سه شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۹
خرس هاي قطبي در معرض خطر
زباله خوارهاي قطبي
001413.jpg
محمدعلي نمازي خواه
خرس هاي قطبي كه يكي از زيباترين و قوي ترين جانوران كره خاكي هستند، اكنون براي نجات جان خود مجبورند به نواحي جنوبي تر حركت كنند. با گرم شدن هواي زمين و از بين رفتن يخ هاي قطبي، جانوران قطبي با مشكلاتي مانند كمبود غذا مواجه شده اند. ديدن خرس هاي قطبي در نواحي شمالي كانادا توسط مردم، اين روزها عادي شده است. اين خرس ها كه از يافتن غذا در زيستگاه اصلي خود نااميد شده اند، با حركت به سوي مناطق جنوبي تر به دنبال غذا حتي در ميان زباله ها- مي گردند. طبق آخرين گزارش زيست شناسان كانادايي، با گرم شدن زمين، نسل جانوران زيادي در خطر است كه يكي از آنها خرس سفيد و بزرگ قطبي است. اگر اوضاع آب و هواي زمين به همين منوال پيش رود، نسل خرس هاي قطبي تا 100 سال آينده به طور حتم منقرض خواهد شد. اين موجودات كه زندگي شان به يخ هاي شناور عظيم در مناطق قطبي وابسته است،  اكنون در خليج هادسون با مشكل غذايابي روبه رو شده اند. به گفته دانشمندان در آينده، در هر دهه، 9 درصد از يخ هاي قطبي آب مي شوند. در نيمه قرن آينده نيز در تابستان ها خبري از اين يخ هاي شناور عظيم نخواهد بود. دكتر اندرو دروچر، از دانشگاه آلبرتا در ادمونتون، با استفاده از ابزارهاي جديد علمي خودتوانسته اطلاعاتي جالب به دست بياورد. به گفته وي با گرم شدن تدريجي هوا در انتهاي اين قرن، نسل خرس هاي قطبي منقرض خواهد شد. در گزارش بي.بي.سي با وي، او تاكيد كرد كه خرس هاي قطبي گونه اي از جانوران هستند كه بقايشان ارتباط مستقيم با يخ هاي شناور دارد. وي مي گويد: با تغييرات مكاني يخ هاي شناور و كم شدن اين يخ ها، ما بايد به انتظار تحولاتي بزرگ در زندگي خرس هاي قطبي باشيم. با ناپديد شدن اين يخ ها، خرس هاي قطبي نيز ناپديد مي شوند. اين جانوران كه بزرگترين شكارچيان خشكي ناميده مي شوند، به آب و هواي قطب عادت كرده اند . خرس هاي قطبي از يخ هاي شناور براي نزديك شدن به شكار خود كه اغلب فك ها هستند- و همچنين پيمودن مسافت هاي طولاني استفاده مي كنند. محقق برجسته انگليسي، دكتر پيتر وادهامسل، اعتقاد دارد كه با جابه جا شدن زيستگاه خرس هاي قطبي از قطب به نواحي جنوبي تر، آينده اين جانوران تيره تر از هميشه مي شود. به گفته وي امكان دارد كه روزي خرس هاي قطبي نيز شبيه پسرعموهاي قهوه اي خود در آلاسكا در كنار رودخانه ها ديده شوند كه در حال گرفتن ماهي هاي قزل آلا هستند. دانشمندان اعتقاد دارند كه خرس قطبي با نام علمي urus maritimus به معني خرس دريايي، در حدود 200 هزار سال پيش از خرس هاي قهوه اي منشا گرفته باشد.
اگرچه به گفته لين روزنتراتر، محقق آب و هوا در برنامه هاي بين المللي قطبي WWF، اين خرس ها اصلا عادات اجداد خود را به ارث نبرده اند و به مبارزاني قوي و جست وجوگر تبديل شده اند، حال فكر كنيد به اين شكارچيان قوي تا چه حد فشار وارد آمده است كه در سطل هاي زباله مردم شمال كانادا به دنبال غذا مي گردند! اگرچه خرس هاي قطبي براي گذراندن زمستان هاي سخت قطب به گفته روزانتراتر، به فك هاي چاق با چربي فراوان نياز دارند. روزنتراتر نيز همانند تمام دانشمندان اعتقاد دارد كه با از بين رفتن يخ هاي قطبي، نسل اين خرس ها منقرض خواهد شد. خرس هاي قطبي هم اكنون در مناطق آلاسكا، كانادا، شمال روسيه، گرينلند و شمال نروژ يافت مي شوند. جمعيت هايي از آنها در مناطق جنوبي تر مانند خليج هادسون، كاملا روبه انحطاط است. در كنار اين مشكل گرم شدن هواي زمين- مشكل ديگري نيز وجود دارد. نبودن نظارت كامل بر پارك هاي حيات وحش در مناطق شمالي زمين و بد بودن آب و هوا، باعث شده است كه شكارچيان براحتي به شكار اين جانور دوست داشتني بپردازند. در كنار تمام اين مشكلات، آلوده شدن مواد غذايي جانوران شكار شده توسط خرس هاي قطبي به موادشيميايي نيز بدون راه حل مانده است. چرخه غذايي آلوده، گرم شدن هوا و از دست دادن يخ هاي قطبي شناور و شكارچيان بي رحم؛ با اين همه دردسر، آيا خرس هاي قطبي در سالهاي آينده باقي خواهند ماند؟!
جانوران پر از شگفتي
آيا مي دانسته ايد كه يكي از عجيب ترين موجودات در حيات وحش، خرس قطبي است؟ با كمي فكر در مورد مكان زندگي آنها نواحي سرد و غيرقابل تحمل قطبي- به اين موضوع براحتي مي توان پي برد. خرس هاي قطبي در مدت خواب زمستاني خود مجبورند كه ذخيره انرژي بالايي داشته باشند. دانشمنداني از قبيل هلن بريگز كه عمر خود را براي روشن كردن عجايب اين خرس ها صرف كرده اند، اعتقاد دارند كه چربي بدن اين خرس ها از نوع چربي قهوه اي است كه ماندگاري بالاتري دارد و با حجم مساوي از آن در برابر چربي سفيد، انرژي بيشتري توليد مي كند.
همچنين موهاي بدن خرس قطبي به صورتي طراحي شده كه با گير انداختن نور خورشيد در خود،  باعث بيشتر گرم ماندن اين جانور مي شود. خرس هاي قطبي در ميان پنجه هاي خود، پرده هاي پوستي رشد يافته اي دارند كه باعث مي شود در هنگام شنا،  به موجوداتي چابك تبديل شوند. بيني خرس هاي قطبي برعكس رنگ بدنشان، سياه است، به همين دليل اين جانوران فوق العاده باهوش،  در هنگام نزديك شدن به شكارشان، دست خود را روي آن گذاشته و به سمت شكار تقريبا مي خزند! اين حركت در دنياي حيات وحش منحصر به فرد است. اما شايد جالب ترين نكته در مورد آنها، وجود پرده اي ضدنور روي چشمانشان است كه همانند عينك آفتابي عمل مي كند. به دليل وجود دائمي برف در محيط زندگي خرس هاي قطبي و برگشت نور تابيده شده به برف به چشمان آنها، آفرينش اين پرده امري بسيار ضروري و جالب است. در سال 2000 و آغاز هزاره جديد، خرس هاي قطبي به عنوان محبوب ترين جانور از سوي مردم كانادا انتخاب شدند.

در حاشيه گرمايش جهاني
شايد روزي فرا رسد كه خرس هاي قطبي هم به افسانه بپيوندند. گرمايش جهاني با اين روند روبه رشد ممكن است براي هميشه زيستگاه هاي يخي قطب را به دشت هايي خاكي با رودخانه هاي پر آب تبديل كند. آن روز، خرس قطبي اگر باقي مانده باشد به جاي اينكه در يخ ها دنبال فوك بگردد مثل خرس هاي قهوه اي در رودخانه ها در به در ماهي خواهد بود. البته اين تنها گوشه اي از پيامد هاي گرمايش جهاني است. شايد مهمتر از آن بتوان به افزايش حجم آبهاي آزاد در اثر ذوب شدن يخ ها اشاره كرد كه بسياري از شهرهاي ساحلي از جمله كاليفرنيا را زير آب مي برد.

بهشت درندگان
001332.jpg
پارك ملي كروگر مقصد اوليه و اصلي بسياري از گردشگران بين المللي در جنوب آفريقاست. هر ساله بيش از ميليون ها گردشگر از اين پارك ملي ديدن مي كنند. اين پارك ملي در سال 1898 به وسيله رئيس جمهور، پاول كروگر افتتاح شد. اين پارك از رودخانه كروكوديل در جنوب تا رودخانه ليمپوپو (Limpopo) در شمال امتداد داشته و روي هم رفته 350 كيلومتر طول دارد. عرض آن 65 كيلومتر است و منطقه اي به مساحت 20 هزار كيلومتر مربع را شامل مي شود. يك شبكه جاده اي 1863 كيلومتري در پارك ملي كروگر وجود دارد كه 697 كيلومتر آن آسفالت شده است. در اين پارك براي ميهمانان استراحتگاه هاي زياد و مجهزي وجود دارد كه بيشتر آنها از موقعيت عالي براي ديدن مناظر برخوردارند. گشت و گذار در اين پارك از طلوع تا غروب خورشيد مجاز است و بعد از اينكه هوا تاريك شد، هر كس بايد در يكي از استراحتگاه ها پناه بگيرد. بهترين زمان براي ديدن حيوانات فصل زمستان است، چون در زمستان ارتفاع علف ها كم است و بوته ها و درختان برگ ندارند، به همين منظور هر كس مي تواند بازديدي راحت و بدون مزاحمت از حيوانات داشته باشد. در زمستان در آنجا باران نمي بارد و حيوانات براي نوشيدن آب در اول صبح و غروب ها بيرون مي آيند و مي توان آنها را راحت از درون ماشين ديد.
كروگر يكي از برترين و نخستين شكار گاه ها در جهان است. تقريبا 145 گونه پستاندار در اين پارك زندگي مي كنند و مي توان در اين پارك بسياري از گونه هاي كلاسيك آفريقا را ديد كه شامل فيل ها، كرگدن هاي سياه و سفيد، اسب آبي، زرافه، گوراسب، بوفالو و انواع بزها مي شوند.
گوشتخواران بزرگ شامل شير، پلنگ، چيتا، سگ وحشي و كفتار خالدار هم در اين پارك ديده مي شوند. همچنين بسياري از پستانداران كوچكتر هم هستند كه به اندازه حيوانات نامبرده جذابند. در پارك ملي كروگر تقريبا 500 گونه پرنده زندگي مي كنند كه بعضي از آنها در هيچ جاي ديگر از آفريقا يافت نمي شوند. جغدها، عقاب ها، هوبره، لاشخور، زنبور خورك، استارلينگ، منقار شاخي و ... از گونه هاي شاخص اين پارك هستند. اكوسيستم ها در اين پارك بسيار متنوع است. 6 رودخانه در اين پارك وجود دارد كه شامل 16 حوزه رويشي گياهي است كه 1980 گونه گياهي و 300 گونه درخت در آن وجود دارد. بهترين زمان براي ديدن حيوانات قابل شكار طي ماه هاي زمستان است (ماه آوريل و سپتامبر) زماني كه آب كم شده و آب قابل دسترس به رودخانه ها و چاله ها محدود شده است، در اين زمان است كه حيات وحش و جانوران را در محيط هاي خاصي مي توان مشاهده كرد. ميدان ديد و قابليت ديدن حيوانات هم در زمستان خوب است، چرا كه تراكم گياهان كمتر است. در تابستان (از ماه اكتبر تا مارس) به خاطر باران هاي فصلي محيط طبيعي اين پارك بيش از پيش دوست داشتني است و هر چيزي شاداب و سبز است. ماه نوامبر و دسامبر فصل زاد آوري حيوانات در اين پارك است.

شاهرگ حياتي در قلب آفريقا
سرمد نمازي خواه - نيل، طويل ترين رودخانه جهان است؛ با طول تقريبي 4 هزار مايل از آفريقاي شرقي و جنوبي تا مديترانه. اين رودخانه در ميان ركوردداران جهان جايگاه خاصي دارد. تحقيقات اخير نشان مي دهد كه اندازه و محل اصلي اين رودخانه طي ميليون ها سال تغييرات زيادي كرده است.
رودخانه نيل از كوه هاي واقع در جنوب آفريقا به سمت شمال اين قاره و مديترانه جاري است. سه رودخانه معروف و پرآب به عنوان منابع اصلي تامين آب اين رودخانه به آن مي پيوندند. اين رودخانه ها به نام هاي نيل آبي، نيل سفيد و آربارا از رودخانه هايي محسوب مي شوند كه داراي زمين هاي حاصلخيزي در اطراف خود هستند. در مناطق جنوبي در منطقه اي به نام نوبيا،  اين رودخانه از ميان مناطقي با سنگ هاي آذرين رد مي شود كه باعث مي شود در مناطقي از مسير حركتش، تنداب ها و آبشارهايي بزرگ تشكيل شود. در اغلب قسمت هاي اين رودخانه در مصر، نيل باعث ايجاد تنگه هاي فراوان در فلات ها و صحراها مي شود. در قسمت هاي ابتدايي اين رود در مصر، عمق آن زياد و سطح آن آرامتر مي شود. موج هاي آرام، كم كم در مناطق شمالي آرمانت به موج هاي پراكنده و قوي تر تبديل مي شوند. از اين منطقه به بعد شاخه هاي زيادي از آن جدا مي شوند كه زيستگاه هاي خوبي براي جانوران و گياهان منطقه محسوب مي شوند.
در مصر اين رودخانه به دو قسمت اصلي بالاي رودخانه يا سرچشمه و پايين رودخانه يا دلتا تقسيم مي شود كه اين دلتا همان منطقه معروف براي كشاورزي مصريان است كه از هزاران سال پيش تامين كننده غذاي صدها هزار انسان بوده است. دره نيل كه 660 مايل طول دارد، حاصلخيز ترين قسمت از اين رودخانه است كه باعث ايجاد دشت سيلابي به مساحت 4250 مايل مربع مي شود. امروزه با شنيدن اسم نيل، همگي به ياد اهرام، معابد بزرگ و داستان هايي در مورد موميايي ها مي افتيم، در حالي كه نيل در اصل نشان دهنده حيات وحش و تنوع گياهي گسترده سرزمين مصر است. نيل در واقع طي هزاران سال تامين كننده زيستگاهي براي هزاران هزار جانور بوده است. آب اين رودخانه به صورت طبيعي داراي نيتروژن، فسفر و پتاسيم مناسبي است كه به باروري زمين هاي اطرافش و تشكيل نواحي گياهي كمك مي كند. اين رودخانه اسم خود را از لغتي يوناني به نام نيلوس و به معني رودخانه دره ها گرفته است. اين رودخانه از 9كشور اوگاندا، سودان، مصر، اتيوپي، زئير، كنيا، تانزانيا، رواندا و بروندي مي گذرد. رودخانه نيل روزانه 300 ميليون متر مكعب برون ده آب دارد كه عددي باور نكردني است. از پرندگاني كه با اين رودخانه الفت خاصي دارند مي توان به عقاب ماهيگير اشاره كرد كه در ميان مردم مصر پرنده اي مقدس محسوب مي شود. كروكوديل هاي روخانه نيل را نيز مي توان معروف ترين جانوران مصر ناميد كه حضور هميشگي آنها در كرانه هاي نيل براي تمام جانوران ترسناك است. اين كروكوديل هاي غول آسا حتي تا 3 كيلومتري آب هم در خشكي راهپيمايي مي كنند. پوست اين جانوران با اينكه بسيار ضخيم است، ولي همراه با رشد جانور بزرگ مي شود و براي آنها مزاحمتي در جهت تحرك بيشتر ايجاد نمي كند. آنها داراي پوزه اي بزرگ و كشيده هستند كه دندان هايي قوي و تيز بخصوص در فك بالاي آنها وجود دارد. طول كروكوديل هاي بالغ تا 3 متر و وزنشان حتي تا 700 كيلوگرم هم مي رسد. بيني و چشمان كروكوديل ها در بالاترين نقطه سر قرار دارد، بنابراين قادرند در هنگام شنا هم تنفس كنند و هم اطراف را نگاه كنند. در ضمن در هنگام فرو رفتن در آب، پرده اي روي چشمان و گوش آنها را مي پوشاند تا قادر باشند، بي سرو صدا به شكار خود نزديك شوند. آنها با يكديگر در گروه هاي 12 تايي زندگي مي كنند و تنها در هنگام تخمگذاري از گله جدا مي شوند. كروكوديل هاي نيل در هنگام شنا، بيشتر از دستان خود استفاده مي كنند و پاهاي عقب خود را جمع كرده و به زير بدن مي آورند و اين در حالي است كه همين پاها روي زمين، عامل اصلي حركت دادن بدن سنگين آنهاست.

وداع
001395.jpg
فنچ هاي ماوناكي
Palila Loxioides Bailleu/پاليلاها، فنچ هايي بزرگ، زرد، خاكستري و سفيد رنگ هستند كه فقط در شيب هاي بالايي آتشفشان ماوناكي (Mauna Kea) واقع در جزيره هاوايي زندگي مي كنند. فنچ پاليلا از منقار سنگين و سخت خود براي تغذيه از پوسته دانه هايي به نام ممان (Mamane) كه به آنها علاقه زيادي دارد استفاده مي كند. تلاش هاي محافظتي اخير و برنامه پرورش در محيط بسته، اميدهايي را براي جلوگيري از نابودي اين پرنده زيبا نويد مي دهد، اما هنوز جمعيت كم باقيمانده از پاليلا ها به وسيله شكارچيان و از بين رفتن زيستگاه هايشان در معرض خطر است.
پاليلا ها فنچ هاي بزرگ اهل هاوايي با منقارهاي سخت و سنگين و سياه هستند. نرهاي بالغ سر و سينه زردروشن دارند و بين منقار و چشم شان يك نقاب و پوشش سياه دارند. شكم شان سفيد، پشت بدن و دمشان خاكستري و بال هاي آنها مايل به زرد است.
ماده ها هم تقريبا به همين صورت مشاهده مي شوند، اما مقداري رنگ بندي پرهايشان كمرنگ تر و كدرتر است. پاليلاها معمولا فقط در شيب هاي بالايي آتشفشان ماوناكي بين ارتفاع 2 تا 3 هزار متري در جزاير هاوايي ديده مي شوند. مخصوصا شيب غربي ماوناكي سهم زيادي از جمعيت موجود اين فنچ (72 درصد) را دربردارد. تخمين جمعيت پاليلاها در بين سالهاي 1980 تا 1996 از 1584 تا 5683 متغير بوده است كه نشان دهنده عدم ثبات جمعيت اين پرنده است.
پاليلاها در جنگل هاي خشك ممان (نوعي درخت) يافت مي شوند و از پوسته دانه هاي نابالغ درخت ممان تغذيه مي كنند. پاليلاها از پاهاي خود براي گرفتن و مهار كردن پوسته دانه استفاده مي كنند و با منقار سنگين و سفت و طوطي مانند خود، دانه ها را پاره مي كنند. در دسترس بودن دانه هاي ممان هم براي بقا و ادامه زندگي و هم براي توليد مثل ضروري است و مواقعي كه در آن مناطق خشكسالي شود، مقدار دانه هاي ممان كم مي شود و در اين حالت پاليلاها كوچكترين تلاشي براي جفت يابي نمي كنند. پاليلاها همچنين از لارو كرم مانند پروانه ها و بيدها بخصوص لارو  بيدهاي درخت ممان (گونه سايديا) تغذيه مي كنند كه منبع مهمي از پروتئين را براي آنها تامين مي كند. چراهاي بي رويه توسط گوسفندان و بزهاي وحشي باعث آسيب رساندن جدي به زيستگاه هاي گياه ممان مي شود كه زندگي پاليلاها به آن وابسته است. آشيانه هاي اين پرنده هم به وسيله گربه هاي وحشي، موش هاي صحرايي و جغد گوش كوتاه مورد حمله قرار مي گيرد. زايش كند درخت ممان، درصد بالاي آتش سوزي در جنگل هاي خشك ممان و گياهان غيربومي هم از عوامل تهديد كننده محيط زندگي آنهاست.
پاليلاها در سال 1967 به عنوان گونه در معرض خطر، شناسايي شدند و در سال 1978 با حكم دادگاه فدرال تمام بزها و گوسفندان وحشي از زيستگاه هاي اين پرنده، جمع آوري شدند كه جمع آوري اين حيوانات از منطقه ماوناكي باعث ازدياد و زايش در جنگل هاي بومي ممان شد. در سال 1993 تعداي از پاليلاها زنده گيري شده و به مكان ديگر منتقل شدند، به اميد اينكه بتوانند در مكان ديگر بمانند و جفت گيري كنند. بسياري از پرنده هاي منتقل شده به مكان اصلي خود بازگشتند و فقط دو جفت از آنها در مكان جديد ماندند و به توليد مثل مشغول شدند. در كل با توجه به حمايت هايي كه از اين پرنده زيبا صورت گرفت، خطر انقراض آن بعيد به نظر مي رسد.
برف هاي هيماليا ناجي چين
بارش برف زمستاني روي فلات تبت، روي شمار و شدت توفان هايي كه در سال بعد در خاك چين رخ مي دهد تاثير خواهد گذاشت.
ليان خي و همكارانش در دانشگاه ايالتي كاروليناي شمالي مدارك و اسناد مربوط به وقوع توفان ها را در تبت و نواحي اطراف، در سالهاي 1976تا 1998 مورد بررسي قرار دادند و اطلاعات ماهواره اي مربوط به ريزش برف در فلات تبت در همين دوره را نيز مطالعه كردند.
در اين بررسي مشاهده شد كه در هر سال به طور متوسط 17 توفان از ناحيه شمال غرب اقيانوسيه نشات مي گيرد، اما در هرسال كه زمستان ها پر برف باشند، شمار توفان ها به 9عدد كاهش مي يابد و در عوض در دوران زمستان هاي معتدل، شمار توفان ها تا 24 عدد بالا مي رود. ليان خي كه نتايج بررسي هاي خود و همكارانش را در نشريه علمي جئو فيزيكال ريسرچ لترز به چاپ رسانده، معتقد است برف سنگين زمستاني موجب مي شود تا از كارايي فلات تبت در بالا بردن دماي جو زمين كاسته شود. به گفته اين محقق، فلات تبت نظير يك اجاق بسيار بلند عمل مي كند. اگر برف زيادي روي آن نباشد دماي جو در اطراف اين فلات بالا مي رود، اما زماني كه ميزان برف زياد است، هواي بالاي فلات سرد مي شود و اين امر موجب مي شود كه مدتي بعد، از شدت سامانه پرفشار غرب اقيانوسيه كاسته شود. هر اندازه كه شدت فشار اين ناحيه كمتر باشد شانس اينكه از اين ناحيه توفاني به سمت چين به حركت درآيد كاهش مي يابد.

باغ وحش
001407.jpg
چرا گربه ها شيريني نمي خورند؟
دانشمندان به علت اينكه چرا گربه ها، خوردن گوشت و ماهي را به هر چيز ديگري ترجيح مي دهند، پي بردند. علت اينكه گربه ها نمي توانند غذاي شيرين را تشخيص دهند، اين است كه در ژن كليدي كه براي گيرنده هاي طعم و مزه برنامه ريزي مي كنند، نقصي وجود دارد. تجزيه هاي مولكولي نشان مي دهد كه در گربه هاي بزرگ، يك ژن معيوب وجود دارد كه به صورت تعجب آوري باعث تكامل رفتار گوشتخواري آنها مي شود. براي سالهاي متمادي، اينكه چرا گربه هاي اهلي و وحشي مثل شيرها، ببرها و پلنگ ها از غذاهاي شيرين مزه متنفرند، براي دانشمندان سئوال برانگيز بود. تنفر از غذاهاي شيرين مزه در پستانداران غيرمعمول است، بنابراين دانشمندان آمريكايي و انگليسي تصميم گرفتند كه اين معماي مهم را حل كنند.
محققان با بررسي DNA دو گربه پي بردند كه علت اينكه گربه ها به غذاهاي شيرين توجهي نمي كنند، اين است كه نمي توانند غذاهاي شيرين را بچشند و در مجموع مزه شيرين براي آنها بي معني است. تحقيقات همچنين تاثير ژنتيك روي چشايي انسان ها و جانوران كه نقش واحدي در انتخاب غذا و تغذيه بازي مي كند را بررسي مي كنند. احتمالا همگي ما انسان ها، اختلافات شخصي در ژن هاي گيرنده چشايي مان داريم كه روي تغذيه مان اثر مي گذارد، پس چرا گربه ها اين اختلاف را ندارند؟!
001404.jpg
فيل هاسوار برتخت
زيست بانان كنيايي مجددا شروع به جابه جايي فيل ها كردند. دولت كنيا با استفاده از بودجه تحويل گرفته شده از WWF (صندوق جهاني حفاظت از حيات وحش)اقدام به جابه جايي فيل ها كرده است. طبق اين برنامه، 50 راس از 400 فيل در نظر گرفته شده توسط ماشين هاي بزرگ تخت دار، از منطقه اي شلوغ و پرخطر به مناطق تحت كنترل و خلوت تر انتقال داده شده اند. پارك ملي شيمبا حدود 600 فيل دارد كه اين جانوران مدتي است به وسيله خراب كردن مزارع و صدمه زدن به مردم در نواحي روستايي و شلوغ، باعث دردسر شده اند.
با رشد بيش از اندازه جمعيت انساني كنيا و هجوم به سمت نواحي خلوت و پارك هاي ملي براي زراعت و زندگي، رودررويي انسان ها و فيل ها بسيار زياد شده است. به گفته سخنگوي سازمان حيات وحش كنيا، اين سازمان تاكنون 50راس از اين فيل ها را از پارك ملي شيمبا به 218 مايل دورتر در شمال پارك ملي تساوا انتقال داده است.
هنگامي كه در 25 آگوست، اولين ماشين حمل اين غول هاي دنياي جانوران، درزيروزن يك فيل نر شكسته شد، WWF و دولت كنيا بودجه 2/3 ميليون دلاري براي اين طرح در نظر گرفتند. وزن اين فيل 22ساله مشخص نيست، ولي براي جابه جا كردن آن به ماشين ديگر، 20 مرد تلاش كردند. اكنون با برنامه ريزي دقيق تر، طرح جابه جايي هر 400فيل در حال اجراست.
كاني ماينا، رئيس اين طرح مي گويد: طبق برنامه ريزي ما اين طرح 80 روز طول مي كشد ولي اميدواريم در عمل زودتر تمام شود. پارك ملي تساوا 10397 فيل دارد كه اين عدد در سال 1972 به 25268 عدد هم مي رسيد. البته اكنون اين پارك زيرنظر حيات وحش كنياست و شكارچيان غيرمجاز نسبت به پارك ملي شيمبا كمترند.
در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90ميلادي، شكارچيان غيرمجاز به صورت مخفيانه به شكار فيل هاي پارك ملي تساوا پرداختند كه باعث كم شدن ناگهاني فيل ها شد.
در سال 1989 با زير نظر گرفتن اين پارك توسط دولت كنيا، شكار فيل ها به مرور زمان كمتر و كمتر شد. به گفته كاني ماينا، فيل هاي رها شده در اين ناحيه زير نظر گرفته شده اند و مشخص شده كه آنها زندگي راحتي در خانه جديد خود دارند!
اين فيل ها توسط تفنگ هاي بيهوشي براي سفر 8 ساعته خود آماده مي شوند. فيل هاي حمل شده بايد به صورت خانوادگي حمل شوند تا كوچكترها در خانه جديد تحت حمايت مادران خود باشند.
قطب نماي مرغ هاي خانگي هنوز كار مي كند
پرنده شناسان از مدت ها قبل، به اين نكته پي برده بودند كه پرندگان مهاجر در هنگام ييلاق و قشلاق از ميدان مغناطيسي زمين براي جهت يابي استفاده مي كنند.
اما تلاش محققان براي آنكه بتوانند اين پرندگان را به گونه اي تربيت كنند كه در برابر ميدان مغناطيسي مصنوعي درون محيط آزمايشگاه واكنش نشان دهند تاكنون بي نتيجه مانده بود.به گزارش ايرنا، پژوهشگران استراليايي كه در دانشگاه نيوانگلند در شهر آرميدل در استراليا به كاوش اشتغال دارند با استفاده از دو ابتكار تازه به موفقيتي دست يافته اند كه ديگر همكارانشان در نقاط مختلف جهان تاكنون از آن محروم بوده اند. فريئر و همكارانش يك توپ كوچك قرمز را از بدو تولد در اختيار جوجه هاي كوچك مرغان خانگي قرار دادند و به آنها ياد دادند كه با اين توپ ها ارتباط عاطفي برقرار كنند و هرجا كه توپ ها پرتاب مي شوند به دنبال آنها بروند و آنها را پيدا كنند. در جريان اين جست وجو، محققان با تغيير دادن ميدان مغناطيسي موجود در محيط به اين نكته پي بردند كه جوجه مرغ هاي خانگي مسير جست وجوي خود را بر اساس جهت ميدان تنظيم مي كنند.اهميت اين كشف جديد در آن است كه روشن مي سازد به رغم هزاران سال كه از اهلي و خانگي شدن مرغان گذشته است، قطب نماي درون بدن آنها هنوز همانند پرندگان مهاجر نسبت به تغييرات ميدان مغناطيسي در محيط اطراف حساس است.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |