پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۴
ايران
Front Page

به ياد استاد علي اكبر غفاري محقق و مصحح متون اسلامي
زنده دارميراث شيعه
003711.jpg
محمدرضا اسدزاده
اشاره: پيرمرد ساده و لاغر اندام، با محاسن و موي سفيد و پيشاني چروك برداشته، ستاره اي بود از تبار جاودانگان و چهره هاي ماندگار فرهنگ و معارف ايران زمين. استاد پير پيشكسوت و ميراث دار عالمان بزرگ شيعه اين سرزمين. مردي فاضل و پژوهشگري سختكوش كه با تلاش هاي فراوان، وظيفه دشوار احياي متون اسلامي را همچون روحانيان اصيل شيعه به دوش مي كشيد. او كه مرحوم آيت الله «سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي» پس از مطالعه و ملاحظه آثارش، در مكتوبي، وي را «آيت الله» خطاب مي كند. مردي كه سال گذشته در حادثه تصادفي دلخراش بار سفر بست و دل به جانان سپرد، استاد «علي اكبر غفاري صفت» بود كه در نيم قرن گذشته از جمله استادان صاحب نام، رجال شناس، حديث شناس و مترجم تواناي متون اسلامي بود.
مروري بر يك عمر تلاش
«علي اكبر غفاري صفت» در سال ۱۳۰۳ ه.ش در تهران در يك خانواده متوسط و مذهبي به دنيا آمد و پس از تكميل تحصيلات ابتدايي، به تحصيل دروس مربوط به تفسير قرآن پرداخت و دروس سطح حوزه را در خارج از مدرسه در كنار مدرسين مدرسه «خان مروي» آموخت. او با شركت در درس تفسير قرآن مرحوم آيت الله «اشراقي» در قم و همزمان حضور در درس مرحوم «حاج ميرزا خليل كمره اي» و مرحوم آيت الله «آقا سيدكاظم گلپايگاني» در تهران، جواني خود را با مفاهيم قرآني گره زد. تحصيل علوم اسلامي، او را با استاداني چون مرحوم «سيدجلال الدين محدث» (ارموي) و سپس علامه «ميرزا ابوالحسن شعراني» آشنا كرد و با اين دو نادره دوران همكاري بسيار نزديك داشت. وي درباره ارتباطش با علامه شعراني گفته است: «شيوه علامه از پختگي زائدالوصف و بسيار محققانه اي برخوردار بود كه تأثير آن در خدمات و آثار اينجانب از هر جهت- تحقيق، مقدمه نويسي، تعليق و ...- آشكار است.» (۱) در اين ميان ارتباط نزديك علي اكبر غفاري با مرحوم «علامه طباطبايي» و «علامه اميني» نيز زمينه هاي ژرف نگري، تحقيق در متون روايي و حديثي و كسب علم رجال را براي او تسهيل كرد.
غفاري در دو دهه گذشته در كنار تحقيقات و مطالعات فراواني كه داشت به تدريس در حوزه و دانشگاه نيز همت گمارد و شاگردان فراواني تربيت كرد. او پس از سال ها تلاش در احياء و اصلاح متون اسلامي و انتشار بيش از صد جلد كتاب در سال ۸۲ به عنوان چهره ماندگار برگزيده شد و در آبان ماه سال ۸۳ ديده از جهان فروبست و در كنار مزار مرادش «شيخ صدوق» در ابن بابويه آرام گرفت.
تصحيح متون و ناشران نااهل
شناخت متون روايي و حديثي و تصحيح آنها يكي از جدي ترين دغدغه هاي استاد علي اكبر غفاري بود. اگرچه در زمان او به تصحيح متون توجه جدي نمي شد،اما خودش معتقد بود بعد از چاپ كتاب هاي دانشگاهي، آرام آرام توجه به اين امر در ميان مذهبيون گسترش يافته است. وي يكي از جدي ترين آسيب هاي چاپ متون ديني قديم بدون تصحيح توسط ناشران مذهبي را، انتشار معارف غلط مي دانست؛ آنچنان كه به نقل از خاطره اي گفته است: «به خاطر دارم هنگامي كه خواستم كتاب غيبت نعماني را كه متعلق به زمان غيبت صغراي امام زمان (عج) است، تصحيح و چاپ كنم، شروع به تحقيق درباره آن كردم.
چاپ و تنقيح كتاب بسيار مشكل بود. زيرا نسخه هاي مختلف را نمي توانستم پيدا كنم. خط كاتب هم بسيار بد و غيرقابل خواندن بود و در هر سطري چند غلط فاحش داشت و تصحيح آن كار بسيار سختي بود. محدثيني كه نسخه هاي خطي دستشان بوده، آنها را بسيار غلط نقل كرده بودند. مثلاً راوي عمروبن سعيد بوده و كاتب آن را عمربن سعد خوانده و اين حديث را محدث در كتاب خود به همين طريق نقل مي كند و بياني دارد كه مي گويد، گرچه عمربن سعد خبيث ترين افراد است اما ما اين حديث را نقل كرديم تا بدانيد كه دشمنان ما هم اين حرف ها را گفته اند. در حالي كه اصولاً عمربن سعد نبوده بلكه عمروبن سعيد بوده است. خلاصه با زحمت زياد نسخي فراهم كردم. وقتي شروع به كار كردم، يك نفر همان نسخه اولي را افست و نشر كرد. وقتي او كتاب را منتشر كرد، من ديدم كتاب من ديگر خريدار نخواهد داشت. آن هم در زمان شاه كه كتاب هاي مذهبي طرفدار چنداني نداشت. بعد كه كتاب غيبت را تصحيح وچاپ كردم، در مقدمه آن نوشتم چاپ كردن بعضي از كتاب ها كه به دست نااهل انجام مي گيرد، ابطال مقتضي مي كند. اقتضايي پيدا شده بود براي طبع درست و تحقيقي اين كتاب، اما ابطال مقتضي شد و ما ناچار شديم ۱۵ سال ديگر صبر كنيم تا دومرتبه اقتضا پيدا شود. آن شخص نه تنها خدمتي نكرده بود بلكه آمده بود از من گلايه مي كرد كه چرا اسم مرا ننوشتي، بايست مي گفتي چه كسي اين كار را كرده است. من گفته بودم كه كاري نادرست انجام داده است اما آن شخص توجه نداشت كه چه كتابي منتشر مي كند.
لذا در مورد كتاب هاي مذهبي به خصوص بايد دقت بيشتري شود. يادم هست شخص آگاهي درباره انتشار يكي از كتاب هاي مذهبي پرغلط به كتابفروش گفته بود، حاضرم همه كتاب ها را بخرم. كتاب فروش پرسيده بود براي چه منظوري؟ جواب داده بود: مي خواهم همه را بخرم و ببرم دفن كنم. چون آن قدر غلط دارد كه مسلمان ها را از دين بيزار مي كند و آبروي اسلام را مي برد.» (۲)
شيوه ترجمه با دقت و حساسيت
استاد غفاري در شيوه ترجمه متون نيز دقت، ظرافت و حساسيت هاي خاص خود را داشت. معتقد بود كه مترجم بايد به تمام كتب تسلط داشته باشد و آنها را ببيند. در كتب ترجمه نيز تأكيد داشت تا متن عربي احاديث همراه با ترجمه فارسي باشد تا اگر كسي از متن عربي مطلب ديگري مي فهمد، آزاد باشد. وي درباره شيوه ترجمه گفته است: «به نظر من اول بايد كوشش كنيم كه معناي حديث را درست بفهميم و معناي واقعي آن را درك كنيم، بعد آن را به لفظ فارسي بگوييم. در مواردي كه مورد شبهه است و مراد مي تواند متفاوت باشد، لازم است در برگردان آن الفاظ كاملاً دقيق باشيم. يعني تنها اين نباشد كه ما از آن چه مي فهميم اگر ديگري هم از آن چيزي مي فهمد، آن هم باشد.» (۳)
استاد با تأكيد بر اين كه حرف به حرف هر حديث مهم است و حتي در جابه جايي حروف هم بايد دقت شود گفته است: «گاهي پيش مي آيد،  در اثر يك تصحيح خيلي كوچك و پس و پيش شدن يك«واو»و يا از قلم افتادن يك« واو» معنا خيلي برهم مي خورد، كه از روي قرائن بايد پيدا كرد. مثلاً در خصال صدوق حديثي هست كه سه گروه هستند كه«ان لم تظلمهم ظلموك » اگر به آنها ظلم نكني، آنها در حق تو ظلم مي كنند: همسرت، خادمت و كساني كه در خدمت تو هستند. مفهوم ظاهري روايت اين است كه به آنها فشار بياور. در حالي كه راوي نتوانسته لفظ را برساند. من هنگامي كه نسخه خراب شده خصال را تصحيح مي كردم اين طور بود. در حالي كه تحف العقول را كه تصحيح مي كردم چنين بود كه:« ثلاثه وان لم تظلمهم ظلموك »يعني يك« واو»اضافه داشت. معنا اين مي شود كه گرچه تو در حق آنها ظلم نمي كني، ممكن است باز شايد آنها در حق تو تجاوز كنند، همسرت، خادمت و كساني كه براي تو كار مي كنند. با آنها مدارا كن و اين تبديل مي شود به يك وعظ و دستور اخلاقي كه به انسان مي دهد. حال آن كه اگر« واو» را برداريم يك حكم مي شود. يعني مي شود مواظب خودت باش و به آنها فشار بياور.» (۴)
شيوه ترجمه، انتخاب نسخه، روش تصحيح و تنقيح استاد در بين تمامي علما و فضلايي كه با او ارتباط داشتند، زبانزد است. او با چنان حساسيتي متون را بررسي مي كرد كه حتي از قرار گرفتن حروف در جمله ها به راحتي نمي گذشت. از معناي ظاهري احاديث گذر مي كرد و ذهن خود را به عمق معاني و مفاهيم نزديك مي كرد. نسخه هاي مجاز را متن قرار مي داد و با ديگر نسخه ها مقابله مي كرد. اگر هم نسخه هاي مجاز نبود، سعي مي كرد از اطراف و اكناف نسخه هاي مختلفي را پيدا كند تا يقين داشته باشد كه از نسخه واحد استنساخ نشده باشد.
استاد غفاري در شيوه ترجمه متون دقت، ظرافت و حساسيت هاي خاص خود را داشت. معتقد بود كه مترجم بايد به تمام كتب تسلط داشته باشد و آنها را ببيند در كتب ترجمه نيز تأكيد داشت تا متن عربي احاديث همراه با ترجمه فارسي باشد تا اگر كسي از متن عربي مطلب ديگري مي فهمد، آزاد باشد
شخصيت علمي و اخلاقي استاد
شخصيت فرهيخته او در جمع اهل علم حوزه و دانشگاه، از امتيازات ويژه اي برخوردار است؛ چه شخصيت علمي او و چه شخصيت اخلاقي و رفتاري او مورد توجه تمام آنهايي است كه به هر نحو با او ارتباط داشته اند.
«آيت الله امامي كاشاني» درباره وي مي گويد: «او مردي مخلص، متواضع و متعهد به موازين شرعي بود كه حتي مستحبات و مكروهات را هم مراعات مي كرد. من با ايشان در ارتباط بودم و در اين ارتباط ايشان را فردي مقيد، منظم، مؤدب،  گرم و با برخوردهايي بسيار عالي يافتم. برخوردهاي ايشان با شاگردان، استادان و اهل دانشگاه، بسيار سازنده بود و از نظر علمي هم بسيار فعال و عميق بود.» آيت الله مصطفوي نيز كه ارتباط نزديكي با استاد غفاري داشته است، مي گويد: «اين مرد حقيقتاً پاك بود و ذهني عميق داشت. ثقلين را يافته بود و خودش را با اين دژ مستحكم گره زده بود. من خيلي با او حشر و نشر داشتم. از عمق تحقيق و تدبرش در آيات و احاديث لذت مي بردم.»
همچنين «بهزاد جعفري» يكي از شاگردان نزديك استاد كه سال ها در مسير تحقيق و مطالعه با استاد بوده است، مي افزايد: «پانزده سال با استاد بودم. غفاري صفت يعني فهم قرآن و اهل بيت. اينها معيارش بود. همه چيزش بود. روخواني قرآن بدون فهم آن را نمي پذيرفت. مي گفت ثواب قرآن فقط در فهم آن است. هرقدر مي توانيد، قرآن بفهميد. هرقدر مي شود، احاديث اهل بيت را بفهميد.»
«علي غفاري» نيز كه پسر استاد است درباره شخصيت علمي وي مي گويد: «آن چنان مسائل را عميق دنبال مي كرد كه من كمتر آدمي را با چنين نگاهي مي شناسم. اصلاً به مسائل اسلامي ساده و سطحي نگاه نمي كرد. تعمق و تحقيق در  قرآن را به همه تأكيد مي كرد و كلمه به كلمه و حرف به حرف متون را مورد بررسي موشكافانه قرار مي داد. او در زندگي همه چيزش را از قرآن و حديث گرفته بود و همه زندگي اش را با اين دو تطبيق مي داد.
احياگر ميراث شيعه
محصول هشتاد سال زندگي استاد، تأليف، ترجمه،  تنقيح، تصحيح و تعليق بيش از صد جلد كتاب است كه به عنوان ميراثي ماندگار در اين سال ها به اهل علم و دانش و پژوهشگران معارف اسلامي تقديم شده است.
از جمله آثار وي مي توان به تصحيح كتبي مانند، الكافي كليني، تهذيب الاحكام، تحف العقول، الاستبصار شيخ طوسي، الغيبه، جامع المدارك، كتاب الغيبه شيخ طوسي، فروع كافي در ۵ جلد، روضه كافي، تصحيح تفسير ابوالفتوح رازي با حواشي مرحوم شعراني در ۱۲ جلد، تصحيح شرح كافي ملاصالح مازندراني در ۱۲ جلد، پاورقي براي تفسير قرآن مرحوم عاملي در ۸ جلد، تصحيح العقايدالحقه و السعاده الابديه، تصحيح تفسير منهج الصادقين ملافتح الله كاشاني با همكاري علامه شعراني در ۱۰ جلد، ترجمه كتاب من لايحضره الفقيه شيخ صدوق در ۶ جلد، تصحيح المحجه البيضاء فيض كاشاني در ۸ جلد، ترجمه مقاتل الطالبيين، تأليف ابوالفرج اصفهاني و كتب فراواني كه فهرست تمامي آنها در اين مختصر نمي گنجد.
استاد غفاري همچنين به تأليف آثاري از جمله مهدي منتظر(عج)، گفتار ماه، قصص قرآن و ... و ترجمه اكثر آثار شيخ صدوق از جمله معاني الاخبار، كمال الدين،  ثواب الاعمال، التوحيد، عيون اخبارالرضا(ع)، الخصال و... پرداخته است.
نقش او در دهه هاي گذشته در احياي ميراث بزرگ شيعه در حوزه و دانشگاه نقشي برجسته و نمايان است و اگرچه لباس روحانيت را بر تن نداشت اما حقيقتاً بار مسئوليت روحانيت شيعه را به دوش كشيده است. روحش شاد و يادش گرامي باد.
منابع
۱- زندگينامه استاد در مقدمه كتاب چهره هاي ماندگار
۲- مصاحبه با مجله كيهان فرهنگي
۳- همان
۴- همان

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |
|  فرهنگ   |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |