چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۵
ورزش
Front Page

گفت وگو با نادر لطيفي، پيشكسوت فوتبال ومديرتيم ملي فوتبال ناشنوايان
مديريت همسان در فوتبال
006087.jpg
عكس: گلناز بهشتي
مريم رضايي
نادر لطيفي از آ ن دسته از پيشكسوتان فوتبال است كه با وجود گذشت نيم قرن از شروع بازي فوتبال و كار حرفه اي هنوز هم پا به توپ است و در تيم پيشكسوتان توپ مي زند. او غير از نقش بازيگري در باشگاه ها و عضويت در تيم ملي، نقش هاي مربيگري و مديريت تيم هاي مختلف از جمله اميد را برعهده داشته است.با او درباره جايگاه فوتبال در ايران ، نقش لژيونرها در پيشرفت فوتبال و فوتبال صنعتي به گفت و گو نشستيم كه جزئيات آن را در پي مي خوانيد:
***
* فوتبال باشگاهي را چگونه شروع كرديد؟
- عضو خردسالان باشگاه تهران جوان بودم و زير نظر مرحوم فكري كار كردم. تيم نادر را در سن 16 سالگي در باشگاه ورزش نادر كه متعلق به دكتر مستوفي بود، تشكيل داديم.گرداننده اين تيم من بودم و اين تيم در سال 1337 به نام فرخ تاج در دسته دوم باشگاه هاي تهران شركت كرد و قهرمان دسته دو شد و به دسته يك ارتقاء يافت.
اما چون تيم تاج هم وجود داشت، لذا ما از نام باشگاه نادر استفاده كرديم و تا سال 1341 حدود 5 سالي در مسابقات دسته دو تهران شركت كرديم و در رده بندي هفتم و هشتم و در وسط جدول دست و پا مي زديم، زيرا بودجه اي نداشتيم و من حتي حقوق معلمي را هم كه مي گرفتم صرف تيم مي كردم.بعد از 1341 ديدم توان اداره تيم را ندارم.
* فدراسيون كمكي نمي كرد؟
- خير. اصولاً بودجه اي وجود نداشت و بسيار به ندرت اتفاق مي افتاد چند توپ و يا وسيله ورزشي به برخي تيم ها كمك كنند. بعد از اين بود كه به باشگاه شعاع رفتم و 4 سالي هم آنجا بودم و در 1342 براي تيم ملي انتخاب شدم و در مسابقات مقدماتي 1964 المپيك در ژاپن شركت كردم. در آن سال تيم ما در آسيا انتخاب شد و به مسابقات 1964 اعزام شد.
* در المپيك هاي اخير تمايزاتي را مي توانيد برشماريد؟
- امروزه متأسفانه آن رنگ و بوي سابق نيست. در 1964 من به عنوان شركت  كننده و بازيكن رفتم، اما در دو المپيك هم به عنوان سرمربي فوتبال ناشنوايان رفتم كه مربوط به 2001 رم و المپيك 2005 استراليا در ملبورن بود.
خوشبختانه در ملبورن تيم ناشنوايان ايران نايب قهرمان جهان شد. فدراسيون خيلي تلاش كرد تا اين مقام ها از آن ايران شود. تيم ما در فينال با تيم انگليس بازي كرد. بايد تأكيد كنم در المپيك ناشنوايان يك حسن وجود دارد و آن وجود يك زبان بين المللي مشترك است و براي آنها اين نوع برنامه ها ارتباط كامل تر و زيباتري را شكل مي دهد، در حالي كه ما در المپيك ها بدون دانستن يك زبان مشترك، مشكل پيدا مي كنيم.
در مسابقات المپيك 2005 استراليا تيم هاي واليبال، فوتبال، كشتي و دووميداني ناشنوايان شركت داشتند و تمام تيم ها مقام آوردند، يعني واليبال سوم دنيا، فوتبال دوم دنيا، كشتي اول دنيا شد و در دو و ميداني چند مدال طلا و برنز گرفتيم.
* آيا دوپينگي هم داشتيم؟
- در تيم ناشنوايان به اين شكل عمل مي شود كه ما 23 بازيكن را نامشان را مي دهيم و گروه هاي 4 تيمي دوره مقدماتي را برگزار مي كنند و در آخر هر مسابقه از 23 شماره پيراهني كه وجود دارد مسئولان دوپينگ توسط بچه ها در رختكن به شكل تصادفي 4 شماره را از سبد انتخاب مي كنند و آنان را تست مي كنند و بعد در مسابقه بعدي از پيراهن هاي مانده و همين طور تا آخر كه تمام بازيكن ها يك بار هر كدام تست دوپينگ مي شوند. اگر تيم به فينال برسد تمام بازيكن ها تست شده اند، كه ما دوپينگي  هم نداشتيم.
* چه تمايزاتي را بين فوتبال ملي ناشنوايان و تيم ملي فوتبال ايران مي توانند برشماريد؟
- فوتبال ناشنوايان نشأت گرفته از فوتبال ايران است. مسابقات فوتبال حدود 84 سال است كه در دنيا برگزار مي شود، اما هرگز تيم آسيايي به فينال مسابقات المپيك نرفته است، اما ايران در تيم فوتبال ناشنوايان براي اولين بار مقام دوم جهان را گرفت كه البته اگر كم لطفي داور مسابقه نبود حق ما قهرماني جهان بود.
در فينال با تيم ملي انگليس بازي داشتيم كه به هر حال تيم ناشنوايان انگليس هم نشأت گرفته از تيم ملي همان كشور است و همان انضباط و دقت و تكنيك را داراست. ما در تيم ناشنوايان يك تفاوت ملموس و محسوس را جا انداختيم و آن اين كه نبايد پرتوقع باشند.
* چگونه اين رفتار را نهادينه كرديد؟
- من در فدراسيون گذشته فوتبال، مدير تيم ملي اميد هم بوده ام. تيم ملي اميد ما براي شركت در دوحه قطر كه پيش رو دارند اردوهاي زيادي را به اجرا گذاشته و يا دارد.
اما بايد بگويم كه تيم ملي فوتبال ناشنوايان ايران در حالي كه 25 سالي است كه قهرمان بلامنازع آسيا است اما حتي يك بازي تداركاتي برون مرزي برگزار نكرده است!
* چه نتيجه اي مي خواهيد بگيريد؟
- شما ببينيد كه توجه سازمان ورزش مملكت آن جا چگونه است و براي ناشنوايان چقدر! و آن وقت نتايج را هم ببينيد.
در تيم ملي ناشنوايان فقط 4 نفر از تهران، 2 تا 3 نفر از مازندران و مابقي از كل كشور انتخاب شده اند.
اردوها در محل فدراسيون برگزار مي شود نه هتل هاي چند ستاره! هيچ كمكي هم نمي شود و تيمي كه قهرماني جهان را گرفته فقط 40 سكه گرفته است! اما همه اين محدوديت ها مانعي براي حفظ مقام و ارتقاي جهاني تيم فوتبال ناشنوايان نشده است. اما به حق، فدراسيون ناشنوايان با بودجه مشخص به فوتبال توجه خوبي كرده است و نظم حاكم بر تيم ها و كمك فكري امير آصفي به ما اين اجازه را داد كه نتايج درخشاني بگيريم. مسابقات ليگ و زير گروه ليگ و دسته اول با برنامه هاي بسيار منظم برگزار مي شود. نتيجه آن هم 25 سال قهرماني آسيا است. دور قبل با عربستان مساوي كرديم و با ضربات پنالتي آنها را برديم. مي خواهم بگويم كه سطح كيفي بازيها هم خوب و بالاست.
* سازماندهي در تيم ملي فوتبال ايران چرا به اين شكل نيست؟ 
- به دليل گستردگي كار از يك سو و مسائل حاشيه اي فوتبال كه سازماندهي را كم رنگ تر كرده است.
شما ملاحظه كنيد تيم ملي فوتبال ايران براي سومين بار به جام جهاني اعزام مي شود و هنوز بازي آخرش تمام نشده است، حكم بركناري رئيس فدراسيون را مي دهند، به نظر من اين نوع برخوردها و تصميمات آني، جو نامناسبي را در سطح كل جامعه و فوتبال بوجود مي آورد. خب با تغيير مسئولان فدراسيون بسياري از مديران هم عوض مي شوند و افراد جديد بايد وارد شوند و همه اينها به جز عدم ناهماهنگي و ايجاد وقفه ثمره اي ندارد. تعويض نفرات و بازيكنان همه و همه باعث سردرگمي مي شود. بايد بپذيريم كه ايجاد هماهنگي آن هم در زمان طولاني به نفع فوتبال است. پياده شدن چنين تصميماتي، ناهماهنگي كلي وارد مي كند و لذا همه نفرات از بالاترين سطح تا پائين  ترين حتي آبدارچي هم بايد تعويض شود!
بايد بگويم من از سال 1336 فوتبال بازي كرده ام و همواره فوتبال ايران از چنين سياستي رنج برده است و اعمال تفكرات سليقه اي و فردي تاكنون نتايج خوشايند و مطلوبي به همراه نداشته است.
سال هاي سال ليگ فوتبال با 16تيم برگزار مي شد، اما امروز مي گويند با 18 تيم برگزار شود و يا درگيري بين باشگاه ها و تيم ها مثل صنعت نفت و راه آهن خود به جنجالي بزرگ تبديل مي شود و همه وقت فدراسيون، كميته ها و مسئولان، صرف حل اين موضوعات مي شود. من نمي توانم بپذيرم در فوتبال،  آنهايي كه توانايي و دلمشغولي اين كار را دارند، نمي توانند همكاري كنند، بايد ريشه يابي كرد كه چرا صاحبان اصلي فوتبال در كناري ايستاده اند. مجموع اين عوامل موجب افول فوتبال ما شده است. چرا ما بايد امروز ترس از اين داشته باشيم كه به اردن يا سوريه ببازيم! جايگاه فوتبال ما بايد فراتر از اين مباحث باشد.
امروز بايد قبول كنيم كه فوتبال ژاپن و كره از سطح آسيا فراتر رفته است. يك كننده فوتبال مي تواند بگويد كه اگر حتي ما از اينها ببريم و يا مساوي كنيم بيشتر شانس همراه ما بوده است.--- ما بايد فكر و انديشه دقيق تر و همدلانه تري را ايجاد كنيم و فقط فقط به فوتبال بينديشيم و به ارتقاي سطح فوتبال ايران در جهان، در غير اين صورت جبران فاصله ها دشوار است. امروز مردم ايران گره به فوتبال خورده اند و با شادي هاي آن شاد و با غم هاي آن غمگين مي شوند. بايد فوتبال را از سطح يك ورزش فراتر ديد و حوزه عميق اجتماعي آن را مورد توجه قرار داد.
شما مي بينيد كه براي يك بازي داخلي 60-50 هزار نفر به استاديوم مي آيند و اينها را نبايد كوچك شمرد. اينها سرمايه هاي فوتبال ما هستند.
006075.jpg
* اكنون در مورد تيم ملي، ما دچار چه موانع جدي هستيم؟
- در مورد تيم ملي ما با دو مورد مواجهيم. يكي موضوع لژيونرهاست كه باشگاه هاي آنان اجازه حضور زمان طولاني به مملكت را نمي دهند. يعني طبق قانون 72 ساعت بيايند و بروند. از ديگر سو با توجه به تكنيك پايين فوتباليست هاي ما نسبت به اروپا و آمريكاي جنوبي، ما زمان زيادتري را براي هماهنگي آنها با تيم مان نياز داريم و با يك و دو جلسه تمرين به آن هدف دست نمي يابيم. شما ببينيد در برزيل يك لژيونر با يك بار تمرين با هماهنگي كامل در خدمت تيمش قرار مي گيرد و يك بازي خوب و قابل قبولي از خود بروز مي دهد. اما ما داراي۵-4 لژيونر هستيم كه در تيم هاي خارجي خودشان آن چنان ستاره نيستند و با ورود آنها به كشور، به طور طبيعي بايد وقت بيشتري بگذارند تا بتوانند بازي قابل قبولي را ارائه دهند.اما من اعتقادي ندارم كه به هر شكل ممكن بايد لژيونرها در تيم ملي بازي كنند.
* چرا؟
- زيرا ما بازيكن ايراني داخل را بيشتر در اختيار داريم و با آنها بيشتر كار مي شود و لذا هماهنگ تر با فوتبال ما عمل مي  كنند.
* بالاخره آيا داشتن لژيونر براي فوتبال ما يك حسن تلقي مي شود؟
- بله حسن است. اما وقتي كه مي آيد آماده و بي كم و كاست در خدمت تيم قرار بگيرد و همان انرژي را كه در تيم خارجي صرف مي كند براي تيم ملي خودش هم صرف كند!  و كم نگذارد.
به اعتقاد من يك تيم فوتبال هماهنگ با نفرات معمولي، كارآيي بالاتر و مفيدتري خواهد داشت. نمونه آن بازي تداركاتي بود كه انجام شد. اين كار كم حاشيه تر است و بچه ها كم توقع ترند و بازيكن مي داند كه حتي بدون لژيونرها هم تيم، كارش را انجام مي دهد و اعتماد به نفس بيشتري ايجاد مي كند.
اما شما مي بينيد مربيان ما مجبورند اول لژيونرها را بچينند و بعد بقيه مهره ها را انتخاب كنند.
* آيا در دنيا چنين رفتار نمي شود؟
- هرگز، حتي در باشگاه ها هم چنين نيست.شما بارها ديده ايد كه رونالدو پشت خط نشسته است و بازي نمي كند و يا بكام حتي در صندلي ذخيره مي نشيند و وقتي مربي مي گويد داخل زمين برو خيلي خوشحال و بي ادعا يك فوتبال عالي بازي مي كند. ما از بكام بالاتر هم داريم؟
اين نوع رفتارها بايد در فوتبال ما جا بيفتد نه فقط توقعات مادي!البته همه كشورها در شروع كار اين مشكلات را دارند. شما الان تركيه را ببينيد تبديل به يك تيم حرفه اي شده است ما در سال 1344 به تركيه رفتيم با آنها بازي داشتيم آن زمان آنها حرفه اي بودند، اما ما پنج سال است كه چنين عمل كرده ايم و با تكنولوژي پيشرفته امروز ما بايد به سرعت خود بيفزاييم و وقت را تلف نكنيم.
* مهمترين عاملي كه موجب وقفه اي طولاني، براي حرفه اي شدن فوتبال بوده، چيست؟
- همين تعويض هاي پي در پي در فدراسيون فوتبال كه در جهان بي سابقه است. بررسي كنيد كه چه ميزان هزينه و وقت صرف فوتبال ايران مي شود و نتايج را هم ببينيد. جوان گرايي در فوتبال بايد يك اصل باشد و فرهنگ ما در فوتبال بايد تصحيح شود.
* اثرات جابه جايي بازيكنان در باشگاه هاي مختلف را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- در زمان گذشته، ثبات در تيم يك افتخار بود، اما اين مربوط به گذشته است. من الان اعتقاد ندارم كه بايد هم همين طور رفتار شود.
اما متأسفانه اين روزها پول، آن عرق بازي با هم تيمي ها را كمرنگ كرده است و با جابه جايي مربي ها هم به طور طبيعي چند بازيكن مهره اي را كه دارد با خود مي برد و اين موجب تضعيف فوتبال باشگاهي ما شده است. همين طور اختلاف شديد دستمزدها صدمه به بازي تيمي مي زند. من نمي گويم كه ما اختلاف بازيكن درجه يك و دو و معمولي نداشته باشيم، اما اختلاف دستمزدها به اين شكل، كل ماجرا را زير سؤال مي برد و موجب آزارهاي درون تيمي مي شود.
* سطح علمي فوتبال را چگونه مي بينيد؟ چقدر فوتبال علمي شده و چقدر علم به فوتبال رسوخ كرده است؟
- امروزه فوتبال خيلي زياد علمي شده است، اما در سال 1340 كه ما كار مي كرديم فقط يك مربي داشتيم والسلام و حتي كمك مربي هم نداشتيم. اما اكنون يك تيم داريم كه يك كادر قوي پزشكي، تداركاتي، مربي و كمك مربي، آناليزور و اينها را دارد كه لازم و ضروري است.شما يك بازي 30 سال پيش را ببينيد و مقايسه كنيد؛ امروز سرعت، قدرت جنبش پذيري ها و همه چيز تغيير كرده است و امروز فوتبال تخصصي و دسته بندي شده است.
* چرا فوتبال ما دانشگاهي نشده است؟
- به دليل اين كه در دانشگاه پول كمتري مي دهند!  لذا افراد اجرايي و كننده فقط در فوتبال جابه جا مي شوند تا اين كه در دانشگاه مدرس شوند.
البته ما افرادي را هم داريم كه استخدام دانشگاه ها هستند. اما به نظر من، به هر حال كسي كه از فوتبال ايران بهره مند شده است و نياز مادي هم ندارد بهتر است كه تجربيات خود را به نوعي منتقل كند و اين يك دين است.

نگاه امروز
ذهن هاي پاك آماتوري فوتبال

جهانگير كوثري
پديده فوتبال به دليل ابعاد اجتماعي گسترده اي كه دارد، در برهه هاي مختلف تاريخ هر جامعه اي مي تواند به نوعي خواسته هاي اقشار مردم را برآورده كند. فوتبال كه در جوهره خود روح يكپارچگي و معرفت گروهي را ترويج مي كند اگر در زمينه مساعدي بارور شود، تأثيرات اجتماعي آن راه هاي رسيدن به اهداف فرهنگي را ميسر و هموار مي سازد.
تجربه، علم و دانش در اين پديده اهرم هاي پيش برنده شناخته شده اند كه هر كدام شرايط و بستر مناسبي را براي گرايش جوانان به سالم نگري و سالم سازي محيط فراهم مي كنند.
در فوتبال خودمان پايه گذاران و مبتكران كه همراه با فوتبال از علم و دانش غافل نشده اند بسيارند. چند دهه كه عقب تر مي رويم تلالو فرهنگ را در فوتبال بيشتر از امروز حس مي كنيم.
اگر رشد فزاينده جمعيت را يك عامل مهم كاستن كيفيت و كم رنگ شدن فرهنگ بدانيم، در ديگر عوامل كاستي هاي قابل لمس فراوان يافت مي شود. بداعت هاي فوتبال كه پديده نو و تازه اي در جهان امروز معرفي شده است را مي توان در ظرف ها و قالب هاي فرهنگي و علمي قرار داد. برخلاف ذهنيت هاي ايده آليست هاي فوتبال، اين پديده ارزش هاي فرهنگي فراوان دارد كه با فوتبال حرفه اي در تقابل و تضاد نيست.
فوتبال حرفه اي كه امروز در پنج قاره جهان توسعه پيدا كرده است هرگز از محدوده اخلاقيات و جوانمردي دور نبود و نخواهد بود.
فوتبال حرفه اي كه امروز آن را منشأ جدايي قهرمانان از اخلاقيات مي دانيم، يك عامل اجتماعي مثبت، تلطيف كننده احساس وتخليه آلام دروني است.
قهرمانان علم آموخته اين رشته در جامعه ما كم نبوه اند كه با حس علاقه به فوتبال آماتوري و اعتقاد به شرافت ورزشي از نزديك شدن به فوتبال حرفه اي پرهيز نموده اند.
نادر لطيفي استاد، معلم و ورزشكار نمونه دهه چهل فوتبال ما در اين مكتب مانده و براي ما حرف مي زند.
تغيير موقعيت تاريخي نيز هرگز در تصميم و توجه اين نسل به فوتبال انسان دوستانه تأثير نگذاشته است. ذهن پاك اين گروه از حاميان فوتبال آماتوري با شلوغي و غوغاي فوتبال حرفه اي هماهنگ نبوده است.
غلامحسين نوريان، منصور امير آصفي، نادر لطيفي، پرويز دهداري، عباس اكرامي و ... با دنياي پاك آماتوري خود زيسته اند و براي فوتبال حرفه اي تعريف جداگانه دارند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |