يكشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۴
مروري بر شيوه هاي حل مشكلات خانوادگي
عاطفه يا قانون؟
002424.jpg
معصومه طاهري
آيا تا به حال به اين نكته انديشيده ايد كه به چه دليل در جوامع سنتي و محدودتر بخصوص شهرهاي نسبتاً كوچك، روستاها و يا در ايلات و عشاير اختلافات خود را با شيوه هايي مسالمت آميز و به قول معروف با كدخدامنشي افراد معتبر حل و به راهكارهاي مورد قبول طرفين دست پيدا مي  نمايند؟ مطالعه گذشته نه چندان دور جوامع نيز حاكي از وجود طرق مسالمت آميز جهت حل مسايل مورد اختلاف و درگيري در ميان مردم است.
در صورتي كه امروز مسايل فيمابين افراد حتي در جامعه كوچك و حريم مقدس خانواده نياز به ميانجيگري مراجع قانوني دارد حال تكليف جوامع بزرگتر مشخص است.

بدون ترديد آنچه جامعه خانواده را از ديگر جوامع متمايز مي سازد رابطه همخوني، انگيزه هاي عاطفي و داشتن سقفي مشترك و ارتباطات طبعاً نزديك تر است، به نظر مي رسد اشتراكاتي كه ذكر گرديد و ديگر موارد مشترك بايد موجب گردد كه اختلافات، حتي المقدور از طرق عاطفي و گذشت و عفو طرفين به صلح و آشتي تبديل شود، البته نمي توان انكار نمود كه امروز بقا و دوام خانواده هاي بسياري مرهون همين گذشت هاست كه اگر وجود نداشتند ما بيش از اينها شاهد جدايي و تفرق و تلخي در ميان اعضاي خانواده ها بوديم، خوشبختانه آموزه هاي فرهنگي و ديني ما به عنوان سپري محكم و قوي عمل مي نمايند و افراد خود را موظف مي دانند براساس همين آموزه ها به حقوق يكديگر احترام گذارند، با اين وجود مشاهده اقليت هايي كم اعتنا و يا بي اعتنا به اين آموزه ها نياز به بررسي و ريشه يابي ها را ضروري و الزام آور مي نمايد. بسياري از دانشمندان جامعه شناس و روانكاو، اعتقاد دارند، اكثر قريب به اتفاق اعمال بزه و خلاف قانون در جامعه ريشه در شيوه هاي تربيتي خانواده در اوان كودكي افراد دارد و خانواده به عنوان هسته و الگويي كوچك زمينه  ساز بسياري از عادات و رفتارها در آينده است و اولين آموزش ها از دامان مادر آغاز مي شود. بنابراين زوجي كه زندگي خود را با عشق و تفاهم و گذشت آغاز مي نمايند از همان ابتدا در طريق صحيحي گام برمي دارند. متأسفانه عقيده اي در ميان بعضي افراد وجود دارد كه در مورد حل اختلافات زوج ها اين گونه نظر مي دهند كه در صورت به دنيا آمدن فرزند مشكلاتشان حل خواهد شد در صورتي كه اگر تفاهم ميان دو نفر وجود نداشته باشد حضور فرزندي كه كمترين اراده اي در حضورش در اين دنيا نداشته نوعاً ايجاد تفاهم نمي نمايد بلكه بر مشكلات عديده زوج هم مي افزايد. بنابراين اولين قدم جهت پيدايي و استمرار محبت و تفاهم انتخاب صحيح زوج به شمار مي رود، ازدواج به نظر روانشناسان بايد به عقلي ترين شيوه صورت پذيرد. برخورد صادقانه و دور از ريا، نفاق، دروغ و پرهيز از اعمال تصنعي به انسان كمك مي نمايد تا دور از تحميل و فشارهاي جوانب در اين رابطه تصميم گيري نمايد با توجه به اين نكته كه در اين مرحله سعي شود نگاه از صور ظاهري و آنچه تنها چشم مي بيند و گوش متوجه عمق نير شود.مسايلي مانند زيبايي ظاهر، ثروت و مكنت حتي تأكيد بر مدرك تحصيلي و گذراندن دوره هاي خاصي از تحصيل نمي تواند معيار و ملاك هاي قابل اتكايي باشند. زيرا در صورت نقصان به صورت هايي قابل تهيه شدن هستند و به دست آوردن شان آنچنان سخت و محال نيست، لكن آنچه كه حصولش مشكل و تا حدود زيادي غيرممكن است مسايل معنوي و روحي و تصحيح رفتارهاي طرف مقابل است كه فرد در خانواده با آن بزرگ شده و آموزش يافته، بديهي است تغيير و تحول در اين موارد سخت و نياز به زماني طولاني دارد و معمولاً افراد پس از مدتي ناهماهنگي از ادامه ايجاد تحول درمي مانند و مشكل از همين نقطه آغاز مي شود. البته مي پذيريم كه عمل ازدواج در جامعه موجب بقاء نسل و تحكيم پايه هاي اجتماع مي شود لكن بررسي ميزان طلاق نيز به همان اندازه نگران كننده است. متأسفانه امروز جامعه ما درگير افزايش عمل نهي شده طلاق است و شاهد صعود سالانه اين رويداد تلخ در جامعه هستيم، مدير كل دفتر پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي سازمان بهزيستي اعلام نمود: «۳۲ درصد ازدواج ها در ايران به طلاق منجر مي شود» (۱) و يا اين خبر كه «آمار طلاق در سال ۱۳۸۲ سه برابر آمار ازدواج بوده است.» (۲)
در ميان خانواده هايي كه طلاق روي نداده نيز آمارهاي استخراجي نويدبخش نيستند. رئيس اداره سلامت روان وزارت بهداشت اعلام نموده: «براساس آخرين نتايج تحقيقات اختلالات رواني زنان خانه دار ۴۸/۱۵ درصد است.» (۳) ميزان آزارهاي رواني زنان ۵۲ درصد، فيزيكي ۳۷ درصد، ممانعت از رشد اجتماعي ۳۷ درصد است و ۱۶ تا ۵۲ درصد زنان مورد تهاجم همسران خود قرار دارند.(۴) بنابراين آشكار است بعضي خانواده هايي كه با سقفي مشترك كنار يكديگر زندگي مي نمايند قادر نيستند مسايل و اختلافات خود را از طريق عاطفي و با بهره گيري از رابطه هاي محبت آميز برطرف نمايند و اگر اقدام به جدايي قانوني نكنند ضمن تجاوز به حريم هاي يكديگر پايه گذار نسلي مستأصل از لحاظ عاطفي مي شوند و فرزنداني را به جامعه تحويل مي نمايند كه از كمبودهاي بسياري رنج مي برند، طلاق هم متأسفانه به عنوان يك راه حل قانوني تبعات و پيامدهاي عاطفي و رواني سنگيني براي خانواده بخصوص براي فرزندان به همراه دارد. پس چاره چيست؟ آيا زوج ناهماهنگ مجبورند به زندگي ناسازگارانه خود ادامه دهند و عمري لباس رزم را جايگزين لباس بزم و عروس و دامادي خود نمايند و بر سر موضوعاتي كه تعدادشان هم بي شمار است دائم با يكديگر بجنگند و يا به راحتي به طلاق توافقي رأي دهند و رشته مودت و وابستگي را به يكباره بگسلند و هر كدام به دنبال زندگي و راه خود بروند و احياناً فرزندان را ميان خود تقسيم نمايند؟ و يا مي توان به گزينه اي ديگر و متفاوت با دو گزينه يادشده پرداخت. گزينه اي كه مي تواند جهت خانواده هايي كه خوشبختانه تا رسيدن به بن بست حدودي فاصله دارند و يا در ابتداي مسايل و مشكلات به سر مي برند راجع به آن كمي تفكر نموده و سپس اقدام به جنگيدن و يا چنگ زدن به ريسمان قانون و حضور در دادگاه هاي خانواده نمايند. مسلماً افرادي كه به اين مرحله از تصميم گيري مي رسند در رابطه با انتخاب زوج مناسب خود به طريقي كه بيان گرديد عمل ننموده اند و از راه عقلاني و صحيح وارد اين عرصه نشده اند شايد هم تمامي مسايل را در نظر داشته اند و به قول خودشان بدشانسي آورده اند و يا... به هر حال هر دليلي داشته امروز به اين نقطه و مرحله رسيده اند كه درهاي گذشت، محبت و راهكارهاي عاطفي را به روي خود بسته احساس مي نمايند به اين افراد پيشنهاد مي شود كه همين امروز چندي با خود و دل خود خلوت كنند و يك بار از ابتدا زندگي خود را مرور نمايند موارد اشتباه آميز خود را واقعاً بپذيرند و سعي نكنند در اين خلوت، ديگران را دائم متهم نمايند بلكه به واقعيت دروني و احساس خود توجه نمايند، شما مي توانيد از اشتباهات خود به عنوان درس هايي آموزنده ياد نماييد در اين صورت است كه دست از سرزنش كردن خود برمي داريد، دكتر وين داير معتقد است: «اصولاً سعي در راضي كردن همه و ناديده گرفتن تپش هاي دروني خودمان فرمول شكست خوردن است، بر مسايل سطحي و كم عمق زندگي توجه زيادي نگذاريد و به جاي سرزنش خود و ديگران نبود مسئوليت در خودتان را بپذيريد، سعي كنيد بيشتر روي شباهت ها تمركز كنيد تا تفاوتها و از تعداد بكارگيري واژه«من» بكاهيد.(۵) با اين مقدمات است كه مي توانيد اشتباهات طرف مقابل خود را نيز ببخشيد و او را عفو نماييد. گام بعدي در اين گزينه مروري مجدد بر شرح وظايف شرعي و قانوني در خانواده است، متأسفانه آنچه در اين سالها آموزش آن مورد اهمال قرارگرفته آشنانمودن افراد خانواده به لزوم احترام و حفظ حريم هاي يكديگر است، در بسياري مواقع مشاهده مي شود افراد در يك خانواده با سهولت ديوارهاي احترام را ميان خود مي شكنند و با كلام و رفتارهاي نامطلوب سعي مي نمايند موجبات آزار يكديگر را فراهم سازند البته به دليل ارتباطات عاطفي احتمالاً در فاصله اي اندك پشيمان مي شوند و سعي مي كنند به گونه اي جبران نمايند، تكرار اين حريم شكني ها عواقب نامطلوبي به دنبال دارد. بنابراين در حريم مقدسي به نام خانواده به عنوان اولين هسته تربيتي و آموزشي افراد جامعه، ضروري است مسايل و موارد اختلاف انگيز ابتدا از طريق خود افراد در محيطي عاطفي و محبت آميز و با صحبت و مشاوره حل و فصل شود و در مرحله بعد بزرگان فاميل ايفاي نقش نمايند و از اعتبار خود بهره رساني نموده، بدين ترتيب راهكارهاي قانوني را كه پيامدهاي روحي ناگواري بر اذهان دارند به عنوان نهايي ترين مرحله و ناگزيرترين راه انتخاب نمايند. نه اولين طريق و راه حل. بديهي است عملكرد با شيوه هاي منطقي و عقلاني در خانواده مي تواند به ميزان قابل توجهي از تلاطمات ناشي از اختلافات بكاهد و انرژي هاي بسياري كه امروز در راهروها و درون اطاق هاي دادگستري ها هدر و تلف مي شود در اموري ديگر سرمايه گذاري و بهره گيري شود بايد نسلي وارد جامعه شود كه به حفظ حريم ها و حرمت ها پايبند بوده، عقلاني بينديشد و از عواطف و احساسات خود به صورت صحيح و بجا استفاده نمايد، از هيجان ها و احساساتي شدن هاي مقطعي و كوتاه مدت و يا خشم و غضب هاي تند و ناگهاني اجتناب نموده و خود پايه گذار نسلي حتي بهتر از خود باشد، در غير اين صورت مسلم است فردي كه در رابطه با مهم ترين رويداد زندگي خود پس از تولد يعني ازدواج شتابزده و با ظاهربيني عمل مي نمايد در رابطه با طلاق و جدايي (سومين رويداد زندگي خود قبل از مرگ) نيز با خشم ها و پندارهاي تند و توأم با تفكر سطحي و اندك رفتار مي كند و اين زنجيره اشتباه و غفلت تا زماني كه فرد در قيد حيات است به انواع مختلف و با شكل هاي متفاوت ادامه مي يابند، بنابراين ضروري است خانواده ها به فرزندان خود عمقي نگري و جدي گرفتن يك عمر زندگي مشترك را به گونه اي بياموزند كه درصد آزمون ها و خطاها از سطح فعلي كاهش يابد زيرا به نظر مي رسد تجربه آزمون و خطا كه براي هر پديده اي مفيد باشد،راجع به عمر انسان ها و مسايل روحي و رواني افراد و با توج ه به شكنندگي روح انسان ها راه حل مطلوب و قابل پذيرشي نيست.
منابع:
۱- سايت بازتاب، ۲۱ تير ۱۳۸۴
۲- روزنامه ايران، ۴ آذر ۱۳۸۳
۳- سايت بازتاب، ۲۱ تير ۱۳۸۴
۴- پايگاه اطلاع رساني هاتف، ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
۵- دكتر وين داير، خود مقدس شما، ترجمه ايران نژاد، ۱۳۸۱.

سايه روشن
مردان ۵/۳ برابر زنان خودكشي مي كنند
خودكشي يكي از معضلات اجتماعي است كه امروزه با توجه به پيچيده ترشدن تعاملات و ارتباطات در بيشتر جوامع رو به افزايش است. افزايش نرخ خودكشي نزد گروهها، اقشار و طبقات اجتماعي نگراني فزاينده اي را براي جوامع امروز بوجود آورده است. آمار خودكشي در كشور ما نشانگر آن است كه اين پديده بويژه در ميان زنان به صورت يك مسأله اجتماعي درآمده و اگر چاره اي براي آن انديشيده نشود، آثار سوء آن علاوه بر شخص اقدام كننده، بر اطرافيان وي و جامعه نيز اثرگذار خواهد بود. به گفته كارشناسان عمده ترين علل خودكشي در ايران شامل اختلافات زناشويي، ناراحتي هاي رواني، شكست در عشق، عدم تعادل شخصيت، فقر، بيكاري، اعتياد و شرايط نامساعد اقتصادي، شرايط خاص زندگي شهري بويژه شهرهاي بزرگ و صنعتي و ازهم پاشيدگي و جدايي گروههاي اجتماعي است.
بررسي هاي صورت گرفته حاكيست كه بيشترين فراواني خودكشي در شهرها به دلايلي همچون اختلافات خانوادگي، طردشدگي، مشكلات جسمي و عاطفي، بيماريهاي رواني، فقر، بدهي مالي و ناكامي و شكست در زندگي به وقوع مي پيوندد. به عنوان مثال در استان تهران نيز بيشترين خودكشي مربوط به خودكشي مردان است.
درميان انگيزه هاي مختلف خودكشي «اختلافات خانوادگي» عمده ترين انگيزه و درميان روش هاي خودكشي مردان بيشتر از روش «حلق  آويز كردن» و زنان از طريق «خودسوزي» اقدام به خودكشي مي كنند.
همچنين در مناطقي كه از نظر فرهنگي زنان معمولا اختياري از خود نداشته و مردان آنها را تحت تملك خود مي دانند و زنان بايد عمدتا كارهاي خانه و حتي برخي از كارهاي مردان را انجام دهند و با توجه به بيشتر بودن چند زني در مقايسه با سايرمناطق اين عوامل تبديل به دليلي براي عدم تحمل زندگي براي زنان مي شود. به گزارش ايسنا، اين تحقيق نشان مي دهد كه بيشترين خودكشي ها در سنين بين ۱۸ الي ۲۴ سال صورت مي گيرد كه سن جواني و دوران هيجانات و مسايلي مانند ورود به دانشگاه، اشتغال و ازدواج است و امروزه به عنوان مشكل در جامعه مطرح است و شايد محدوديت هاي موجود، جوان را با بحران و ناكامي مواجه كند كه راه چاره را در خودكشي ببينند كه اين حركت نه تنها در ايران بلكه در جهان بيشتر در دوران جواني رخ مي دهد. بر اساس مطالعات صورت گرفته، به طور كلي در استانهاي غربي كشور آمار خودكشي بويژه خودكشي زنان بيش از مردان است، در استانهاي ايلام، لرستان و كرمانشاه اين مسأله  حادتر مي شود.
نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه خودكشي در ايران كمتر از ساير كشورهاي جهان است، چنانچه ميانگين خودكشي زنان در ساير كشورها ۷۳/۶ نفر در ۱۰۰ هزار نفر است. در حالي كه در ايران اين رقم ۴/۳ يعني نصف ميانگين خودكشي زنان ساير كشورهاي جهان است.
همچنين خودكشي مردان ايراني به مراتب كمتر از خودكشي مردان در ساير كشورها است؛ به گونه اي كه خودكشي مردان ايران يك ششم خودكشي در ساير كشورها است، از سوي ديگر با توجه به فراواني كم خودكشي زنان از مردان (خودكشي مردان ۵/۳ برابر زنان است) اما در ايران فاصله بين خودكشي زنان و مردان تقريبا به هم نزديك شده است.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |