شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۵۷ - Aug 12, 2006
نگاهي به تشريفات بي مورد ثبت نام و بازار گرمي در برخي از مدارس غيرانتفاعي
هياهو براي هيچ!
آريادخت قمي
010851.jpg
مدارس غيرانتفاعي دو دسته هستند: بخشي كه از كيفيت آموزشي و مطلوب برخوردار نيستند و مراجعين آنها براي ثبت نام، انگشت شمارند و به اين ترتيب همه ساله بخشي از اين گونه مدارس با پرداخت هزينه گزاف ضرر و زيان ناشي از عدم كارآيي و كاركرد سودآور منجر به شكست مي شوند و سپس اقدام به برچيدن مدرسه خود مي كنند. روي سخن با اين دسته از مدارس نيست، زيرا خود به خود از صحنه رويارويي با واقعيات اجتماعي حذف مي شوند و ديگر جاي سخني را به خود اختصاص نمي دهند.
روي صحبت با دسته دوم مدارس غيرانتفاعي است كه علاوه بر تحميل هزينه هاي گزاف بر گرده والدين دانش آموزان، عبور از دالان پرپيچ و خم ثبت  نام و تشريفات مربوط به آن را به همراه دارند كه گاه موجب چنان اضطراب و اغتشاش فكري و نگراني براي دانش آموز و والدين مي شوند كه، دانش آموز را تا مرحله ترك و عدم ادامه مراحل ثبت نام و انصراف از تحصيل نيز پيش مي برد.
بايد توجه داشت كه بخش قابل توجهي از مراسم ويژه ثبت نام در اين گونه مدارس صرفاً جنبه تبليغاتي داشته و ربطي به ثبت نام و آيين نامه هاي آموزش و پرورش ندارد.
در مواردي مشاهده مي شود، با آن كه مدرسه غيرانتفاعي در همه دوره هاي تحصيل اعم از دبيرستان، راهنمايي و ابتدايي ظرفيت ثبت نام وجود دارد، اما براي بازار گرمي و كسب شهريه بالاتر به عنوان كمك به مدرسه و كسب شهرت، انجام تبليغات پنهان و مستعد، مبادرت به وعده و وعيد براي ثبت نام مي كنند! و با بهانه هايي مثل موكول به جلسه بعد، مصاحبه  با مدير مدرسه، روانشناس مدرسه، آزمون ورودي و عنوان مواردي از آن جمله كه در نوبت مي باشيد و فعلاً بايد صبر كنيد و اولويت با حائزين امتيازات بالاتر است، از ثبت نام بلافاصله خودداري مي ورزند و والدين و دانش آموز مراجعه كننده را بلاتكليف نگه مي دارند و بدين ترتيب موجبات تشنج اعصاب و روان او و والدينش را فراهم مي آورند. اين حالت عدم تعادل و بلاتكليفي در ثبت نام، به خصوص در مواردي كه هيچ مدرسه غيرانتفاعي و دولتي ديگري به جز مدرسه غيرانتفاعي مزبور در نزديكي محل سكونت دانش آموز وجود نداشته باشد، تأثيرات ناهنجار روحي و رواني زيادي براي دانش آموز و خانواده به جاي مي گذارد.
اين مسئله زماني حائز اهميت بيشتري است كه مراجعه كننده تنها فرزند خانواده و كودكي ۷ ساله براي ورود به مدرسه ابتدايي باشد، كه نه تنها، كودك ۷ ساله قايل به درك طي مراحل مصاحبه هاي مختلف و محك زدن هاي طولاني نيست، بلكه والدين نيز در حساسيت و توجه به امر تحصيل تنها فرزند خانواده خود، دچار اضطراب و گاه حتي افسردگي مي شوند، چرا كه برخورد هاي غيرتربيتي و ذكر كلمات و عناوين خاصي كه بين پدر و مادر و مسئولين مدرسه، رد وبدل مي شود و مبني بر عدم ثبت نام و علل و احتمالات اين امر است و با هدفي به جز تبليغات براي مدرسه از سوي مسئولين مدرسه دنبال نمي گردد و خدا مي داند چه تأثيرات مخربي بر روح و روان دانش  آموز به جا مي گذارد و او اولين خاطرات خوش روزهاي ورود به كلاس اول دبستان را چگونه تجربه مي كند.
اين گوشه اي از تجربيات يك كودك ۷ساله اي است كه براي ثبت نام در كلاس اول ابتدايي به اولين مدرسه نزديك منزل براي ورود به دوران «لذت بخش» آموزش و مدرسه حركت كرده است و جالب آنجاست كه با علم به اين كه تحصيل حداقل در دوره آموزش عمومي رايگان است، حاضر هستند هزينه چند ميليون توماني نيز براي تحصيل پرداخت كنند.
اين وضعيت اسف بار تحصيل، به ويژه روزهاي خاطره انگيز آغاز دوران ابتدايي نونهالي است كه والدينش پرتلاش و كوشا در امر آموزش و تربيت او گام برداشته اند و سعي كرده اند، بيشترين زمينه هاي رشد آموزشي و تربيتي براي تك فرزند خانواده خود را تدارك ببينند و بيشترين هزينه مادي و معنوي را به اين مسئله اختصاص دهند و معلوم نيست سرنوشت آن دسته از دانش آموزاني كه در فقدان وجود چنين والديني به سر مي برند و همچنين توان و امكانات پرداخت هزينه هاي سنگين ثبت نام و مدارس غيرانتفاعي را ندارند به كجا خواهد انجاميد.
اين گوشه اي از خاطرات و تجربيات ثبت نام در كلاس اول ابتدايي است كه تازه در آغاز راه پرمشقت تحصيل در سيستم آموزش رسمي است كه اگر بخواهد فردي تحصيل كرده باشد، بايد حداقل تا ۲۰سال ديگر، روز و شب انواع و اقسام چنين مواردي را تجربه كند و اما امروز كه در آغاز مسير تربيت رسمي است، اين گونه خاطرات خوش جاي خود را به خاطرات ناخوش داده است؛ چه رسد به فردا كه نيازها پيچيده تر و گسترده تر و با ورود به دنياي ارتباطات همراه مي شود. به راستي اگر فرزندان ما توان مقابله و مواجهه با چنين دنيايي را نداشته باشند، به چه سرنوشتي دچار خواهند شد و به كدامين راه خواهند رفت؟
اميد است مسئولين و دل سوختگان تعليم و تربيت حركتي در جهت ايجاد حداقل زمينه هاي آموزش و تربيت صحيح و اسلامي بردارند تا نونهالان و نوجوانان اين مرز و بوم را از گرفتاري در دام پرپيچ و تاب مشكلات دوران تحصيل و ادامه تحصيل رها سازند و آن دسته والديني كه دلسوزانه براي تحصيل و آموزش و تربيت فرزندان خود از هيچ تلاشي فروگذار نيستند، با ديد روشن تر و صبر و حوصله بيشتر به واقعيات اجتماعي بنگرند و فرزند خود را براي رويارويي در فرداي همين جامعه آماده كنند.

نگاه
از حسنك كجايي تا چوپان دروغگو
در كتاب هاي درسي امروز
010848.jpg
سارا محمدي - شب شده بود، اما حسنك به خانه نيامده بود. حسنك مدت هاي زيادي است كه به خانه نمي   آيد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي كند. او هر روز صبح به جاي غذادادن به حيوانات، جلو آينه به موهاي خود ژل مي زند. موهاي حسنك ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گٍلَت مي زند.
ديروز كه حسنك با كبري چت مي كرد، كبري گفت كه تصميم بزرگي گرفته است. كبري تصميم داشت حسنك را رها كند و ديگر با او چت نكند چون او با پتروس چت مي كرد. پتروس هميشه پاي كامپيوترش نشسته و چت مي   كند. روزي پتروس ديد كه سد سوراخ شده، اما انگشت او درد مي   كرد، چون زياد چت كرده بود. او نمي دانست كه سد تا چند لحظه ديگر مي   شكند و از اين رو در حال چت كردن غرق شد. براي مراسم دفن او، كبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود، اما كوه روي ريل ريزش كرده بود. ريزعلي ديد كه كوه ريزش كرده اما حوصله نداشت. ريزعلي سردش بود و دلش نمي   خواست لباسش را درآورد. ريزعلي چراغ قوه داشت، اما حوصله دردسر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد. كبري و مسافران قطار مردند.اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل هميشه سوت و كور بود. الان چند سالي است كه كوكب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد. او حتي مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله مهمان ندارد. او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سير كند. او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد. او آخرين بار كه گوشت قرمز خريد، چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت، اما او از چوپان دروغگو گله ندارد، چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد. به همين دليل است كه ديگر در كتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد.

مرور
چگونه از اعتياد فرزندانمان پيشگيري كنيم
010845.jpg
نويسنده: گلن لوانت/ مترجم: بهروز بيضايي محمدآبادي/ ناشر: تماشاگران/ چاپ اول، ۱۳۸۵/ ۳۸۴ صفحه، رقعي/ ۳۷۰۰ تومان.
گروه علمي و فرهنگي- بلاي خانمانسوز اعتياد معضلي اجتماعي در سطح جهاني است و بديهي است كه مبارزه با اين آفت نياز به عزمي جهاني و همكاري بين المللي دارد.
به تجربه ثابت شده است كه راه موثر مبارزه با اين مفسده اجتماعي مبارزه با معلول نيست، بلكه بايد علت را از بين برد. تا تقاضا هست، عرضه هم چنان پابرجاست.
براي كاهش تقاضا، نياز به آموزش است، آن هم آموزش بنيادي و ريشه اي كه از دوران كودكي و نوجواني آغاز شود و تا ورود جوان به دنياي بزرگسالان و دنياي داراي مسئوليت ادامه يابد.
براي تنظيم و تدوين چنين برنامه هاي آموزشي بديهي است كه مي توان از تجربيات ديگران در سطح بين المللي استفاده كرد، گرچه منابع و ماخذ منتشره در هر جامعه و كشوري مطابق با فرهنگ و سنن و آداب و عادات همان جامعه و كشور تدوين و تنظيم مي شود، اما بسياري از نكات آموزشي در همه اين مدارك وجود دارند كه مي توان براي تنظيم برنامه اي آموزشي از آنها استفاده كرد.
اين كتاب حاصل تجربيات گلن  لوانت(رئيس و بنيانگذار آموزش مقاومت در برابر اعتياد) در امر آموزش پيشگيري از اعتياد و كاهش تقاضا براي مواد مخدر است.

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |