پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۵
رئيس كميسيون روابط خارجي پارلمان آلمان در گفت وگو با همشهري
با خودم يك پيشنهاد آورده ام
004767.jpg
كامبيز توانا
روپرشت پولانز، رئيس كميسيون روابط خارجي پارلمان آلمان از سياستمداران مقبول در جامعه سياسي آلمان است و در رسيدن به درك مشترك و فرو نشاندن تنش، تبحر خاصي نيز دارد. شايد پيشتر او در روابط ايران و آلمان نقش بيشتري را ايفا كرده باشد، اما تازه ترين و شاخص ترين آنها زماني اتفاق افتاد كه ايران در اكتبر ۲۰۰۳ تعليق را طي تفاهمنامه سعدآباد پذيرفت و سه كشور اروپايي آلمان، انگليس و فرانسه مامور شدند تا وارد گفت وگوهايي شوند كه نتيجه آن قرار بود ارتباط بهتر و بيشتر ايران با جامعه بين المللي در سه محور اصلي اقتصادي، سياسي و امنيتي باشد. با تعلل اروپا و شكست استراتژيك اين مذاكرات، پرونده هسته اي ايران در فاز ديگري قرار گرفت. آن زمان و در شروع مذاكرات پس از بيانيه سعدآباد، يك موضوع مهم مطرح بود: «تكليف آمريكا چه مي شود؟» اين خصم ديرين را چگونه مي توان با اين همه نئوكان در كاخ سفيد به راه حل مسالمت آميز راضي كرد؟ نئوكان هايي كه در ظرف زماني روز زندگي نمي  كنند و دولت صلح طلب سيدمحمد خاتمي را محور شرارت خواندند. آن زمان اين پولانز بود كه راهي آمريكا شد و مذاكراتي نفس گير را با همتايان آمريكايي خود در كنگره برگزار كرد و با نتيجه اي مثبت به برلين بازگشت. نتيجه آن تفاهمنامه اي از سوي كميسيون روابط خارجي كنگره بود كه حمايت خود را از مذاكرات اعلام كرده بود و از آنجا به بعد بود كه در اجلاس بروكسل تفاهم شد تا عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني پذيرفته شود.
روپرشت پولانز را نخستين بار زماني ديدم كه پيروز از مذاكرات آمريكا به تهران آمده بود و بسيار اميدوار كه مذاكرات به نتيجه برسد. در تهران نيز اين اميدواري بود كه با ارائه مشوق هاي اقتصادي اروپا بتوان به دور جديدي از مذاكرات هسته اي وارد شد. اين اتفاق نيفتاد و يك سري كلي گويي در چند صفحه از سوي اروپا همزمان شد با تغيير دولت در ايران و از آن به بعد همه چيز تغيير كرده و قواعد بازي از نو نوشته شد؛ قواعدي كه هنوز ابهام آن آنقدر بالاست كه نمي توان به كنه آن پي برد، چرا كه محيط استاتيك آن معادلات آنقدر فاكتورهاي مختلفي دارد كه رسيدن به فرمولي ثابت آن هم با دو نگرش متفاوت در دو سوي اين پرونده، كاري بسيار دشوار است.
نخستين اشتياق در ديدار دوباره پولانز اين بود كه به عنوان اصلي ترين و مهم ترين پرسش اين را مطرح كنم كه چرا اروپا به چنين نتيجه اي رسيد كه بايد تعليق ايران را با ثمن بخس جواب دهد. مشخص بود كه طرح چنين پرسشي اوضاع را كاملاً عوض مي كند و ممكن است گفت وگو با شيريني آغاز نشود و دست آخر و از همه بدتر چيزي از آن در نيايد. از همين رو نخستين پرسش با اين موضوع آغاز شد كه به واقع الان در شوراي امنيت سازمان ملل چه اتفاقي در حال رخ دادن است؟ آيا همان گونه كه ما مي شنويم اروپا و آمريكا مايل به تحريم ايران هستند و روسيه و چين در سوي ديگر پرونده مخالفت خود را اعلام مي كنند و يا اينكه در بطن قضيه نظر مشترك دارند و روي چگونگي  انجام آن اختلاف نظرهايي وجود دارد. پولانز با صراحت اعلام كرد كه آنچه در حال حاضر مورد بحث است، تفاوت بنيادين چين و روسيه با اروپا و آمريكاست. چين و روسيه معتقدند كه پرونده ايران در حد و اندازه اي نيست كه در شوراي امنيت مطرح و حل شود و هنوز بهترين محل بررسي آن آژانس بين المللي انرژي اتمي است، در حالي كه آمريكا و اروپا اصرار دارند كه ايران بر هم زننده صلح بين المللي است و بايد با آن برخورد شود و از اين رو بهترين راه اين است كه طبق بند هفتم قطعنامه اي عليه ايران صادر شود.
اينكه چقدر مي توان روي روسيه و چين حساب كرد و چقدر ايران از اين تكيه گاه مطمئن است، بحث ديگري است كه بايد از مقامات روسي و چيني و ايران جست وجو كرد، اما اينكه چقدر اصرار آمريكا و اروپا و دفاع چين و روسيه ماندگار است را مي توان از پولانز نيز پرسيد. او معتقد است كه اين پرونده در حالت فعلي مانند گره اي است كه كورتر مي شود، اما سهل تر نمي شود. راه حل اساسي اين است كه بتوان پيشنهادهايي تازه پيدا كرد تا شايد از پس آن بتوان فضا را آرام كرده و به فضايي رسيد كه بتوان در آن گفت وگو كرد. به عقيده او كماكان بهترين راه _ از نظر اروپا- اين است كه ايران به تعليق بازگردد و اجازه دهد مسائل باقيمانده ايران و آژانس حل شود و پس از آن وارد دوري تازه از گفت وگوها شد.
اما آن ديوار اعتماد كه قرار بود به سختي ساخته شود حالا بسيار سخت تر قابل ساخت است. از همين رو بود كه حسن روحاني، رئيس مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار با پولانز به همين نكته اشاره كرده و گفته بود كه همين نيروگاه بوشهر خود نماد بي اعتمادي است، چرا كه طي چند پروژه دست به دست شد تا به اين جا رسيده است.
بحث اعتماد و بحث پيشنهاد بسيار مورد علاقه پولانز است. سياستمدار و ديپلمات آلماني يك پيشنهاد را نيز مطرح كرد كه مشخص نيست پيشتر در مذاكرات مطرح شده يا نه و اگر شده چه پاسخي دريافت كرده است. پيشنهاد فعلي از سوي پولانز اين است كه سوخت مورد نياز ايران براي نيروگاه هسته اي در ۱۰ سال را در اختيار ايران گذاشت تا تحت نظارت آژانس در خاك ايران باشد. پس از اطمينان ايران از اينكه سوخت ۱۰ ساله خود را در اختيار دارد، مي توان وارد فاز همكاري ميان ايران و آژانس شد، چرا كه پروژه اي زمانبراست، ولي مي توان وارد دوره اي ديگر از تعليق شد و كوشيد كه در كوتاه ترين زمان ممكن توافق ديگري حاصل شود.اين پيشنهاد مي تواند پايه اي بر اعتمادسازي باشد و پولانز علاقه زيادي دارد كه جدي گرفته شود، اما مهم اين است كه بدانيم چقدر طرف هاي دخيل در اين پرونده حاضر به چنين كاري هستند.
004764.jpg
رئيس كميسيون روابط خارجي پارلمان آلمان پس از طرح پيشنهاد خود بار ديگر وارد بحث اعتمادسازي شد و تاكيد كرد كه هيچ كس در دنيا ترديدي در حق ايران در استفاده صلح آميز هسته اي و توليد برق ندارد، اما به دليل استفاده هاي دوگانه اين فناوري است كه شفافيت در انجام آن لازم است. پولانز باز به اين نكته بازگشت كه بحث اعتماد فقط از ناحيه آمريكا مطرح نمي شود و درصدي از نگراني در جامعه بين المللي ديده مي شود. اينجا بود كه لازم بود اين مسئله مطرح شود كه ايران همكاري خوبي با آژانس بين المللي انرژي اتمي و شخص دبيركل داشته و تا به حال بازرسان آژانس با مشكل و مسئله اي در ايران مواجه نشده اند. پولانز نيز با تاكيد اين مسئله براق شد و گفت كه «من هم همين را مي گويم» . ايران در حال حاضر نياز دارد كه در اين گره كور يك مرجع بين المللي را پشت سر خود داشته باشد و اين مرجع در حال حاضر آژانس است. هر چه ايران به همكاري بيشتر با آژانس دست بزند، نفع بيشتري نيز عايدش مي شود. همان طور كه اشاره شد، ايران پذيراي تعداد زيادي از بازرسي ها بوده، اما حالا كم كردن همكاري با آژانس فقط ضرر با خود دارد. نمي توان گفت كه آژانس تا به حال كار ويژه اي نكرده، چرا كه همين فعاليت بازرسان آژانس در ايران است كه دنيا را به اين نقطه رسانده كه خيلي هم نمي شود به آمريكا گوش كرد و شايد قضيه چيز ديگري باشد. «حالا باز هم مي گويم به نفع ايران است كه با آژانس همكاري كند. اگر اين مطلب مطرح مي شود كه اين حق ايران را بايد به رسميت شناخت، قبول. اما يك مرجع فقط اين صلاحيت را دارد و آن آژانس بين المللي انرژي اتمي است» .
نارضايتي در اين پرونده از هر دو طرف مشهود است، اما آيا محدود كردن ايران كار درستي است؟ پولانز قاطعانه اعلام مي كند كه محدود كردن ايران كار بسيار اشتباهي است، اما نبايد دست آژانس را كوتاه كرد. فشار ديپلماتيك را بايد به جا و به نقطه مناسب وارد كرد، ولي عقب نگه داشتن آژانس نتيجه مثبتي براي ايران ندارد، اما پولانز در مدت اقامت خود در تهران ديدارهايي نيز داشته است؛ از حسن روحاني، مسئول قبلي پرونده هسته اي ايران گرفته تا حداد عادل، رئيس مجلس شوراي اسلامي و سعيد جليلي، معاون اروپا و آمريكاي وزير خارجه. چقدر اين ديدارها تاثير داشته و برداشت او از عملكرد ايران چه بوده، نكته مهي است كه در يك پرسش از او مطرح مي شود. وي با اندكي تامل مي گويد: مذاكرات و صحبت هاي خوبي داشتيم، اما من در عمل پاسخ صريحي نگرفتم و قصد آن را نيز نداشتم. قصدم اين بود كه نگراني ها انتقال يابد و راهي براي آن پيدا شود كه به نظر مي رسد مسئولان ايراني قضايا را زيرنظر دارند، اما به هر حال لازم است برخي ديدگاه ها گفته شود تا اهميت آن نيز درك شود.

نگاه امروز
مأموراني كه مي آيند و مي روند
فرشاد مهدي پور
محمود احمدي نژاد در آخرين گفت وگوي مطبوعاتي اش، با ده ها خبرنگار ايراني و خارجي، درباره سفر غيررسمي يك مقام ايراني به آمريكا، جمله اي شنيدني بر زبان آورد. او كه معمولا در پاسخ سئوالات صريح، موضعي غير صريح مي گيرد، در جواب گفت كه ماموران بسياري مي آيند و مي روند. گر چه در وهله اول، اين پاسخ، كمي معمولي به نظر مي رسد، ولي واقعيت آن است كه در دل خود، به يك خبر مهم اشاره دارد و آن هم اينكه دراين روزها، پاويون فرودگاه مهرآباد، مسافران منحصربه فردي را پذيرايي كرده و مي كند.
اين كه آمدن يك مقام عاليرتبه و مشهور آلماني، كه حزب اش هميشه جزئي اصلي از دولت ائتلافي برلين است، به تهران مي آيد و روزگاري را در ميان ايراني ها (آن هم از نوع مقامات رسمي و سياسي) سپري مي كند، ديدارهاي فراواني انجام مي دهد و حرفهاي زيادي مي زند و مي شنود، را آيا مي شود در چارچوب همان نوع ماموريت ها تفسير كرد يا نه؟ جوابي درخور نمي يابد.
روپرشت پولانز، رييس كميسيون روابط خارجي پارلمان آلمان كه نيمه ارديبهشت ماه را در ايران گذراند، علاوه بر آنكه در اين جا در هر دو سوي صحنه سياست، به گرمي استقبال مي شود و همه با او گرم مي گيرند، وضعي مشابه نيز در آن سوي آتلانتيك دارد و رفقا و دوستان بسيار، در شوراي سياست خارجي آمريكا و كميته هاي مخصوص اش در سنا. او سال را در سفر طي مي كند، گاهي غرب و گاهي شرق. و در طي اين سالها بارها به ايران آمده است.
هر چند برخي از تحليلگران مستقل ايراني، كمترين نگاه مثبتي به عملكرد و رفتارهاي سياسي او در قبال كشور ندارند و از اين همه رفت و آمدش به صراحت اظهار تعجب كرده اند، اما خود او در جمله اي كه احتمالا واكنشي به پرسشي بوده، گفته است كه (در مورد روابط ايران و آمريكا) نه پيامي آورده و نه نقش ميانجي را ايفا مي كند. پاسخي كوتاه، كه حتي برفرض صحت، نمي تواند نافي آن باشد كه او پيامي را با خود برده است.
پولانزٍ، از مردان پرتلاش صحنه سياست است، او مدعي است كه راه حل هاي مطمئن تري نيز از پيشنهاد روسيه در كيف خود دارد؛ اما اينكه اكنون زماني مناسب براي اين گمانه هاستٍ تست ترديدآميز مي نمايد.
پس اوٍ، مأموران ديپلماتيك ديگري نيز از اروپا به تهران آمدند و همگي شان تأكيد مي كردندٍ كه نقش واسطه ندارند؛ مأموراني كه مي آيند و مي روند، فرصتي مقتنم اند تا ايران بتواند پيام اش را به گوش جهان برساند؛ اگر بتواند.

ايران
ادبيات
اجتماعي
انديشه
علم
فرهنگ
كتاب
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  علم  |  فرهنگ   |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |