دوشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۸۵ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۵۰ - Apr 3, 2006
رئيس شوراي اسلامي شهر تهران ترسيم كرد :
تهران ،۱۴۰۴ الگويي براي شهرهاي دنياي اسلام
من با الكترونيكي شدن تهران موافق هستم به شرط آنكه با طبيعت انساني ما سازگار باشد
به شهروندان كمك كند بنا به ضرورت و نياز جامعه انجام شود. تهران خوي شرقي دارد.
اين خوي شرقي نبايد از بين برود. فناوري نبايد روابط انساني را مختل كند
بايد بكوشيم تمركز مديريتي به وجود بياوريم. مديريت  را از جناح هاي سياسي خارج كنيم.
شوراي شهر و شهرداري بايد اختيار شهر را به دست بگيرند و خود را از مسائل سياسي و جناحي
بيرون بكشند. ما اين موضوع را تجربه كرده ايم. وقتي خود را از مسائل جناحي كنار كشيديم
حتي مخالفان سياسي ما راه همفكري در پيش گرفتند
009318.jpg
گروه شهري - چشم انداز۲۰ ساله تهران و جهت گيري هاي استراتژيك اين كلانشهر در افق ۱۴۰۴ محور گفت وگويي است با مهندس مهدي چمران، رئيس شوراي اسلامي شهر تهران كه از نظرتان مي گذرد.
***
* جنابعالي چه تصويري از تهران مطلوب در سال ۱۴۰۴ در ذهن داريد؟
هربار كه مجالي پيش آمده و سعي كرده ام تهران مطلوب را در ذهن خود به تصوير بكشم، محدوديت ها و گرفتاري هاي وضع كنوني راه تخيل من را سد كرده و به ذهن من اجازه پرواز نداده است. مشكلات تهران آن قدر زياد است كه حتي تصوير رويايي آن هم به سختي در ذهن ما جلوه گر مي شود. مسئوليتي كه من در شوراي شهر و خدمتگزاري به شهروندان تهراني بر دوش دارم، مرا در چالش ها و محدوديت ها غرق مي كند. آن جوان روستايي كه ظهرها زير سايه درخت لم مي دهد و به آسمان خيره مي شود، مي تواند در عالم خيال، دختر شاه پريان را ببيند. اما باور كنيد سيماي مطلوب تهران به اين راحتي در ذهن من و ديگر مديران شهري نقش نمي بندد!
اما با اين اوصاف، من نه تنها نااميد نيستم، بلكه به آينده بسيار خوشبين هستم! وقتي به تهران ۱۴۰۴ فكر مي كنم، نخستين چيزي كه به ذهنم مي رسد، ايمني است! البته نه فقط ايمني ظاهري يا امنيت، بلكه ايمني معنوي. شهري كه از جاي جاي آن مي توان بوي توحيد و ايمان را استشمام كرد. چون كه صد آيد، نود هم پيش ما است. اگر شهري اين گونه باشد، پاك هم خواهد بود، سبز هم خواهد بود و خلاصه ساير مسائل آن هم خودبه خود حل خواهد شد.
آرامش در تهران ۱۴۰۴ حكمفرماست، هم آرامش ظاهري، هم آرامش باطني. آرامش باطني حاصل ايمان است. براي برقراري امنيت ظاهري ابزار مختلفي وجود دارد. اما آرامش باطني و اطمينان قلبي، تنها با ايمان به دست مي آيد. الا بذكر الله تطمئن القلوب.
تهران ۱۴۰۴ را شهري زنده مي بينم. زنده در همه ابعاد؛ منظورم فقط حركت و جنبش ظاهري نيست، مي خواهم به رشد معنوي و دروني شهر اشاره كنم؛ شهري پرتحرك و پرتكاپو. انسان زنده، انساني است كه رو به جلو پيش مي رود. چنين انساني به عنوان شهروند، شهر خود را هم به جلو مي برد. تهران امروز را جلو رونده نمي بينم. زنده بودن يعني رو به  جلو رفتن. هرچند زمان ما را به موعد مرگ نزديك مي كند، اما زنده بودن يعني تحرك داشتن، اميدداشتن و با اميد جلورفتن.تهران ۱۴۰۴ را شهري باهويت مي بينم. تهران امروز، بي هويت نيست، كم هويت است. براي مثال معماري امروز تهران از هويت اصلي خود دور شده است. يكي از مهم ترين عواملي كه مي تواند شهر را در دنيا بلندآوازه كند، هويت است. تهران ،۱۴۰۴ هويت خاص خود را دارد.
* بدون شك در سال ۱۴۰۴ تهران چه به عنوان يك شهر در جامعه اسلامي و چه به عنوان پايتخت و پيشاني نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران شباهت هايي با شهرهاي پيشرفته دنيا خواهد داشت. به نظر شما «آني» كه انتظار مي رود در تهران به عنوان پايتخت يك نظام شيعي وجود داشته باشد و در شهرهاي ديگر نباشد، چيزي كه تنها و تنها در تهران شاهد آن خواهيم بود، چيست؟
- «آنِ» تهران، همان هويت منحصربه فردِ اوست. تحقق روياي شهر پاكيزه و سبز، كار چندان دشواري نيست. امروز بسياري از شهرهاي دنيا اين دو ويژگي را دارند. امنيت اجتماعي هم دست نيافتني نيست. امروز تهران در بحث امنيت اجتماعي از بسياري از كلانشهرهاي مطرح دنيا پيشي گرفته است. اما هويت خاص تهران را جاي ديگري نمي توان پيدا كرد. آرامش روحي و رواني كه از ويژگي هاي تهران ۱۴۰۴ خواهد بود، شهروندانش را به سوي كمال سوق مي دهد. توسعه، نه تنها از بعد فناورانه، بلكه از ابعاد دروني انس آنها نيز محقق خواهد شد. تهران ،۱۴۰۴ بستري خواهد بود براي تكامل شهروندانش.
برخي معتقدند انسان به سوي مرگ مي رود. بله، گذر زمان عمر ما را كوتاه و كوتاه تر مي كند. انسان به سوي مرگ مي رود، اما نسل بشر چنين نيست. رسالت بشر نسل به نسل منتقل مي شود. از معصومين عليهم السلام نقل شده است كه هر كس امروزش با ديروزش يكسان  باشد، دچار غبن و خسران شده است. جامعه هم همين طور است. بايد جلورونده باشد. اين ويژگي پايتخت يك نظام الهي است.
* تهران بايد نقش ويژه اي در تحقق چشم انداز ۲۰ساله كشور داشته باشد. اين نقش را چطور توصيف مي كنيد؟
- نقش ارزنده تهران در تحقق چشم انداز ۲۰ساله انكارناپذير است. اين موضوع نيازي به اثبات ندارد. مي توانيد از آمارهاي معمولي شروع كنيد. ميزان سرمايه  اي كه در تهران جريان دارد و همچنين حجم فعاليت هاي اقتصادي تهران نسبت به ساير شهرهاي كشور، رقم بسيار بالايي است. تاثير فرهنگي تهران بر ساير شهرهاي كشور از سهم اقتصادي آن مهم تر است. بخشي از اين تاثيرات منفي است، بخشي مثبت. گاهي اوقات فرهنگ هاي وارداتي و مخربي كه در تهران وجود دارد، در ساير شهرهاي كشور هم به گونه اي غيرعقلايي و با تشديد، تقليد مي شود. به عبارت ديگر يك موج فرهنگي شكل مي گيرد كه رفته رفته غالب شهرهاي كشور را در مي نوردد. شدت اين موج باورنكردني است. شايد اين موج در ادبيات يا ساير ابعاد غيرملموس فرهنگ چندان مشهود نباشد. اما در سبك معماري به وضوح مي توان آن را مشاهده كرد. جان كلام، تاثير تهران بر ديگر شهرهاي كشور در حوزه فرهنگ اجتماعي بسيار زياد است.
نقش سياسي تهران هم آشكار است. كافي است در يكي از دانشگاه هاي تهران يك بحث سياسي برپا شود. موج آن به سرعت همه كشور را در بر مي گيرد. اين موضوع را پيش از اين هم شاهد بوده ايم.
* نقش خاص تهران در تحقق چشم انداز ۲۰ساله كشور چه مي تواند باشد؟
- اجازه دهيد مثالي بزنم. اگر در يك گروه چندنفري، يك نفر مورد توجه همه اعضا باشد، آن وقت مي توان گفت اگر او اصلاح شود، جمع از او الگو خواهد گرفت و اصلاح خواهد شد. به همين منوال مي توان گفت اكنون كه بسياري از شهرهاي كشور نظاره گر رفتار تهران هستند، اگر تهران به سيماي مطلوب خود نزديك شود، به تدريج ساير شهرها هم از آن الگو خواهند گرفت و ان شاءالله بستر مناسب براي تحقق آرمان هاي مقدس نظام فراهم خواهد شد. اين نقش سنگين، كار تهران را مشكل مي كند.
من مي خواهم از مرزهاي ايران اسلامي هم فراتر بروم و بگويم تهران، الگوي بسياري از شهرهاي كشورهاي ديگر دنياست. انديشه ها و سياست هاي ما به ويژه در خاورميانه و دنياي اسلام دنبال مي شود. تاثير تهران، فرامرزي است.
* آيا اين نقش ، الزامات خاصي را بر تهران تحميل مي كند؟
- در پاسخ به اين پرسش، بايد به ابتداي بحث بازگرديم. اين الزامات خاص، اصول تفكرات مكتب ما است. بايد تفكرات مكتبي خود را در تهران پياده كنيم. منظور من شهر نمونه مذهبي - زيارتي نيست. مي توان آن را شهر نمونه انساني ناميد. نمي خواهم شأن انسان را جدا از دين و مكتب او تصور كنم. «نمونه ديني» ذهن ما را به سوي شهرهاي زيارتي مثل قم و مشهد سوق مي دهد. ما دين و دنيا را يكي مي دانيم. دين براي اداره دنياي ما و تكامل انساني ما است.
جان كلام، رسالت سنگيني كه بر دوش تهران قرار دارد، ايجاب مي كند كه كرامت انساني مبنا و اصول فعاليت هاي ما در تهران قرار گيرد. انسان خليفه الله است. هيچ مخلوق ديگري چنين شأني نداشته و ندارد. هيچ مخلوقي نبوده و نيست كه خداوند متعال، براي خلقت او خود را احسن الخالقين بنامد. تهران، بايد شهري باشد كه بتواند كرامت انسان، اشرف مخلوقات، را حفظ كند.
* دو نوع چشم انداز براي آينده تهران متصور است؛ چشم انداز اكتشافي و چشم انداز هنجاري. براي ترسيم چشم انداز «اكتشافي» ، بايد از خود بپرسيم شهر ما در آينده چگونه خواهد بود؟ يعني گذر زمان تهران را به چه شكلي درخواهد آورد؟ اما براي ترسيم چشم انداز «هنجاري» بايد بپرسيم چگونه تهراني مي خواهيم؟ تهران بايد چطور باشد؟
به نظر مي رسد سه عامل بيش از هر عامل ديگري در ترسيم چشم انداز اكتشافي تهران موثرند: ميزان نزديكي تهران به ارزش هاي اسلامي، ميزان مركزيت تهران و ميزان توسعه فناوري  اطلاعات در شهر. امروز وضعيت تهران از منظر اين سه عامل را چطور ارزيابي مي كنيد؟ چه نمره اي به تهران مي دهيد؟
- سوال سختي است. در محور اول، يعني ميزان نزديكي تهران به ارزش هاي اسلامي، اگر شهر را با گذشته قياس كنيم، بايد نمره خوبي به آن بدهيم. اما اگر ايده آل فكر كنيم و شهر را با مدينه فاضله اسلامي مقايسه كنيم، فاصله را بسيار خواهيم ديد. به طور كلي از نظر ارزشي، تهران امروز نسبت به حالت ايده آل در حد وسط ايستاده است. از يك سو، آداب و رسوم، عادات و روش ها و محاسني در تهران هست كه در هيچ شهري يافت نمي شود. شايد به همين خاطر باشد كه بعضي ها از شهر و ديار خود فرار مي كنند و به تهران پناه مي آورند. اما از سوي ديگر، تهران معضلات و معايبي هم دارد كه شايد امروز بسياري از شهرهاي دنيا ريشه آنها را خشكانده باشند.
مركزيت تهران هم بسيار بالاست. الان تهران به معناي واقعي مركز كشور است. در بسياري از ابعاد، تهران را مي توان نيمي از كشور فرض كرد. حتي اگر مركزيت سياسي را هم در نظر نگيريم، باز هم مركزيت تهران بسيار بالاست. براي مثال۴۰ درصد مراكز آموزشي در تهران قرار دارد.
اگر موافق باشيد، محور سوم يعني ميزان توسعه فناوري اطلاعات و به عبارتي ميزان الكترونيكي شدن تهران را به ميزان توسعه فناوري در شهر تغيير دهيم. از خود بپرسيم تهران چقدر از فناوري روز استفاده مي كند؟ من از سطح فناوري در تهران امروز راضي نيستم. در مديريت شهري تهران هنوز به فناوري پيشرفته دست نيافته ايم. از اين نظر تهران در مقايسه با شهرهاي پيشرفته دنيا، نمره قبولي نمي گيرد. البته در برخي خدمات اجتماعي از فناوري پيشرفته استفاده مي كنيم. براي مثال در حوزه بهداشت و درمان، از فناوري بسيار پيشرفته اي برخورداريم.
اما در مورد نفوذ فناوري اطلاعات در مديريت شهري بايد بگويم آنچه گفته مي شود و در زبان ها جاري است، بيش از آن  چيزي است كه در عمل مشاهده مي شود. در اين مورد كمي اغراق مي شود. در بسياري از حوزه ها، فناوري پيشرفته روز را در اختيار داريم و يا مي توانيم داشته باشيم، اما متاسفانه اين ظرفيت را به فعل نرسانده ايم و فناوري را به كار نمي گيريم. توان بالقوه بالايي داريم كه شكوفا نشده است.
من با الكترونيكي شدن تهران موافق هستم، به شرط آنكه با طبيعت انساني ما سازگار باشد، به شهروندان كمك كند، بنا به ضرورت و نياز جامعه انجام شود. تهران خوي شرقي دارد. اين خوي شرقي نبايد از بين برود. فناوري نبايد روابط انساني را مختل كند.
* يكي از آينده پژوهان نامدار دنيا به نام جان  نايس بيت، در آخرين اثر خود به نام «فناوري برتر،حس برتر» يادآوري مي كند كه فناوري موجب شده عاطفه، معنا و روابط انساني در غرب از ميان برود. حتي ما شرقي ها هم ديگر مثل گذشته با هم احوالپرسي نمي كنيم .به عبارتي فناوري بين انس آنها حائل شده است. نظر شما در اين باره چيست؟
- من هم مي خواهم بگويم فناوري نبايد در تقابل با عواطف انساني باشد. فناوري بايد در خدمت انسان باشد، انسان نبايد در خدمت فناوري باشد. گاهي وقت ها به جاي آنكه خودروها را در اختيار شهر قرار دهيم، شهر را در اختيار خودروها قرار مي دهيم.
برخي مواقع هم فناوري موجب گسست اجتماعي مي شود. بزرگراه نواب را در نظر بگيريد. در آن محله گسستي ايجاد كرده كه امروز شاهد آسيب هاي ناشي از آن هستيم. اين گسست هاي اجتماعي را سخت بتوان ترميم كرد. فكر نكنيم مسئله كوچكي است كه با يك پل هوايي حل مي شود!
* افق چشم انداز تهران، ۲۰ساله است.براي رسيدن به مدينه فاضله اي كه جنابعالي به آن اشاره كرديد، راه سختي در پيش داريم و نمي دانيم در طول ۲۰سال آينده چقدر به آن نزديك خواهيم شد. اما فارغ از ميزان تحقق چشم انداز، جنابعالي چه فرصت ها و چالش هاي عمده اي را فراروي توسعه تهران متصور مي دانيد؟
- فرصت هاي خوبي در اختيار داريم. به ويژه مي خواهم به اين نكته اشاره كنم كه خوشبختانه همه  شهروندان تهراني، سوداي تبديل تهران به مدينه فاضله را در ذهن دارند. امكانات مالي و مادي مناسبي در اختيار داريم كه فرصت هاي خوبي براي ما به ارمغان خواهد آورد. نيروي انساني فرهيخته و پرانرژي را هم بايد به فرصت هاي تهران افزود. ظرفيت پذيرش انديشه هاي متعالي را هم داريم.
من وقتي به جوانان امروز نگاه مي كنم، ياد مشكلات دوران جواني خودم مي افتم. يك بار در دوران جواني به دنبال آثار يك نقاش بزرگ مي گشتم. خيلي سختي كشيدم. اما امروز دانش آموزان و دانشجويان ما با استفاده از سامانه هاي الكترونيكي و اينترنت، به راحتي انبوهي از نوشته ها و آثار هنري و ادبي را مطالعه مي كنند! تيزهوشي و حدت ذهن نسل جوان را هم نبايد از ياد ببريم.
اما همان طور كه اشاره كرديد، با چالش هاي فراواني هم روبه رو هستيم. بخشي از چالش ها از تيزهوشي ما در مسير نامناسب ناشي مي شود. غرور و اعتماد به نفس بيش از حد، موجب ضعف در مديريت مي شود. همه صاحب حق هستند و خود را صاحب حق مي دانند و اين موضوع گاهي وقت ها به شهر و كشور آسيب مي رساند. به همين خاطر است كه امروز هماهنگي دستگاه ها در شهر ما، به معضل جدي تبديل شده است. آيا از خود پرسيده ايد چرا در همه سازمان ها و نهادهاي دولتي «معاونت هماهنگي» وجود دارد؟ چون هماهنگي در جامعه ما كار بسيار مشكلي است كه عموماً معاون هماهنگي هم از پس آن برنمي آيد! من اين موضوع را بررسي كرده ام. چنين چيزي در كشورهاي ديگر رايج نيست. عدم هماهنگي، مديريت شهري را با چالش هاي جدي روبه رو مي كند و موجب تفرق مديريت، تفرق تصميم گيري، خنثي سازي تصميم گيري ها و... مي شود. كندي روند توسعه شهر و خارج شدن آن از مسير درست، ناشي از همين موضوع است. فراز و فرودها، موجب آسيب هاي جدي مي شود.به اين تفرق مديريتي، تفرق تفكر سياسي و جناحي و نيز انديشه هاي حزبي و گروهي را هم اضافه كنيد. من از اين مي هراسم كه مسائل فني و علمي شهر با مسائل سياسي و جناحي در هم آميزد.
راهكار اين مسئله، جداشدن مسائل فني از مسائل سياسي است. بايد بكوشيم تمركز مديريتي به وجود بياوريم. مديريت  را از جناح هاي سياسي خارج كنيم. شوراي شهر و شهرداري بايد اختيار شهر را به دست بگيرند و خود را از مسائل سياسي و جناحي بيرون بكشند. ما اين موضوع را تجربه كرده ايم. وقتي خود را از مسائل جناحي كنار كشيديم، حتي مخالفان سياسي ما راه همفكري در پيش گرفتند. تجربه بسيار ارزشمندي بود. ما چشم خود را بر مسائل سياسي بستيم و ثمره آن را چشيديم. موفقيت هاي بسيار خوبي به دست آورديم.
* در حال حاضر منابع مالي اداره تهران كدامند؟ آيا در سال ۱۴۰۴ هم بايد از همين منابع استفاده كنيم؟
- سوال خوبي است. هرچند من از منابع شهر به عنوان يك فرصت خوب ياد كردم، اما بايد بگويم با منابع مالي كنوني، تحقق چشم انداز تهران امكان پذير نيست. منابع مالي كنوني ما پاسخگوي خدمات شهري نيست. نيم نگاهي به تجارب موفق ساير شهرها كافي است تا مطمئن شويم كه بايد از منابع دولتي و ماليات ها هم براي توسعه شهر استفاده كنيم. تنها با تكيه بر عوارض شهري نمي توان زيرساخت ها را تامين و تكميل كرد. بايد از مالياتي كه  به سودها و درآمدهاي كلان تعلق مي گيرد نيز كمك گرفت. در حال حاضر منابع مالي شهرداري را عوارض شهري و ساختماني تشكيل مي دهد. در سال ۱۳۸۴ كه ساخت وساز در سطح شهر به ۴۰ درصد سال گذشته كاهش پيدا كرده، منابع مالي هم نسبت به بودجه و درآمد تنظيمي كاهش نشان مي دهد. در ۹  ماه اول سال، تنها ۶۰ درصد بودجه شهرداري محقق شده است. تا سه سال پيش، ميزان عوارض نوسازي كه شهروندان مي پرداختند، رقمي بود كه در سال ۱۳۴۹ به تصويب رسيده بود. اين رقم متناسب با افزايش هزينه ها رشد نكرده بود. وقتي مجلس شوراي اسلامي عوارض را يكباره افزايش داد، موج اعتراض در سطح تهران شكل گرفت. البته اين رقم هنوز هم به سطح مطلوب نرسيده است.
خانه اي را فرض كنيد كه ۲۰۰ متر زيربنا دارد و ۵ نفر در آن زندگي مي كنند. شهرداري بايد زباله  هاي ساكنان اين خانه را جمع آوري كند، خيابان هاي شهر را براي آنها آسفالت كند و... . طبق قوانين سال ،۱۳۸۰ ساكنان اين منزل بايد سالانه ۲هزار تومان عوارض نوسازي به شهرداري مي پرداختند. اين رقم، حتي براي جمع آوري زباله هاي آنها هم كفايت نمي كرد!
زماني در كشور ما بهاي هر ليتر بنزين ۵ ريال بود. عوارض بنزين را هم ۱۰ درصد تعيين كرده بودند؛ يعني نيم ريال. تا ۳ سال پيش، عوارض بنزين نيم ريال بود. البته اين اشتباه تصحيح شد و عوارض به رقم واقعي آن يعني ۱۰ درصد بهاي روز بنزين رسيد. عوارض بايد متناسب با هزينه ها باشد. از عوارض بايد براي تامين زيرساخت ها استفاده كرد؛ شبكه معابر را تكميل كرد تا سوخت هدر نرود! اما متاسفانه از اين عوارض متعادل و متناسب با جمعيت شهرها استفاده نمي شود.
امروز اگر شهرداري تهران منابع مالي كافي در اختيار داشت، به طور موازي احداث همه خطوط مترو را آغاز مي كرد. اما متاسفانه به دليل مسائل مالي، تنها احداث دو خط در دستور كار شركت مترو قرار گرفته است. اگر منابع مالي مهيا بود، شهرداري مي توانست به طور موازي احداث منوريل تهران را هم دنبال كند؛ مي توانست اتوبوس هاي جديد و پيشرفته به ناوگان خود اضافه كند؛ مي توانست شبكه معابر را سريع تر تكميل كند؛ مي توانست ترميم بافت هاي فرسوده را آغاز كند. با تمام بودجه يكساله شهرداري، حتي۱۰ درصد بافت هاي فرسوده تهران را هم نمي توان ترميم كرد.
* با توجه به اين فرصت ها و چالش ها، جنابعالي جهت گيري ها و سياست هاي كلان توسعه تهران را چه مي دانيد؟
- نخستين جهت گيري بايد كنترل جمعيت تهران باشد. ساده انديشي است اگر فكر كنيم با ديواركشيدن دور شهر يا افزايش هزينه هاي زندگي در تهران مي توان جمعيت را كنترل كرد. آمارها نشان مي دهد كه با اعمال چنين سياست هايي، جمعيت تهران افزايش يافته است! در كنار هتل هاي مجلل و اشرافي بمبئي هند، هندوهايي را مي بينيم كه در خيابان متولد مي شوند، در خيابان زندگي مي كنند و در خيابان مي ميرند! بمبئي را گران كرده اند تا دست مهاجران از آن كوتاه شود. اما پديده هاي جديدي مثل حاشيه نشيني و كارتن خوابي شكل گرفته است. اگر قصد داريم جمعيت تهران را كنترل كنيم، بايد توسعه و آباداني روستاهاي كشور را در اولويت قرار دهيم. براي تحقق چشم انداز ۲۰ساله تهران بايد نگاهمان فراتر از شهر باشد. بايد به روستايي هم بيانديشيم. بعضي از روستاييان كشور كه ماهانه ۴۰ هزارتومان درآمد دارند، با مهاجرت به تهران درآمد خود را به ۳۰۰ هزارتومان افزايش مي دهند. شايد نمي دانند كه در آينده چه بلايي سر آنها خواهد آمد. آيا خواهند توانست با هزينه هاي سرسام آور زندگي در تهران، شرايط ادامه تحصيل در مقاطع عالي را براي فرزندان خود تامين كنند؟ درآمد كاذب اوليه، روستاييان را به سوي تهران سوق مي دهد. اگر درآمد روستايي افزايش يابد، شايد ديگر سوداي شهر را از سر بيرون كند.
جهت گيري دوم اين است كه بايد از نظر زيست محيطي تهران را به ايده آل ها و استانداردهاي جهاني نزديك كنيم.
جهت گيري ديگر اين است كه تهران بايد به شهر شهروندمدار تبديل شود. بايد كرامت انساني شهروندان حفظ شود. شهر را فقط نبايد در ساختمان و خيابان خلاصه كنيم. شهر روح دارد. معنا را از ياد نبريم.
توسعه پايدار، نيازمند درآمدهاي پايدار است. بنابراين يكي از جهت گيري هاي كلان تهران بايد دستيابي به درآمدهاي پايدار باشد. خدمتگزاران مردم در شهرداري و شوراي شهر، خيلي وقت ها نگران هستند كه مبادا طرحي را آغاز كنند و در نيمه راه، مشكلات مالي گريبان آنها را بگيرد. از سوي ديگر، تاخير و تعلل در آغاز طرح ها را هم آفت مي دانند. درآمدهاي پايدار، اين گره كور را خواهد گشود.
در مورد كاهش مركزيت، تجربه ساير كشورها نشان مي دهد كه حتي اگر مركزيت سياسي تهران را به شهر ديگري منتقل كنيم، شهروندان تهران را ترك نخواهند كرد و جمعيت شهر كاهش نخواهد يافت. سرمايه و فعاليت هاي اقتصادي بايد به طور متعادل در شهرهاي كشور تقسيم شود. به هر حال حجم فعاليت هاي اقتصادي در يك شهر ۸ ميليوني بيش از شهر يك ميليوني است. اما همه چيز هم نبايد در تهران خلاصه شود. سال گذشته شوراي شهر مصوبه اي داشت مبني بر اينكه كليه ادارات دولتي كه حضور آنها در تهران ضرورتي ندارد، بايد شهر را ترك كنند. دولت هم تا ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۵ به كليه ادارات و سازمان هاي دولتي مهلت داده است تا اگر حضورشان در تهران ضروري نيست، تهران را ترك كنند.
كليه مراكز خدماتي، اعم از فرهنگي، آموزشي، درماني و... بايد به طور متعادل در شهرهاي كشور توسعه پيدا كنند. چه ضرورتي دارد كه در شرايط كنوني دانشگاه هاي تهران باز هم ظرفيت پذيرش دانشجو در مقاطع كارداني يا كارشناسي را افزايش دهند؟ آيا اگر شهري همچون زاهدان به معمار و نقشه كش نياز دارد، براي آموزش نيروهاي خود بايد بر تهران تكيه كند؟ چرا اين آموزش ها به زاهدان منتقل نشود؟
* در پايان اگر نكته اي را لازم مي دانيد، بفرماييد.
- تاكيد مي كنم كه تصوير مطلوب تهران در ذهن من، مدينه فاضله اسلامي است؛ شهري كه آرامش فيزيكي و معنوي را براي شهروندانش به ارمغان خواهد آورد.نكته ديگري كه بايد به آن توجه شود، كاهش فاصله طبقاتي در تهران است. تهران نبايد راه شهرهاي غيرمتعادل را دنبال كند. در مدينه فاضله اسلامي، فاصله طبقاتي وجود ندارد!

برج ساعت بيگ بن مرجع تعيين زمان
009327.jpg
پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري: برج ساعت بيگ بن با گذشت سال ها هنوز هم يكي از مراجع تعيين زمان در دنيا محسوب مي شود.
برج ساعت بيگ بن يكي از مشهور ترين بناهاي لندن است كه سمبل اين شهر محسوب مي شود و يكي از دو برجي است كه ساختمان مجلس انگليس را احاطه كرده است.البته بيگ بن به كل برج ساعت اطلاق نمي شود، بلكه در واقع زنگ ۱۳ تني است كه هر ساعت به صدا در مي آيد. امروزه برج ساعت را به تنهايي ساعت بزرگ «وست مينستر» مي نامند.
زنگ اين ساعت كه از فلز ساخته شده بود، بارها خراب شد و سال ها طول كشيد تا كارگاه ريخته گري زنگ «وايت چپل» مسئوليت ساخت مجدد آن را بر عهده گرفت، اما به دليل سنگيني چكش زنگ، ساعت باز هم خراب شد و با اين كه زنگ آن براي تعمير از جاي خود خارج شد، دوباره در سال ۱۹۷۶ از كار افتاد. سرانجام بعد از بارها تخريب و نوسازي اين زنگ در قالب برج ساعت امروزي در كنار ساختمان پا رلمان قرار گرفته است.

تغييري در بخش مسكن ايجاد نمي شود
009330.jpg
«سياست هاي جديد دولت و بودجه امسال، هيچ تغييري در بخش مسكن كشور ايجاد نمي كند.»
مهندس محسن بهرامي غفاري مدير اجرايي شوراي مركزي سازمان نظام مهندسي كشور در گفت وگو با ايسنا، درباره وضعيت بازار مسكن در سال ،۸۵ افزود: «دست كم تا ۶ ماهه ابتداي سال جاري، ركودي كه هم اكنون بر بازار مسكن حاكم است، ادامه پيدا خواهد كرد» .
او گفت: «اين ركود شامل معاملات و سرمايه گذاري در بخش مسكن مي شود» .
غفاري با اشاره به اينكه تاكنون ۵۰۰هزار نفر متقاضي وام ۱۰ ميليون توماني خريد مسكن بوده اند، بيان كرد: «اين در حالي است كه كل ظرفيتي كه براي سال ۸۴ و ۸۵ پيش بيني شده، ۸۰ هزار وام است؛ لذا اگر بانك بتواند كل اين مبلغ را پرداخت كند به يك ششم تقاضاهاي اين بخش پاسخ داده مي شود» .
وي گفت: «با اين سياست ها و بودجه پيشنهادي دولت به مجلس، نمي توان انتظار داشت كه تغييري در بازار مسكن كشور به وجود آيد» .
مدير اجرايي شوراي مركزي سازمان نظام مهندسي كشور در زمينه قيمت واحدهاي مسكوني در سال جاري، افزود: «قيمت مسكن، هر دو تا سه سال افزايش مي يابد؛ لذا امسال با توجه به ركود سنگيني كه در بخش مسكن وجود دارد، قيمت مسكن نيز افزايش نخواهد يافت» .

كشف پاياب مزار قطب الدين حيدر
009321.jpg
در جريان كاوش هاي باستان شناسي در محوطه  مزار قطب الدين در تربت  حيدريه، علاوه بر بقاياي رواق، پاياب تاريخي اين مجموعه نيز شناسايي شد.
به گزارش ايسنا، سياوش صابري- معاون حفظ و احياي آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خراسان رضوي- خبر داد: علاوه بر مرمت كامل، بازسازي مسجد و مزار قطب الدين حيدر، طرح كف سازي مجموعه و مطالعات باستانشناسي سبب آشكار شدن بخش هاي ناشناخته اي از محوطه ازجمله رواقي كه اين محوطه را به دو قسمت تقسيم مي كرده و پاياب شد.
وي در همين باره افزود: از محل منابع ملي و استاني مبلغ ۴۰۰ ميليون ريال براي مرمت اين بنا تامين شده است.
او همچنين خاطرنشان كرد: علاوه بر اين، از محل اعتبارات استاني براي كاروانسراي مجاور مجموعه مزار به نام رباط طبسي نيز اعتباراتي براي ادامه عمليات مرمتي آن تأمين شده است.

كشف آرامگاه شاهزادگان ساساني
009324.jpg
آرامگاه شاهزادگان ساساني با تابوت هايي كه نمونه آن تاكنون در هيچ آرامگاهي ديده نشده است در شهر گور كشف شد.
ديوارهاي اين آرامگاه با نقاشي هاي شاهزادگان ساساني تزيين شده و كف آن با رنگ هاي سفيد، قرمز اخروي و سبز و زرد نقاشي شده است.
«ليلي نياكان» ، سرپرست ايراني هيات باستان شناسي شهر گور به ميراث خبر گفت:در اين آرامگاه كه تنها بخشي از آن آشكار شده چهار تابوت واني شكل به دست آمده كه دو تابوت به صورت قرينه كنار هم قرار گرفته اند.
او در مورد فضاي معماري آرامگاه گفت: «بخش هاي زيادي از اين آرامگاه تخريب شده و شواهد نيز نشان مي دهد در دوره اوايل اسلامي نيز در آن تغييراتي به وجود آمده اما باقي مانده آن همچنان شگفت انگيز است.»به گفته وي بخش زيادي از نقاشي ها زير شوره هاي ناشي از رطوبت فرو رفته اند و مرمتگران نقاشي هاي باستاني از اداره مرمت و حفظ آثار باستاني، با حضورشان در محوطه اين نقش ها را مورد حفاظت قرار دادند.

برج مراقبت
تعطيلي بيش از ۱۶۰ كارگاه ميراث
فرهنگي در استان تهران
گروه شهري - مريم پاپي:ناصر پازوكي، مدير كل سابق ميراث فرهنگي استان تهران كه هميشه با حوصله در مقابل پرسش هاي خبرنگاران قرار مي گيرد، يك بار ديگر هم با صراحت به پرسش هاي خبرنگاران پاسخ داد و گفت: به دلايل اتفاقاتي كه پس از او براي ميراث فرهنگي استان تهران افتاده از استعفايش پشيمان است.او در گپي دوستانه به خبرنگاران جانب ديگر مساله را نيز مورد توجه قرار داد؛ اينكه علاقه اي به دخالت دادن مسائل سياسي در حوزه كار و مسئوليتش نداشته و نمي توانسته در همان جايگاه قبلي به فعاليتش ادامه دهد.
آمارهايي كه او از ميراث فرهنگي استان تهران مي دهد واقعا نگران كننده است. كاهش تعداد كارگاه هاي فعالي كه در استان تهران وجود داشته از ۱۷۰ كارگاه در شهريورماه ۱۳۸۳ به تقريبا سه كارگاه فعال در شهريور ۸۴ براي ميراثي كه نزديك ترين فاصله را با كانون قدرت و مسئولان امور دارد، واقعا تاسف بار است. پازوكي مي گويد: «ما آثاري همچون قصر بهرام، عين الرشيد، مدرسه مطهري و عمارت مسعوديه را مرمت مي كرديم. تمام پروژه ها خوابيد يا معاونت خودش آنها را به عهده گرفت و اعمال مديريت كرد. چون ميراث تهران نتوانست ادامه دهد.»
مدير كل سابق ميراث فرهنگي استان تهران با افتخار از عملكردش مي گويد و آن را با مديران قبل و بعد از خود قياس مي كند؛ «در دوره مديريت من در استان تهران جمعا ۹ خانه تاريخي خراب شد كه يكي از آنها ثبت شده بود. در دوره مدير قبل از من ۳۸۰، خانه خراب شد. در يكسال گذشته هم بالغ بر ۴۵ خانه خراب شده است.»
پازوكي اكنون هم در حوزه اي مشغول به كار شده كه كارهاي انجام نشده بسيار زيادي دارد. اما به عنوان مدير كل دفتر ثبت آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري چنين مي گويد: «اينجا براي انجام يك كار مانده ام و اميدوارم آن را تا آخر امسال به پايان برسانم. در حال چاپ كتابي تحت عنوان آثار ثبت شده ايران در فهرست آثار ملي هستم. به رغم اينكه در ماده دوم قانون حفاظت از آثار ملي مصوب ۱۲ آبان ۱۳۰۹ آمده كه دولت موظف است اثر ثبت كند و آنچه را كه ثبت مي كند به طبع و به اطلاع عموم برساند ولي تا به حال اين كار انجام نشده بود.»
پازوكي در حال ثبت آثار ۷۳ ساله است؛ يعني از ۲۴ شهريور ۱۳۱۰ تا ۲۴ شهريور ۱۳۸۴ كه جمعا ۱۳ هزار و ۴۰۰ اثر را شامل مي شود. او اين نويد را داده كه پس از سال ۱۳۵۴ كه شخصي به نام مرحوم نصرت الله نصرت با معرفي حدود ۷۰۰ اثر ايران در آن زمان، كتابي چاپ كرد. براي نخستين بار مجموعه آثار ثبت شده ايران منتشر مي شود.
مسئولان سازمان ميراث فرهنگي در دوره اي به دلايل مختلف كه مسئوليت نگهداري و هزينه آثار ثبت شده از جمله آنها بود، رغبت چنداني به ثبت آثار نداشتند. آن دوره را به ياد پازوكي مي آوريم و وضعيت ثبت آثار را در حال حاضر مي پرسيم. فقط اين جواب را مي دهد كه علتش نه مساله اي كه شما عنوان كرديد، بلكه بي عرضگي مسئولان وقت بوده. «الان كه آثار را ثبت مي كنيم مگر توانايي حفاظت آنها را داريم؟»
به اين ترتيب، شايد محدودتر شدن حريم آثار ثبت شده كه در بازنگري هاي مجدد صورت مي گيرد، راهكاري براي كاهش هزينه ها باشد. پازوكي اين اتفاق را چنين تفسير مي كند: «اين موضوعي است كه در زمان مديريت آقاي مرعشي مطرح شد.ايشان ملاحظاتي مي كردند و براي بازنگري حريم آثار فشار مي آوردند. البته مواردي داشتيم كه واقعا به غلط تعيين حريم شده بود. نمونه اش تپه اي در زابل بود كه خودم بازديد كردم و همچنين كوه خواجه.
در مورد كوه خواجه گفته بودند كه اطرافش زمين لم يزرع است و ۲۰ كيلومتر از هر طرف حريم اين كوه تاريخي است در حالي كه ۲۰ كيلومتر سمت شرق در خاك افغانستان مي رفت. چنين اشكالاتي در تعيين حريم آثار وجود دارد ولي نادر هستند. لذا شايد بازنگري حريم آثار ضروري بود. اما متاسفانه از اين حد گذشت و بيشتر مماشات و مدارا با برخي از مقامات و مسئولان و ديدگاه  استانداران و فرمانداران و نظير اينها باعث شد كه سعي كنند نقطه نظرات آنها را اعمال كنند و خيلي جاها آثار فدا شدند.هنوز حريم آثار پي گيري مي شود ولي به آن شدت و حدت نيست. بيشتر بحث بازنگري است تا كوچك كردن حريم.»
اما نگهداري از آثار ثبت شده در فهرست ميراث ملي، تنها مشكل استان تهران نيست. پازوكي مشكل را چنين توضيح مي دهد: «ما در ميراث تهران با اين مساله مواجه بوديم كه وقتي يك اثر را ثبت مي كرديم واقعا يك خانواده خاكستر نشين مي شد.»
وي ادامه مي دهد: «اشكال اساسي تر است. واقعيت اين است كه برخلاف كشورهاي اروپايي در ايران زمين داراي ارزش افزوده باورنكردني است. دولت بايد هر ساله اعتبار هنگفتي را در اختيار سازمان حفاظت آثار باستاني قرار دهد براي تملك آثاري كه ثبت شده و مالك خصوصي دارند. ما در طول ۲۰ سال گذشته اين اعتبار را نداشتيم. از زمان آقاي مرعشي مبلغ نسبتا خوبي را به خريد اين آثار اختصاص دادند كه سال ۸۴ اين بودجه حدود سه ميليارد تومان بود.»

زادبوم
اجتماعي
اقتصادي
فرهنگ ماندگار
دانش فناوري
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   فرهنگ ماندگار   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |