شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۳۶
افزايش آمار مبتلايان به ايدز، نتيجه عدم اطلاع رساني درست
بگذار در سكوت بميرم
002349.jpg
عكس: ساغر اميرعظيمي
محمد مطلق
افزايش نمونه هاي اچ،آي،وي مثبت در مدارس ايران به ويژه تهران، خبر ناخوشايندي بود كه چندي پيش انتشار يافت و بلافاصله مدير پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي و مواجهه با بلاياي طبيعي وزارت آموزش و پرورش، تعداد كل دانش آموزان مبتلا در سراسر مدارس كشور را 70 مورد عنوان كرد تا آرامش به خانواده ها بازگردد.
ايدز كه به تعبير كوفي عنان دبيركل سازمان ملل، چالش بزرگ زمانه ماست، روز به روز اعداد، ارقام و آمارهاي رسمي و غيررسمي را متورم مي كند و به همان نسبت پنهان كاري دولت ها را.
برخورد مديران و مسئولان با پديده ايدز البته در كشور ما با شرايط پيچيده تري روبه روست؛ به ويژه آن كه وقتي بخواهيم از گسترش ايدز در مدارس حرف بزنيم و خواسته و ناخواسته آرامش خانواده ها را برهم مي زنيم.
رابطه سه پديده دولت، ايدز در مدارس و رسانه ها موضوع گزارش ماست و ما سعي خواهيم كرد با ارائه آمار و اظهارنظرهاي كارشناسان اندكي به شفاف شدن اين تصوير سه بعدي كدر و مات كمك كرده باشيم.
فريدون صديقي استاد علوم ارتباطات و يكي از روزنامه نگاران برجسته كشور اعتقاد دارد استفاده از تكنيك ها و تاكتيك هاي هراس انگيز در خبرها و گزارش ها براي بچه هاي اين نسل كارگر نيست: بچه هاي اين نسل به اندازه كافي فيلم هاي خشن ديده اند و افت وخيزهاي اجتماعي تندي را تجربه كرده اند و از زبان نسل گذشته شنيده اند، بنابراين به اعتقاد من، تاكتيك ايجاد هراس در اخبار و گزارش ها در آنها كارگر نمي افتد، از سوي ديگر رفتار ملاطفت آميز هم چاره جو نمي تواند باشد اگرچه معتقدم اطلاع رساني تنها راه ممكن است اما به اين شرط كه ابتدا ايده پردازان، طراحان و مجريان ايده خود به اين باور برسند كه ايدز تعارف بردار نيست و وقتي موضع آنها شفاف شد مي توان كار را به رسانه ها كشاند و پس از آن رسانه به طور طبيعي تكنيك و تاكتيك مناسب خود را پيدا خواهد كرد .
حسين قندي استاد علوم ارتباطات و روزنامه نگار صاحب نام اما تا حدودي با اين نظريه موافق نيست. وي اعتقاد دارد رسانه ها دقيقاً بايد از تاكتيك ايجاد هراس استفاده كنند: نحوه اطلاع رساني ما بسيار غلط است چون ما از روش هايي استفاده نمي كنيم كه مردم به خود بيايند. برخوردهاي ما كج دار و مريز است؛ از يك طرف در زندان ها سرنگ در اختيار زندانيان قرار مي دهيم و از سوي ديگر اين موضوع را در رسانه ها پنهان مي كنيم در حالي كه رسانه ها بايد استقبال كنند و پديده را حتي بزرگتر از آنچه هست جلوه دهند. اگر ما 40 هزار مبتلا به ويروس اچ.آي.وي داريم بايد در خبرها و گزارش ها بگوييم 400 هزار، حتي از تاكتيك شايعه بهره ببريم تا مردم بترسند. متأسفانه علي رغم اين كه ايدز در اروپا كنترل شده در كشورهاي آسيايي به شدت در حال رشد است و موضوع دقيقاً به عدم اطلاع رساني درست برمي گردد. بايد پنهان كاري را كنار بگذاريم و بدون هراس جريان سازي كنيم .
وي اعتقاد دارد رسانه ها و به ويژه مطبوعات در جريان آنفلوآنزاي مرغي تاكنون بسيار خوب عمل كرده اند چرا كه در آن همچون اعتياد و ايدز احتياجي به پنهان كاري احساس نمي شود: ما اگر در مورد ايدز هم مثل آنفلوآنزا عمل كنيم موفق به كنترل آن مي شويم به شرط آن كه پنهان كاري را كنار بگذاريم چون اين روش نتيجه عكس خواهد داشت .
با اين همه حسين قندي نيز همچون فريدون صديقي اعتقاد دارد كه ابتدا بايد مسئولين به يك ايده جمعي برسند و بعد مطبوعات را به كمك خود فراخوانند: متأسفانه مديران ما با مطبوعات احساس بيگانگي دارند و تا زماني كه چنين احساسي وجود دارد ما هم نمي توانيم با موضعي شفاف اطلاع رساني كنيم .
فريدون صديقي در مورد شيوه هاي مختلف برخورد رسانه اي در مورد موضوع حساسي مثل ايدز در مدارس مي گويد: همان طور كه گفتم اگر مسئولان به يك جمع بندي مناسب برسند، رسانه مناسب براي انتقال ايده پيدا مي شود و تكنيك ها و تاكتيك هاي مناسب هم به طور طبيعي شكل مي گيرد. همين طور توزيع ميداني تراكت هايي كه به شكل كارت ويزيتي و خيلي كوتاه مخاطب را درگير كنند.
نمي دانم تا چه اندازه امكان تجسم بخشيدن به تصوري كه در قبال ايدز وجود دارد امكان پذير است مثل فيلم هاي مستند و سينمايي كه برخوردي آموزشي هم داشته باشند اما اگر چنين چيزي امكان پذير باشد مي تواند براي دانش آموزان مفيد باشد؛ اگرچه نمايش چنين فيلم هايي خود نوعي كمك به خشونت پنهان است اما اجتناب ناپذير خواهد بود.
بايد متوليان امر واهمه ها و ترس هاي بي نام و نشان خود را كه در هاله اخلاق پيچيده مي شوند را كنار بگذارند و تا زماني كه در طرح موضوع صادق نباشند اتفاق خاصي در رسانه ها نمي افتد. همان طور كه مي دانيد 15سال پيش همه چيز را در هاله اي از اخلاق پوشانديم ولي ديديم به هر حال اين پديده وجود دارد. هميشه هم نمي توانيم همه تقصيرها را به گردن معتادان تزريقي بيندازيم مگر اين كه بگوييم 70 دانش آموزي كه هم اكنون مبتلا به ايدز هستند حاصل 70 برابر شدن معتادان تزريقي آلوده به ايدز هستند، نمي دانم اگر اين طور است خب بايد جلويش را گرفت .
002328.jpg
كارشناسان مي گويند علي رغم اين كه هنوز مسئولان به اجماع و ايده مشتركي در برابر ايدز نرسيده اند اما فعاليت هاي تبليغي نظير چاپ پوستر، تراكت و به ويژه مشاوره هاي ازدواج و سنجش دانش افراد درباره ايدز از سوي N.G.Oها توانسته است تا حدود زيادي آگاهي مردم را نسبت به اين پديده بالا ببرد اگرچه هنوز خلأهاي آموزشي بسياري وجود دارد و سطح اطلاع رساني به آن درجه نرسيده كه موجب تغيير در رفتارها شود.
آمارها چه مي گويند؟
مدير اجرايي برنامه مشترك سازمان ملل متحد در زمينه ايدز آقاي دكتر پيتر پيوت آخرين آمار ايدزي هاي سراسر جهان را 40 ميليون و 300 هزار نفر عنوان مي كند كه تقريباً نيمي از اين جمعيت را زنان تشكيل مي دهند. به گفته وي روزانه 1400 كودك زير 15سال از بيماري هاي مرتبط با ايدز جان مي بازند و هرساله بيش از 600 هزار كودك زير 15 سال در جهان آلوده مي شوند كه تقريباً 90 درصد آنها در كشورهاي مركزي و جنوب آفريقا زندگي مي كنند.
دكتر مينو محرز عضو كميته كشوري مبارزه با ايدز، آخرين آمار گسترش ويروس اچ.آي.وي در ايران را طي سه سال اخير 5/2 برابر مي داند و آمار كلي مبتلايان به اين بيماري را بين 60 تا 70 هزار نفر عنوان مي كند. به گفته وي تا ابتداي مهرماه سال جاري حدود 11 هزار و 930 مورد ابتلا به اچ.آي.وي ايدز ثبت شده كه رقم 5/2 برابري طي سه سال اخير را نشان مي دهد. همچنين 61 درصد مبتلايان را معتادان تزريقي كه 95 درصد را مردان و 5 درصد را زنان تشكيل مي دهند. محرز معتقد است: آموزش در رسانه ها براي پيشگيري از ايدز مهمترين اقدامي است كه مي تواند نتيجه مثبتي داشته باشد اما متأسفانه هنوز پيشرفت هاي قابل توجهي در اين زمينه ديده نمي شود . وي مي گويد: 209 كشور در طبقه بندي شيوع ايدز قرار مي گيرند كه رتبه ايران طي 6 سال گذشته 206 بود اما متأسفانه ما اكنون به پله 164 رسيده ايم .
آمارها حاكي از آن است كه 6/7 درصد ابتلا به ايدز در ايران از طريق انتقال رفتارهاي بي مهاباي جنسي بوده و علت 30 درصد شيوع آلودگي هنوز ناشناخته مانده است كه اين ناشناختگي نتيجه پنهان كاري هاي بي مورد، عدم آموزش و اطلاع رساني صحيح مي تواند باشد.
دكتر نصيري منش رئيس مركز كاهش آسيب اعتياد شهر تهران نيز در بهمن ماه سال جاري به آ مار جالب توجهي اشاره كرد: در حالي كه ميزان ثبت ابتلا به اچ.آي.وي از سالي 300 مورد به ماهي 300 مورد در كشور افزايش يافته است، هنوز 99 درصد مبتلايان گروه هاي پرخطر از پوشش سرويس هاي كاهش آسيب خارج هستند .
آمارهاي متعدد كه نوسان آنها از 15 هزار تا 400 هزار است و نيز درصدهاي متفاوت از نحوه انتقال و اولويت هاي آن در ارتباط با كودكان و دانش آموزان تصوير عجيب و غريبي را پيش روي ما قرار مي دهد كه براي درك درست آن بايد به طور دقيق به چند پرسش پاسخ دهيم:
۱ - كدام يك از آمارها دقيق تر است؛ 70 مورد، 200 مورد و يا ...
۲ - راه هاي اصلي انتقال ايدز در مدارس كشور چيست؟
۳ - از چه رسانه اي و با چه تاكتيكي مي توان در بين دانش آموزان و خانواده ها به اطلاع رساني پرداخت؟
اميد زماني كارشناس ارشد بهداشت عمومي و مشاور بيماري هاي واگيردار در شوراي سلامت صدا و سيما به سه پرسش ما اين گونه پاسخ مي دهد: همه اين آمارها بر اساس تخمين و تعميم شكل مي گيرد و تعداد دانش آموزان آلوده ثبت شده بسيار كمتر از آمارهاي ارائه شده است. به عبارت ديگر تعداد دانش آموزان آلوده به نسبت تعداد كل جمعيت آلوده شده سنجيده مي شود كه نوسان آن از 70 هزار تا 120 هزار است .
وي اعتقاد دارد نبايد تفكيكي ميان جمعيت دانش آموزان و ساير اقشار جامعه قائل بود. اين موضوع هم در نحوه انتقال و هم در شكل پيشگيري قابل بررسي است: تعدادي از دانش آموزان به خاطر رفتارهاي پرخطر و بي مهابا آلوده شده اند،  تعدادي هم از طريق اعتياد تزريقي و به اعتقاد من اين قشر چندان تفاوتي در شكل انتقال با كل جامعه ندارند. البته بخشي از دانش آموزان هم از طريق انتقال ايدز مادر به جنين آلوده شده اند كه آمار آنها خيلي كم است. در كل كشور 85 نفر مبتلا زير 15 سال وجود دارد كه از راه جنين آلوده شده اند و تعدادي از آنها هم دانش آموز هستند و اما نوع رسانه و شيوه هاي رسانه اي: فكر نمي كنم بتوان رسانه ها را تقسيم بندي كرد و رسانه خاص تبليغ و آموزش خاص مدارس را پيدا كرد. در دنيا هم چنين چيزي وجود ندارد، بلكه آنها از انواع رسانه هاي مختلف با پيامي هماهنگ بهره مي برند و طوري برنامه ريزي مي كنند كه همه مخاطبين به طور مداوم در جريان اطلاعات و آموزش قرار گيرند .
زماني معتقد است حركت هايي شروع شده اما اين فعاليت ها هنوز به يك جريان مداوم تبديل نشده است كه هرچه سريع تر بايد امواج آن در بدنه جامعه به حركت درآيد تا جريان مداوم اطلاعات و آموزش بستر مدرسه، خانواده و جامعه را يكجا درنوردد. آيا براي شكل گيري چنين جريان عظيمي متوليان و مسئولان ما به ايده مشترك خواهند رسيد و رسانه ها را به كمك خواهند طلبيد؟

نگاه روز
سكوت چاره كار نيست
ميثم قاسمي
سخن گفتن درباره چيزي كه دوستش نداريم، هميشه سخت است. اين دوست نداشتن مي تواند يك رخداد قديمي باشد، مي تواند خبر بد باشد، مي تواند موضوعي در آينده باشد يا هر چيز ديگري.
در هر صورت دوستش نداريم و چون مورد علاقه ما نيست راجع به آن سخن نمي گوييم، يا از گفتن فرار مي كنيم. برخي از موضوعات هستند كه بد بودنشان به زماني خاص برمي گردد و يا پس از مدتي به موضوعي عادي تبديل مي شوند. مثلاً بسياري از اتفاقات بدي كه براي ما رخ مي دهند پس از مدتي به يك خاطره خنده آور تبديل مي شوند يا مرگ عزيزي پس از چند سال گرچه هنوز دردناك است ولي بارها بازنگري مي شود.
يكي از اين مسائل ناخوشايند، بيماري اي است كه علاج ندارد. بخصوص اگر يكي از آشنايان ما دچار اين بيماري لاعلاج شده باشد. يكي از اين بيماري ها، ايدز است. ترجيح مي دهيم از ايدز حرفي به ميان نياوريم. سكوت كنيم. اين چنين مي شود كه بيماري در خفا مي ماند و رشد مي كند. سال ها است كه پزشكان غربي معتقدند، ايدز بيماري جهان سومي ها است.
چرايش ساده تر از آن است كه فكر مي كنيم. در ايران نه به اندازه مثلاً آمريكا معتاد تزريقي داريم و نه مانند غرب رفتارهاي پرخطر جنسي ولي اين جا يك نكته جا افتاده است. نكته، سخن گفتن و اطلاعات دادن درباره بيماري است. با يك مثال ساده قضيه ملموس تر مي شود. اگر به صفحات روزنامه ها و مجلات نگاهي بيندازيد و يا در مكالمات روزمره مردم اندكي دقيق شويد، تقريباً محال است كه در طول يك روز سخني از سرطان نخوانيد و نشنويد. مردم ما انواع سرطان را حداقل به نام مي شناسند و درباره راه هاي ابتلا به چنين بيماري اي اطلاعاتي نيز دارند. تازه بايد توجه داشت كه هنوز عوامل سرطان زا به طور كامل شناسايي نشده اند و ما نمي دانيم چه كاري بايد انجام دهيم يا ندهيم تا به سرطان مبتلا نشويم. البته برخي مواد و اعمال هستند كه حتماً سرطان را به دنبال دارند ولي آنها هم قطعي نيستند. چه بسا انسان هايي كه سال ها سيگار كشيده اند و به سرطان هم مبتلا نشده اند و چه بسيار كودكاني كه در سن هاي كم از سرطان مرده اند. در هر صورت اگر مردم امروز به اندازه گذشته از سرطان نمي ترسند و نكات بسياري درباره آن مي دانند، فقط و فقط به خاطر اطلاع رساني است.حالا با بيماري ديگري روبرو هستيم؛ بيماري اي كه گرچه هنوز راه درماني ندارد ولي راه هاي انتقالش كاملاً مشخص است. پس قابل كنترل تر است. چاره اي نيست اگر مي خواهيم در مقابل بيماري بايستيم و در آينده آسوده باشيم بايد هراس را كنار بگذاريم و از ايدز سخن بگوييم. ويروس HIV آنقدرها هم كه فكر مي كنيم ترسناك نيست. اگر مي گويند ايدز مشكل جهان سومي ها است،  چون مي دانند كه ما معمولاً مشكلات را پنهان مي كنيم و حاضر نيستيم سخني از آنها به ميان آوريم. گاهي مي ترسيم، گاهي خجالت مي كشيم و گاهي چون ننگي بزرگ حاضر به پرداختن به آن نيستيم.

اصولي نامه
امير مهنا
آقاي اصولي به درخت هاي بالابلند و سرسبزي فكر كرد كه حتماً يكي يكي بر خاك مي افتادند. كمي پا به پا كرد و يك لحظه تصميم گرفت در مقابل اين كار ايستادگي كند.
خيلي سريع لباس هايش را پوشيد و از خانه زد بيرون. توي راهرو يكي از همسايه ها را ديد كه با خونسردي پايين مي رفت. آقاي اصولي بعد از يك سلام و عليك شتاب زده از همسايه  پرسيد: مي دوني دارن چكار مي كنن؟
همسايه لحظه اي خشكش زد و بعد نگاهي به آقاي اصولي انداخت و هراسان پرسيد: كيا چه كار مي كنن؟
آقاي اصولي گفت: اي آقا، اين همه سروصدا رو نمي شنوي؟ ... دارن درختا رو قطع مي كنن آقا. تنها دلخوشي اين ناحيه به همين چند تا درخته
همسايه نفس راحتي كشيد و گفت: بنده رو ترسونديد جناب اصولي؛ من فكر كردم چي شده حالا
آقاي اصولي گفت: يعني براي شما هيچ اهميتي نداره؟
همسايه با بي خيالي شانه بالا انداخت و راهش را كشيد و رفت.
آقاي اصولي از بي تفاوتي او حيرت زده شد و آرام آرام پشت سرش راه افتاد.
توي خيابان سروصداها به مراتب بيشتر از توي خانه بود. صداي اره برقي در اعماق همه چيز نفوذ مي كرد و آقاي اصولي در خيال خود صداي جيغ درخت ها را مي شنيد.
او نفهميد كه چطور خودش را به محوطه سرسبز ناحيه رسانده بود؛ جايي كه تمام دلخوشي اش بود و او را به ياد دوران كودكي اش مي انداخت.
آقاي اصولي از آنچه ديد دلش غرق اندوه شد. درخت ها يكي يكي نقش بر زمين مي شدند و با افتادنشان، پاره اي از خاطرات شيرين را با خود مي بردند.
اره هاي برقي با تمام توان نيششان را به بدن درخت هاي كهن فرو مي كردند؛ درخت هايي كه ساليان دراز بخشي از كمك رساني به هواي پاك را عهده دار بودند.
اشك در چشمان آقاي اصولي حلقه زد. نتوانست روي پا بايستد. گوشه اي نشست و خيره به اين صحنه دلخراش نگاه كرد.
اره هاي برقي انگار دشمنان ازلي و ابدي درخت ها بودند. به نظر مي رسيد كه آنها با قطع هر درخت، تواني دوچندان پيدا مي كنند و با همين توان به سراغ درخت بعدي مي روند.سروصداي درهم تنيده و ناهنجار، رفته رفته بيشتر مي شد و آقاي اصولي كلافه از آن همه سروصدا و مشاهده آن هم بي خيال، فقط آه مي كشيد.
مدتي به همين منوال گذشت و آقاي اصولي به جمعيتي نگاه كرد كه شاداب و خندان به اين تصاوير غم انگيز نگاه مي كردند. آنها گويي براي تفريح بيرون آمده بودند. ظاهراً هيچ كدام از آنها متوجه عاقبت تلخ اين كارها نبودند.
آقاي اصولي نتوانست بيشتر از اين خودش را كنترل كند؛ در يك چشم بر هم زدن از جا بلند شد و خودش را به يكي از مردهاي اره به دست نزديك كرد. صدا به صدا نمي رسيد.
ادامه دارد...

ياد
حاج علي بهاري يكي از اولين مؤذن هاي راديو
روح الله مهرپارسا- پس از افتتاح راديو تهران در چهارم ارديبهشت 1319 جهت اجراي برنامه هاي محدود ورزشي و مذهبي در كنار ديگر برنامه هاي هنري از چهره هاي شناخته شده آن عصر بهره گرفته شد كه جهت مرشدي ورزش باستاني از مرحوم جعفر شيرخدا استفاده مي گرديد كه آن مرحوم نزديك به دو دهه اين وظيفه را انجام داد؛ پس از او برادرشان حاج عباس شيرخدا در حال حاضر كماكان مرشد راديو به حساب مي آيد.
در بخش مذهبي شاخص ترين فرد جهت اذان مرحوم مؤذن زاده اردبيلي بود و بعد از او مرحوم سيد جواد ذبيحي اذان و قرآن و مداحي و برنامه سحر ماه رمضان راديو را به عهده داشت. از آغاز دهه 30 شنوندگان راديو تهران با صداي باز و رسا و شادابي آشنا شدند كه هفته اي چند نوبت اذان ظهر را قرائت مي كرد و در مناسبت هاي سوگواري هم به خواندن  اشعار مذهبي مي پرداخت (با توجه به اينكه قبل از انقلاب اذان صبح و اذان مغرب از صدا و سيما پخش نمي شد) شنوندگان تا آن زمان فقط صداي مرحوم ذبيحي را از راديو شنيده بودند. صداي جديد از مداحي جوان برايشان تازگي داشت به هر ترتيب او به تهراني هاي كنجكاو معرفي شد؛ علي بهاري يكي از جوانان خوش صدا و متدين محله قنات آباد مولوي در حقيقت در گروه اوليه مؤذن ها شامل مؤذن زاده و ذبيحي نفر سوم به حساب مي آمد. آن زمان عموماً قاريان قرآن و مؤذن ها در سبك اجرا هماهنگ با موسيقي اصيل ايراني مي خواندند و مثل حالا الگو برداري از انواع سبك ها و روش هاي قاريان معروف عرب رواج نداشت.
به عنوان مثال در همين تهران خودمان تا چهل سال پيش يكي از ذاكرين معروف به نام ضياءالذاكرين كه بسيار فرد باتقوايي نيز بود به كليه دستگاه ها و گوشه ها و رديف هاي موسيقي مسلط و وارد بود.
خواندن او در منبر به هر مناسبت هماهنگ بود با دستگاهي كه خاص آن روز بود. شادي يا سوگ از اين دست؛ مداحان و ذاكران در تهران قديم (زمان قاجار) تعدادي بودند كه معروفشان تاج الواعظين، ملك الواعظين، ملك الذاكرين، سراج الذاكرين، سيف الذاكرين، امين الواعظين، سعيد الواعظين و در دوران پهلوي ضياءالذاكرين بود كه قبلاً به آن اشاره شد ايشان در سال 1345 شمسي به رحمت خدا رفت.
حاج علي بهاري نيز از زمره ذاكران صاحب سبك كه كم و بيش به علم و هنر موسيقي واقف بود كه با رعايت موازين آن در اجراهاي منبر به خوبي حق مطلب را ادا مي كرد.
يادش بخير در سال 1335شمسي (سوم شعبان- تولد امام حسين(ع)) براي اولين بار چهره جوان و شاداب او كه حدوداً 30 ساله نشان مي داد در جشن مفصلي كه در منزل مرحوم حاج حبيب اله بيدگلي واقع در بازارچه سوسكي واقع در باغ فردوس مولوي منعقد بود ديدم كه همه مجلس جذب صداي شش دانگي او شده بودند و به هم معرفي مي كردند كه ايشان آقاي بهاري خواننده مذهبي جديد راديوست. او در آغاز دهه چهل از ادامه همكاري با راديو انصراف داد زيرا قسمتي از اوقاتش صرف خدمت به حجاج بيت الله الحرام مي شد كه با خروج ايشان از راديو مرحوم محمد آقاتي برنامه اذان بهاري را ادامه داد.
حدود هشت سال پيش در مجلس جشني پس از 41 سال از ديدار اوليه ايشان را ديدم در اوايل هفتمين دهه حيات با او صحبت كردم و گفتم زماني كه در سال هاي تحصيلي 35-34 شمسي از مدرسه به خانه مي آمدم در طول هفته 2 يا سه بار نهار را با صداي اذان شما كه از راديو پخش مي شد ميل مي كردم و خيلي مي چسبيد. او گفت تنها افتخار جاويدان من ذاكري علي و فاطمه و بچه هايش است كه اين منصب را با هيچ مقامي عوض نمي كنم. زمان ما اذان مصوب 4 قطعه بيشتر نبود متعلق به مؤذن زاده- ذبيحي- آقاتي و حقير و ليكن حالا بحمدالله قريب 30 قطعه اذان مجوز پخش دارند.
بهاري در حال حاضر حدوداً 80 ساله است. او سابقه 60 سال خدمتگزاري در آستان اهل بيت  عليهم السلام را در كارنامه اش دارد. او يكي از مفاخر جامعه مداح تهران است مانند استاد حاج حسن آقا محمدي و حاج رحمت الله نجفي و حاج حجت كسري، حاج محمد علامه، حاج اكبر ناظم، حاج حسن ناظم و حاج احمد شمشيري و ديگر عزيزاني كه ماشاءالله كم نيستند.
حاج علي بهاري از آغاز نوجواني كه افتخار عضويت در هيأت نوباوگان قنات آباد را داشت تا حال كه در مقام پيرغلامي اربابش آقا
ابا عبدالله(ع) گوشه نشين شد، هرگز خاطرات زندگي در قنات آباد حضور مستمر در مسجد قنات آباد و درك محضر مرحوم حاج اكبر ناظم به عنوان يك پيشكسوت را فراموش نكرد. او در اين سال هاي فصل آخرين حيات با زبان مرحوم نظام رشتي ذاكر پشت خميده و كهنسال حسين همنواست:
به هنگام پيري، مران ام ز پيش
كه صرف تو كردم جواني خويش
من از كودكي عاشقت بوده ام
مران از درت؛ گرچه آلوده ام
شايسته است جامعه مداح تهران و نوباوگان قنات آباد به مناسبت 60 سال خدمت حاج علي بهاري به آستان مبارك اهل بيت عليهم السلام بعد از ايام سوگواري محرم و صفر مجلس بزرگداشتي در مسجد بزرگ قنات آباد منعقد نمايند و ضمناً صدا و سيماي جمهوري اسلامي به عنوان تقدير از يكي از اولين مؤذن هاي خود اذان حاج علي بهاري را مثل اذان گويان ديگر قبل از انقلاب چون مؤذن زاده اردبيلي و محمد آقاتي به نوبت پخش نمايد.
خلاف گوشه نشينان دل شكسته مجوي
كه نيست، جز دل اين قوم، دوست را حرمي

ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
عكاس خانه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |