يكشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۹۶ - May 28, 2006
سايت هاي باستاني در معرض تخريب و غارت
اين سايه همچنان سنگين است
علي مؤمني
005214.jpg
005217.jpg
مدت هاست كه فريادها نسبت به تخريب آثار بازمانده از تمدن هاي ايراني بلند شده و موج انتقادات نسبت به عملكرد ضعيف دستگاه هاي مسئول در قبال حفاظت از مواريث تمدني شدت يافته است، اما در عمل نه تنها از حجم ميليوني تخريبات كاسته نشده، بلكه سايه سنگين چپاول آثار فرهنگي روز به روز بر سر سايت هاي باستاني ايران سنگين تر مي شود. اين روزها ديگر براي همه ما عادت شده كه در اخبار حوادث رسانه ها خبر منهدم شدن باند و سوداگران آثار تاريخي را ببينيم، اما ساعتي بعد در حالي كه هنوز لبخند رضايت از لبان ما دور نشده، محو شدن سايتي تاريخي توسط بولدوزر در روز روشن يا ديدن تصاوير حفاري هاي غيرقانوني و گروهي در شب نه چندان تاريك، چنان شوكي به ذهنت وارد مي كند كه تا ساعت ها نمي تواني قدرت تحليل ماجرا و رخدادهاي حاكم بر بافت سايت هاي باستان شناسي را داشته باشي.
كشف اشياي عتيقه ۲ ميليارد ريالي در قوچان، كشف اشياي عتيقه در دليجان، بازار داغ اشياي عتيقه، كشف تعداد زيادي عتيقه از قاچاقچيان در شمال كشور و د ستگيري متهمان، دستگيري اعضاي باند خريد و فروش اشياي عتيقه تقلبي، حفاري هاي غيرمجاز اشيا عتيقه در سبزوار رو به ازدياد است، دو باند بزرگ قاچاق اشياي عتيقه در كرمان متلاشي شدند و ... تنها معدود خبرهايي است كه روزانه در تلكس هاي خبري مي خوانيم و مي شنويم.
به جرأت مي توان مدعي بود كه حجم تخريبات در چند دهه گذشته به مراتب بيشتر از حجم ويراني مغولان بوده است. حجم تخريبات به گونه اي است كه از نزديكترين تا دورترين سايت هاي تاريخي و باستاني به پايتخت، به ندرت مي  توان سايت هايي را پيدا كرد كه ارزش تحقيقاتي و باستان شناسي داشته باشند. به گونه اي كه دست نخورده بوده و لايه هاي موجود آن ها به دليل حفاري هاي غيرمجاز مضطرب نشده باشد. مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به تازگي در شرايطي مدعي بالابردن ريسك قاچاق اشياي عتيقه شده  اند كه در عمل نه تنها چنين چيزي تحقق نيافته، بلكه بر وسعت، سطح پراكنش و دامنه كاوش هاي غيرمجاز افزوده شده است.
هر چند مطرح شدن موضوعي علمي به نام باستان شناسي در جهان قدمتي كم تر از ۱۰۰ سال دارد؛ اما انجام كارهايي نظير بخشي از آن چه كه باستان شناسان انجام مي دهند،در گذشته به گونه اي متفاوت از امروز رواج داشته است؛ هر چند كه بعد از مدت ها پديده گنج يابي كه در دوره ناصرالدين شاه به «طلاشويي» شهرت داشت، دوباره در صحنه هاي اجتماعي و اقتصادي جامعه امروز به يكي از معضلات حوزه فرهنگي تبديل شده است؛ طوري كه در برخي موارد همچون حفاري هاي غيرقانوني جيرفت، عنان كنترل حتي از دست مسئولان نيز خارج شده است.
سرگذشت و تاريخچه باستان شناسي ايران كه عمر آن در جنبه هاي آكادميك هنوز به بيش از يك قرن نرسيده، سرشار از مطالب گوناگون و متفاوتي است كه جوانب مختلف آن از قبيل اخبار، داستان هاي واقعي،  فعاليت  هاي گنج يابي، حفاري هاي تجارتي، تجارت عتيقه، مبادلات غيرقانوني عتيقه، شروع به كار هيأت فرانسوي ها در ايران، تاسيس موزه ها و... هر كدام تحليل هاي خاص خود را مي طلبند، اما آن چه در اين ميان حائز اهميت است، آغاز فعاليت هاي رسمي باستان شناسي در ايران است كه با كشف آثار و داده هاي باستان شناختي به دليل عدم اقتدار دولت مركزي و حتي علاقه مندي شخص «ناصرالدين شاه» به پيدا كردن گنج آن چنان تب  گنج يابي در كل كشور سرايت كرد كه به نوشته دكتر صادق ملك شهميرزادي در كتاب «ايران، مصر و بين النهرين» با استناد به نوشته ها و خاطرات رجال متنفذ قاجاري و دخالت  آن ها در حفاري  هاي گنج يابي، بسياري از بناهاي تاريخي رو به ويراني نهاد و حتي به واسطه تبليغات اين حفاري ها، تپه ها و محوطه هاي تاريخي نام هايي چون گنج دره، گنج تپه و گنج آباد را به خود گرفتند.
با آشكار شدن اهميت واقعي اموال فرهنگي و خريد اين آثار از سوي دولت هاي اروپائي از يك سو بازار عرضه و تقاضائي به وجود آمد كه نتيجه اش پيدايش دلالان و عتيقه سازان تقلبي بود و از طرف ديگر افرادي بودند كه به دليل دست يابي به گنج هاي خيالي؛ تحت فشارهاي اقتصادي بي آن كه بدانند چه جايي را حفر مي  كنند، دست به تخريبات گسترده زدند.
ضرب المثل «گنج را در خرابه ها مي توان يافت» ، نحوه نگرش و تفكر خاصي نسبت به كاوش و يافتن اشياء هنري و عتيقه بوده و حتي در اواخر قرن ۱۹ كه توجه به تپه ها و اماكن تاريخي و كاوش در آن ها شدت گرفت، هدف اوليه يافتن اشياء به عنوان گنج براي تكميل مجموعه هاي خصوصي بود تا اين كه از اوائل قرن ۲۰ موضوع علم باستان شناسي مطرح شد.
شدت آسيب رساني به بناهاي تاريخي در سال هاي اخير به مراتب بيشتر از هر سال پيش بوده و اين امر نشان از همين ناهنجاري و بروز پديده اي به نام گنج يابي دارد. از آن بدتر، تبليغ فلزياب ها در رسانه هاي عمومي و حك عبارت «خريد براي عموم آزاد است» بر روي تيزرهاي تبليغاتي است در حالي كه معلوم نيست اين دستگاه هاي فلزياب غير از اينكه شبانه سر از تپه هاي تاريخي در آورده و زخم هاي هولناكي بر پيكره ميراث فرهنگي وارد سازند؛ كاربرد ديگري دارند يا خير؟
دكتر عزت الله نگهبان، نخستين سرپرست هيأت باستان شناسي ايران، نيز در كتاب مروري بر ۵۰ سال باستان شناسي ايران مي نويسد: «با وجود اين كه حس كنجكاوي و علاقه مندي نسبت به آثار گذشتگان در ابتدا براي بررسي و تفحص در آثار گذشتگان مفيد واقع شد و اطلاعات زيادي را در مورد تمدن هاي باستاني در اختيار جوامع بشري قرار داد، ولي به تدريج با ارزش يافتن آثار عتيقه و باستاني اين حس از مسير اصلي خويش منحرف شده و در مجراي زيان بخش جمع آوري عتيقه و يافت گنجينه قرار گرفت. شروع حفاري هاي بي نظم وترتيب و بدون در نظر گرفتن ضوابط علمي باستان شناسي و تجارت آثار مكشوفه در اين حفاري ها كه عموما با وجود ارزشي كه داشتند؛ ولي هويت اصلي آن ها از نظر قدمت و تعلق آن ها به تمدن خاص و مشخص دستخوش اضطراب قرار گرفته بود، زيان هاي جبران ناپذيري به تپه هاي باستاني وارد آورد» . آيا پس از گذشت سال ها اين جريان منتفي شده است؟ پاسخ منفي است! چرا كه در اين چند دهه نه به سطوح آموزشي و نه فرهنگ عمومي، آموزشي به نام «تبيين ماهيت واقعي ميراث فرهنگي» تزريق نشده كه حال از جامعه، انتظاري جز اين رفتار نامهربانانه را شاهد باشيم.
جدا از برخي وقايع چون جيرفت كه بايد از آن به عنوان يك فاجعه نام برد، برخي تفكرات ونداليستي نيز هنوز نسبت به آثار تاريخي وجود داشته و همين امر در برخي موارد منجر به بروز پديده هاي غيرقابل پيش بيني شده است. اختلاف نظر دستگاه هاي اجرايي در خصوص آثار تاريخي به ويژه در بافت هاي تاريخي نيز ديگر نكته  اي است كه گاهي منجر به حذف شبانه و يكباره بناهاي تاريخي در عرصه شهرها و مناطق مختلف شده است.
دكتر عزت الله نگهبان در نگارش كتاب ۵۰ سال باستان شناسي ايران به وجود افرادي كه در لباس دراويش با كتابي در دست، اداي غيب گويان را مبني بر نشان دادن نقاط گنج در مي آورده اند؛ اشاره مي كند. امروزه نيز در برخي اماكن و نقاط شهر با همين پديده روبه رو هستيم و افرادي كه با سر و وضع مشخص با كتاب هائي ضخيم در دست دنبال فروش نسخه گنج هستند؛ كم نيستند.به نظر مي رسد عدم آموزش هاي صحيح و اصولي به جامعه به خصوص نسل دانش آموزان در كتب درسي از مؤلفه هايي است كه به اعتقاد كارشناسان از عمده دلايل تخريب ميراث فرهنگي شمرده مي شود و مسئولان امر بايد هر چه سريع تر نسبت به حل اين معضل اقدام كنند.
امروزه در علم باستان شناسي اشياء عتيقه فقط در صورتي ارزش علمي دارند كه هويت آن ها از نظر حفاري و طبقات باستاني روشن و محرز باشد؛ لذا اشياي باستاني بدون هويت با وجود اين كه ممكن است ارزش هنري داشته باشند؛ ولي نمي  توانند به عنوان مدارك اصيل و مستند در زمينه تحقيقات علمي مورد استفاده قرار گيرند. افزون بر آن تخريب لايه هاي استقراري از منظر باستان شناسي به قيمت از دست دادن ارزش مطالعاتي،  طبقه بندي و گاه نگاري علمي است.

گزارشي از گردهمايي تحصيلكرده هاي مدرسه دارالفنون در ۴۲ سال قبل به همراه اطلاعاتي درباره موزه دارالفنون
۴۲ سال پيش در چنين روزي!
ايستاده رديف بالا از راست: مجيد مصطفوي كاشاني، مرتضي گودرزي،  فتح الله توحيدلو، روح الله سعيدي و محمدباقر خانلرخاني.
نشسته رديف بالا: سيد كاظم اكرمي، بنائي، محمدعلي شيخان و محمدعلي منتظري.
ايستاده و نشسته رديف وسط: نادر صراف، عباس چيت ساز، حسين نظريان،  عباس سالك فرد، دكتر محسن محبي، حسين قلي پوري و گودرز خستو.
نشسته پايين: محمدحسين همايوني راد، حبيب كريمي، حسن عشقي و عزيزي.
005226.jpg
حبيب كريمي
آن شب دبير و امير، وزير، وكيل و روزنامه نگار و ديپلمات و استاد دانشگاه، همه شاگرد بودند!
چندي پيش جمع بي نظير و بي بديلي اعم از دبيران پيشكسوت آموزش و پرورش، شاگردان قديمي كه بعدها در كسوت وزارت، وكالت و دادگستري،  مسند روزنامه نگاري و نماينده سياسي ايران در خارج از كشور قرار گرفتند، همه در زير سقف يكي از تالارهاي مدرسه قديمي و ماندگار دارالفنون گرد آمدند تا از خاطره ها، يادها، يادمان ها، لحظات باشكوه و تكرارنشدني دوران حضور خود در اين مهد ادب و فرهنگ و علم و دانش و معرفت و انسانيت و رسالت براي يكديگر بگويند.
استاد و شاگرد، آن شب بهترين و زيباترين لحظات عمر را در كنار هم گذراندند. در آن جمع، وزير اسبق آموزش و پرورش _ دكتر سيد كاظم اكرمي- بغض در گلو، از خاطره هاي حضور خود در دبيرستان دارالفنون سخن راند.
محمدعلي منتظري كه در سال ۱۳۳۵ دبير دبيرستان دارالفنون بود، از دوران باشكوه دارالفنون و حضور مؤثر دانش آموزان در رويدادهاي سياسي آن زمان كه مقارن با شهيدشدن ۳ دانشجو در دانشگاه تهران و در روز ۱۶ آذر بود، كلام هاي دلپذير ادا كرد.
محمدعلي شيخان- دبير آموزش و پرورش كه ۱۴ سال از دوران حضور مؤثر خود در وزارت آموزش و پرورش را در دارالفنون گذراند- از خاطره برخورد قاطع و استوار خويش در برابر هويدا- نخست وزير دوران پهلوي دوم- گفت و خاطر نشان كرد در زمان پهلوي دوم، روز اول مهر هر سال، بنا بر تشريفات معمول، نخست وزير به همراه وزير آموزش و پرورش وقت در ساعات اوليه بامداد و آغاز به كار مدرسه دارالفنون در اين محل حضور مي يافتند و زنگ مدرسه را مترنم مي نمودند. شيخان كه در دوران دبيري در دارالفنون رياضيات تدريس مي كرد، بسيار قاطع و استوار بود و به واقع شاگردان، به اصطلاح از او حساب مي بردند.
در برهه اي از زمان، روز گشايش مدرسه در اول مهر كه تشريفات مربوط به اتمام رسيده بود و هويدا جهت بازديد از كلاس ها به همراه مرحوم حسن سرور- مدير وقت دبيرستان دارالفنون- راهروهاي دارالفنون را درمي نورديد،  هنگامي كه قصد ورود به كلاس رياضي شيخان را داشت با عكس العمل قاطع وي مواجه شد، چرا كه معاون وقت دارالفنون هنگامي كه در كلاس را گشود واژه «برپا» را ادا كرد، شيخان با بيان اينكه متولي كلاس من هستم و كسي حق ندارد هنگام تدريس، بدون رخصت از وي وارد كلاس شود، رو به دانش آموزان نمود و خطاب به آنان گفت آقايان بفرماييد و به درس خود ادامه داد.
نادر ساري صراف كه از مديران ارشد بازنشسته بانك ملي است و سال ها در دارالفنون تحصيل نموده از خاطرات شيرين خود در دوران حضور در دارالفنون حرف ها زد و علاوه بر آن، محمدباقر خانلرخاني نيز نكات دل پسندي را عنوان كرد. آيين مذكور پس از تلاوت آياتي از كلام ا... مجيد، به وسيله عباس سالك فرد- كه در سال هاي ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۵ از دانش آموزان دارالفنون بود- با سخنان دكتر شريفي مشاور دكتر كاكوجويباري رئيس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش آغاز شد. وي پس از تشكر از آقاي توحيدلو مديريت گنجينه و اسناد دارالفنون،  پيام و سلام دكتر جويباري را كه به علت سفر كاري نتوانسته بودند در جلسه حضور يابند، به سمع حاضران رساند و آنگاه خرسندي خود و پژوهشگران پژوهشگاه را نسبت به فرهيختگان دارالفنون كه هر يك در طول خدمات ارزنده خود منشاء خير بوده اند، ابراز كرد.
آنگاه فتح اله توحيدلو به ايراد سخن پرداخت. توحيدلو در مورد «فعاليت هاي كنوني دارالفنون» و با اشاره به قدمت آن، گفت: سنگ بناي مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۶۶ ه.ق مطابق با سال ۱۲۲۹ ش،  به دستور اميركبير در شمال شرقي ارگ سلطنتي نهاده شد و در روز يكشنبه ۲۵ربيع الاول سال ۱۲۶۸ قمري مطابق با نهم دي ماه سال ۱۲۳۱ شمسي، مدرسه دارالفنون افتتاح گرديد.
دريغ و درد كه باني فرهنگ جديد ايران، اميركبير، سيزده روز پس از آغاز به كار دارالفنون، در حمام فين كاشان، به وسيله دژخيمان بي فرهنگ به قتل رسيد. اما نام اميركبير در دارالفنون و با دارالفنون، تاريخ علوم جديد را رقم زد. امير زنده ماند و از دل مدرسه دارالفنون آموزشگاه هاي متوسطه و دانشگاه ها بيرون آمدند. اين مدرسه تا انقلاب مشروطه به منزله خانه دانش بود كه در آن، همه دانش ها را مي آموختند. طب، نقاشي، نظام، فيزيك،  شيمي،  داروسازي، حقوق، سياست و ... . در فاصله سال هاي ۱۳۱۰-۱۳۰۸ شمسي. بناي دارالفنون پس از هشتاد سال به وسيله نيكلاي نيويچ ماركف- مهندس روسي- بازسازي شد. دارالفنون به مدت ۱۲۶سال خانه دانش، صنعت، هنر، انديشه، سياست و آگاهي بود.
پس از انقلاب، دارالفنون به مركز تربيت معلم تبديل شد. مدتي هم مركز آموزش عالي ضمن خدمت فرهنگيان وزارت آموزش و پرورش در آن مستقر بود و در تاريخ ۲۵/۴/۱۳۶۷ اين بناي تاريخي به شماره ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد.
در زمان وزارت حسين مظفر، بهره وري از دارالفنون با عنوان «گنجينه و مركز اسناد و مدارك وزارت آموزش و پرورش» مطرح گرديد و به دنبال آن شوراي معاونان وزارتخانه ها، مسئوليت پيگيري دارالفنون را به پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش واگذار كردند.
هم اكنون دارالفنون با عنوان «گنجينه و مركز اسناد دارالفنون» كه زيرمجموعه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مي باشد، در بستري ديگر در دو قسمت، فعاليت هاي فرهنگي خود را آغاز كرده است:
الف- فرهنگي و پژوهشي
گنجينه و مركز اسناد دارالفنون، موزه آموزش و پرورش را تشكيل مي دهد و كليه اسناد و مدارك و كتب مختلف درسي طي ۱۵۴سال آموزش رسمي كشور را در يك مكان جمع آوري كرده و قرار مي دهد تا علاقه مندان و محققاني كه بخواهند تاريخ آموزش و پرورش رسمي ايران را مطالعه نمايند،  در اختيارشان قرار گيرد. در مسير تحقق بخشيدن به اين اهداف، فعاليت گسترده اي به اين شرح آغاز شده است:
- جمع آوري مدارك و اسناد در خصوص زندگي و اقدامات اميركبير.
- تهيه فهرست «مقالات دارالفنون» در روزنامه هاي عصر قاجار.
- تأليف و چاپ كتاب آشنايي با دارالفنون كه چاپ اول آن به پايان رسيده و براي چاپ دوم آماده مي شود.
- تأليف و چاپ كتاب دارالفنون «گفتاري در هويت دارالفنون و جايگاه آن در تاريخ معاصر ايران؛
- تأليف كتاب« مشاهير دارالفنون »كه زندگينامه ۲۰۰ نفر از فرهيختگان و دانش آموختگان دارالفنون را به ترتيب حروف الفبا در برمي گيرد كه به زودي چاپ خواهد شد؛
- بازديد دانشجويان، معلمان و علاقه مندان به تاريخ دارالفنون و تعليم و تربيت نوين، از محل دارالفنون در تمام روزهاي هفته؛
- تشكيل«جلسات فرهيختگان »كه نشست هايي براي دانش آموختگان دارالفنون را فراهم مي سازد از جمله اين نشست؛
- برگزاري جشن يك صد و پنجاه و سومين سالگرد افتتاح دارالفنون و ايراد سخنراني توسط انديشمندان كشور؛
- برگزاري دومين همايش در دارالفنون با عنوان: دارالفنون و تجددگرايي؛
- برگزاري سومين همايش در دارالفنون با عنوان: دارالفنون و صنعت نشر؛
- و همايش هاي بعدي كه با اين عناوين در ماه هاي آينده برگزار خواهند شد: دارالفنون و تجدد ادبي، از دارالعلوم تا دارالفنون و دارالفنون و معماري نوين ايران.
- بررسي اسناد و مدارك روزنامه هاي دوره پهلوي اول(رضاشاه)؛
- تهيه و تدوين كتاب« تاريخ شفاهي دارالفنون »كه متشكل از ۳۰ مصاحبه با آن تعداد از فرهيختگان و دانش آموختگان كه در قيد حيات هستند؛
- طرح تحقيق« سير تاريخ آموزشگاه هاي دختران در ايران در يك صد سال اخير »كه با اين اهداف در دست بررسي است:
- جمع آوري اسناد و مدارك تاريخ آموزشگاه هاي دخترانه؛
- شناسايي مديران و مؤسسات اين گونه مدارس؛
- دست يابي به شيوه مبارزات علاقه مندان به تأسيس آموزشگاه هاي دختران؛
- بررسي افكار مخالفان تأسيس اين گونه مدارس؛
- شناسايي تعداد ۵۰ نفر از علاقه مندان ايجاد اين گونه مدارس(آوردن زندگينامه مختصر)؛
- معرفي اولين هاي زن: اولين زني كه ديپلم گرفت، اولين زني كه ليسانس گرفت، اولين زني كه دكترا گرفت، اولين شاعر زن، اولين نويسنده زن، اولين پزشك زن و...
- تشكيل كتابخانه وزين در حوزه تاريخ ايران، به خصوص تاريخ معاصر.
ب:مرمت و بازسازي
اگرچه فعاليت هاي فرهنگي و پژوهشي دارالفنون از اهداف اصلي مركز گنجينه و اسناد دارالفنون است، اما از آنجا كه بناي تاريخي و فرهنگي دارالفنون با عمري ۱۵۴ ساله بايد به گونه اي مرمت و بازسازي شود كه بتواند هم ما را با فرهنگ معماري و دانش و هنر اين بناي بسيار ارجمند آشنا سازد و هم به گونه اي مورد استفاده قرار گيرد كه بتواند زبان گوياي فرهنگ، هنر و انديشه ايرانيان آگاه باشد.
بنابراين در قسمت بازسازي و مرمت دقت لازم به عمل آمده است كه به برخي موارد آن اشاره مي شود. در حال حاضر بخشي از كار مرمت دارالفنون پايان پذيرفته كه عبارتند از:
- بازسازي و مرمت شيرواني ها، آمفي تئاتر، تالار سخنراني، سقف كلاس ها؛
- بازسازي نماي داخلي حياط، بندكشي و تعويض سنگ هاي الحاقي؛
- بازسازي ديوارها به شكل اوليه آن پس از بررسي دقيق؛
- ترميم كاشي هاي كتيبه ها براي آن كه اشعار درج شده در آن، براي بينندگان مفهوم باشد؛
- تعويض پنجره هاي آهني و اقدام به ساخت و نصب پنجره هاي چوبي با توجه به عكس هايي كه از پنجره هاي چوبي در دست است؛
- آجرفرش كف حياط مركزي مدرسه دارالفنون؛
- مرمت حوض دارالفنون؛
- ساختن ناگيرها براي جلوگيري از رطوبت به پايه، پي هاي بنا و اقداماتي ديگر؛
***
جمع صميمي و مهربان آن شب،  سپس در كنار هم و در حالي كه تابلوي بسيار شكيل تمثال اميركبير باني و موجد دارالفنون زينت بخش گردهمايي آنان بود، عكس هاي متعدد به يادگار اين دوران در دوربين هايي چند ثبت كردند و آنگاه به گشت وگذار در محيط راهروها، حياط دارالفنون، زمين ورزش، حوض قديمي كه روزگاري ماهي هاي قرمز در آن شناور بودند و فواره ها مملو از آب بود و حوض با آبي شفاف جلوه خاصي به دارالفنون آن باغ مصفا و دلپذير مي داد و چهچه بلبلان و گنجشك ها بر طراوت اين ترنم موسيقايي خدايي مي افزود، پرداختند و زحمات مسئولين دارالفنون را ارج نهادند و سپس دوباره در تالاري كه قبلاً محل آزمايشگاه طبيعي دارالفنون بود به نغمه هاي دوتار استاد مرتضي گودرزي كه خود نيز با نواي دل انگيزي قطعاتي دلپذير را اجرا كرد، گوش فرادادند و سپس در محيطي گرم و صميمي و مهربانانه به صرف شام پرداختند و در حالي كه شور و شوق دلبستگي آنها در تمامي لحظات با اشك شادي توأم بود كه پس از سالها دوري از دارالفنون توانسته بودند در محيط مزبور كه آكنده از همه خاطره ها، يادها و يادمان ها بود حضور يابند.در هر صورت شاگردان ديروز محيط دارالفنون را ترك گفتند؛ ضمن آن كه از مقامات وزارت آموزش و پرورش خواستند تا در فرصت هاي ديگر اين رخصت به آنها اعطاء شود كه در روزهاي آتي و لحظات ديگر، بتوانند در محيط آكنده از مهر و خاطره دارالفنون حضور يابند. جا دارد كه با ذكر نام بعضي حاضران و مناصب آنان، اين شب پر از خاطره در اذهان بماند و يادگاري باشد از تجديد ديدار با دارالفنون.
- محمدعلي منتظري؛ دبير بازنشسته دارالفنون.
- نادر ساري صراف؛ مدير سابق ارشد بانك ملي.
- حسين قلي پوري؛ مدير سابق ارشد بانك سپه.
- محمدعلي شيخان؛ دبير بازنشسته دارالفنون.
- گودرز خستو؛ مدير سابق ارشد بانك سپه.
- حسن عشقي؛ كار آزاد.
- سيدعباس سالك فرد؛ بازرگان.
- روح اله سعيدي؛ مدير ارشد سابق بانك ملي.
- مجيد مصطفوي كاشاني؛ وكيل دادگستري.
- محمدباقر خانلرخاني؛ بازرگان.
- دكتر اسماعيل چاووشي؛ استاد دانشگاه تربيت معلم.
- عباس چيت ساز؛ مدير ارشد سابق قوه قضائيه، كارشناس حقوقي.
- محمدحسين همايوني راد؛ امير بازنشسته نيروي انتظامي.
- حبيب اله كريمي، نويسنده و خبرنگار.
- دكتر محسن محبي، مدير ارشد سابق نهاد رياست جمهوري نماينده ايران در دادگاه لاهه.
- حسين نظريان، روزنامه نگار.
- بهزاد منشي، كار آزاد.
- نادر اصلاني، بازرگان.
- دكتر سيد كاظم اكرمي، وزير اسبق آموزش و پرورش، استاد دانشگاه تربيت معلم.

پاسخ شركت متروي تهران به چشم هاي شيشه اي
عكس گرفتن غيرحرفه اي ها مجاز است!
اشاره: روابط عمومي راه آهن شهري (مترو) در پي چاپ مطلبي با عنوان «چشم هاي شيشه اي» در صفحه ۱۷روز ۲/۳/۸۵ كه طي آن حادثه اي در متروي تهران و عكسبرداري يك جوان از حادثه مورد بررسي و مرور قرار گرفته بود، پاسخي ارسال كرده است كه در پي مي خوانيد. گفتني است از برخورد مسئولان روابط عمومي مترو با صفحه فرهنگ و آموزش روزنامه و تعامل خوبي كه در اطلاع رساني ايجاد كردند، خرسنديم و اميدواريم همه روابط عمومي ها، به چنين برخوردهايي تأسي كنند.
شركت راه آهن شهري تهران و حومه(مترو)، همواره در امر جابه جايي مسافران محترم با كمال دقت و دلسوزي مبادرت مي ورزد. با توجه به امنيت، آسايش، راحتي و دوري از ترافيك پر دردسر شهر، روزانه بيش از يك ميليون مسافر از مترو استفاده مي كنند. به دليل تقاطعي بودن ايستگاه امام خميني(ره) و جابه جايي بسيار زياد مسافران در اين ايستگاه، هر روزه با شلوغي و ازدحام بيش از حد مردم مواجه هستيم، به همين منظور كليه مسافران با رعايت تمامي مقررات حاكم بر مترو، مي توانند سلامت و ايمني خود را حفظ كنند. كليه مسئولان و فرهيختگان كشور بر اين باورند كه بايد همزمان با ايجاد و ورود يك پديده مدرن، فرهنگ آن هم بسترسازي شود كه در اين راه، متروي تهران بارها در تمامي ايستگاه هاي مترو، از طريق بلندگوها و در نشريات و رسانه هاي جمعي موارد ايمني در خصوص نحوه سوار و پياده شدن مسافران را اعلام كرده است.
شتاب زدگي و تصميم بي مورد در ورود و خروج و عدم توجه بعضي از مسافران، متأسفانه گاهي اوقات منجر به اتفاقاتي ناخواسته مي شود كه از جمله مي توان به آقايي ۵۷ساله اشاره كرد كه در روز دوشنبه مورخ ۱۸/۲/۸۵ پس از اينكه متوجه شد مسير انتخابي را به اشتباه آمده است و مي بايست به طرف ايستگاه ميرداماد حركت نمايد، درست در زمان حركت قطار، با شتاب و دستپاچگي تمام مبادرت به خروج از واگن قطار كرد كه يكي ديگر از مسافران به قصد كمك به فرد مورد نظر، مانع بسته شدن در واگن گرديد كه موفق به چنين كاري نشد و در با شدت تمام بسته شد. همين موضوع باعث شد كه سيستم ايمني اتوماتيك، درها را بسته تشخيص داده و قطار به آهستگي شروع به حركت كند و پاي ايشان دچار مصدوميت گردد، گفتني است يكي از مأموران ايستگاه با مشاهده اين صحنه، سريعاً با فشار دادن ترمز اضطراري، قطار را متوقف نموده و فرد آسيب ديده پس از انتقال به اورژانس مستقر در ايستگاه، مورد معاينه دقيق پزشكي قرار گرفت كه بعد از اطمينان از سلامتي ايشان، نامبرده ايستگاه را ترك نموده است.
در خصوص مشكل ياد شده، خوشبختانه پرسنل سيستم حفاظتي مترو، به موقع عمل نموده و بلافاصله قطار متوقف شده است. ضمناً تمامي مسافران از هنگام ورود به ايستگاه هاي مترو تا زمان خروج از آن تحت بيمه كامل بوده و در هنگام وقوع هرگونه حادثه احتمالي سريعاً به اورژانس انتقال يافته و مورد معالجه قرار مي گيرند.
شركت راه آهن شهري و تهران و حومه(مترو)، بارها و بارها از طريق رسانه هاي گوناگون و بلندگوهاي مستقر در ايستگاه ها به مسافران گرامي هشدار داده است كه در زمان ورود و خروج به قطارهاي مترو،  بدون شتابزدگي و در آرامش كامل از اين وسيله نقليه عمومي استفاده كنند و هرگز مانع بسته شدن درهاي قطار نشوند تا خداي ناكرده با چنين مشكلاتي روبه رو نشوند.
ضمناً موضوع پاك كردن عكس هاي دوربين عكاس حاضر در ايستگاه، در حال تحقيق و بررسي مي باشد، اما معمولاً در فضاي ايستگاه هاي مترو عكس گرفتن به صورت غيرحرفه اي مجاز بوده و از آن جلوگيري نمي شود.

تازه ها
شب بخير آقاي محترم
005223.jpg
مجموعه شعر «شب بخير آقاي محترم» ، ترجمه حدود ۴۰ شعر از «مولانا ادريس» شاعر ۴۰ ساله تركيه اي است كه توسط عطا ابراهيمي راد از تركي استانبولي به فارسي بازگردانده شده و توسط نشر پوينده در ۸۰ صفحه و به قيمت ۱۰ هزار ريال و با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه با تاريخ «چاپ اول _ ۱۳۸۵» به بازار نشر عرضه شده است.
مولانا ادريس، شاعر و داستان نويس جوان تركيه اي است كه با مجموعه شعر «بچگي ام به رنگ پرنده» به معروفيت رسيد و در سال ۱۹۸۷ با اين كتاب برنده جايزه ادبيات كودكانه انتشارات گؤي اوزو شد.
وي همچنين در سال ،۱۹۹۸ با كتاب «مغازه ترس» كه كتابي در حوزه ادبيات داستاني در ژانر ترس است، برنده جايزه انجمن نويسندگان تركيه براي ادبيات كودك شده است. او علاوه بر نگارش شعر و داستان، عكس هم مي گيرد و روزنامه گئرچك حيات (زندگي واقعي) محل چاپ عكس هاي وي است.نگاه دگرگون مولاناادريس به دنيا، با نگاه عارفانه شرقي ارتباط بيشتري دارد و اين را مي توان از شعرها نيز به خوبي دريافت. مترجم در ترجمه شعرها خوب عمل كرده، هرچند مي توانست با سپردن اثر به ويرايشگري آگاه، اثر خودش را پيراسته تر به بازار نشر بسپارد و از ايرادهاي چندي كه هم اكنون به دليل عدم رعايت علائم سجاوندي به كتاب راه يافته است، خودداري كند. يكي از ترجمه هاي كتاب به نام «خشم و نور ماه» را درپي مي آوريم:
فرمان داده شد:
بشتاب! خاطره هيأت را جمع كن كه مي رويم.
اي واي! قطب نمايم
و خاطرات زيادي براي ره توشه ساختن ندارم
خشمم و نور ماه را همراه دارم
و براي حركت كمي اندوه بي خطر.
005220.jpg
يك نشريه دانشجويي در كسوت حرفه اي ها
شماره صفر ياشماق ، نشريه ادبيات مدرن آذربايجان، با تاريخ بهار ۱۳۸۵ ، در ۷۶ صفحه قطع بزرگ و به قيمت هزار تومان منتشر شد.
اين نشريه كه كليه مطالب آن به زبان تركي آذربايجاني است، توسط دانشجويان دانشكده ادبيات دانشگاه تهران منتشر مي شود و به رغم آن كه نام نشريه دانشجويي را به همراه دارد، كاملا در كسوت نشريات حرفه اي و با رعايت كردن استانداردهاي مطبوعاتي و گرافيكي در اختيار علاقه مندان ادبيات تركي قرار گرفته است. در ياشماق، با بخش هاي گوناگوني از جمله نقد ادبي، شعر،  شعر ترجمه، داستان، داستان ترجمه، طنز، ادبيات جهان، معرفي كتاب، بخش ويژه و بخش آزاد روبه رو مي شويم. همچنين بخش هايي از مجله به ادبيات كشورهاي همسايه چون تركيه و جمهوري آذربايجان اختصاص يافته و آثاري از نويسندگان و شاعران نام آشناي اين كشورها درج شده است. سيما ديدار مدير مسئول و آتيلا كيش زاده سردبير ياشماق هستند و غفور خياوي دبير شوراي تحريريه است.
نسخه چاپي اين نشريه را مي توان از طريق دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ابتياع كرد و نيز مي توان با مراجعه به نشاني الكترونيكي www.yashmaq.blogfa.com آن را در اينترنت تورق كرد.

حقوق والدين؛ پنج حق دوم
بخش بيست و دوم
۶- بدون اجازه والدين از عهدبستن، نذركردن، سوگندخوردن، روزه مستحبي گرفتن و نماز جماعت رفتن، خودداري نمودن: حتي اگر كسي مشغول خواندن نماز مستحبي باشد و پدر يا مادرش او را صدا كند بهتر است فوراً نماز را قطع كند و به آنها جواب دهد. رسول خدا(ص) درباره عابد بني اسرائيل به نام جريح فرمودند: اگر جريح دانا بود، هر آينه مي دانست كه جواب دادن به مادرش بهتر از ادامه دادن به نماز مستحبي بود.
۷- سنگين ترشدن مسئوليت در صورت پيري يا مريض بودن والدين: خداوند متعال مي فرمايد: «اگر يكي از آن دو (پدر و مادر) يا هر دو در پيش تو، به پيري رسند، آن  دو را « اف » مگو و آن دو را مران و با آنان به نيكي و نرمي سخن بگو و نسبت به آنها متواضع باش» (۱). رسول اكرم(ص) روزي در ميان جمع ياران فرمودند: دماغش به خاك ماليده باد! (و سه بار آن را تكرار فرمودند). پرسيدند چه كسي يا رسول الله؟! فرمودند: كسي كه درك كند زمان پيري پدر و مادر يا يكي از آنها را و با اين همه، باز به بهشت داخل نشود؛ يعني به پدر و مادرش خدمت نكند، چون در خدمت آنها بودن مخصوصاً در زمان پيري ايشان مستوجب بهشت است.
۸- واجب النفقه بودن والدين در صورت احتياج: اگر والدين بي چيز باشند، بر اولاد واجب شرعي است كه مخارج لايق به شأن آنها را از خوراك و پوشاك و مسكن فراهم سازد، هر چند غيرمسلمان و كافر و مشرك باشند. شخصي از رسول خدا(ص) پرسيد حق والدين چيست؟ حضرت فرمودند: «هما جنتك و نارك» يعني «پدر و مادر بهشت و جهنم تو هستند» ؛ حالا تو خود ملاحظه كن كه چه بايد بكني كه براي تو بهشت آور شود يا جهنم ساز.
يكي از ياران امام صادق(ع) مي گويد از امام پرسيدم درباره چه كساني انسان مجبور و ملزم است كه مخارج آنها را تأمين نمايد؟ حضرت فرمودند: والدين، فرزند و همسر.
۹- عطوفت بيشتر در حق مادر: خداوند متعال مي فرمايد: «سفارش كرديم كه انسان به پدر و مادرش نيكي نمايد (مخصوصاً به مادرش) كه او را با زحمت حمل كرد و با زحمت به دنيا آورد. حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه (طول كشيد)(۲). يعني مادر سي ماه از شير و شيره جان خود فرزند را بهره مند مي سازد. امام صادق(ع) مي فرمايد: مردي از رسول خدا(ص) پرسيد به چه كسي نيكي و احسان كنيم؟ حضرت فرمودند: به مادرت. مرد پرسيد بعد چه كسي؟ فرمودند: به مادرت. مرد سؤال را تكرار كرد همان پاسخ را شنيد تا اينكه در مرتبه چهارم حضرت فرمودند: به پدرت.
۱۰- دعاكردن و احسان نمودن در حق والدين: خداوند سبحان مي فرمايد:«و قل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا »(۳)؛ يعني«و بگو پروردگارا به پدر و مادرم رحم كن، آنچنان كه آنها(به من رحم كرده) و مرا پرورش دادند ». محمد بن مروان مي گويد كه امام صادق(ع) به من فرمود:«چه چيز مانع است شما را از احسان نمودن به پدر و مادر خواه زنده باشد يا مرده، از طرف آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، روزه بگيرد، اعمال حج به جاي آورد، پس ثواب آن اعمال براي پدر و مادرش باشد و براي او هم به اندازه (ثواب آنها) داده مي شود، بلكه خداوند ثواب و خير او را به جهت نيكي و صله اش افزون مي گرداند ».
۱۱- طالب دعاي خير والدين بودن و از نفرين آنها ترسيدن: رسول اكرم(ص) فرمودند:«دعاءالوالد لولده كدعاء النبي لامته»يعني دعاي پدر براي فرزندش مانند دعاي پيغمبر به امتش مي باشد. از سخنان آن حضرت است كه: بترسيد از نفرين پدر، زيرا آن از شمشير تيزتر (و برنده  تر) است و در جاي ديگر فرمودند: «دعاي مادر زودتر اجابت مي شود» . پرسيده شد چرا دعاي مادر زودتر (از دعاي پدر) مستجاب مي شود؟ فرمودند: «(چون) مادر مهربان تر از پدر است» .

۱- الاسراء آيه ۲۳ و آيه ۲۴
۲- احقاف، آيه ۱۴
۳- الاسراء، آيه ۲۴

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   فرهنگ و آموزش   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |