شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۵
رويكردهاي استراتژيك آمريكا در خاورميانه-واپسين بخش
دفاع از خود يك قاعده است
003666.jpg
حسن عباسي - مجتبي تاج خواه
دكترين مقابله
دكترين هاي استراتژيكي
ايران، استراتژي هاي خود را در بيان رهبرانش اينگونه نمايانده است: «راه بدون بازگشت» .
راه بدون بازگشت ايران، «چيكن استراتژي» است، كه در صورت استمرار آن، دكترين ققنوس موضوعيت مي يابد.
چيكن استراتژي
چيكن استراتژي، در بيو دكترين، از جرأت و جربزه مرغ نشأت گرفته است. در ادبيات انگليسي، جربزه مرغ، معادل با «بزدل» در ادبيات فارسي است.
سناريو
در قرن ،۱۹ نزاع حيثيتي متداول در غرب، «دوئل» بود: دو طرف دعوا، در حالي كه اسلحه در دست داشتند، به يكديگر پشت نموده و با شمارش داور گام برداشته و در نهايت به سوي يكديگر برگشته و شليك مي نمودند. طبيعتاً و عموماً، كسي كه سريعتر ماشه را چكانده بود، و تيرش به خطا نرفته بود، پيروز دوئل محسوب مي گشت.
در نيم قرن گذشته ،با توسعه و ارتقاء فني اتومبيل، رانندگي با خودرو، جاي دوئل با اسلحه را گرفت. اين رسم، بويژه در ميان جوانان آمريكايي، جايگزين نزاع حيثيتي دوئل گرديد. شيوه «بازي چيكن» از اين قرار است:
دو جوان كه مسأله اي حيثيتي ميان آنها وجود دارد، براي حفظ يا اعاده حيثيت خود، به بازي چيكن متوسل مي شوند. در انتهاي شب، در زير نور چراغ هاي يك خيابان باريك، در درون اتومبيل خود، در دو سر خيابان به فاصله يك كيلومتر، رو در روي يكديگر قرار مي گيرند. هر يك از دو اتومبيل، بايستي چرخ هاي سمت راست خود را، در بخش راست خط سفيد وسط خيابان و چرخ هاي سمت چپ را، در بخش چپ خط سفيد قرار دهند، به گونه اي كه خط وسط كاپوت اتومبيل، با خط سفيد وسط خيابان، منطبق باشد. در مقابل ديدگان تماشاچيان، داور، شروع بازي چيكن را اعلام، و هر دو اتومبيل، با سرعت به سمت يكديگر حركت نموده و با نيّت ترساندن حريف و وادار ساختن او به خالي كردن صحنه و انحراف از مسير، از ترس تبعات و پيامدهاي برخورد شاخ به شاخ با يكديگر، هر لحظه به شتاب خود مي افزايند.
اگر راننده اي بترسد و از روبروي حريف خود كنار برود، ميدان را واگذار نموده و در واقع بازي را باخته است.
ترفندهاي گوناگون رواني و فيزيكي، براي وادار نمودن حريف به كنار رفتن از رويارويي و برخورد، شامل موارد زير مي شود:
- يك راننده، در اولين اقدام، هنگام نشستن پشت فرمان، به چشمان خود عينك آفتابي مي زند. پيام اين حركت براي راننده حريف اين است كه در اين تاريكي شب، من حتي نياز به ديدن ندارم؛ مستقيم مي رانم، پس بهتر است كه از مقابل اتومبيل من كنار بروي.
- در اقدام دوم، راننده مزبور، بطري ويسكي خود را به بيرون از اتومبيل پرتاب مي كند، تا راننده حريف بداند كه او غير از اينكه عينك آفتابي زده است تا جايي را نبيند، ضمناً مست و لايعقل نيز هست. لذا امكان تعقل و ترس ندارد و كنار نخواهد رفت.
- در اين مدت با بوق هاي ممتد و چراغ زدن مستمر، با صوت و نور، وضعيت رواني حريف را به هم مي ريزد. پيام بازي مستمر نور چراغ و بوق هاي ممتد اين است كه هر چه سريعتر از سر راه من كنار برو، «تردد در اين مسير فقط حق من است.»
- در اقدام چهارم، اين راننده، «فرمان» اتومبيل را از جاي آن درآورده و بگونه اي كه حريف ببيند، از اتومبيل به بيرون پرتاب مي كند. حالا راننده حريف بايد تكليف خود را روشن كند: راننده اتومبيل مقابل، فقط خود را بر حق مي داند، در تاريكي عينك آفتابي زده و مست است، ضمناً اتومبيل او حتي «فرمان» براي كنار كشيدن ندارد. لحظه به لحظه كار براي راننده اتومبيل روبرو دشوارتر مي شود.
سناريو چيكن استراتژي اجتناب پذير
در اين سناريو، دو جوان راننده فرضي، تنها از روي «لج» به تقابل و رويارويي با يكديگر مي پردازند. براي اين دو، بازي چيكن، محمل لجبازي است. با توجه به اينكه هر دو طرف «آگاهانه» به بازي چيكن اقدام مي كنند، چنانچه «عقلانيت» بر صحنه حاكم شود، اين بازي مي تواند «اجتناب پذير» گردد.
سناريوي چيكن استراتژي اضطراري
در يك جاده پر پيچ و خم، در سر يك پيچ، يا هنگام سبقت در جاده اي مستقيم، اگر براي اتومبيل «الف» نقص فني رخ دهد، فرضاً فرمان يا ترمز اتومبيل از كار بيفتد، بازي چيكن از سوي راننده آن «الزامي» و «اضطراري» است، زيرا او مجبور است كه شاخ به شاخ با اتومبيل روبرو مواجه شود. در چنين شرايطي، راننده اتومبيل «ب» كه امكان كنترل اتومبيل خود را دارد، بايد همكاري نموده و مسير را باز كند، تا برخوردي پيش نيايد. اگر راننده اتومبيل «ب» كه در شرايط مناسبي قرار دارد، همكاري نكند و براي اتومبيل «الف» تنگنا ايجاد كند، فاجعه رخ خواهد داد: يا اتومبيل «الف» به دره پرتاب مي شود و يا اينكه اجباراً و اضطراراً سپر به سپر با اتومبيل «ب» برخورد خواهد نمود.
ويژگي اساسي اين سناريو آن است كه عموماً در ابتداي ماجرا، يكي از طرفين (اتومبيل «ب» ) از رخداد نقص فني در اتومبيل «الف» بي اطلاع است، و زماني متوجه مي شود، كه از اتومبيل «الف» رفتار غير عادي مشاهده مي كند. لذا وقتي يكي از طرفين اجباراً به بازي چيكن مي پردازد، اصل بازي اجتناب ناپذير خواهد بود.
در اين ميان، سه پرسش به ذهن خطور مي كند:
- (با سناريوي اوّل) آيا، آمريكا و ايران، آگاهانه «بازي چيكن» مي كنند؟
- (با سناريوي دوم) آيا يكي از طرفين، اجباراً و اضطراراً «بازي چيكن» مي كند؟
- در اين ميان، چه كسي بايد از ميدان بدر رود؟
احتمالات در چيكن استراتژي
۱- برخورد: زماني كه هيچ يك از طرفين حاضر به برگشت از موضع خود نباشد، احتمال تصادف و «برخورد» مطرح خواهد بود.
۲- عبور: زماني كه يكي از طرفين، موضع خود را تعديل كند، در آخرين لحظه، از مقابل حريف كنار رفته و در نتيجه طرفين از كنار هم «عبور» مي كنند.
۳- توقف: زماني كه هر دو طرف، در آخرين لحظه، موضع خود را تعديل كنند و ترمز نمايند، هر دو اتومبيل سپر به سپر، رودروي يكديگر «توقف» مي كنند.
۴- عقب نشيني: زماني كه يكي از طرفين، از موضع خود برگشته، اما به دليل باريكي گذرگاه امكان كنار رفتن از مقابل حريف و عبور را نداشته باشد، ابتدا توقف نموده، و براي اجتناب از برخورد، اتومبيل خود را در وضعيت «دنده عقب» قرار داده و با سرعت «عقب روي» و «عقب نشيني» مي كند. چيكن استراتژي، براي آمريكا يك دكترين در سطح عملياتي و براي ايران يك دكترين در سطح استراتژيكي است.
دكترين هاي عملياتي
۱- واكنش منعطف: در ۵۰ ماه گذشته - پس از مطرح شدن محور شرارت - بويژه در پرونده سازي هسته اي براي ايران از سوي غرب، جمهوري اسلامي در حوزه «سياسي» ، دكترين «واكنش منعطف» را اتخاذ و اجرا نموده است. اين دكترين، ضمن خريدن زمان، موجب ناكامي دكترين هاي چهارگانه عملياتي آمريكا در مواجهه با ايران شده است. بهره گيري از دكترين واكنش منعطف بسيار هوشمندانه بوده است.
۲- دكترين خانه عنكبوت: نظام سرمايه داري - كاپيتاليستي - غرب، - به تعبير قرآن- ، در «خانه اي عنكبوتي» زيست مي كند: آنچه به نام «تمدن» ساخته است، يك بناي سست و لرزان - همچون خانه عنكبوت - است. اساس تمدن غرب، «سرمايه داري» است.
نظام سرمايه داري، دو پاشنه آشيل استراتژيكي دارد: يكي تكيه بر ترسوترين پديده عالم، يعني «سرمايه» . كه هرآن، با اندك احساس ناامني، مي گريزد. و ديگري، وابستگي شديد و ديرپا به انرژي به ويژه «نفت و گاز» . خانه اي كه بر «سرمايه» و «نفت» تكيه دارد، خانه «دنيا» است. روزگاري پير فرزانه اي، عظيم ترين درس استراتژي را فرمود: «اگر در مقابل دين ما بايستيد، در مقابل دنياي شما خواهيم ايستاد».
خانه اي كه بر سرمايه و نفت تكيه دارد و براي ساكن او هيچ چيز ديگري مهم نيست، خانه «دنيا» است، همان «خانه عنكبوت» . اين خانه، سست ترين بناي عالم است. دكترين خانه عنكبوت، حوزه گام هاي ۸ تا ۱۹ احتمالات را پوشش مي دهد.
۳- دكترين دست دراز: حوزه گام هاي ۲۰ تا ۲۲ را پوشش مي دهد.
۴- دكترين جنگ نامتقارن: نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، در سال هاي اخير، جنگ نامتقارن را جدي انگاشته اند و مانورهاي سالانه خود را بر تاكتيك هاي آن متمركز كرده اند. اين دكترين حوزه گام هاي ۲۳ و ۲۴ احتمالات را پوشش مي دهد.
۵- دكترين بيني نمرود: توجه به شأن خلقت «پشه» انسان را شگفت زده مي نمايد. قرآن - نقل به مضمون - تأكيد مي كند كه اگر «پشه» اي چيزي از شما بربايد، شما را ياراي باز پس گيري آن نيست. اين موجود حقير، كه ابر ديكتاتوري چون نمرود را زمين گير مي كند، عجيب مي نمايد. و البته عجيب تر از آن، بي تابي و شتاب غرب براي فرا رسيدن «يوم الظُلّه» .
نكته هاي اساسي
۱- پيوند ميان امر هسته اي و امر ايدئولوژيك، صحنه را به معركه جنگ اراده ها تبديل نموده است. ليبرال - كاپيتاليسم، تحمل يك ايران هسته اي را ندارد: چه بي ظرفيت!
۲- جنگ سرد ميان آمريكا با ايران، نسبت به جنگ سرد ميان آمريكا با شوروي در اين نكته تفاوت دارد كه آن جنگ، در پي ايجاد تعادل حاصل از ميل به «صلح، ناشي از ترس» بود، اما اين جنگ، در پي ايجاد تعادل (يا برهم زدن تعادل موجود) حاصل از ميل به «جنگ، ناشي از ترس» است. اين نكته است كه مسأله را غامض مي كند. در شرايطي كه ايران تنها از خدا مي ترسد، چرا آمريكا از ايران مي ترسد؟!
۳- استراتژي غرب، ممانعت از رشد و ارتقاء عملي و تكنولوژيك ايران در حوزه انرژي هسته اي است. راه مقابله، ساده و كلاسيك است: بايد به استراتژي دشمن حمله كرد، و آن را ناكارآمد و خنثي نمود.
۴- تاكتيك آژانس انرژي هسته اي، تحت مديريت البرادعي، تاكتيك «مبهم نهايي» است. جهت گيري آژانس، بر تاكيد مدام بر «ابهام» در پرونده اي است كه براي ايران ساخته اند. اين تاكتيك، همواره پرونده را چون استخوان لاي زخم باز نگه مي دارد. در حمله به اين تاكتيك، بايستي بر بستن پرونده - بدون امتيازدهي، در شفاف سازي بي مورد كه پاياني نخواهد داشت - پافشاري كرد.
۵- توجه جدي و حرفه اي به اين نكته ضروري است: بايستي هزينه دشمن را در «دشمني» بالا برد.
۶- ايران در روابط خود با غرب، به يك سياست جامع، مشتمل بر بازدارندگي، رقابت، مذاكره و دعوت نياز دارد. بويژه اينكه ديپلماسي ديني، تنها محصور به «منفعت» و «بقاء» نيست، بلكه «دعوت به حق و اسلام» را نيز شامل مي شود؛ آنچه امام (ره) در دعوت كرملين به اسلام انجام داد و حجت را تمام نمود. لازمه اين مسأله، بر تافتن اخلاق استراتژيك است، همانند ديپلماسي نبوي در مكه و مدينه.
۷- ايران، نبايد اجازه دهد كه غرب، ائتلافي جهاني را عليه او سازماندهي كند. ائتلاف جهاني فراگير و واقعي با آنچه آمريكا از طريق گردآوري كشورهاي محور آنگلوصهيون، اتئلاف جهاني مي شمرد، متفاوت است.
۸- ايران از هر مذاكره اي در شرايط «بن بست» فني، حقوقي، سياسي، اقتصادي، و ... بايستي پرهيز كند.
۹- حدود خويشتنداري و برآورد ميزان شكيبايي، با تنظيم دقيق آستانه تحمل و اجماع بر سر آن، بايستي دقيق صورت گيرد. براي نمونه، با مرزگذاري دقيق ميان عزت و ذلت.
۱۰- «دفاع از خود» امري مشروع است و نياز به تأييد ديگران و يا قوانين مصوب و مصرح ندارد، زيرا خود يك «قاعده» است.
۱۱- «مقابله به مثل» ، حداقل پاسخي است كه بايستي به متجاوز در هر نوع تهديد نرم، نيمه سخت و سخت داد.
۱۲- همانگونه كه خط آهن براي حركت قطار، دو رشته ريل نياز دارد، قطار ديپلماسي ايران برروي دو ريل موازي مي تواند به پيش برود؛ يك ريل، «خط تعامل» ، و ريل ديگر، «خط تقابل» . آنچه ضروري است تبيين سه نكته است: تبيين خط قرمز تعامل و خط قرمز تقابل، تبيين كانال ها و شيوه هاي تعامل يا تقابل و تبيين روند مانتيورينگ تعامل و تقابل.
۱۳- و نكته مهم بعدي اينكه، بايد پرسيد ميدان تعامل و زمين تقابل را چه كسي تعريف مي كند. تاكنون «متغير» تعيين زمين «تعامل» در اختيار غرب بوده است. تعامل _ گفت وگو، مناظره، همكاري - و تقابل، زماني مؤثر و مفيد است كه «ميدان و زمين بازي» را ايران تعريف و تعيين نمايد و متقابلاً از ورود به بازي در زمين تعريف شده از سوي حريف، همواره بايد اجتناب كرد.
۱۴- ديپلماسي عمومي، همچنان حلقه مفقوده فعاليت هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي است.
۱۵- غفلت از ديپلماسي علوي- اتكال به خدا؛ نصرت و ياري او- مهم ترين خطاي استراتژيك است، زيرا جمهوري اسلامي تنها يك هم پيمان استراتژيك دارد و آنهم خداست. اگر همه كشورها، فقط عمق استراتژيك دارند، ايران - در آسمان ها - اوج و ارتفاع و «بلنداي استراتژيك» نيز دارد.
۱۶- تلاشي كه در ايران، در حوزه تكنيكي و تاكتيكي، براي مقابله با سلاح هاي الكترومغناطيس صورت مي گيرد، شايان توجه و در خور تقدير است كه بايستي تسريع شود.
۱۷- ايران، همچنان «جزيره ثبات» است و اساساً ثبات نسبي منطقه آسياي مركزي، آسياي جنوبي، آسياي جنوب غربي، قفقاز، خزر، خليج فارس، درياي عمان و درياي عربي، مرهون ثبات فعلي ايران است. محيط پر آشوب و متزلزل پيرامون ايران كه به اين جزيره ثبات تكيه دارند، بايد قدردان دريافت و بهره مندي از تعادل و ثبات متكي بر جمهوري اسلامي باشند. ثبات «مركز - پيرامون» در قاره آسيا، سه مركز ثقل دارد: چين، روسيه و ايران. كه در اين ميان، ۲۱ كشور پيراموني، مستقيماً ثبات و تعادل خود را از «مركز ثقل منطقه اي» ايران دريافت مي كنند؛ طبيعتاً طلب ماليات ثبات، از سوي «ثقل استراتژيك» منطقه، مطالبه نامشروعي نيست.
۱۸- اكنون كه در اين شرايط قرار گرفته ايم، ضروري است كه از روي فصل ۵ چگونه بايد با مسكو مذاكره كرد؟ - كتاب «۱۹۹۹ پيروزي بدون جنگ» ريچارد نيكسون، «ده» مرتبه بنويسيم - البته پس از آنكه به جاي واژه هاي «مسكو» و «شوروي»، در متن مزبور كلمه «غرب» را جايگزين نموديم. با غرب بايد با روش هاي خودش تعامل و تقابل متقارن را هم آزمايش كرد.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |