سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۱۱ - Oct 17, 2006
تأملي در جايگاه تدريس خصوصي و پيامدهاي نامطلوب آن
نظام آموزشي سايه اي
003534.jpg
ميليون ها كودك در سراسر جهان هستند كه وقتي زنگ پايان مدرسه به صدا درمي آيد، آموزش روزانه آنها تمام  نمي شود و اين زنگ نشانه پايان درس نيست. بسياري از كودكان بدون در نظر گرفتن زنگ تفريح به صورت خصوصي به تحصيل خود ادامه مي دهند. برخي حتي از حياط مدرسه شان بيرون نمي آيند و كلاس خصوصي را در همان مدرسه و شايد در همان كلاس توسط معلم خودشان مي گذرانند. همچنين بسياري از كودكان در روزهايي كه مدرسه تعطيل است، يعني در تعطيلي آخر هفته و يا ساير تعطيلات رسمي به طور خصوصي آموزش مي بينند.
تدريس خصوصي در اينجا تدريس موضوعات علمي مانند زبان و رياضيات و غيره است كه به منظور كسب درآمد توسط معلمان صورت مي گيرد و نسبت به آموزش رسمي مازاد، محسوب مي شود. تدريس خصوصي نه شامل موضوعات فوق برنامه مانند فوتبال و باله است و نه شامل دروس جنبي كه به وسيله معلمان يا اعضاي خانواده به خواسته خودشان ارائه مي شود.
در چند دهه اخير تدريس خصوصي رشد فزاينده اي پيدا كرده و به يك پديده نسبتاً فراگيري بدل شده است. اين پديده هزاران تن از افراد را به خدمت گرفته و بي رحمانه در حال خالي كردن جيب مردم است و ميزان زيادي از عمر معلمان و دانش آموزان را نيز مصروف خود مي كند. با وجود اين تعداد كمتري از برنامه ريزان و سياستگذاران مي توانند در مورد وضعيت تدريس خصوصي به اطلاعات لازم دست يابند. در مجموع موضوع تدريس خصوصي براي نظام هاي آموزشي و تحولات اجتماعي، كم  اهميت تلقي شده و پيامدهاي آن چندان مورد توجه قرار نمي گيرد.
تدريس خصوصي پديده اي است كه در برخي از كشورها به عنوان نظام آموزشي سايه اي مطرح شده است. استفاده از اصطلاح سايه به چند دليل مناسب است: اولاً تدريس خصوصي فقط به اين دليل وجود دارد كه تدريس رسمي وجود دارد. ثانياً هرگاه اندازه و شكل نظام آموزشي تغيير يابد، در اندازه و شكل نظام تدريس خصوصي نيز تغيير حاصل خواهد شد. ثالثاً تقريباً در تمامي جوامع توجه مردم بيشتر به آموزش رسمي است تا سايه آن. رابعاً نظام آموزشي سايه اي به اندازه نظام آموزشي رسمي از هويت مشخصي برخوردار نيست.
البته سايه ها هم مي توانند مفيد واقع شوند. همان طور كه سايه يك ساعت آفتابي كه روي زمين مي افتد و مي تواند حكايت از گذشت زمان كند، يك نظام آموزشي سايه اي نيز مي تواند حاكي از تحول در يك جامعه باشد. با وجود اين در برخي از كشورها والدين، معلمان و سياستگذاران به شدت از اين روند انتقاد مي كنند، چرا كه در آن تدريس خصوصي زندگي خانواده ها را تحت سلطه خود درآورده و عمدتاً باعث ايجاد و تشديد نابرابري هاي اجتماعي مي شود و منابع انساني و مالي را مصروف خود مي كند كه شايد بتوان در فعاليت هاي ضروري تري مورد استفاده قرار گيرد. از ديگر ايرادهايي كه به تدريس خصوصي وارد است، اين است كه برنامه درسي نظام آموزشي رسمي را به هم مي ريزد و روند يادگيري را كه معلمان براي كلاس هاي خود طراحي كرده اند، مختل مي سازد و نهايتاً اختلاف فاحشي از نظر درسي در بين دانش آموزان كلاس ايجاد مي كند. به اين معنا بر خلاف بسياري از سايه ها، تدريس خصوصي عنصر صرفاً منفعلي نيست، بلكه ممكن است حتي در بدنه آموزش كه دنباله روي آن است، اثر منفي داشته باشد.
با نگاه مثبت تر مي توان گفت كه تدريس خصوصي مي تواند به عنوان يك سازوكار تلقي شود كه از طريق آن دانش آموزان يادگيري شان را افزايش مي دهند و سرمايه معنوي بيشتري كسب مي كنند. بدين ترتيب آنها نه تنها به نفع خود عمل مي كنند، بلكه به جوامع بالاتري كه بدان تعلق دارند هم بهره مي رسانند. تدريس خصوصي مي تواند از بار مسئوليت معلمان رسمي بكاهد و به دانش آموزان كمك كند تا مواد آموزشي را كه در مدرسه به طور رسمي ارائه مي شود، ياد بگيرند. به علاوه تدريس خصوصي براي برنامه ريزان نه تنها نشانه خواسته هاي قشرهايي از جامعه است، بلكه نشانه فعاليت هايي است كه مردم حاضرند هزينه آن را پرداخت كنند. تدريس خصوصي عليرغم گسترش بي رويه و پيامدهايش براي فراگيران، متأسفانه تاكنون مورد توجه محققان و برنامه ريزان قرار نگرفته است. اين مسأله تا حدودي به اين دليل است كه نظام آموزشي رسمي براي بازرسي و نظارت آسان تر است،زيرا بيشترين اطلاعات در مورد بودجه ها و فرآيندهاي آموزشي در مدارس دولتي اطلاعات عمومي است و يا انتظار مي رود كه اطلاعات عمومي باشد و مقامات آموزش و پرورش معمولاً اصرار دارند كه مدارس حداقل اطلاعاتي در مورد ثبت نام، حجم كلاس، برنامه درسي و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان گزارش دهند. ولي تدريس خصوصي فراتر از دسترسي نظام هاي جمع آوري اطلاعات از سوي دولت ها است. معلمان خصوصي اغلب راغب نيستند وجوهات دريافتي خود را اعلام كنند و خانواده ها ممكن است اكراه داشته باشند در مورد تدريس خصوصي، هزينه هاي پرداختي شان را در اختيار ديگران قرار دهند. به همين دليل فرآيندهاي ياددهي- يادگيري آن هم در حيطه نظارت دولتي نيست و بسياري از مقامات دولتي، ترجيح مي دهند تدريس خصوصي را مورد بازرسي و تفحص قرار ندهند، زيرا اين حوزه، حوزه پيچيده اي است كه ممكن است مسئوليتي بر آنها تحميل نمايد و بنابر اين محققان، قدرت كسب اطلاعات را در مورد اين گونه فعاليت ها را كه در پشت درهاي بسته اتفاق مي افتد، ندارند.
از نظر جغرافيايي تدريس خصوصي يك پديده مهم در برخي از قسمت هاي آسياي شرقي، مخصوصاً ژاپن، جمهوري كره و تايوان بوده است. در دهه هاي اخير، تدريس خصوصي، هم در جوامع صنعتي تر و هم در كشورهاي كمتر توسعه يافته گسترش يافته است، به طوري كه در كشورهاي ناهمگوني مانند مصر، هندوستان، مالتا و روماني بيش از يك سوم دانش آموزان،دائماً كلاس هاي خصوصي دارند. در بعضي از جوامع اين نسبت به طور قابل ملاحظه اي بالاست. در واقع فقط در چند كشور است كه تدريس خصوصي تبديل به يك پديده فراگير همگاني شده است.
عليرغم اين كه تدريس خصوصي مي تواند نتايج مثبتي به دنبال داشته باشد(مانند بهبود يادگيري دانش آموزان، فراهم كردن فعاليت هاي سازنده براي آنان در ساعات خارج از مدرسه و تأمين درآمد و شغل براي معلمان) در برگيرنده نتايج منفي نيز هست. جنبه هاي مشكل ساز اين پديده شامل اختلال در برنامه هاي درسي رسمي، فشار روي دانش آموزان كم سن و سال و تشديد نابرابري هاي اجتماعي و سوء استفاده معلمان از دانش آموزان خود است. اين سوء استفاده مخصوصاً در موقعيت هايي كه معلمان رسمي زمينه تدريس خصوصي در قبال پول را براي شاگردان خود بعد از ساعات مدرسه فراهم مي كنند، ساري و جاري است. در بدترين وضعيت به صورت نوعي رشوه درمي آيد كه در آن، معلمان در ساعت رسمي، فقط نيمي از برنامه  درسي را ارائه مي كنند و سپس از دانش آموزان مي خواهند كه براي نيم ديگر در كلاس خصوصي شركت كنند و حق الزحمه آن را پرداخت كنند.
تدريس خصوصي ممكن است به صورت انفرادي در خانه معلم يا دانش آموز انجام گيرد و يا به صورت گروهي و كلاس هاي بزرگتر و يا حتي در سالن هاي اجتماعات انجام گيرد و يا ممكن است به وسيله پست، تلفن يا حتي اينترنت هم صورت گيرد. ميزان تدريس خصوصي در كلاس هاي مختلف فرق مي كند و ضرورت آن در بعضي موضوعات، ممكن است بيشتر از بقيه باشد.
مطالعات موردي كه درباره كشورهاي موريتوس هنگ كنگ، سنگاپور، تايوان و جمهوري كره انجام گرفته است، نشان مي دهد عكس العمل ها و نوع اقدامات دولتي نسبت به اين موضوع متفاوت بوده است. مثلاً دولت جمهوري كره زماني سعي مي كرد كه تدريس خصوصي را ممنوع كند، اما بعدها دريافت كه اين اقدام بيهوده و ناممكن است. دولت تايوان داراي اقتصاد آزاد بيشتري است ولي در عمل محدوديت هايي دارد و از مؤسسات تدريس خصوصي مي خواهد كه اين محدوديت ها را رعايت كنند. دولت هنگ كنگ، مداخله زيادي در تدريس خصوصي داشته، ولي اين دخالت تداوم نداشته است. در تمامي اين جوامع و همچنين در سنگاپور، معلمان رسمي از دريافت وجه براي تدريس خصوصي دانش آموزان امتناع كردند. اما در موريتوس اين سنت به مدت زيادي حاكم بود و امكان برچيده شدن آن به سختي امكان داشت و بنابر اين دخالت دولت در موريتوس به ناچار رويكرد متفاوتي به خود گرفت. اين موضوع نشان مي دهد كه عكس العمل دولت ها در هر فرهنگ و موقعيتي بايد فرق كند.با وجود اين موضوعات مشترك گوناگوني مي تواند از اين تحليل مقايسه اي مشخص شود. در سطح بنيادين چهار خط مشي عمده براي دولت ها پيشنهاد مي شود كه عبارتند از:
۱ - صرف نظر كردن از اين پديده ها(شايد به اين دليل كه دولت احساس مي كند مايل نيست يا نمي تواند كاري در مورد آن انجام دهد.)
۲ - ممنوع كردن تدريس خصوصي(اگر چه چندان اميدواري به انجام موفقيت آميز آن وجود ندارد)
۳ - به رسميت شناختن و ساماندهي تدريس خصوصي(در اين مورد، سؤال اين است چگونه و چه كسي؟) 
۴ - گسترش بي رويه تدريس خصوصي(اگر چه اين عكس العمل تا حدودي نامتعارف است)
البته كنترل تدريس خصوصي خود هزينه هايي را دربردارد كه بايد در مقابل منافع پيش بيني شده حاصل از تلاش هاي پيگير معلمان خصوصي پرداخت شود. دولت هاي برخي از جوامع ممكن است به اين نتيجه برسند كه هزينه هاي ساماندهي بيش از منافع آن باشد، اما برخي ديگر اعتقاد دارند كه تدريس خصوصي مستلزم توجه دقيق تري نسبت به گذشته است.
نويسنده: مارك بري
مترجم:دكتر حسن ستايش

نگاهي به برنامه هاي دانشگاه الازهر در مصر
بزرگترين دانشگاه جهان اسلام
003537.jpg
دانشگاه الازهر، قديمي ترين و بزرگترين مركز آموزش عالي- اسلامي در جهان است. اساس تحصيل در اين دانشگاه، بر پايه مذهب است و توجه مخصوصي به علوم قرآني و سنت پيامبر دارد. الازهر، يكي از دانشگاه هايي است كه علوم مدرن را در زمينه هاي مختلف آموزش مي دهد.
بنابراين تحصيل در آنجا در دو زمينه است و هر دانشجويي نه تنها رشته اصلي خود را مطالعه مي كند، بلكه آموزش زبان عربي هم كه زبان قرآن مقدس است، از وظايف اصلي و مطالعاتي دانشجويان حساب مي شود.
از سال 1961 بر طبق ماده 103 قانون تشكيل دانشگاه الازهر، رشته هاي جديدي مانند رشته هاي پزشكي و مهندسي و زيرشاخه هاي آن نيز اضافه شد و دانشجويان مصري در كنار ديگر دانشجويان كشورهاي مختلف اروپايي و اسلامي مشغول به تحصيل شده و همگي تابع قوانين يكساني شدند.
تاريخچه
ساختمان مسجد ظرف مدت 2 سال تكميل شد. در ابتدا مكاني براي برگزاري دعا و نماز بود، اما بعد از مدتي به دانشگاه تبديل شد.
تاريخ نويسان روايت هاي مختلفي را كه چطور اين فضا مسجد نام گرفت، تعريف مي كنند. بعضي معتقدند كه اينجا خانه بزرگي بود كه دورش احاطه شده بود و لذا آن را مسجد ناميدند. بعضي ديگر كه عقيده شان صحيح تر است، اين است كه قانوني را گذراندند كه مسجد مي تواند دانشجوياني بپذيرد و گروهي معتقدند نام دانشگاه برگرفته از نام حضرت فاطمه الزهرا(س) دختر حضرت محمد (ص)، پيغمبر صلح و دوستي است.
خط مشي آموزشي در دانشگاه الازهر
مسجد بزرگ الازهر توسعه يافت و تبديل به دانشگاه شد. الازهر بدون استثنا، از قديمي ترين، بزرگ ترين و مشهورترين آكادمي هاي اسلامي و دانشگاه بي نظيري در دنيا است. اين دانشگاه مركز معتبر فرهنگ اسلامي در غرب و شرق جهان و براي همگان قابل احترام است. خط مشي آموزشي حاكم بر اين دانشگاه، عمدتاً  براساس خاورشناسي است. در تمام مدت تحصيل دانشگاه سعي مي كند متخصصيني را تربيت كند كه توان و بنيه مذهبي و اسلامي آنها تقويت شود و آنها در هر كجاي دنياي اسلام كه هستند، با يكديگر ارتباط مستحكمي داشته و وظيفه شناس و باايمان باشند.
هدف ديگر دانشگاه تربيت متخصصين و همكاري و ارتباط بين آنها در زمينه هاي مختلف علمي است. همين طور همكاري و ارتباط با دانشگاههاي ديگر در زمينه مبادله دانشجو، برنامه هاي ايراد سخنراني و اجراي آموزش هاي كوتاه مدت براي پيشرفت و ترقي اعضاي هيأت علمي و كاركنان دانشگاه از ديگر برنامه هاست.
شروع فعاليت هاي علمي در الازهر
مؤسسين مسجد، سه سال و نيم بعد آن را به دانشگاه تبديل كردند. اولين كتاب مذهبي مرجع دانشگاه، كتاب ابوحنيفه بود. نام اولين مؤسسان مسجد و دانشگاه در لوح يادبود نامشان ثبت شده است.
سمت راست ساختمان اصلي، محل برگزاري سمينارها است. همچنين مكاني براي اعضاي هيأت علمي وجود دارد كه مخصوص فعاليت ها و تحقيقات آنهاست.
در ابتدا آموزش دروس بيشتر از طريق مباحثه انجام مي شد، ولي بعد از تأسيس دانشگاه، سيستم آموزشي براساس آموزش حضوري استاد و دانشجو انجام گرفت و بدين ترتيب قديمي ترين دانشگاه مذهبي در دنيا، فعاليتش را براساس روش هاي جديد گسترش داد.
بنابراين دانشگاه الازهر نزديك به يك قرن است كه رسالتش را بر پايه تعامل دروس مدرن و مذهبي يا دانشگاهي- مسجدي استوار كرده است.اين دانشگاه از دانشجويان قوي حمايت مي كند و براي دانشجوياني كه افتخاراتي كسب نموده اند، قوانيني را تصويب كرد.
الازهر مستقل عمل مي كند و به جايي وابسته نيست و دانشجويان به طور آزاد در آنجا تحصيل مي كنند و دانشگاهي با هويت اسلامي- عربي است. جاذبه اين دانشگاه در آن است كه بسياري از اساتيد و دانشجويان از سراسر دنياي اسلام به آنجا مي آيند.
در سال 1789 ميلادي كه ناپلئون بناپارت به مصر حمله كرد، مي دانست كه الازهر بزرگترين دانشگاه براي دنياي اسلام است. ناپلئون طي تبعيدش نوشت كه دانشگاه الازهر مشابه دانشگاه سوربن پاريس است.
زماني كه كشور فرانسه به مصر حمله كرد، الازهر محلي براي مخالفت با تصرف كشور توسط دولت فرانسه بود. در تمام طول تاريخ، اين تنها زماني بود كه دانشگاه الازهر بسته شد. سه سال بعد كه فرانسه مصر را تخليه كرد، دانشگاه الازهر فعاليت هاي عادي خود را شروع و اساتيد و دانشجويان جديدي را ثبت نام كرد.
فارغ التحصيلان اين دانشگاه، ممتاز و گاهي جزو  رهبران مردم هستند. اين دانشگاه به صورت شورايي و هيأت امنايي كنترل مي شود و مدارك آن بسيار معتبر است. امروزه بيشتر رهبران كشورهاي اسلامي، فارغ التحصيل اين دانشگاه هستند؛ مانند شيخ محمد عبده كه بالاترين مقام يا توليت دانشگاه الازهر در مصربود.
مسعوده فائزي

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |