سريع مي فهمند براي تغيير دادن وضعيت موجودشان بايد به تهران بيايند، شايد كمي وضعيتشان مطلوب شود!
اما آيا اين حقيقت دارد؟ آيا در تهران به وضعيت مطلوب دسترسي پيدا مي كنند؟ آيا مي توانند سالمندان تهراني را ببينند كه در دنياي امروز قرار گرفته اند و با شيوه هاي سنتي فاصله دارند؟
بعيد مي دانم كه پس از چند بار رفت و آمد به تهران جوابشان به اين سوالات مثبت باشد. آنها با آنكه از قشرهاي مردمي و ساده اي هستند، ولي درك بالايي دارند كه مي تواند ياري شان دهد.
خيلي زود مي فهمند در تهران هم براي سالمندان آنچنان خبري نيست. شايد واقعا بعضي از گروه ها يا سازمان ها بخواهند قدمي براي ترفيع مقام سالمند و راحت زيستن آنان بردارند، ولي وقتي گروه  ها يا سازمان هاي مافوق ياري نمي رسانند، قدم ها در همان نخستين گام ها باقي خواهد ماند يا بسيار كند در مسير حركت خواهد كرد؛ حركت كندي كه نتيجه اش شايد تا نسل بعد طول بكشد. وقتي مديران از مدرن شدن خدمات سخن مي گويند بايد حساب دو، دو تا، چهار تا را كنند كه اين حرف چقدر سريع مي تواند منجر به حركت و مهاجرت ساكنان شهرهاي كوچك به مركز كشور شود.
اين مديران بهتر از هر فرد ديگري مي دانند كه نمي توانند به سرعت با اين قوانين دست وپاگير، نو شدن را به مراكز و شهرهاي كوچك كشور بكشانند و تنها با اين كلام مسير مهاجرت را به خاطر تصوري باطل كه تا مدت ها جواب نخواهد داد، به اينجا مي كشانند.
حال اگر قادر بودند در همين تهران خدمات را به سرعت به سالمندان ارائه دهند، باز هم حرفي نبود، ولي مشكل اينجاست كه نو شدن در پايتخت ايران نيز شكل كامل و جامعي ندارد. تنها شكل شاهدش باز هم ازدحام در ادارات، طبقات شلوغ مراكز و سازمان ها، كاغذبازي و بسياري از موارد ديگر است.
پس مديران و كارشناسان ما بهتر است به اين ضرب المثل توجه داشته باشند كه اول چاله را بكنند، بعد... را بكارند.

|  آرمانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |   شهر آرا  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |