دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۷۳ - May 1, 2006
دختر جنايتكار:
مي خواستند به زور شوهرم بدهند
000288.jpg
گروه حوادث:دختر جوان، هنگامي كه نتوانست پدر و مادر خود را از ازدواج با مردي كه تفاوت سني زيادي با او داشت منصرف كند، نقشه قتل آنها را طراحي و اجرا كرد.
بنا به اين گزارش، راز اين جنايت هنگامي فاش شد كه دختر جواني با مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ كرمانشاه تماس گرفت و اعلام كرد كه لحظاتي قبل، نزاع سختي در خانه آنها بين پدر و مادرش و زن و شوهر فالگيري رخ داده كه باعث مجروح شدن خانواده اش شده است.
با گزارش موضوع، ماموران كلانتري ۱۶ «سعدي» با حضور در صحنه، تحقيقات پليسي در اين باره را آغاز كردند كه در همان لحظات اوليه، مشخص شد كه پدر و مادر دختر جوان بر اثر شدت صدمات به بيمارستان انتقال يافته اند، اما بر اثر شدت جراحات، زن ميانسال جان باخته است.
به اين ترتيب دختر خانواده كه در تماس با پليس علت زخمي شدن خانواده اش را درگيري با زن و مرد فالگيري عنوان كرده بود تحت بازجويي قرار گرفت و ابتدا مدعي شد: ساعاتي قبل زن و شوهر فالگيري به بهانه رفتن به دستشويي و خوردن چاي وارد منزلمان شدند، اما دقايقي از ورودشان نگذشته بود كه ناگهان زن فالگير شيشه سركه و چهارپايه اي فلزي را كه نزديكش بود به سمت پدر و مادرم پرتاب كرد كه باعث مجروح شدن آنها شد. زن و شوهر مهاجم لحظاتي بعد به سرعت و پس از سرقت مقاديري طلا اقدام به فرار كردند.
با اظهارات اين دختر جوان، كارآگاهان به بازرسي صحنه جنايت پرداختند اما دريافتند كه دختر جوان سعي در مخفي كردن موضوعي دارد و به همين دليل وي را تحت بازجويي هاي فني و پليسي قرار دادند كه وي سرانجام به قتل مادر و مجروح كردن پدرش اعتراف كرده و دليل آن را زورگويي خانواده اش به خاطر ازدواج با مرد مسني اعلام كرد.
اين دختر جوان در توضيح ماجرا به كارآگاهان ويژه قتل پليس كرمانشاه گفت: مدتي قبل مردي كه تفاوت سني زيادي با او دارم از من خواستگاري كرد. پدر و مادرم به خاطر آنكه من با اين مرد ازدواج كنم، مرا به شدت تحت فشار قرار دادند. من قصد ازدواج با اين مرد را نداشتم، اما آنها به زور قصد داشتند مرا به ازدواج با اين مرد وادار كنند.
هنگامي كه ديدم ديگر نمي توانم در برابر خواسته آنها مقاومت كنم، نقشه قتل آنها را طراحي كردم و به اين ترتيب هنگامي كه كسي در خانه نبود، نقشه خود را به اجرا گذاشتم. ابتدا پدرم را كه در طبقه همكف خوابيده بود با چندين ضربه چهارپايه مجروح كردم و در حالي كه وي مصدوم شده بود به طبقه بالا رفته و مادرم را نيز كه در خواب بود به قتل رساندم.
متهم به قتل همچنين در ادامه تحقيقات پليسي گفت: پس از اقدام به قتل پدر و مادرم، وسايل منزل را به هم ريختم و طلاهايي را كه در خانه داشتيم، در جايي مخفي كردم و سپس با بيان اينكه قاتلان خانواده ام يك زن و مرد فالگير هستند كه براي سرقت طلاجات خانواده ام آنها را به قتل رسانده اند، از همسايگان براي نجات والدينم درخواست كمك كردم.
با اعترافات دختر انتقام جو، كارآگاهان، طلاجات گمشده اي را كه وي مخفي كرده بود، پيدا كردند.

با اعتراف به ۳۰۰ فقره سرقت
در شيفت دوم كيف قاپي مي كرديم
000291.jpg
دو كارگر رستوران كه بعد از اتمام شيفت كاري شان با موتور اقدام به كيف قاپي و سرقت مي كردند به ۳۰۰ فقره سرقت اعتراف كردند.
به گزارش همشهري، بعدازظهر دوم ارديبهشت، ماموران پليس كلانتري ۱۰۵ سنايي هنگام گشتزني، در زير پل كريمخان به دو سرنشين جوان موتورسيكلتي كه پلاك آن مخدوش شده بود، مشكوك شده و به آنها دستور ايست دادند، اما موتورسواران بدون توجه به دستور پليس بر سرعت خود افزوده و اقدام به فرار كردند.
با فرار اين دو، ماموران پليس به تعقيب آنها پرداختند و در يك عمليات تعقيب و گريز ۴۵ دقيقه اي سرانجام پس از شليك سه تير هوايي يكي از سرنشينان در خيابان ايرانشهر، به علت سرعت زياد موتورسيكلت به زمين پرتاب شد كه ماموران بلافاصله وي را دستگير كردند، اما همدست وي اقدام به فرار كرد و متواري شد.
با دستگيري اين متهم ۲۶ ساله كه «قهرمان» نام دارد، وي در بازجويي هاي اوليه به ارتكاب ۳۰۰ فقره سرقت كيف قاپي و سرقت لوازم داخل خودرو با همدستي يكي از دوستان خود به نام امير اعتراف كرد.
جوان سارق در بازجويي هاي فني و تخصصي پليس با بيان اين كه سرقتها را بعد از خاتمه ساعات كاري خود در رستوران مرتكب مي شده است گفت: از مدتي قبل پس از آن كه به تهران آمدم در يكي از رستوران هاي معروف تهران شروع به كار كردم ولي هر روز ساعت ۱۹ و بعد از پايان شيفت كاري ام در رستوران به همراه دوستم «امير» كه او نيز در يكي ديگر از رستوران هاي تهران كار مي كند، سوار موتورسيكلت شده و در محدوده هاي پارك ساعي، خيابان زرتشت و كريمخان با شناسايي خودروهاي پژو آردي، پيكان و پرايد كه فاقد تجهيزات ايمني بودند، اقدام به سرقت لوازم داخل آنها مي كرديم و يا آن كه كيف زنان و دختران را به سرقت مي برديم.
«سرهنگ رضاياني» رئيس كلانتري ۱۰۵« سنايي »با اعلام اين كه تاكنون ۵۰ مالباخته با مراجعه به كلانتري اقدام به شناسايي متهم كرده اند، اظهار كرد: متهم با دستور قضايي جهت تحقيقات بيشتر و شناسايي مالباختگان همچنان در اختيار اين كلانتري است و تحقيقات جهت دستگيري ديگر متهم پرونده ادامه دارد.

ادعاي عجيب قاتل ژاپني:
دوست داشت بميرد كشتمش
يك پسر ۱۵ ساله ژاپني كه به اتهام قتل دختر ۱۳ ساله دستگير شده است در بازجويي به پليس گفت: نامزدم دايم تكرار مي كرد: آرزو دارم بميرم، من هم او را به قتل رساندم. به گزارش روزنامه «مااينيچي شيمبون» ، اين پسر نوجوان انگليسي، متهم است كه نامزد خود به نام(نيموزو) را با ضربات مرگبار كنده درخت به قتل رسانده است. پسر نوجوان در نخستين بازجويي ها به پليس گفت: با نيموزو در حال گفت وگو بوديم كه او ميان حرف هايش چند بار تكرار كرد مي خواهم بميرم، من هم كه طاقت ناراحتي نيموزو را نداشتم با يك كنده درخت به سر او كوبيدم و او را كشتم.پليس در حال بررسي ماجرا و كشف صحت و سقم اظهارات متهم نوجوان است.

اولياي دم در دادگاه
از فرزندم بپرسيد چرا برادرش را كشت
000294.jpg
گروه حوادث: متهم يك پرونده برادركشي صبح ديروز با رضايت خانواده اش، از لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شد.
به گزارش همشهري، در اين پرونده مجيد(۲۱ ساله) متهم است در اواخر سال گذشته برادرش به نام مهدي را در پي اختلافات خانوادگي با ضربات چاقو در اسلامشهر به قتل رسانده است.
با گزارش وقوع اين جنايت هولناك، كارآگاهان پليس با حضور در صحنه برادر مقتول را كه به گفته خانواده اش عامل جنايت بود دستگير كردند. در نخستين بازجويي ها از اين جوان به نام مجيد، وي به قتل برادرش اعتراف كرد و انگيزه خود را اختلافات خانوادگي عنوان كرد. صبح ديروز مجيد با صدور كيفرخواست صادره از سوي دادسراي پاكدشت در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان با حضور پنج قاضي محاكمه شد.
در اين جلسه پس از قرائت كيفرخواست از سوي حيدري- نماينده داستان- اولياي دم با حضور در جايگاه از حق قصاص گذشت كردند. پدر متهم كه فرزند ديگرش را براي جنايت از دست داده بود در اظهاراتش از دادگاه خواست از متهم بپرسند انگيزه اصلي اش از ارتكاب اين جنايت چه بوده است.
پس از آن هنگامي كه متهم در جايگاه قرار گرفت ، ضمن اعتراف به قتل، گفت: هيچ انگيزه اي نداشتم. شب قبل از حادثه مهدي به خانه يكي از برادرانم رفته بود. مادرم برايش غذا درست كرده بود. برايش بردم تا صبح با هم صحبت مي كرديم. نزديك ساعت چهار صبح بود، خوابيدم. چند ساعتي گذشت مهدي مرا از خواب بيدار كرد تا به سركار بروم. اما توجهي نكردم تا ساعت ۵/۷ مجدداً صدايم كرد. وقتي بلند شدم، عصباني شد و شروع به فحاشي كرد. از او پرسيدم چرا اين كار را مي كني؟ درگير شديم و من با چاقو به وي حمله ورشدم.
برپايه اين گزارش، پس از دفاع وكيل مدافع متهم به قتل، ختم جلسه رسيدگي اعلام شد و قرار است حكم اين پرونده از جنبه عمومي به زودي صادر شود.

۸ فقره سرقت مسلحانه در ۱۵ روز
000285.jpg
گروه حوادث: تحقيقات از پسر جواني كه در محل ارتكاب سرقت مسلحانه خود توسط پليس بازداشت شده بود، پليس را به ۸ فقره سرقت مسلحانه در ۱۵ روز، از منازل تهران رساند.
به گزارش همشهري، بازپرس قندي زاده روز گذشته در خصوص آخرين اعترافات پسر جواني كه مرتكب چندين فقره سرقت مسلحانه در ۱۵ روز شده بود، گفت: مسعود ۲۰ ساله چند روز پيش در محل ارتكاب يكي از جرايم خود در ميدان تجريش توسط پليس بازداشت شد و خبر دستگيري وي از سوي پليس اعلام شد ولي اين پسر جوان كه فاقد سابقه كيفري است و ساكن يكي از شهرهاي شمال غرب كشور بوده و چندي پيش با خريد يك اسلحه قلابي به تهران آمده بود، به گفته خودش قصد داشت ظرف مدت كوتاهي ميليونر شود.
اين پسر در بازجويي هاي اوليه خود عنوان كرده بود تنها سه سرقت در تهران انجام داده است ولي تحقيقات تكميلي از نامبرده پليس را به ۸ فقره سرقت رساند.
به گفته بازپرس دادسراي جنايي متهم بعد از شناسايي منازلي كه ساكنان وي در خانه حضور نداشتند در زماني مناسب با ترفند خاص خود از لوله گاز بالا رفته و از راه آشپزخانه وارد منازل مي شد و در نبود ساكنان اقدام به سرقت اموالشان مي كرد.
تحقيقات از اين متهم كه چند سال در تهران مشغول كارگري بوده و به دليل بيكار ماندن اقدام به سرقت كرده است براي كشف سرقت هاي احتمالي ديگر در دايره يك آگاهي تهران بزرگ ادامه دارد.

مسافر فضول مرگ يك زن را رقم زد
رانندگي مسافر فضول پس از خروج راننده اتوبوس از كابين خود، باعث مرگ يك زن شد.
بنا به اين گزارش بعدازظهر ديروز، مرگ يك زن جوان در اثر تصادف با اتوبوسي در ميدان بهارستان به كلانتري ۱۰۹ بهارستان اعلام شد.
با شروع تحقيقات در اين باره مشخص شد تصادف هنگامي رخ داده كه راننده اتوبوس براي كارت زدن از اتوبوس خارج شده و در همين هنگام مرد جواني پشت فرمان خودرو نشسته و اقدام به رانندگي كرده كه به علت ناآشنايي با كنترل اتوبوس، با زن جواني برخورد كرده است كه باعث مجروح شدن وي شده، اما پس از انتقال مجروح به بيمارستان طرفه، وي جان باخته است.
به اين ترتيب اين مرد به نام پيام _ ب تحت بازجويي قرار گرفت كه وي در توضيح انگيزه خود از رانندگي گفت: وقتي كه راننده براي كارت زدن از خودرو پياده شد، فكر كردم براي اين كه مسافران سوار شوند خودرو را كمي جلوتر ببرم و به همين دليل پشت فرمان نشستم و اقدام به رانندگي كردم اما وقتي كه خودرو را پارك كردم متوجه شدم كه زن جواني در زير چرخهاي اتوبوس جان باخته است.
تحقيقات بعدي در اين باره نشان داد كه جوان متهم، گواهينامه رانندگي نيز ندارد.

چهار روز جدال با مرگ بي نتيجه ماند
گروه حوادث: يك زن ۱۷ساله پس از چهار روز جدال با مرگ در اثر ضربه مغزي در بيمارستان امام خميني جان باخت.
به گزارش همشهري، پس از آن كه گزارش انتقال اين زن توسط مأموران حراست بيمارستان امام خميني به اطلاع پليس رسيد، كارآگاهان در نخستين بررسي هاي خود دريافتند پيكر نيمه جان متعلق به زن ۱۷ساله اي است كه چند روز قبل توسط همسرش به نام علي به اين بيمارستان انتقال يافته است،اما بر اثر ضربه مغزي جان باخته است. به اين ترتيب همسر مقتوله با دستور بازپرس اصغرزاده بازداشت شد.
وي در نخستين بازجويي ها، منكر قتل زنش شد و مدعي شد چند روز قبل با همسرم درگير شدم. اما تنها به او چند سيلي زدم. او بي حال بر روي زمين افتاد در آن لحظه بود كه او را به بيمارستان انتقال دادم.
وي در ادامه اظهاراتش بيان داشت: چند وقت قبل در اتوبان تهران-كرج همسرم با يك دستگاه موتورسيكلت تصادف كرد و در آن زمان ما رضايت داديم و راننده موتورسيكلت رفت. اما وقتي به خانه آمديم همسرم دچار تشنج شده بود و فكر مي كنم مرگ او به همين دليل باشد.
بازپرس اصغرزاده صبح ديروز با اعلام اين خبر گفت: اظهارات همسر زن جوان داراي تناقض گويي زياد است. وي حتي محل تصادف همسرش را نمي داند به اين ترتيب اظهارات وي در مورد تصادف ظاهراً كذب است و وي مي خواهد از اتهام قتل رهايي يابد.
بر پايه اين گزارش، هم اكنون متهم با قرار بازداشت در اختيار كارآگاهان دايره ۱۰ اداره آگاهي تهران قرار دارد تا تحقيقات فني از وي صورت گيرد.

آن سوي حادثه
تأملي درباره انتقال دادسراي امور جنايي به خيابان انقلاب
جداسازي لاله و لادن
سينا قنبرپور
ساختمان دادسراي امور جنايي تهران پس از سالها از همسايگي با پليس آگاهي تهران به همسايگي دانشگاه تهران درآمد.
براساس تصميم دادگستري پايتخت، به مدت ۳ سال يك ساختمان معمولي بدون حياط و محوطه آزاد را براي دادسراي ناحيه ۲۷ (امور جنايي) اجاره شده است كه بدين ترتيب بازپرسان ويژه رسيدگي به قتل، آدم ربايي و... در جوار سردر بزرگ دانشگاه تهران به انجام وظيفه مشغول مي شوند.
اين تصميم دادگستري و تغيير مكاني البته در درجه اول به سود خبرنگاران است زيرا فاصله دادسراي امور جنايي تهران در منتهي اليه خيابان وحدت اسلامي (شاپور سابق) تا روزنامه هايشان بسيار بيشتر و رفت و آمد برايشان پردردسر تر از محل كنوني دادسرا در تقاطع خيابانهاي انقلاب و فخر رازي است.
اما نكته اينجاست كه با نگاهي سطحي به اين تصميم هم اشكالات بسياري را مي توان در جابه جايي ساختمان يافت، چه رسد به تأمل كارشناسي و متخصصان جرم شناس.
نخستين بحث در باب اين تصميم بحث «فاصله» است. جداسازي دادسراي امور جنايي از پليس آگاهي بي شباهت به جداسازي دوقلوهاي به هم چسبيده اي مثل لاله و لادن نيست!
در پي اين اقدام براي جلب متهمان، افسران پليس روزانه بايد مسافت انتهاي وحدت اسلامي تا خيابان انقلاب را بپيمايند و بعد حكم بازداشت متهم را از بازپرس بگيرند و سپس اقدام كنند. مقامات قضايي دادسرا نيز براي هر بار بازجويي متهم پرونده بايد منتظر بمانند تا افسران آگاهي متهمان را از فاصله دور و در اين ترافيك سنگين منطقه به دادسرا بياورند. بدين ترتيب كاري كه مي شد با تماس تلفني و با پاي پياده انجام گيرد اينك نيازمند صرف وقت و گذر از چندين خيابان با خودرو مطمئن است و جالب اينجاست در شرايطي كه مديريت پايتخت با طرح هايي نظير زوج و فرد و.... تلاش براي كاهش رفت و آمد را دارد، تصميم دادگستري عملاً حجم زيادي از تردد و استهلاك خودرو را به دولت تحميل مي كند كه پليس پرداخت كننده مستقيم آن است! بنابراين جداسازي اين دو مكان در عمل هم وقت پليس و هم وقت مقامات قضايي امور جنايي را تلف مي كند.
نكته اي ديگر اين كه، فاصله افتادن ميان پليس آگاهي و دادسرا سبب نقل و انتقال متهمان مي شود كه نخستين ريسك مترتب بر آن، فرار متهمان در فاصله بازداشتگاه تا دادسرا است.اما بحث مهم و حياتي ناديده انگاشته شده در اين اقدام بحث مكان سنجي است. دادسراي امور جنايي تهران دقيقاً به قلب پايتخت و حتي قلب فرهنگي- علمي كشور يعني خيابان انقلاب منتقل شده است.
حتي اگر بپذيريم كه مراسم نماز جمعه از اين به بعد در مصلاي بزرگ تهران برگزار مي شود اما مهم ترين و بزرگترين مركز علمي دانشگاهي كشور يعني دانشگاه تهران و به تبع آن بازار كتاب در خيابان انقلاب مستقر شده است.با اين وضع ما دو جنس ناهمگون را با هم تركيب كرده ايم.
گذشته از اين، ساختمان جديد دادسراي امور جنايي تهران به دليل فقدان پاركينگ و حياط كاملاً عريان و آشكار در خيابان قرار گرفته است. اگر حتي از نقطه نظر حقوق متهمان بنگريم خواهيم ديد كه انتقال دادسرا به شلوغ ترين خيابان شهر سبب تضييع حقوق متهمان شده و آنها را انگشت نماي قشر جوان جامعه مي كند، حال آن كه در محل قبلي گاه حتي متهمان از ديوار همجوار دادسرا و پليس آگاهي رفت و آمد مي كردند و افراد عادي آنها را نمي ديدند.باز هم بايد نكته ديگري را مثال زد كه همجواري دادسراي امور جنايي در فرهنگي ترين منطقه شهر مي تواند زمينه ساز شلوغي هاي بسيار، ناهنجاري  و حتي جرم خيزي هاي جديد در آنجا شود.
فردا پاسخ هاي فخرالدين جعفر زاده سرپرست دادسراي جنايي به سؤالات مطرح شده منتشر مي شود.

ادعاي عجيب يك مترجم زبان:
من رئيس دايره قتل هستم
يك مترجم زبان كه خود را رئيس دايره ويژه قتل آگاهي تهران معرفي مي كرد، از سوي كارآگاهان پليس تهران دستگير شد.
بنا به اين گزارش روز گذشته مردي با مراجعه به ماموران گشت پليس در خيابان سيدخندان گفت: مدتي قبل با فردي برخورد كرده كه خود را رئيس اداره قتل پليس آگاهي تهران معرفي و ادعا مي كرد مي تواند مشكلات افراد را در پليس آگاهي حل كند. اين مرد در ادامه گفت: اما از آنجايي كه من رئيس پليس آگاهي را مي شناسم احتمال مي دهم كه او با اين كار قصد اخاذي و كلاهبرداري داشته باشد. با گزارش موضوع به ماموران گشت پليس آنها به سرعت مامور قلابي را دستگير كردند كه وي در همان لحظات ابتدايي با اعتراف به جرم خود گفت: من استاد زبان خارجه هستم، اما علاقه زيادي هم به پرونده هاي قتل و جنايي دارم و آنها را پيگيري مي كنم، خيلي دوست داشتم كه يك كارآگاه زبده قتل بودم و به همين خاطر خودم را رئيس اداره ويژه قتل پليس آگاهي معرفي كردم. با اظهارات اين مرد كارآگاهان، تحقيقات پليسي را درباره انگيزه واقعي اين مرد از بيان اين ادعاها آغاز كرده و متوجه شدند كه پليس قلابي پس از سوار شدن به خودروهاي مسافركش خود را بازپرس ويژه قتل و يا رئيس دايره ويژه قتل آگاهي معرفي كرده و با دادن شماره جعلي به مسافران و راننده ادعا مي كرده، در پليس آگاهي و دادسراي تهران نفوذ دارد.

انفجار در شرق تهران
گروه حوادث: وقوع يك انفجار در شرق تهران منجر به مرگ مردي جوان شد.
به گزارش همشهري، صبح روز گذشته صداي انفجاري در منطقه نوبنياد به گوش رسيد. محل حادثه يك منطقه نظامي بوده و تنها اعلامي كه از سوي مسئولان آن منطقه به بازپرسي ويژه قتل صورت گرفته، وقوع يك فقره مرگ در اثر وقوع اين حادثه بوده است. قرباني (علي ۳۰ ساله) از كارمندان همان منطقه نظامي بوده است.
تحقيقات در خصوص علت وقوع اين انفجار مرگبار ادامه دارد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
فرهنگ ماندگار
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   فرهنگ ماندگار   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |