دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۴۸ - Jul 31, 2006
نوبت به آتلانتيس رسيد
مرتضي  اسلام زاده
008970.jpg
در اواخر ماه ژوئن سال جاري بود كه سازمان فضايي ايالات متحده، ناسا اعلام كرد اول جولاي، شاتل ديسكاوري به فضا خواهد رفت. همين خبر كافي بود تا مشتاقان و علاقه مندان علوم فضايي بي صبرانه منتظر اول جولاي باشند. انتظار به سر آمد و روز اول جولاي رسيد. شمارش معكوس آغاز شده بود، اما تنها ۹ دقيقه قبل از پرواز، عمليات متوقف شد،چرا كه كارشناسان ناسا اعلام كردند به علت تكه اي جدا شده از شاتل، بررسي بيشتري را نياز دارند. البته ناسا اعلام كرد كه به رغم نگراني هاي مربوط به شكاف پيدا شده در عايق اسفنجي مخزن سوخت فضاپيماي ديسكاوري، پرواز همچنان در دستور كار قرار دارد. روز دوشنبه سوم جولاي پس از جلسه مديران ارشد ناسا، اعلام شد كه روز سه شنبه پرواز انجام خواهد شد. همچنين ناسا اعلام كرد شكاف پديد آمده در مخزن سوخت به علت انقباض و انبساط اين مخزن در هنگام عمليات پر كردن مخزن صورت گرفته است. سوخت ديسكاوري سوختي بسيار سرد است و كارشناسان آن را دليل بروز اين مشكل دانستند. مهندسين ناسا نيز گفتند كه پديد آمدن شكاف در مخزن، منجر به جدا شدن قطعه اي اسفنجي از مخزن سوخت فضاپيما شده است. كارشناسان همچنين بدي شرايط جوي را مزيد بر علت عدم پرواز اعلام كردند.
جدا شدن قطعه اسفنجي يكي از مشكلات دائمي فضاپيماهاي آمريكايي به شمار مي آيد. مقامات ناسا پس از سقوط فضاپيماي كلمبيا در سال ۲۰۰۳ و كشته شدن ۷ فضانورد آن همواره سعي كرده اند عايق اسفنجي فضاپيماها را مورد توجه قرار دهند، چرا كه آسيب وارد آمده به عايق اسفنجي بال كلمبيا باعث انفجار هنگام ورود به جو زمين گرديد.
مأموريت اين بار ديسكاوري در مدت سفر دو هفته اي، بردن تجهيزات به ايستگاه فضايي بين المللي و همچنين انتقال «توماس ريتر» فضانورد  آلماني به آن ايستگاه براي يك مأموريت شش ماهه عنوان گرديد. سرانجام ديسكاوري پرواز كرد و ناسا اعلام كرد تكه جدا شده از شاتل، به قدري كوچك است كه مشكلي را براي آن به وجود نخواهد آورد. در روز پرواز، شش فضانورد آمريكايي پرچم به دست و فضانورد آلماني از سازمان فضانوردي اروپا در حالي كه پرچم كشور آلمان را در دست داشت، با يك اتومبيل به سكوي پرتاب منتقل شدند.
چند دقيقه پس از پرواز، پاره هايي از سفينه جدا شد. در ادامه فضانوردان با استفاده از دوربين هاي ويدئويي از قسمت هاي مختلف سفينه بازديد به عمل آوردند تا روشن شود كه آيا با جدا شدن اين پاره ها در جريان پرواز به سفينه آسيبي وارد شده است يا خير. ديسكاوري روز پنج شنبه، ششم جولاي به ايستگاه فضايي بين المللي رسيد. كارشناسان ناسا از بازگشت ديسكاوري در هراس بودند. اگر اين پرواز با شكست مواجه مي گرديد برنامه پرتاب سفينه ها به طور كلي متوقف مي شد و برنامه پرواز به كره مريخ با عنوان «پنج گام تا مريخ» به مخاطره مي افتاد. پس از رسيدن ديسكاوري به ايستگاه فضايي بين المللي و قرار گرفتن در مدار، نوبت به راهپيمايي هاي فضايي رسيد. در اولين راهپيمايي فضايي «مايك فوسوم» و «پي ير سلرز» در اوج عمليات فضايي پاي در فضا گذاردند و به انجام تعميراتي در سطح ديسكاوري پرداختند. در ناسا سنتي به راه افتاده است كه براساس آن همه روزه فضانوردان با صداي موسيقي كه از مركز كيپ كاناورال پخش مي شود و هر بار به يكي از فضانوردان تقديم مي شود، از خواب بيدار مي شوند. قبل از عمليات راهپيمايي و براي بيدار شدن خدمه ديسكاوري با ترانه «خداوند شگفتي ها» كه توسط خانواده مايكل فوسوم متخصص پرواز ديسكاوري به وي تقديم شده بود، از خواب بيدار شدند. همزمان دانشمندان روي زمين تك تك عكس هاي ارسالي از قسمت هاي مختلف ديسكاوري را براي يافتن لطمات احتمالي بررسي كردند و فضانوردان نيز دو همكار خود را براي سفري پياده  در فضا بدرقه نمودند. اين سفر اولين سفر از ۳ سفر يا پياده روي فضايي بود. پيش بيني كارشناسان براي انجام اين راهپيمايي شش ساعت و سي دقيقه بود، اما بيش از هفت ساعت به طول انجاميد. مايك فوسوم به همراه پي ير سلرز با استفاده از دست مكانيكي ۳۰ متري فضاپيما، راهكارهايي را براي لطمات احتمالي به سطح ديسكاوري مورد آزمايش قرار دادند. مايكل فوسوم اولين راهپيمايي خود را طي اين سفر انجام داد و پي ير سلرز چهارمين راهپيمايي خود را. نكته جالب توجه قبل از شروع عمليات سؤال سلرز از زميني ها در مورد راه يافتگان به فينال مسابقات جام جهاني فوتبال بود. از آنجايي كه ۶ نقطه از سطح خارجي ديسكاوري هنگام پرتاب آسيب هاي جزئي ديده بود، فضانوردان براي تضمين امنيت ديسكاوري از سطح خارجي آن عكس هايي گرفتند تا به زمين ارسال كنند. در همان زمان كارشناسان اعلام كردند كه ديسكاوري به اندازه اي سوخت دارد كه بتواند سفر خود را يك روز افزايش دهد. تمديد يك روزه سفر ديسكاوري به فضانوردان اين اجازه را داد تا سفر سومي را هم در فضا داشته باشند.
سكنه ديسكاوري به همراه ساكنين ايستگاه فضايي در زماني كه با قاره آسيا ۳۵۰ كيلومتر فاصله داشت، شروع به تخليه بار موجود در كپسول لئورناردو كردند. لازم به توضيح است كه كپسول لئوناردو اتاقكي استوانه اي شكل و چند منظوره است و در قسمت كمر ديسكاوري قرار مي گيرد. پس از خارج نمودن تجهيزات و بار از داخل لئوناردو همگي به ايستگاه فضايي بين المللي منتقل و قسمتي از ايستگاه را نيز تعمير كردند. در راهپيمايي دوم پي ير سلرز و مايك فوسوم پيش بيني يك عمليات ديگر را انجام دادند تا طي آن يك پمپ يدكي را در ايستگاه فضايي بين المللي قرار دهند و يك كابل را نيز تعويض كنند. راهپيمايي دوم به فاصله دو روز از راهپيمايي اول صورت گرفت. ناسا نيز روز قبل از راهپيمايي دوم اعلام كرده بود، شاتل ديسكاوري براي بازگشت هيچ مشكلي ندارد! و همچنين مهندسين ناسا گفتند برآمدگي موجود در پوشش حرارتي ديسكاوري هيچ گونه خطري براي فضانوردان و خود شاتل به وجود نخواهد آورد و ديسكاوري آماده بازگشت به زمين خواهد بود.
دو روز بعد از راهپيمايي دوم، راهپيمايي سوم فرا رسيد. در اين راهپيمايي فضانوردان علاوه بر تعمير سيستم حمل و نقل كه براي اتمام ساخت ايستگاه فضايي تا سال ۲۰۱۰ لازم است، سيستم خنك كننده ايستگاه را نيز بررسي و تعمير كردند. ۹ نفر در اين عمليات مشاركت داشتند.
۳ تن ساكن ايستگاه فضايي و ۶ تن ساكن ديسكاوري بودند. البته يكي از ساكنان ايستگاه فضايي «توماس ريتر» آلماني از سرنشينان ديسكاوري بود كه ساكن ايستگاه فضايي گرديد و مدت ۶ ماه را در آنجا خواهد بود تا به آزمايشاتي در اين آزمايشگاه مهيج بپردازد. پس از روزي پركار، فضانورداني كه به خواب رفته بودند با ترانه «آل استار»، تهيه شده توسط گروه «اسمش موث» از خواب بيدار شدند. اين ترانه از طرف خانواده نواك به وي تقديم شده بود. پس از آن نوبت به انتقال بار و اثاثيه از ايستگاه فضايي به اتاقك چند منظوره لئوناردو رسيد. اين بارها و اثاثيه و زباله و زايدات ايستگاه فضايي بين المللي به همراه محصولات و نتايج آزمايشگاهي ايستگاه فضايي به زمين انتقال يافت و در كل چيزي بيش از ده هزار پوند بار به اتاقك لئوناردو منتقل گرديد. هر ۹ فضانورد در اين نقل و انتقالات نقش داشتند.
در ماموريت يا راهپيمايي سوم، پي ير و مايك با استفاده از بازوي ۳۰ متري ايستگاه و رفتن به بخش هاي دور از دسترس ديسكاوري به راهكارهايي براي تعمير ديسكاوري پرداختند. پس از ماموريت سوم فضانوردان در حالي كه در فاصله ۳۵۰ كيلومتري زمين قرار داشتند، به يك روز مرخصي پرداختند و در روز آخر قبل از پرواز آماده بازگشت به زمين شدند. فضانوردان روز آخر را به خانه تكاني كه نه، به فضاپيما تكاني و همچنين به گفتگوهايي با زمين پرداختند.تمركز اين ماموريت ۱۳ روزه علاوه بر مرمت قسمت هايي از ايستگاه فضايي بين المللي و گسترش آن، به تعمير ديسكاوري در فضا و همچنين بررسي راهكارهايي براي بهبود روش هاي تعميري در صورت لزوم در آينده بود.
به همين دليل بسياري از كارشناسان روز آخر را مهمترين روز عمليات فضايي ناسا در پرواز فوق الذكر خواندند. فضانوردان روز بازگشت با ترانه «باور دارم كه مي توانم پرواز كنم» كه توسط خانواده «استفاني ويلسون» يكي از فضانوردان به وي تقديم شده بود، از خواب بيدار شدند. قرار بود محل برآمدگي ديسكاوري را توسط ماده اي بتونه مانند كه به اختصار «نواكس» خوانده مي شود، تعمير نمايند، اما كارشناسان ناسا اين برآمدگي را بي عيب خواندند .
بنابراين فضانوردان به صورت آزمايشي، تمرين استفاده از بتونه «نواكس» را انجام دادند و اين تمرين نشان از آن داشت كه از اين پس فضانوردان مي توانند در فضا نيز به تعميرات بدنه شاتل ها بپردازند. در اين تمرين آزمايشي فضانوردان از دست مكانيكي ايستگاه موسوم به كاناد آرم ۲ بهره بردند.
نكته قابل توجه در اين عمليات يا راهپيمايي مشكلات به وجود آمده بود. از جمله گم شدن كاردك مخصوص ماليدن بتونه نواكس به سطح، كه به يادگار در منظومه شمسي قرار دارد. همچنين باز شدن قفل ايمني لباس پي ير سلرز از ديگر مشكلات بود. در پايان اين عمليات پي ير سلرز براي خود يك ركورد جالب برجاي گذاشت؛ هفت ساعت و يازده دقيقه به ركورد وي افزوده شد و به ركورد ۴۱ ساعت و ۱۰ دقيقه راهپيمايي رسيد و توانست رتبه نهم فضانوردان جهان و چهارم فضانوردان آمريكايي را به دست آورد. فضانوردان پس از قرار دادن لئوناردو در داخل ديسكاوري، ديسكاوري را از ايستگاه فضايي جدا كردند و آماده بازگشت شدند. در حالي كه كارشناسان ناسا اعلام كرده بودند هيچ خطري ديسكاوري را تهديد نمي كند، اما اضطراب و نگراني در چشمان تك تك پرسنل ديسكاوري مشهود بود، چرا كه ذرات ريز معلق در فضا مي توانست باعث ايجاد سوراخ هاي ريز و بسيار كوچك در سطح ديسكاوري شود و اين مي توانست به نوبه خود هنگام بازگشت به جو زمين فاجعه بار باشد. فضانوردان براي آخرين بار با استفاده از دست ۱۵ متري ايستگاه، ديسكاوري را وارسي كردند. دوربين هاي مخصوص متصل به اين دست مكانيكي قادرند حفره هاي تقريباً غيرقابل رؤيت را نيز تشخيص دهند. بالاخره انتظار به سر رسيد، ديسكاوري از ايستگاه فضايي جدا شد و به سمت زمين حركت كرد. مركز فضايي ناسا مستقر در كيپ كاناورال غرق در اضطراب بود. از همه بدتر ابرهايي بود كه در آسمان فلوريدا خودنمايي مي كرد. سرانجام انتظار به سر رسيد و فضاپيماي ديسكاوري با فرودي موفق در مركز كندي فرود آمد تا به همه هيجان هاي توأم با نگراني پايان دهد. اضطرابي كه همراه بود، با پيشرفت هاي تحقيقي و علمي كه راه را براي آينده هموار تر كرد.
حدود ۵/۳ سال پس از حادثه دلخراش كلمبيا اين اولين فرود موفق شاتل ها در مركز كندي و روي باند ايستگاه زميني كيپ كاناورال در فلوريدا بود. به  رغم نگراني هايي كه بيان شده بود، تنها نگراني در روز آخر وضعيت جوي فلوريدا بود؛ چرا كه بر اساس گفته كارشناسان نبايد در شعاع ۶۰ كيلومتري محل فرود ديسكاوري بارش صورت بگيرد و اين مزيد بر مشكلات بدنه ديسكاوري شده بود و خوشبختانه ديسكاوري به سلامت بر زمين نشست و كيپ كاناورال غرق در شادي شد. هفت سرنشين فضاپيماي ديسكاوري در پرواز STS121 عبارت بودند از:
۱- استيو لنزي از كاليفرنيا كارشناس ارشد مهندسي هوانوردي فرمانده عمليات كه به عنوان خلبان در پروازهاي قبلي شاتل ها مشاركت داشته است.
۲- مارك كلي، كارشناس ارشد مهندسي هوانوردي در اين مأموريت به عنوان خلبان حضور داشت. مارك سابقه چهار هزار ساعت پرواز با پنجاه نوع از هواپيماهاي مختلف را در كارنامه خود دارد.
۳- مايكل فوسوم، متخصص عمليات از داكوتاي جنوبي كارشناس ارشد در دو رشته مهندسي سيستم ها و علوم فضايي است. مايك يكي از دو فضانورد راهپيمايي هاي اخير بود.
۴- ليزا نواك از واشنگتن دي سي، كارشناس ارشد مهندسي هوانوردي كه به عنوان متخصص عمليات در اين سفر همراه بود.
۵- استفاني ويلسون از ماساچوست، كارشناس ارشد مهندسي هوانوردي كه تنها سياهپوست اين گروه  پروازي بود.
۶- پي ير سلرز دكتر هواشناسي زيستي كه داراي اصليت بريتانيايي است و رهبري راهپيمايي فضانوردي اخير را نيز به عهده داشت و در اين عمليات اخير به رتبه نهم فضانوردان جهان دست يافت.
۷- توماس ريتر از آلمان ،كارشناس ارشد فناوري فضايي كه فرستاده سازمان فضايي اروپا و تنها سرنشين ديسكاوري بود كه قرار است براي مدت ۶ ماه در ايستگاه فضايي بماند. نكته جالب توجه اين بود كه با حضور توماس ريتر ظرفيت ۳ نفره ايستگاه فضايي پس از ۳ سال بار ديگر تكميل گرديد.
سازمان فضايي ناسا اعلام كرد اين بار نوبت شاتل يا فضاپيماي آتلانتيس خواهد بود. آتلانتيس تنها شاتلي است كه در زمان حيات ايستگاه فضايي روس ها به نام مير به آن ايستگاه سفر كرد. در كل ۵ فروند شاتل ساخته شده است. اولين آنها به نام كلمبيا بود كه در سال ۱۹۸۱ پرواز كرد، اما در پرواز سال ۲۰۰۳ هنگام بازگشت به جو زمين از هم پاشيد و هر هفت سرنشين آن كشته شدند. پس از آن چلنجر در سال ۱۹۸۳ و ۸۴ به مدار زمين رفت، ولي در سفر سال ۱۹۸۶ دقايقي پس از پرتاب منفجر شد. سومين فضا پيما ديسكاوري بود كه در سال هاي ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ در بسياري از عمليات موفق بود. ديسكاوري همچنان به عمليات خود ادامه مي دهد، هرچند مشكلاتي گريبان گير آن است. در سال ۱۹۹۳ هم شاتل «اندور» براي تعمير تلسكوپ فضايي هابل به مدار رفت و در انتها جوان ترين شاتل به نام آتلانتيس در سال ۱۹۹۵ به مدار زمين رفت. حالا اين جوانترين شاتل براي عمليات بعدي ناسا آماده مي شود تا ادامه پروژه هاي منتهي به سال ۲۰۱۰ توسط سازمان فضايي ايالات متحده به كاميابي برسد.
منبع: WWW.Nasa.gov

اخبار
استفاده از باكتري ها در ساختمان نانوماشين ها
از باكتري هاي زنده، روزي به عنوان اجزايي مؤثر جهت مدارهاي الكترونيكي در مقياس نانو استفاده خواهد شد.
دانشمنداني كه در حال تحقيق در اين زمينه هستند، مي گويند به طور كلي روش كار آنها ربودن ساده باكتريها در يك ميدان الكتريكي به صورت تدريجي است.
باكتري انتخابي جهت اين كار باسيلوس مايكوبيد است كه ۵ ميكرومتر طول و هشت دهم ميكرومتر عرض دارد كه اين اندازه جهت ديده شدن در ميكروسكوپ الكتروني مناسب است.
در اين روش باكتريها در يك ميدان الكتريكي قرار گرفته و بنابراين به صورت قطبي (پولاريزه) درمي آيند و سپس به الكترودهاي موجود در ميدان مي چسبند. با تكان دادن آهسته باكتريها در طول بازوي الكترود به جلو كشيده مي شوند تا فضاي خالي بين دو الكترود را پر كنند.
محققين همچنين معتقدند كه باكتريها در اين فضا يك بل هادي جريان تشكيل مي دهند كه شايد باعث تشكيل يك ميدان الكتريكي در مقياس نانو بشود.طبق عقيده  هامرس- يكي از اين محققين- باكتريها قبل از تغيير جهت در محلول زمينه، خودشان را به طول الكترود چسبانده و وقتي به محل ارتباط دو الكترود مي رسند، قطب هاي آنها باكتريها را در آن محل ثابت مي كنند.
استفاده ديگر از الكترودهاي هامرس در بيوسنسورها است كه شناسايي عوامل بيولوژيك مانند عامل انتراكس را از تغيير در جريان الكترود بعد از تماس اسبورهاي باكتري به عنوان عامل بيولوژيكي با الكترود به عهده دارند.
دوباره مي توانيد راه برويد
دو آنتي بادي كه قادرند رشته هاي عصبي نخاعي از بين رفته را مجدداً در موشها ترميم كنند، اكنون در انسان نيز آزمايش مي شوند. اين دو آنتي بادي به موش ها كمك كرده اند كه با وجود صدمات در نخاع بتوانند مجدداً راه بروند. اين عمل با بلوكه كردن عمل پروتئيني به نام نوگو كه ايجاد شاخه هاي جديد عصبي را جهت ارتباطات متوقف مي كند، انجام مي شود.
اما اين سؤال مطرح است كه آيا بلوكه كردن عمل نوگو باعث ايجاد رشته هاي عصبي كنترل نشده در مغز يا نخاع خواهد شد يا نه؟ محققين دريافته اند كه اين آنتي بادي ها باعث ايجاد Hyperalgesia كه نوعي بيماري عصبي است و در آن يك تماس ساده با فرد مبتلا، باعث ايجاد درد مي شود، نمي شوند.
اين دانشمندان گفته اند كه در ۲ تا ۳ سال آينده، اين آنتي بادي ها به صورت بهينه سازي شده جهت آزمايشات كلينيكي روي انسان به كار آيد.
منبع: New Scientist
ترجمه: طوبي منصوري

واگويه هاي مسافر در راه
بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم!
عباس جعفري
زندگي آن سال ها؛ يعني باغچه اي كه مادر تره هاي تازه از آن مي چيد. زندگي آن سال ها؛ يعني نان سنگك خشخاشي كه پدر با خود مي آورد يا دستمالي پر از گلابي هاي زرد زرد. خانه آن سالها حياطي بود كه در قلب آجر فرشش حوضي پر ماهي قرمز داشت؛ سالهاي كودكي بلند ترين ارتفاع ممكن شاخه آخر درخت زردآلوي باغچه بود از آن بالا بود كه مي شد سرك كشيد به باغ شازده كه هزار لانه پر از پرنده در درختان پيرش داشت و هم چند سگ بسيار عصباني!مادر بود. نگران مثل هميشه. باز آمده و بساطش را زير سايه كنار باغچه پهن كرده بود. كتاب مي خواند و يا گلدوزي مي كرد هميشه وقتي كتاب مي خواند غافل تر بود غرق مي شد در چهل طوطي و امير ارسلان و در غفلت او بود كه ما تارزان مي شديم و از شاخه اي به شاخه اي تاب مي خورديم در روياهاي كودكي. اما وقتي گلدوزي مي  كرد بايستي به زمين بازمي گشتيم! گلدوزي اش حكايت ديگري بود. سبدش رنگين كماني بود از گلوله هاي نخ و ملافه اي سپيد و آهار خورده كه مادر بر كناره و حاشيه اش گلي مي نشاند، يا كه مرغي و گاه كلماتي كه كنجكاوي مان را برمي انگيخت!
- اين چيه؟!
- اين چيز نيست شعره
- شعر چيه همون قصه اس؟
- نه شعر... شعره ديگه؛ بزرگتر كه بشي مدرسه كه بري اون وقت مي توني بدوني كه شعر چيه!
- خوب حالا اين كه نوشتي چيه؟ برام بخون.
خواندن برايش سخت نبود اما نه به راحتي قصه گفتن، ساعت ها قصه مي گفت صبورانه. اما نمي دانم چرا در خواندن اين شعر چرا آن قدر دست دست كرد. خواند همه آن رباعي را اما به تعلل .صدايش جور ديگر شده بود. خواندن آن چهار خطي را كه با نخ سبز و سرخ بر آن پرده گلدوزي كرده بود هنوز در گوش دارم، گاه در هياهوي شهر در اتاق بي روح دفتر كار چشم مي بندم، گوش مي بندم بر همه تصويرها و صداها و رها مي كنم خود را در سايه سار درخت زردآلوي كودكي. مي خواند و مي خوانم. با هم مي خوانيم نخستين شعري را كه مادر آن روزها بر سپيدي ذهن كودكي ام گلدوزي كرد:
بلبل به سر چشمه چه كار آمده اي
يا تشنه شدي يا به شكار آمده اي
نه تشنه شدم نه به شكار آمده ام
عاشق شدم و ديدن يار آمده ام
و امروز مي دانم كه چرا خواندن اين چهار مصرع اين قدر برايش سخت بود. او اولين درس دوست داشتن طبيعت را با اين شعر يادم داد. اگر حياط خانه كودكي مان را دوست داشته بوديم هرگز آن را نمي كوبيديم تا بساز و بفروشي برايمان شش مرتبه اش كند و قلك هايي بسازد بي درخت و پنجره اي كه پشتش حتي كلاغي رغبت به نشستن نكند. كوچه هاي خاكي را اگر دوست داشتيم با غلغل قنات و كاريزش. كوه را اگر دوست داشتيم با صخره ها و سنگ هايش. جنگل را با درخت و داركوبش. كوير را اگر دوست داشتيم با خلوت رازناك پرستاره اش. آري فقط اگر ما وطن را دوست مي داشتيم آن را وانمي نهاديم تا آنهايي كه آن را دوست ندارند اينچنين كمر به نابودي اش ببندند!
ارغنون ساز فلك رهزن اهل هنر است
چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم
حافظ اين حال عجب با كه توان گفت كه ما
بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم!

دانش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   دانش   |   ورزش   |   يادداشت   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |