پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴
پول توجيبي و تجربه هاي شيرين مستقل شدن نوجوانان
تجربه مستقل شدن
003384.jpg
مانا لقماني- نسرين دانايي
ديروز؛ يادم هست هفت ساله كه بودم و تازه به مدرسه مي رفتم،  پدرم هر روز پنج تومان به من مي داد و در هفته جمعاً ۳۵ تومان مي توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه اي به آن سن و سال در هفته اين قدر پول مي گرفت، خيلي احساس پادشاهي مي كرد.
هر سال كه بزرگ تر مي شدم اندكي به اين مبلغ افزوده مي شد و ديگر به جاي هر هفته هر ماه آن را دريافت مي كردم. تا اينكه يك وقت دلم خواست كه يك دوچرخه داشته باشم، اما پول خريدش را نداشتم. به توصيه پدرم شروع به پس انداز كردم و كمي هم به ازاي انجام برخي كارها در خانه و كمك كردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، براي خود تهيه كنم و آن وقت بود كه تازه فهميدم داشتن پول توجيبي چقدر خوب است و براي به دست آوردن هرچيز چه اندازه بايد تلاش كرد.

ضرورت وجود مبلغي به عنوان پول توجيبي بحثي است كه همواره در ميان خانواده ها وجود دارد. اينكه هر خانواده با توجه به توان مالي و نيازهاي فرزندان خود در هر سني مبلغ معيني را ماهانه يا هفتگي در اختيار آنها قرار دهد، براي برآوردن نيازهاي ثانويه فرزندان امري اجتناب ناپذير به نظر مي رسد.
كارشناسان بر اين باورند كه چنين مبلغي به هر حال بايد به فرزندان تا زماني كه بتوانند نيازهاي خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همين پرداخت هم نبايد شكل بي رويه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگي و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه كارشناسان بر اين امر تأكيد دارند كه دادن پول توجيبي بايد به صورتي باشد كه سبب كاهلي در فرزندان نشود.
دكتر فربد فدايي- روانپزشك- برآوردن نيازهاي اوليه كودك در سال هاي نخستين زندگي را يك ضرورت حتمي مي داند و مي گويد: «اين نيازها بايد بي چون و چرا برآورده شود، اما در سال هاي بعد بايد براي كودك محدوديت هايي در نظر گرفت و از سوي ديگر به هنگام تهيه لوازمي كه مربوط به اوست، از وي نظر خواهي كرد تا بدين وسيله با خريد و پول آشنا شود.»
كودك معمولاً پس از سن سه سالگي واژه من و مالكيت را مي آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسي اعتباري كه عامل خريد محسوب مي شود،  از پنج سالگي شكل مي گيرد. در سال هاي پيش از پنج سالگي ذهن فرد آن قدر رشد نيافته كه معناي پول را بداند و نيازي هم به پول دادن به كودك نيست.
پرداخت مبلغي به عنوان پول توجيبي به هر ميزان ضمن آنكه بايد پاسخگوي مقداري از نيازهاي فرزندان باشد،بايد به آنها مي آموزد تا براي به دست آوردن آنچه مي خواهند بكوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئوليت كنند.
دكتر رضا دولتيار باستاني، پرداخت مبلغي به عنوان پول توجيبي را يك ضرورت دانسته و بر اين باور است كه به دو دليل بايد به فرزند پول توجيبي داد، يكي آموختن ميزان مصرف به كودك و كنترل آن كه معمولاً كودكان ۵-۶ ساله مصرف بالايي دارند و در صورت در اختيار داشتن پول، همه را تنقلات و چيزهاي غير ضروري مي خرند و اگر والدين از اين مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثير رواني بد آن سبب نامحدود شدن خواسته هاي فرزند مي شوند.
اين روانشناس و استاد دانشگاه، دليل ديگر را آموختن مفهوم محدوديت در زندگي مي داند و توضيح مي دهد: «به پايان رسيدن يك امكان يا موقعيت به فرزند مي آموزد كه منابع محدودي در اختيار دارد و بايد با پس انداز كردن و برنامه ريزي درست از آنها به بهترين نحو استفاده كند. در نهايت هم مي آموزد كه اگر برآوردن نياز امروز را به تأخير بيندازد، سود خواهد برد.»
ميزان پول توجيبي فرزندان با توجه به تمكن مالي هر خانواده متفاوت است و كم يا زياد بودن آن، گاه نتايج ناخوشايندي را براي فرزندان به ويژه جوانان به دنبال دارد.
جامعه شناسان درباره اثرات دريافت پول توجيبي بيشتر يا كمتر از حد نياز بر اين باورند كه دريافت پول توجيبي در حد نياز متوسط مسلماً بسيار مؤثر بوده و اگر بيشتر يا كمتر از حد نياز باشد، سبب انحرافات و مشكلاتي براي خانواده و فرزندان خواهد شد.
براساس بررسي هايي كه برروي خانواده هاي مرفه انجام شده، هنگامي كه فرزندان اين خانواده ها پول زيادي در دسترسشان قرار مي گيرد، بيشترشان به اسراف و كارهاي نادرست روي مي آورند. علت آن است كه ميزان پولي كه به آنها داده مي شود، بيش از آن است كه نياز دارند و در نهايت فرصتي براي مصرف اين پول در راه هاي نادرست پيدا مي كنند.
در مقابل، پرداخت پول توجيبي به ميزان كم هم سبب به خطا انداختن فرزند شده و او را تشويق مي كند تا از طرق ديگري _ حال هر چند نادرست باشد- اين كمبود را جبران كند و بدين ترتيب، وي به نوعي به سوي كارهاي ناشايست براي ارضاي نيازهايش سوق داده مي شود.
بنابراين، درباره پول توجيبي يك تعريف بهتر هم مي توان ارائه داد و آن اينكه بگوئيم: «نوعي عادت دادن فرزندان به وابستگي هاي مالي به خانواده .» در حقيقت پول توجيبي بيشتر از آنكه باعث برطرف شدن نيازهاي مادي فرزندان شود، سبب اتكاي فرزند به منبع درآمد مالي خانواده مي شود. هنگامي كه با خانواده ها در اين باره صحبت مي شود،  همگي بر تعيين مبلغي به عنوان پول توجيبي تأكيد مي كنند و آن را امري ضروري در تربيت فرزندان مي دانند. به گفته يك مادر خانواده كه خود شاغل بوده و داراي تحصيلات دانشگاهي نيز هست، ضرورت وجود مبلغ معين به عنوان پول توجيبي امري است اجتناب ناپذير و ميزان آن بستگي به سن فرزندان دارد، چرا كه با افزايش سن، نيازها هم افزايش مي يابد.
در مقابل اين گفته، يك پدر به عنوان سرپرست خانواده بر اين باور است كه معمولاً اين طور چيزها نسبي بوده و فرزندان بيشتر تحت تأثير محيط اجتماعي و گروه همسالان خود هستند. وي در اين باره مي گويد: «اصولاً پول توجيبي و نوع مصرف آن بايد تعيين شده باشد، از اين نظر كه هم خانواده ها و هم فرزندان بدانند كه وجود چنين مبلغي دقيقاً به چه منظور است. به ياد داشته باشيم كه چنين پولي بايد نه كم باشد و نه زياد. چون بيش از حد آن سبب ضايع شدن شخصيت فرزند به ويژه اگر در سنين حساس نوجواني و جواني باشد مي شود و ميزان كم آن هم سبب كمبودهايي در او مي شود.»
در كل همه اين موارد به شخصيت و نوع تربيت و گرايش هاي فرزندان باز مي گردد و ميزان پرداخت پول توجيبي در مقابل نوع شخصيت و تربيت كودك آن قدرها هم تفاوت نمي كند، چرا كه همه اينها به شخصيت، تربيت و چگونگي برخورد والدين با فرزندان بستگي دارد. اگر فرزندي قانع بودن را نياموزد، ديگر ميزان كم يا زياد بودن پولي كه دريافت مي كند، برايش تفاوتي ندارد.
اگر خانواده ها پولي را به عنوان پول توجيبي به فرزندان مي دهند، بايد بدانند كه افراط و تفريط در اين زمينه، به هر حال به ضرر فرزندان است. فرزندي كه پول زيادي دريافت مي كند، علاوه بر اينكه امكان بزهكاري وي بيشتر مي شود، كم كم دوستان نابابي هم به طرف او مي آيند و با منظورهاي گوناگون از وي سوءاستفاده مي كنند و به طور كل اين گونه افراد كمتر دوست خوب پيدا مي كنند.
بنابراين، مي توان گفت كه پول توجيبي بايد متناسب با نيازهاي تأمين نشده فرزند در خانه باشد،  چه در غير اين صورت ايجاد بزه مي كند و در اين زمينه چگونگي برخورد با فرزندان جايگاه بسيار مهمي دارد. پدران و مادران مي توانند به گونه اي با فرزندان خود برخورد كنند كه در وهله نخست، هميشه مقدار متناسبي پول در اختيار فرزندان خانواده باشد و در عين حال هم صميميتي ميان خود و فرزندان ايجاد كنند كه آنها به آساني درباره نيازهاي خود با والدين گفت و گو كنند.
دكتر دولتيار باستاني دادن پول بيشتر را در مواقع خاص، ضروري دانسته و مي گويد: «دادن پول بيشتر در موارد استثنايي كاملاً بجاست، اما نه در سال هاي نخستين زندگي. براي نمونه فرزند پس از ورود به مدرسه، به خاطر اينكه گاه برخي نيازهايش برآورده نمي شود، از والدين پول بيشتري به عنوان وام يا قرض مي خواهد و آنها در صورت منطقي بودن خواسته او با آن موافقت كرده و در عوض آن مبلغ را از پول ماه يا هفته بعد وي كم مي كنند. ضمن اينكه در اين زمينه بايد مسأله بازپرداخت را جدي گرفت و به صورت غيرمستقيم او را كنترل كرد كه براي چه چيز به اين پول نياز دارد.»
وي تأكيد مي كند كه حتي اگر فرزند شما به دردنخورترين چيز را خريد، هرگز نبايد مستقيماً با دخالت شما رو به رو شود. در عين حال در سال هاي آخر دبستان و راهنمايي بايد چيزهايي كه وي مي خرد را غيرمستقيم كنترل كرد. وي بايد معني ضرر دادن را آموخته و در تهيه آنچه برايش پول پرداخت كرده دقت كند تا متحمل ضرر نشود.
در اين ميان، عقايد جوانان را نيز نبايد از نظر دور داشت، چرا كه بيشتر آنها به داشتن استقلال از جنبه هاي گوناگون، به ويژه استقلال مادي اصرار مي ورزند. در جامعه امروز كه دختران و پسران جوان، به هر حال هر يك براي كسب درآمد و داشتن يك آينده بهتر تلاش مي كنند، پسران به دليل اينكه در آينده سرپرست يك خانواده خواهند بود به اين مسأله اهميت بيشتري مي دهند. در كل بيشتر جوانان وجود مبلغ معيني با عنوان پول توجيبي را تا سني كه جوان بتواند منبع درآمد براي خود داشته باشد، ضروري مي دانند. از سويي هم اصولاً فرزندان با افزايش سن و نيازهاي روزمره زندگي و نيز به دليل علاقه مند بودن به داشتن استقلال مالي، نياز به پول توجيبي دارند.
به هر حال ميزان مبلغ پول توجيبي اگر به اندازه باشد، فرزندان تدبير چگونه درست خرج كردن را مي آموزند. اگر خانواده ها ببينند كه جوان پولي كه از آنها دريافت مي كند، در راه درست به كار مي گيرد، بايد به اين امر بها دهند و در مقابل جوان ها هم به تدريج بايد به فكر پذيرفتن بخشي از مسئوليت هاي زندگي بوده و پس از فراغت از تحصيل به دنبال منبع درآمدي رفته و بياموزند كه در مقابل پولي كه دريافت مي كنند، خدمتي هم بايد ارائه دهند و كم كم به استقلال برسند و متوجه باشند كه خانواده آنها هر قدر هم داراي توان مالي خوبي باشد، تا سن خاصي مي تواند از آنها حمايت مالي كند.
برخي پول توجيبي  را يكي از ترفندهاي ايجاد احساس مسئوليت در فرزندان از سنين كودكي مي دانند و مي  گويند كه از اين طريق مي توان سياست چگونه خرج كردن را با تدابير ويژه اي به بچه ها آموزش داد. بدين ترتيب اين مبلغ تنها كمكي براي رشد عقلي جوان و پرورش حس مسئوليت پذيري وي بوده و بهتر است كه اين پول از حدود ۱۸ سالگي كم كم قطع شود تا جوان از همان ابتدا مشغول به كاري براي كسب درآمد شده و زمينه استقلال و مسئوليت پذيري برايش فراهم آيد.
يك دانشجوي پزشكي كه در آستانه به پايان رسانيدن تحصيلات خود در اين رشته بوده و براي گذران زندگي فعلاً به كارهاي متفرقه مشغول است، اختصاص مبلغي از سوي خانواده به عنوان پول توجيبي را تا سني كه فرزندان آمادگي اشتغال پيدا كنند، امري ضروري دانسته و مي  گويد: «فرزندان بايد از ابتدا بياموزند كه درباره زندگي آينده خود برنامه ريزي كنند و دادن پول توجيبي بايد ضمانت اجرايي داشته باشد. بدين معنا كه پرداخت آن بي رويه نبوده و فرد براساس روال مشخصي اين مبلغ را دريافت كند. پرداخت اين مبلغ اگر معقول باشد و خانواده ها به فرزند بياموزند تا با استفاده از پول توجيبي بخشي از نيازهاي ثانويه خود را برآورده كند، اين رفتار سبب مي شود تا وي برنامه ريزي كرده و پس انداز كردن را ياد بگيرد.»
در اين ميان بحث انتظارات جوانان از زندگي را نيز نبايد از نظر دور داشت، به طور معمول جواناني كه در خانواده خود به صورت بي رويه پول در دسترس دارند، علاوه بر اينكه برخي ممكن است به كارهاي ناشايست روي آورند، سبب بالا رفتن انتظارات آنها از زندگي، همسر و اطرافيان مي شود. چه بسيار دختراني كه به دليل همين انتظارات بيش از حد، زندگي مشترك خود را نابود كرده اند. زندگي كه مي توانست با اندكي قناعت و صرفه جويي از بهترين زندگي ها باشد.
با توجه به آنچه تا اينجا گفت شد، شايد بتوان يكي از عوامل فرار برخي از دختران را از خانه همين امر دانست، به طوري كه براساس پژوهشي كه برروي ۲۰۰-۳۰۰ دختر فراري انجام شده،  طبق گفته خود آنها برخي كمبودها و عدم موفقيت در رسيدن به اميال و خواسته هاي گوناگون، دست به دزدي و فرار از خانه زده اند. يك نمونه بسيار خوب براي اين امر، دختر سرايدار مدرسه اي بود كه از بوفه مدرسه خوراكي مي دزديد و بين بچه هاي مدرسه بذل و بخشش مي كرد تا اين طوري به آنها پز بدهد!
اين روزها با توجه به اين واقعيت كه بيشتر مردم كشور در وضعيت مالي چندان مرفهي قرار ندارند و قادر به تهيه برخي اسباب و لوازم لوكس و گاه غيرضروري در خانه نيستند، بايد كوشيد تا فرزندان و به ويژه جوانان طوري بار بيايند كه عاقلانه درباره هزينه خانوار بينديشند. متأسفانه در كشور ما به دليل پاره اي از چشم و هم چشمي ها و رقابت ها، به ويژه در ميان گروه همسالان،  بر سطح انتظارات جوانان افزوده مي شود.
بنابراين از خانواده ها بايد خواست تا در درجه نخست، در نظر بگيرند كه در چه جايگاهي قرار دارند و سپس امكانات زندگي براي فرزندان خود را همسو و همشكل با فرزندان ساير خانواده ها فراهم آورند.
در اين راستا، آموزش اين امر به جوانان كه چگونه از راه درست كسب درآمد كنند، بسيار حائز اهميت است، چرا كه متأسفانه در كشور ما شيوه تربيت جوانان به شدت نادرست است. خانواده ها بايد بدانند كه اگر به فرزندان پولي مي دهند، در كنار آن به آنها بياموزند تا خود جوان به وسيله اي از راه درست كسب درآمد كرده و رفته رفته به سوي استقلال گام بردارند.
اگر امروز فرزند شما به تازگي در محلي مشغول به كار شرافتمندانه اي شده و از كارش هم به نسبت راضي است اما درآمد كافي ندارد، وي را به ادامه اين تلاش تشويق كنيد و به ياد داشته باشيد چندان مهم نيست كه اين فرزند جوان در حال حاضر نمي تواند همه مخارج خود را تأمين كند، اما همين كه بداند براي به دست آوردن همين حداقل هم بايد تلاش كند، اثر تربيتي بسيار مهمي بر روي او خواهد داشت.
دكتر فربد فدايي نيز ضمن تأكيد بر اين نكته كه بايد به فرزندان فهماند پرداخت پول توجيبي يكي از وظايف حتمي والدين نيست، مي گويد: «شيوه ديگر اينكه دادن پول توجيبي به فرزندان،  در قبال كارهاي كوچكي باشد كه آنها به عنوان خدمت براي خانواده انجام داده اند. اگر به فرزندان پولي به عنوان توجيبي داده مي شود، حداكثر تا ۱۰ سالگي به صورت بلاعوض و سپس با سپردن مسئوليت هاي كوچك، حس خوداتكايي و استقلال طلبي را در فرزندان تقويت كرد. به هر حال پول توجيبي براي فرزندان بالاي ۱۰ سال اگر در ازاي انجام برخي از كارهاي كوچك نباشد و به صورت بلاعوض پرداخت شود، وابستگي شديد فرزندان را به خانواده ها به دنبال خواهد داشت. نوجوانان و جواناني كه مرتباً از خانواده پول طلب مي كنند و آن را وظيفه والدين مي دانند، متأسفانه والدينشان مفهوم حقيقي ارزش پول و احساس مسئوليت را به آنان نياموخته اند و همين امر فرد را زياده خواه و مصرف گرا بار مي آورد.»
به باور كارشناسان مسائل خانواده، ايجاد استقلال مالي و حس مسئوليت پذيري بسيار مهم تر از آن است كه ما به عناوين گوناگون به ويژه در زمينه مالي دائماً به بچه ها كمك كنيم. يك پيشنهاد خوب هم به خانواده ها اين است كه بچه ها پيش از هر چيز بايد ارزش پول و آنچه در اختيار دارند را به خوبي بدانند و ياد بگيرند كه در كنار خرج كردن، پس اندازي را هم بايد كنار گذاشت. پيشنهاد بهتر هم اينكه به جاي كمك هاي مالي بي مورد، راه هاي درست كسب درآمد را به آنها بياموزند. در حقيقت مصداق اين ضرب المثل به ذهن مي آيد كه به جاي اينكه براي كسي ماهي بگيري، به وي ماهيگيري بياموزي. هميشه داشتن هنري يا تسلط به حرفه اي كارآمد، حتي در حد تسلط به يك زبان خارجي مي تواند راهي براي يافتن شغلي شرافتمندانه باشد.
با توجه به آنچه كارشناسان مي گويند و آنچه خود فرزندان و خانواده ها هم بر آن تأكيد دارند، تا زماني كه جوان پول توجيبي دريافت مي كند، استقلال مالي نخواهد داشت. البته اين نكته را هم نبايد از ياد برد كه در يك مقطع سني خاص، پول توجيبي حس استقلال خوبي به فرزند مي دهد و اين سن خاص معمولاً تا ۱۸ سالگي است كه فرزند با دريافت مبلغي از خانواده به صورت ماهانه يا هفتگي يك حس استقلال دارد، اما به راستي مستقل نيست و به مرور با افزايش سن و با توجه به نوع تربيت خانوادگي به اين نكته مهم پي خواهد برد و اين خود مقدمه اي است براي ايجاد حس مسئوليت و آينده نگري در هر فرد.
امروز
حدود هفتاد ماه مي شود كه با بكارگيري كليه توانايي ها و معلوماتم يك شغل ثابت، آبرومند و راضي كننده پيدا كرده ام و مدتي است كه از لحاظ مالي تا حدي مستقل شده ام و به قول معروف، دخلم كفاف خرجم را مي دهد. اما هنوز هم براي پيشرفت كردن در اين حرفه و داشتن درآمد بيشتر و بهتر، تلاش زيادي مي كنم و برايم خيلي اهميت دارد اينكه امروز مي توانم به پدر، مادر و ساير اطرافيانم بگويم كه من هم ديگر بزرگ شده ام،  من هم ديگر مي توانم گليم خودم را از آب بيرون بكشم و مستقل باشم...

سايه روشن
رابطه صرف غذا با خانواده و كاهش انحرافات اجتماعي
تحقيقات مجمع «همبستگي براي دنياي بدون موادمخدر» نشان مي دهد كه كودكاني و نوجواناني كه در كنار خانواده شان، شام صرف مي كنند، كمتر به سيگار، الكل و موادمخدر دچار مي شوند و به همين دليل هم هست كه اين مجمع همبستگي، والدين را مؤكداً به صرف شام به همراه فرزندانشان توصيه مي كند. اين مجمع راه اصلي رسيدن به جامعه اي سالم و بدون جرائم و موادمخدر را خانواده و مراقبت هاي والدين مي داند. در هنگام صرف غذا با كودكانتان صحبت كنيد، تلويزيون را خاموش كنيد و حتي الامكان به تلفن پاسخ ندهيد. تا حد امكان سعي كنيد تمام افراد خانواده، علي الخصوص فرزندان، در آماده كرده و سرو غذا به هم كمك كنند. اگر زمانبندي شما طوري است كه نمي توانيد شام يا ناهار را در كنار فرزندانتان ميل كنيد، حداقل سعي كنيد كمي زودتر از خواب برخيزيد و صبحانه را در كنار خانواده و فرزندانتان باشيد و يا وقتي را براي فعاليت هاي جمعي خانوادگي تنظيم كنيد، با فرزندانتان شطرنج بازي كنيد، به مكان هاي تفريحي برويد يا ترتيبي بدهيد كه با آنها وعده اي سبك مثل ميوه يا غذايي سبك يا حتي يك ليوان شير ميل كنيد.
مراقبت هاي والدين مفيدترين و مؤثرترين راه كاهش ميزان ارتكاب به جرائم و انحرافات كودكان و نوجوانان مي باشد.
* تحقيقات سال ۲۰۰۱ مركز ملي مبارزه با موادمخدر كلمبيا (CASA) نشان مي دهد كه:  كودكان و نوجواناني كه حداقل يك وعده غذايي را در كنار والدين خود صرف مي كردند به مراتب كمتر از ديگران به انحرافات اخلاقي و اعتياد كشيده شده اند.
* تحقيقات ۲۰۰۳ CASA نشان مي دهد كه نوجواناني كه شام را با والدين خود مي خورند كمتر نااميد و عصبي هستند (دو عامل اصلي ابتلا به موادمخدر و ارتكاب جرائم)
* تحقيقات ۲۰۰۴ اين مركز حاكي از آن است كه ۷۲ درصد مبتلايان نوجوان به مواد مخدر، الكل و سيگار و همچنين انحرافات اخلاقي، هرگز با والدين خود غذا نمي خوردند و آمار آنهايي كه با خانواده غذا مي خورند و به اين جرائم و انحرافات دچار شده بودند، ۳۱ درصد كمتر از گروه اول بود.
والدين بايد غذا خوردن با فرزندان خود را هم يكي از ملزومات و حتي يكي از مهمترين سرمايه گذاري زندگي آنها تلقي كنند و همچنين يكي از مهمترين اسباب تربيتي و مبارزه با وقوع جرائم مدني در نظر بگيرند.
منبع: اينترنت
ترجمه: راحله زندوكيلي

علل بزهكاري نوجوانان
003387.jpg
تهيه و تنظيم: غ- پارسا
بزهكاري پديده اجتماعي جهاني است كه معمولاً براي جرايم نوجوانان زير ۱۸ سال به كار برده مي شود. گرچه، جوامع گوناگون برحسب وضعيت اقتصادي و اجتماعي خود با انواع متفاوتي از آن روبه رو هستند. در همه جوامع انساني اصطلاح بزهكار در مورد افرادي به كار برده مي شود كه اعمال خلاف قانون يا موازين مذهبي آن جامعه انجام مي دهند. با توجه به اين كه احكام در جامعه هاي گوناگون متفاوت است، فرد متخلف در يك جامعه ممكن است در جامعه ديگر از تخلف مبري باشد.
در كشورها بزهكاري به مجموعه كل جرايمي گفته مي شود كه در صورت ارتكاب، مجازات هايي از قبيل قصاص، ديات، حدود و تعزيزات را در پي دارد.
هر روز در كنار ما چندين بار از اين جرايم به وقوع مي پيوندد و وقتي روزنامه ها را ورق مي زنيم در صفحه حوادث با انواع بزهكاري آشنا مي شويم، چاقوكشي، ضرب و جرح، دزدي، تجاوز و وقتي از خيابان عبور مي كنيم سازمان هايي نظير كانون اصلاح و تربيت، نيروي انتظامي، و دادگاه هايي را مي بينيم كه براي مجازات اين گونه افراد به وجود آمده اند. ولي تا حالا فكر كرده ايم چه عواملي در به وجود آوردن فرد بزهكار مؤثر است. پيچيدگي عوامل مؤثر در پديده بزهكاري سبب شده است كه هر گروه از محققان آن را از ديدگاهي خاص بررسي كنند. روان شناسان و روان پزشكان از ديدگاه روان شناختي، حقوق دانان از ديدگاه جرم شناسي و مسايل كيفري، پزشكان و زيست شناسان از نظر عوامل مؤثر زيستي و بالاخره جامعه شناسان از ديد آسيب شناسي اجتماعي.
انتشار اولين گزارش راجع به دادگاهي ويژه نوجوان در سال ،۱۸۹۹ باعث شده بسياري از انديشمندان به مطالعه بزهكاري بپردازند و عوامل موثر آن را بشناسند و از ديدگاه هاي مختلف آن را بررسي كنند ولي هيچ نظريه واحدي نتوانسته تأثير متغيرهاي مستقل فردي و اجتماعي را بر فرد بزهكار تبيين كند. دو نظريه كه بيش از همه به آن ها توجه دارد يكي نظريه كنترل اجتماعي دوركيم است كه هيرشي آن را با مسأله بزهكاري تطبيق داده و ديگري نظريه پيوندهاي افتراقي است كه در اصل ساترلند وكرسي مطرح كرده اند.
به عقيده هيرشي، بزهكاري به عنوان مسأله اي اجتماعي بايد به همان گونه كه در اجتماع رخ مي دهد يعني در عرصه خانواده، محله، مدرسه، همالان و ساير ارگان ها يا مؤسسات اجتماعي كه نوجوان به نوعي در آنها عضويت دارد، بررسي شود. از ديد جامعه شناختي اين بررسي بايد به مجموعه اي از اصول و تعاريف متكي باشد. برخلاف ديگر نظريه هاي بزهكاري كه تاكيد فراوان براين موضوع دارند كه فرد بزهكار مي خواهد خود را تطبيق دهد ولي براساس فشارهاي اجتماعي و اضطرارهاي ساختاري براي رسيدن به موقعيت هاي اجتماعي ناچار مي شود به كارهاي خلاف و نامشروع دست بزند، هيرشي معتقد است كه بزهكاري وقتي اتفاق مي افتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شود يا كلي از بين برود، هيرشي در كتاب قيود اجتماعي نظريه كنترل اجتماعي يا قيود اجتماعي را مطرح كرده و آن را آزموده است ولي ابتدا تعريف واژه بزهكاري را آورده است او فرد بزهكار را شخصي مي داند كه از قيود اجتماعي آزاد است و در واقع به عقيده وي بزه وقتي اتفاق مي افتد كه فرد نسبت به قيد و بندهاي اجتماعي كم اعتنا يا اصلاً بي اعتنا باشد.
به طور خلاصه برداشت دوركيم از مفهوم آنومي (غيرقانوني و بي هنجاري) بدين گونه است:
۱- نوعي نابساماني فردي در نتيجه نبود قانون و دستورالعمل رفتار
۲- وضعيت اجتماعي كه در آن قواعد رفتار اجتماعي با يكديگر در ستيز بوده و فرد براي انطباق با آنها دچار پريشاني است.
۳- وضعيت اجتماعي كه در آن موارد محدودي قواعد اجتماعي وجود دارد.
همان طور كه گفتيم هيرشي با استفاده از نظريه دوركيم، مسأله بزهكار را بيان مي كند. هيرشي بزهكاري را بي اهميتي و بي اعتنايي به قيد و بندهاي اجتماعي مطرح كرده و اين قيود را در چهار مفهوم كلي خلاصه مي كند:
- وابستگي: حساسيتي است كه شخص نسبت به عقايد ديگران در باره خود نشان مي دهد وابستگي در حقيقت نوعي قيد و بند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت معيارهاي اجتماعي مي كند. مانند وابستگي فرزندان به والدين، اقوام نزديك، دوستان.
- تعهد: ميزان مخاطره اي است كه فرد در تخلف از رفتارهاي قرارداد اجتماعي مي كند. بدين معنا فردي كه خود را به قيود اجتماعي متعهد مي داند از قبول اين مخاطرات پرهيز مي كند. مانند تعهد به پيروي از دستورات مذهبي يا حفظ شئون خانوادگي ملي.
- درگير بودن: ميزان مشغول بودن فرد به فعاليت هاي گوناگون است كه باعث مي شود براي كار خلاف وقت نداشته باشد، مثل درگير بودن در كار، ورزش، درس.
- باورها: ميزان اعتباري است كه فرد براي معيارهاي قراردادي اجتماعي قايل است و باعث مي شود در حالي كه مي تواند طبق ميل خود از آنها تخلف كند، پاي بند به آنها باقي بماند، مانند باور به نيكوكاري، باور به حسن شهرت در بين خانواده و همالان، باور به محرمات.
هيرشي معتقد است كه افراد بزهكار قادر به ايجاد وابستگي معقول و منطقي با سايرين نيستند. از اين رو رابطه بين اعمال بزهكارانه و داشتن رفقاي بزهكار رابطه اي ظاهري است.
بر طبق نظريه هيرشي در حال حاضر سه ديدگاه اساسي بر جريان مطالعه جامعه شناسي كجرو تسلط دارد:
- نظريه هاي انگيزشي: انحرافات اجتماعي را نتيجه شرايطي مي داند كه مانع بر آورده شدن خواست هاي مشروع افراد است.
- نظريه كنترل: براساس اين نظريه افراد آزاد آزادانه دست به جرم و كجروي مي زنند.
- نظريه انحرافات اجتماعي: فرد كجرو از هنجارهايي پيروي مي كند كه جامعه بزرگتر و قوي تر آن را نمي پذيرد.
نظريه پيوند افتراقي
بنابر اين نظريه، نزديكان و همسالاني كه بزهكار باشند تأثير زيادي بر تشكيل و تقويت نگرشي بزهكاري مي گذارد و فرد را به سوي بزهكاري سوق مي دهند. نظريه پيوند افتراقي محتواي اجتماعي بزهكاري را در نظر دارد و فرد بزهكار را در جايگاه اجتماعي او از حيث رابطه اش با خانواده، محله، رفقا و مصاحبان در نظر مي گيرد.
پيوستن به بزهكاران يا جدا شدن از غير بزهكاران (پيوند افتراقي) به فراگيري مطالبي مي انجامد كه موافق تخلف از قوانين است. مكرر و قالبي بودن مطالب تشويقي در باره بزهكاري و قانون شكني در قياس با فرا گرفته هاي ضد بزهكاري منجر به پذيرش بزهكاري مي شود. همچنين مي توان گفت كه روش هاي خنثي سازي فرد و بي اعتنا ساختن او نسبت به قوانين و معتقدات سنتي جوامع كه با شنيدن مطالبي بر ضد قوانين و مشاهده مكرر بزهكاري همراه است و نيز تحت تأثير توجيه بزهكاران در باره بزهكاري قرار گرفتن و پذيرفتن مطالبي چون «كارهايي كه مردم بزه مي دانند به كسي آسيبي نمي رساند» و «نيروهاي انتظامي به همه بدگمان اند» راه را براي بزهكاري كساني كه با اين قبيل بزهكاران پيوند اجتماعي مي يابند، يعني فرزندان، اقوام و دوستان آنها يا كساني كه با آنها در يك ساختمان يا يك محله زندگي مي كنند، يا بر اثر كسب و كار و تحصيل با آنها تماس پيدا مي كنند، هموار مي كند.
هر دو نظريه نمي تواند تمام عوامل مؤثر در بزهكاري را بيان كند ولي تركيب دو نظريه كنترل اجتماعي و پيوند افتراقي همراه با اثرهاي متقابلي كه متغيرهاي مورد بررسي در هر يك از اين دو نظريه بر روي يكديگر دارند، نظريه جامعي را براي تبيين بزهكاري شكل مي دهد.
چنان كه ديديم، نظريه كنترل اجتماعي با تكيه بر نيروهاي دروني فرد و به اصطلاح با تمركز بر «حضور رواني» افراد صاحب نفوذ بر ذهن و نوجوان به تبيين و چگونگي جلوگيري از بزهكاري مي پردازد، اما از تأثير نيروهاي منفي محيط بيرون غافل مي ماند. در عوض نظريه پيوند افتراقي با توجه انحصاري به نيروهاي بيروني از تأثير حفاظتي نيروهاي دروني غفلت مي كنند.
منابع:
۱- مشكاني، محمدرضا، مشكاني، زهرا سادات (۱۳۸۱)؛ سنجش تأثير عوامل دروني و بيروني خانواده بر بزهكاري نوجوانان، مجله جامعه شناسي ايران، دوره چهارم، شماره ۲
- پيكا، ژرژ (۱۳۷۰)، جرم شناسي، ترجمه دكتر علي حسين نجفي ابرند آبادي، تهران انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ اول.
- چلبي، مسعود، روز بهاني، توران (۱۳۸۰)؛ نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهكاري نوجوانان، پژوهشنامه دانشكده ادبيات و علوم انساني، شماره ،۲۹ دانشگاه شهيد بهشتي
- محسني، منوچهر (۱۳۸۰) جزوه جامعه شناسي انحرافات
- سروستاني، صديق (۱۳۷۲) جامعه شناسي انحرافات، تهران، انتشارات دانشگاه تهران

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
آلبوم
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  آلبوم  |  انديشه  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |