يكشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۵۴
تمدن چهارراه مولوي
نيم قرن پيش، نوجوانان ديروز و پدربزرگ هاي امروز مشتري پر و پا قرص سينما تمدن بودند
005910.jpg
روح الله مهرپارسا
نزديكترين سينما به خانه ما- كه انتهاي باغ فردوس مولوي بود- سينما تمدن نام داشت. فيلم هايي كه من در سن 10-9سالگي در سينما تمدن مي ديدم، صاعقه، تارزان، سوپرمن و نخستين فيلم ناطق ايران دختر لر بود.
بعدها كه محصل دبيرستان فرخي باغ فردوس شدم، اكران فيلم هاي عربي- كه بازيگران معروفش فريدالاطرش، ساميه جمال و اسمال ياسين بيش از ديگر هنرپيشگان مصري نقش داشتند - براي بچه هاجاذبه داشت.
در دوران نيمه دهه 30، فيلم هاي تخيلي- علمي نظيرصاعقه در كره ماه و صاعقه در كره مريخ، مشتري هاي زيادي را به خود جلب مي كرد. فيلم هاي سريالي با سري 1 ، 2 و۳ بين بچه ها خيلي هواخواه داشت، مثل فيلم بلاي جان نازي . ديگر محصولاتي هم از كشورهاي گوناگون نمايش داده مي شد با نام هاي ميشل استروگوف، دختر جنگل، بهشت مصنوعي، سه تفنگدار، رابين هود، زورو، راسپوتين، سوارغيبي و... كه مضمون اصلي اين فيلم ها، ماجراهاي عشقي و هيجان با گرايش به تاريخ و ادبيات بود. در آن موقعيت كه هنوز تلويزيون به خانه ها راه نيافته بود، فقط سينما نقش تعيين كننده داشت. سينما اوقات فراغت بچه ها، بويژه جوانان ونوجوانان را پر مي كرد.
سينما دماوند (رامسر)
در سراسر خيابان مولوي، چهار كيلومتري(از ري تا گمرك) فقط سينما تمدن و تماشاخانه شاهين به عنوان دو مركز فرهنگي و نمايشي نقش ايفا مي كردند. البته با كمي فاصله در خيابان ري، پايين تر از كوچه آبشار سينما دماوند كه بعدها نامش به رامسر تغيير پيدا كرد محل ديگري جهت جذب دانش آموزان بود. سينما دماوند در حقيقت سينماي محل زندگي نوجواناني بود كه بعدا در سينماي فارسي صاحبنام شدند؛ مثل مسعود كيميايي، فرامرز قريبيان، حسين گيل و منوچهر وثوق كه در حقيقت سينما دماوند يكي از پاتوق  هاي هنري آنان به حساب مي آمد.
دبيرستان بدر و چهره هاي معروف
در سال تحصيلي 41-40 كه سيكل اول را در دبيرستان فرخي باغ فردوس مولوي تمام كردم، جهت آغاز سيكل دوم رشته رياضي به دبيرستان بدر واقع در خيابان ري بالاتر از بازارچه حمام نواب رفتم. اكثر دانش آموزان حول وحوش ري و مولوي كه رشته رياضي را انتخاب كرده بودند، در اين دبيرستان مشغول تحصيل شدند. در كلاس چهارم رياضي، من علاوه بر آشنايي با شهيد محمد بخارايي( كه منصور، نخست وزير پهلوي دوم را اعدام انقلابي كرد) با دو نفر از بچه هاي محله امامزاده يحيي و كوچه آبشار همشاگردي شدم. نام اولي حسين گيلك و نام دومي عباس رضايي وثوق بود. اين دو نفر پس از گرفتن ديپلم رياضي جذب سينما شدند. اسم و شهرت شناسنامه اي آنها تبديل به اسم هنري شد با واژه هاي حسين گيل و منوچهر وثوق كه از سال 43 (41سال پيش) كار هنري خويش را شروع كرده و با پيروزي انقلاب دچاردگرگوني هاي فاحشي شدند.
بعد از انقلاب
منوچهر وثوق از ايران رفت و در كنار ديگر بازيگران لس آنجلسي قرار گرفت، ولي حسين گيل كه بسيار پايبند ارزش هاي اعتقادي بود، ماند و به فعاليت هاي هنري خود هماهنگ با سياست هاي روز ادامه داد. حسين گيل از همان زمان محصلي اهل نماز و روزه بود؛ حتي بازيگر هم كه شده بود واجبات دين را فراموش نمي كرد. در سال 49 ديداري با او داشتم و گله كردم چرا با اعتقادات پاك مذهبي وارد عالم اين سينماي آلوده شده اي با فيلم هاي آنچناني كه نمكش سكس، رقص و آواز و بالاخره گيشه پسندي ست؟ گيل كه مرا به همان نام مستعار دوران دبيرستان صدا مي كرد گفت: آشيخ روح الله! فيلمي به اتفاق فيروز به نام قهرمانان نمي ميرند به كارگرداني سيروس جراح زاده بازي كردم كه انشا ءالله بعد از اكران آن، براي هميشه سينما را ترك خواهم كرد و در ادامه گفت: من در حال حاضر مثل قديم كه شهرت نداشتم اعتقادات ديني خود را حفظ كرده ام تا جايي كه همسر من با حجاب و پوشش چادر است و هر دو ما به تمامي مقررات اسلامي پايبند هستيم .
حسين گيل بعد از پيروزي انقلاب جذب سپاه شد و در دفاع مقدس هم شركت كرد و حتي مجروح هم شد و در حال حاضر نيز جانباز است. فعاليت هاي فرهنگي، بويژه سينمايي را همچنان ادامه داد و در چند فيلم و سريال با ارزش هم بازي كرد. روزي او را پس از انقلاب ديدم و اشاره اي به بازي هايش در فيلم هاي قبل از انقلاب كردم. با لبخندي گفت: آشيخ جون ناخواسته به راهي افتادم كه با اعتقاداتم همخواني نداشت و خدا را شاكرم كه سينما جايگاه واقعي خودش را پيدا كرد و جالب اينكه بعد از انقلاب اهالي سينما مرا به عنوان نماينده خود همه جا مطرح مي كردند . او همچنان حالت تواضع و فروتني خود را كه خاص بچه هاي جنوب شهر است با درجه اميري سپاه حفظ كرده و به بچه محله امامزاده يحيي بودن خود با غرور افتخار مي كند.
چگونگي تاسيس سينما تمدن
و اما سينما تمدن با اين واژه خاطره انگيز در سال 1308 (76 سال پيش)توسط يكي از اولين سينماگران ايران به نام خان بابا معتضدي در خيابان اسمال بزار(مولوي) احداث شد. ساختمان سالن آن درست نبش شمال شرق چهار راه مولوي قرار گرفته و در ورودي اش در اول اسمال بزاز مولوي(محورشمالي) جنب گاراژ ايران گرد است. ساختمان آن به شخصي به نام حاجي قاضي از ملاكان محله مولوي تعلق داشت كه جهت مسافرخانه پيش بيني شده بود. وليكن چون پشت پرده استقرار سينما، شهرباني نقشي تعيين كننده داشت، حاجي قاضي به رغم ميل باطني مجبور شد به جاي مسافرخانه، سينما را ترجيح دهد با اجاره ماهانه۸۰ تومان. خان بابا، سينماتمدن را در موعد مقرر كه قولش را به رئيس شهرباني وقت- سرتيپ درگاهي- داده بود با فيلمي از ريشارد تالماج افتتاح كرد. بهاي بليت، يك، دو و سه ريال تعيين شد.
روزهاي نخست از فيلم هاي سينما تمدن استقبال چشمگيري مي شد، شبي 50 تا۶۰ تومان فروش داشت، اما چند صباحي بعد گيشه كفاف خرج سينما و هزينه كرايه فيلم و دستمزد كاركنان را نداد.
اين سينما در دهه 50 به سينما زرين تغيير نام پيدا كرد. اين عمل مورد اعتراض پدربزرگ هاي محله مولوي و باغ فردوس كه در دوران نوجواني مشتري اين سينما بودند و گوشه اي از خاطرات نوجواني شان متعلق به فضاي سينما تمدن بود قرار گرفت، وليكن واژه زرين همچنان به جاي تمدن جا افتاد و بالاخره بعد از 70 سال خدمت فرهنگي اين سينما براي هميشه تعطيل شد. سينما تمدن كه طبقه دوم گاراژ ايران گرد را شامل مي شود، علاوه بر سالن نسبتا بزرگ زمستاني، سالن وسيع تابستاني نيز داشت كه در ايام گرما (از نيمه خرداد تا نيمه مهر) به مدت چهارماه قابل استفاده بود. سينما تمدن كه بچه هاي مولوي به طنز نامش را سينما ته ميدون گذارده بودند، در مطبوعات هم سوژه اي طنزگونه داشت. مطلب ذيل در مجله خواندني ها ي روز شنبه 29/1/1326 درج شده بود كه خالي از لطف نيست:
سينما تمدن از نگاه طنز
سينما تمدن يكي ازسينماهاي ارزان قيمت شهر در نوع نمايش و شكل برخورد با مشتريان، شهره خاص و عام است. در اين سينما، واقع در خيابان اسمال بزاز(مولوي)مشتري  هاي دهاتي الاغ خود را به دربان مي سپارند و نمره مي گيرند؛ مثل سينماهاي بالاي شهر كه دوچرخه ها را مي سپارند و نمره مي گيرند.
به ديوار سينما به جاي استعمال دخانيات ممنوع نوشته بر پدر و مادرش لعنت كه سيگار و چپق بكشد! در بوفه سينما به جاي بستني و آجيل، سيراب و شيردان موجود است و بوفه  چي وسط سالن داد مي زند: شيردون يك قرون! سيراب۱۰ شاهي! . ته سالن، يعني محل يك ريالي، عوض نيمكت و صندلي، زيلو پهن كرده اند و در لژ آن مبل هاي يك نفري را پيت بنزين خالي تشكيل مي دهد. باوجود آنكه فيلم هاي فعلي ناطق است، مثل زمان سابق يك مترجم وسط سالن راه مي رود و با لهجه داش وار مثل مرشدهاي دركه، فيلم را براي مشتري هاي بي سواد ترجمه مي كند و مشتري هاي يك قران، قبل از شروع، سيني كباب را جلو گذاشته و مشغول خوردن مي شوند. شما هم بد نيست براي يك مرتبه به تماشاي اين سينماي محلي تشريف ببريد و كيف كنيد .

سينماهايي كه ديگر نيستند
سينما تمدني ديگر در كار نيست، اما ما احساس مي كنيم متمدن تر شده ايم. سينماهاي ديگري هم در شهرمان بوده اند كه ديگر نيستند. سينماهايي در خيابان لاله زار كه در گذشته اي نه چندان دور، چيزي حدود 40 سال پيش، تفرجگاهي بوده با محوريت هنرهاي تصويري و حالا شده بورس لوازم الكتريكي؛ سينماهاي شلوغي چون خورشيد، ركس، ايران، البرز، مرجان، اطلس، آزيتا، فردوس، پرديس، دنيا، خارك، آريا، هما و چند تاي ديگر كه قديمي ترها بهتر يادشان است.

گفت و گو
تخيل خوب جوانان ايراني شگفت زده ام كرده
گفت وگو با نويسنده اتريشي
سپيده جديري- سايت كتاب با رناته ولش - نويسنده اتريشي كه كتاب هايش تاكنون به 28 زبان زنده دنيا ترجمه شده و سه كتاب او نيز با ترجمه فرشته نقوي در ايران به چاپ رسيده است - در كتابخانه تحقيقاتي انجمن فرهنگي ايران- اتريش گفت وگويي داشته است كه در ادامه مي خوانيد.
شما تاكنون بارها به ايران سفر كرده ايد. ايران را چگونه ديده ايد و جذابيت آن براي شما در چه چيز بوده است؟
در چند سفري كه به ايران داشته ام با انسان هاي فرهيخته اي آشنا شده ام و همين امر بيش از هر چيز ديگري مرا به اين كشور جذب كرده است.
در سفر اخيرتان چه برنامه هايي داشتيد؟
با توجه به اينكه پيش از اين در ايران چند سخنراني داشته ام و چند كارگاه آموزشي را برگزار كرده ام، انجمن فرهنگي ايران- اتريش اين بار نيز مرا به منظور سخنراني در دانشگاه شيراز و برگزاري كارگاه آموزشي در آن دانشگاه به ايران دعوت كرد. من روز سه شنبه 17 آبان ماه در دانشگاه شيراز درباره خلاقيت نوشتن سخنراني كردم و روز بعد كارگاه خلاقيت نوشتن را براي دانشجويان آن دانشگاه برگزار كردم.
آثاري را كه در اين كارگاه نوشته شد چگونه ارزيابي كرديد؟
بسيار تحت تاثير استعداد دانشجويان ايراني قرار گرفتم. آنها داستان ها، اشعار و متون بسيار زيبايي را نوشته بودند و آثار آنها از نظر موضوع و سبك بسيار متنوع بود. اين دانشجويان قدرت تخيل بالايي داشتند و همين مرا شگفت زده كرد.
سخنراني شما در همايش شوراي كتاب كودك درباره ادبيات كودك بود. آيا شما در كشورتان يك نويسنده كتاب كودك محسوب مي شويد؟
من سي سال است كه در حوزه ادبيات كودك مي نويسم؛ البته در ده سال گذشته رمان هايي را نيز براي بزرگسالان نوشته ام، اما تعداد آثاري كه در حوزه ادبيات كودك نوشته ام، بسيار بيشتر است. منتقدان ادبي در كشورهاي مختلف به من گفته اند كه كتاب هايي كه براي كودكان نوشته ام، براي بزرگسالان هم جذاب است.
مثل كتاب هاي شل سيلوراستاين كه هم براي كودكان و هم بزرگسالان جذابيت دارد.
دقيقا همين طور است. كتاب هاي من هم به 28 زبان زنده دنيا ترجمه شده است.
سه كتاب هم از شما در ايران منتشر شده است.
بله. فرشته نقوي سه كتاب مرا كه آنها هم در حوزه ادبيات كودك است به فارسي ترجمه كرده كه شنيده ام در ايران چاپ شده است. يك دختر جوان هم در انجمن فرهنگي ايران-اتريش كتاب ديگري از من را به فارسي ترجمه كرده است كه هنوز چاپ نشده است.
همايش شوراي كتاب كودك چه هدفي را دنبال مي كند؟
من اطلاع يافته ام كه اشخاصي در ايران كه بيشتر آنها از بانوان ايراني هستند تاكنون چند كتابخانه را در روستاهاي كوچك ايران دائر كرده اند و قرار است اين پروژه را ادامه دهند. اين پروژه فوق العاده اي ست، چون معمولا در روستاها، كودكان به كتاب هاي جديد دسترسي ندارند.
در مدارس شهر بم هم كتابخانه هايي را براي كودكان و نوجوانان دائر كرده اند.
بله؛ اطلاع داشتم. قصد دارم يكي از رمان هايم را معرفي كنم كه حاصل تحقيقاتي است كه خودم انجام داده ام. در اين همايش بايد درباره چگونگي انجام اين تحقيقات صحبت كنم. كتابم را بر اساس تجربيات خواهر يك پسر معلول نوشته ام و نام آن يك برادر متفاوت است.
يعني اين دختر درباره تجربيات خود در رابطه با برادر معلولش با شما صحبت كرد و شما هم آن را به صورت يك رمان درآورديد؟
بله. جلساتي كه من با اين دختر داشتم و بحث هايي كه با هم داشتيم پنج سال طول كشيد؛ يعني يك پروسه تحقيقاتي طولاني را پيش از نوشتن رمانم از سر گذراندم.
نوشتن خود رمان چقدر طول كشيد؟
نوشتن آن فقط نه ماه طول كشيد؛ يعني به اندازه زماني كه لازم است تا يك نوزاد متولد شود!
پيش از اين نيز درباره نوشتن درباره كودك  معلول جلسه اي را برگزار كرده بوديد؟
بله. در آلمان با والدين كودكان معلول جلساتي داشتم و براي آنها كارگاه هاي خلاقيت نوشتن را برگزار كردم. قصد داشتم به گونه اي به آنها كمك كنم. از آنها خواستم كه درباره تجربياتشان در رابطه با كودك معلولشان بنويسند، اما آنها قادر به انجام اين كار نبودند و فقط درباره تجربياتشان صحبت مي كردند، به جاي اينكه چيزي بنويسند. قصد من اين بود كه آنها ايده هاي خود و آنچه را كه در اين باره برايشان اتفاق افتاده است، با يكديگر مطرح كنند. پس با تمرين آسان تري شروع كردم؛ دريافته بودم كه مردم نمي توانند درباره تجربيات خودشان چيزي بنويسند، در حالي كه نوشتن درباره تجربيات ديگران كار آساني است. از والدين كودكان معلول خواستم كه هر كدام داستان تجربه ديگري را بنويسند؛ يعني قرار شد كه پدر يا مادر يك كودك معلول تجربيات خود را براي پدر يا مادر كودك معلول ديگري شرح دهد و نفر دوم هم درباره تجربيات خود با نفر اول صحبت كند و هر كدام تجربه آن ديگري را بنويسند.
اين ايده بسيار جالبي است.
اين ايده جواب داد. وقتي كسي تجربه ديگري را درباره مشكلي مشترك مي شنود درمي يابد كه نظير آن براي خود او هم پيش آمده است. گاهي هم با تجربه كاملا متفاوتي روبه رو مي شود. اين باعث مي شود كساني كه مشكلات مشتركي دارند با يكديگر ارتباط برقرار كرده، تبادل نظر و همدردي كنند. همه به كودكان معلول با ديده ترحم نگاه مي كنند، اما من مي خواستم به اين كودكان غرور و اعتماد  به نفس را القا كنم. اين كار بسيار دشواري بود. خود من در اين كارگاه ها از والدين كودكان معلول چيزهاي زيادي ياد گرفتم؛ مثلا ياد گرفتم كه چگونه بايد با ديگران رفتار كنم يا درباره خودم چيزهايي را ياد گرفتم. اين تجربه براي هر دو طرف، هم من و هم آنها جواب داد.

فرهنگسراها
فرهنگسراي شهر: قرار است تا ششم آذرماه، يكشنبه ها و سه شنبه ها، كارگاه آموزشي علم تغذيه در غرب تهران برگزار شود. اين كارگاه را پروفسور جعفريان استاد علم تغذيه و ميهمان افتخاري از كشور سوئيس در محل سالن اجتماعات پارك چيتگر برگزار مي كند. كانون بانوان فرهنگسراي شهر، برگزاري اين كارگاه را به عهده دارد و معاونت اجتماعي شهرداري منطقه 22 نيز آنها را همراهي كرده است. يادتان نرود؛ روزهاي برگزاري اين كارگاه يكشنبه ها و سه شنبه هاست. احتمالا به دليل تمايل بيشتر زنان به برنامه هاي غذايي ست كه اين كارگاه مخصوص آنها برنامه ريزي شده. به هر حال شركت براي زنان در اين دوره رايگان است و بعد از برگزاري آزمون تئوري و عملي به شركت كنندگان، گواهينامه پايان دوره داده مي شود. اگر علاقه مند هستيد، مي توانيد با شماره تلفن هاي 44141133 و 44141144 واحد آموزش فرهنگسراي شهر تماس بگيريد.
فرهنگسراي بهمن: نمايشگاه هنرجويان مينياتور و خوشنويسي كه هر سال در فرهنگسراي بهمن برگزار مي شود، امسال از 24 آبان شروع شده و تا سوم آذر ادامه دارد. اين نمايشگاه در گالري شماره۲ فرهنگسراي بهمن برپاست. هدف از برگزاري اين نمايشگاه ايجاد انگيزه و شوق ميان هنرجويان براي تلاش بيشتر و حمايت از هنرمندان آثار هنرهاي تجسمي و امكان بررسي ماحصل تلاش ساليان استادان و هنرجويان اعلام شده. در اين نمايشگاه علاوه بر نمايش آثار، كارگاه هاي نقد و بررسي آثار مينياتور و خوشنويسي با موضوع هاي كمبود ها، موفقيت ها و روش هاي آموزش نيز برگزار مي شود. اگر علاقه مند هستيد، مي توانيد با شماره تلفن هاي  301 - 55312300 واحد آموزش فرهنگسراي بهمن تماس بگيريد.
خانه فرهنگ كوثر: كانون سرود خانه فرهنگ كوثر در رده سني كودكان و نوجوانان عضو مي پذيرد. اين كانون هر هفته دوشنبه ها از ساعت 13:30 تا 15:30 ميزبان علاقه مندان است. اگر علاقه مند هستيد مي توانيد با شماره تلفن۳۳۵۶۹۰۴۰ واحد آموزش فرهنگسراي كوثر كه در خيابان ري قرار دارد، تماس بگيريد.
خانه فرهنگ ابوذر: آموزش فوريت هاي پزشكي براي زنان از برنامه هاي جديد خانه فرهنگ ابوذر است. ديگر برنامه هاي متنوع آموزشي اين مركز فرهنگي عبارتند از: حفظ، روخواني و روانخواني قرآن، زبان انگليسي، هنرهاي دستي شامل عروسك سازي، گلسازي، خياطي و سفره آرايي، هنرهاي تجسمي شامل نقاشي، طراحي، رنگ روغن و همچنين هنرهاي سنتي شامل معرق، سفال و قاليبافي. خانه فرهنگ ابوذر شايد برنامه هاي ديگري هم داشته باشد. اگر علاقه مند هستيد، مي توانيد با شماره تلفن۳۳۱۴۴۰۷۸ واحد آموزش فرهنگسراي ابوذر تماس بگيريد.
خانه هنرمندان ايران: بهرام گوهري، عكاس تجربه  گراي جوان از روز شنبه 28 آبان، به مدت 6روز، 12 قطعه از عكس هاي مفهومي خود را با عنوان زندگي ،  در كارگاه تجربه خانه هنرمندان ايران به نمايش مي گذارد. گوهري در اين نمايشگاه برخلاف 3 نمايشگاهي كه در گذشته از آثار وي برپا شده بود، با پرهيز از عكاسي پرتره، به دنبال انتقال مفاهيم از طريق عكس بوده است. اين عكاس، نخستين نمايشگاه عكس خود را در شهريور ماه 1381 در كاخ نياوران برگزار كرد. در اسفندماه 1382 مجموعه اي از پرتره هاي خود را با عنوان هفت از هفت در خانه هنرمندان ايران به نمايش گذاشت و در شهريور 1383 نيز دوباره تعدادي ديگر از پرتره هايش را همراه با دوربين هاي قديمي اصغر بيچاره، در گالري خاك در معرض ديد عموم قرار داد. عموم علاقه مندان براي بازديد از عكس هاي چهارمين نمايشگاه اين عكاس جوان مي توانند تا پنج شنبه سوم آذرماه سال جاري به كارگاه تجربه خانه  هنرمندان ايران مراجعه كنند.
مجموعه فرهنگي هنري تهران: دو فيلم كوتاه از سوسن بياني، 30 آبان در اين مركز نمايش داده مي شود. به من نگاه كن و ... كه، در كابوسي زرد خميازه مي كشد دوشنبه، ساعت 17:30 در پاتوق فرهنگي واقع در شريعتي، رو به روي بهار شيراز، طبقه سوم مجموعه فرهنگي هنري تهران به نمايش گذاشته مي شود. اين آثار پيش از اين در جشنواره هاي كيش و فيلم هاي كوتاه نمايش داده شده است.
فرهنگسراي ملل (اميركبير): نمايشگاه بزرگ كتاب از 28 آبان تا 7 آذر به مناسبت هفته كتاب و كتابخواني در اين فرهنگسرا برپاست. در اين نمايشگاه كه با حضور ناشران داخلي و بين المللي در مكان اين فرهنگسرا برگزار خواهد شد علاوه بر برگزاري و ارائه كتب مختلف عمومي و تخصصي، برنامه هاي جانبي شامل ايستگاه مبادله كتاب، كارگاه هاي نقاشي، كاردستي، طراحي و خوشنويسي، مسابقه بچه ها يك كتاب بسازيد، ويژه نوجوانان و جوانان نيز اجرا خواهد شد. علاقه مندان مي توانند جهت بازديد از اين نمايشگاه ها همه روزه از ساعت 9 صبح الي 17 به نشاني: بزرگراه آيت الله صدر، ميدان پيروز، بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل (اميركبير) مراجعه كنند.
فرهنگسراي خانواده: نمايش شاد و موزيكال گوري  گوري كاري از گروه هنري ديزا به كارگرداني ركسانه عبقري و نويسندگي كيارش عبقري از تاريخ 26 آبان تا 15 آذرماه در سالن فرهنگسراي خانواده روي صحنه مي رود. در اين نمايش، گوري گوري كه يك ميكروب است، وارد دشتي زيبا شده و سعي در آلوده كردن جنگل دارد كه با هوشياري اهالي جنگل و همراهي كودكان ... . در اين نمايش، مسعود قراگزلو، حميده رضا بنده مرادي، حسين عيوضي، سمانه مقدم، امير شيخ نجفي و ايمان گلي زاده به ايفاي نقش مي پردازند. علاقه مندان بويژه مسئولان مدارس و مهدهاي كودك مي توانند جهت هماهنگي به فرهنگسراي خانواده واقع در نارمك، ميدان هلال احمر، خيابان گلستان مراجعه يا جهت كسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن 77814447 تماس بگيرند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |