پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۵
علل افشاگري امام عليه كاپيتولاسيون در گفت وگو با حجت الاسلام سيدحميد روحاني
خطر مثلث شاه، اسرائيل و آ مريكا
006096.jpg
محمدرضا اسدزاده
اگر لازم است كه براي بيداري نسل هاي جديد و آينده و جلوگيري از غلط نويسي مغرضان، نويسندگان و مورخان متعهد با دقت تمام به بررسي  دقيق تاريخ سياسي نهضت اسلامي ايران بپردازيم، اگر ضروري است كه مطالب اسلامي، علل و مدل نهضت روحانيت ايران سرمشق جوامع و نسل هاي آينده شود، اگر بايد در مقابل قلم هاي مسموم كه در صدد تحريف واقعيات انقلاب اسلامي ملت ايران هستند، روشنگرانه و فعالانه در عرصه تاريخ نگاري معاصر پيش رويم، بايد از هر فرصت و به هر بهانه اي و در هر مناسبتي، از واقعيات و علل قيام و انگيزه هاي مبارزه بگوييم و با نگاهي علمي به رويدادهاي گذشته، وقايع را بازكاوي كنيم تا درس آموز امروز و آينده ما باشند. اين دقيقاً همان تأكيدي است كه حضرت امام خميني(ره) در نگاه تاريخ نگاري خود براي مورخان متعهد و روشنگر بيان كرده اند.
تصويب قانون كاپيتولاسيون در 21 مهرماه 1343
هـ .ش و اعتراض و افشاگري علني و فراگير امام عليه آن در چهارم آبان ماه همان سال يكي از رويدادهايي است كه موجب آغاز تبعيد امام و رويارويي جدي ايشان با دشمني هاي اسرائيل و آمريكا شد.
سيد حميد روحاني از جمله تاريخ نگاران متعهد و اهل قلمي است كه امام در نامه مورخ 25/10/67 مسئوليت تاريخ نگاري انقلاب اسلامي را به ايشان يادآور شدند. مجموعه تحقيقات و آثار اين نويسنده و مورخ، در سال هاي گذشته گوياي عمق مطالعات سياسي و تاريخي وي بوده است. اگرچه اين گفت وگو در زماني انجام شده كه ايشان در سمت رياست مركز اسناد انقلاب اسلامي بود اما در حال حاضر با تأخيري چند ساله به مناسبت چهل ودومين سالگرد اين رخداد تاريخي منتشر شده است.
* جناب آقاي روحاني، چهارم آبان سال 43 براي تاريخ معاصر ايران، روز يك افشاگري بزرگ و جدي توسط امام خميني(ره)  است. اين روز در جريان مبارزات انقلاب اسلامي يك نقطه عطف مهم بوده كه امام به طور صريح و عجيبي در مقابل رژيم شاه افشاگري مي كنند. به عنوان كسي كه به كاوش دقيق و مستند اين واقعه پرداخته ايد، طرح اين مسأله را چگونه مي بينيد؟
- بله. دقيقاً امام در بيستم جمادي الثاني برابر با چهارم آبان در حضور صدها نفر از مردم انقلابي قم و تهران مواضع تاريخي و مهم خودشان را مطرح كردند. تقريباً ساعت 10 صبح، منزل امام مملو از جمعيت بود كه براي شنيدن نطق او در روز ميلاد حضرت زهرا(س) آمده بودند. ساواك در گزارش خودش جمعيت اين مراسم را 6 هزار نفر تخمين زده. در اين مراسم امام به شدت خشمگين و با چهره اي برافروخته و قيافه اي اندوهبار حاضر مي شوند. چنانكه جمعيت با ديدن چهره عجيب امام به گريه مي افتند. از طرفي هم امام سخنراني خودشان را با آيه  انا لله و انا اليه راجعون شروع مي كنند كه اين خود تمام جمعيت را تحت تأثير قرار مي دهد و بعد با اين كلمات كه قلب من در فشار است... ناراحت هستم... ايران عيد ندارد. عيد ايران را عزا كردند، ما را فروختند، عزت ما را پايكوب كردند، عظمت ايران از بين رفت و... احساسات عميق  خود را بر عليه عمل انجام شده بيان مي كنند. اين نطق، يكي از كم نظيرترين نطق هاي انقلابي و تاريخي و سياسي است كه امام مواضع خودشان را در مقابل بلوك هاي شرق و غرب روشن مي كنند.
* اصلاً ريشه و پيشينه و موضوع كاپيتولاسيون چه بود و چه شد كه رژيم به احياي اين قانون اقدام كرد؟
- واژه كاپيتولاسيون يك كلمه لاتين است به معني شرط گذاشتن براي سازش و تسليم يك منطقه جنگي يا بخشي از نيروي نظامي به متخاصم. مفهوم حقوقي اش يعني قراردادي كه اتباع كشوري در قلمرو دولتي ديگر، مشمول قوانين در كشور خودشان باشد و از حق دادرسي كنسولي برخوردار شوند. اين قرارداد برمي گردد به دوره بيزانس كه نسبت به اتباع برخي از شهرهاي پيشرفته آن زمان ايتاليا حقوق ويژه اي داده شده بود. بعدها در قرن 12 هجري شكل جديدي به خود گرفت و به طور يكجانبه از سوي دولت هاي مقتدر اروپا بر كشورهاي شرق تحميل شد. اين امتياز نابجا اولين بار در يك كشور اسلامي از سوي دولت عثماني به اتباع فرانسه داده شد. اگرچه در دوره سلطان سليمان اول(شاه عثماني) اين امتياز از روي ضعف و ناتواني به فرانسوي ها داده نشد اما عاملي ضد استقلال بود كه در خاورميانه پايه گذاشته شد.
در ايران زمينه اين دادرسي كنسولي در دوران شاهان صفوي به شكل جانبي و غيررسمي به وجود آمد و در دوره شاه عباس صفوي و دوران سلطنت شاه سلطان حسين اتباع انگليس و فرانسه در ضمن قراردادها و معاهدات از چنين امتيازي برخوردار شدند. اما براي نخستين بار در سال 1202 شمسي بود كه كاپيتولاسيون همراه با معاهدات اسارت بار تركمنچاي رسماً بر ايران تحميل شد و اتباع دولت روسيه در ايران از مزاياي كنسولي و قضايي بهره مند شدند. پس از آن دولت هاي استعمارگر مثل انگليس و آمريكا هم اين امتياز غيرقانوني را براي اتباع خود از زمامداران وابسته آن روز گرفتند. اين معاهده تحميلي بيش از يك سده، پايه هاي اصلي سياست خارجي ايران با بيگانگان را تشكيل مي داد. با رشد نهضت هاي اسلامي زمزمه هاي مخالفت با رژيم كاپيتولاسيون در ايران اوج گرفت. به مرور، بيداري توده ها و رويه آزاديخواهي و خيزش اسلامي و بالاخره يورش مردم در تهران به سفارت روس و مهم تر از همه، فروپاشي رژيم تزار و پيروزي انقلاب شوروي در برچيده شدن رژيم كاپيتولاسيون در ايران نقش داشتند كه در دوره رضاخان در سال 1307 شمسي اين قانون به پايان رسيد. جالب اين است كه با وجودي كه در تمام دنيا عليه اين قانون و لغو آن فعاليت مي شد اما دولت ايران در آن زمان نمي خواست لغو آن را بپذيرد و من مستندات آن را به طور مشروح در جلد اول كتاب نهضت امام خميني آورده ام.
* پس چرا محمدرضا شاه پهلوي در آغاز سلطنت خود لغو كاپيتولاسيون را شاهكار پدرش مي خواند و به آن افتخار مي كرد ولي خود بعدها به پذيرش و احياي آن اقدام  كرد؟
006093.jpg
- اين هم يك عوامفريبي بود. او خودش دست نشانده بيگانگان بود. دولتمردان دولت رضاخان نه تنها الغاي كاپيتولاسيون از سوي دولت شوروي را باور نمي كردند از تجديد معاهده تركمنچاي سخن مي گفتند بلكه حتي به خود جرأت نمي دادند كه با دولت هاي اروپايي و آمريكايي درباره لغو آن گفت وگو كنند. اين فشار افكار عمومي و خواست جنبش هاي مردمي و فشارهاي بين المللي و لغو اين امتياز غيرانساني در كشورهاي ديگر جهان بود كه بالاخره ايران را هم به اين نتيجه رساند. شما ببينيد مثلاً چه كسي در دوره رضاخان با كاپيتولاسيون مخالف بوده؟ محمدعلي فروغي؟ يا سيد ضياء؟ اينها خودشان از احيا ءكنندگان اين قانون بودند. مثلاً اگر كودتاي انگليسي سيدضياء در سال 1297 و به قدرت رسيدن رضاخان نبود و سرنوشت كشور به دست بيگانه سپرده نمي شد، رژيم كاپيتولاسيون در كشور ما تا سال 1307 طول نمي كشيد. اين ادعاهاي دروغ محمدرضا پهلوي و جار  و  جنجال هاي دوره او بود كه به شاهان قاجار در مورد اعطاي حق قضاوت كنسولي به بيگانگان مي تاخت و خودش و پدرش را ميهن پرست و آزاديخواه معرفي مي كرد. بعد همين شاه بود كه در مقابل سياست هاي برتري خواهي آمريكا در ايران كم آورد به احياي كاپيتولاسيون دست زد و در 21 مهر ماه 43، مصونيت سياسي و قضايي اتباع آمريكا در ايران را در مجلس شوراي ملي آن روز تصويب كرد.
* احياي اين قانون قطعاً از سوي آمريكا و فشار آنها بر شاه بوده شما چه دلايل تاريخي و سياسي را در پس پرده اين ماجرا تحليل مي كنيد؟
- انگيزه هاي آمريكا و شاه در اين قضيه مفصل توسط مورخان و اهل فن تشريح و تحليل شده، اما من فقط به چند نكته مختصر اشاره مي كنم. مشروح اسنادي كه دال بر مقاصد آمريكا در ايران بوده را در تحليل احياي رژيم كاپيتولاسيون در جلد اول نهضت آورده ام كه از شما و پژوهشگران مي خواهم به آن مراجعه كنيد.
اما يكي از مهمترين اهداف آمريكا در اين قضيه اين بود كه چون دولت آمريكا مي دانست كه بند 36 قرارداد وين،  ماموران سياسي را از حقوق گمركي معاف كرده بنابراين در نامه اي كه سفارت آمريكا به دولت ايران در مورد احياي كاپيتولاسيون نوشته بود، قيد شده بودكه اتباع آمريكا از امتيازات و مصونيت هاي ماموران سياسي پيش بيني شده در قرارداد وين برخوردار بشوند. اين بود كه مي خواستند از آن بهره مند بشوند تا بتوانند انواع كالاهاي آمريكايي را بدون پرداخت ماليات وعوارض گمركي وارد بازار ايران كنند و از اين راه بازار ايران را دست بگيرند.
از طرفي اين قانون مقامات ايراني را واداشت كه از اتباع آمريكا و اماكن و اموال آنها محافظت بكند.
دولت آمريكا اينها را انگيزه اي مي كرد براي مستشاران و كارشناسان خود براي انگيزه زندگي و سكونت درايران. آن هم ايراني كه محروم بود و خيلي براي مستشاران آنها جذاب نبود. آمريكايي ها وقتي مي ديدند در ايران از حق كنسولي برخوردارند و اگر به مال و جان و ناموس مردم تجاوز كنند، دستگاه قضايي ايران نمي تواند آنان را تحت پيگرد قانوني قرار بدهد، به شوق مي آمدند و احساس مي كردند كه در كشوري زندگي مي كنند كه به اصطلاح از هفت دولت آزادند. سود كلاني هم از كالاهايي كه وارد ايران مي كنند به دست مي آورند. اين كار ملت ايران را هم درجهان ذليل و خوار مي كرد، چون ضعيف كردن كشورهايي مثل ايران سياست استعماري آمريكا بود. اين بود كه امام فرياد زد با اين قانون: ملت ايران را از سگ هاي آمريكايي پست تر كرده اند .
اگر همين امروز مواد اين قانون و امتيازات آن براي هر كشوري گفته شود و امتيازات و مصونيت هاي اعطايي دولت ايران به اتباع آمريكايي در آن زمان بررسي شود، بسيار عجيب و فاجعه آميز خواهد بود. اين امتيازات حتي از امتيازات واگذار شده به روس ها در عهدنامه تركمنچاي هم بيشتر بود و ايران را به مستعمره غيررسمي آمريكا تبديل مي كرد. امام چند روز بعد از تصويب بي سر و صداي اين قانون، متن كامل آن را در مجله داخلي مجلس شورا خوانده بود و به خيانت بزرگ شاه و آمريكا پي برده بود و براي برملا كردن آن تصميم گرفته بود در مجلسي افشاگرايه مردم را مطلع كند.
* اين نطق تاريخي كه به قول شما خيلي كم نظير و عجيب هم هست،  از ابعاد مختلفي برخوردار است كه بخش هاي آن هنوز كاملاً درس آموز و زنده است. مثلاً امام دراين سخنراني سه ضلع مثلث دشمن را براي ملت ايران معرفي مي كند. يعني شاه، اسرائيل و آمريكا.
- دقيقاً امام در اين سخنراني خط مشي و استراتژي انقلاب اسلامي را مشخص كردند. امام در آن مقطع خطر اسرائيل و آمريكا را به صورت جدي مطرح كردند. شايد بتوان گفت بيگانه ستيزي محور اصلي سخنان امام بود كه ابعاد مختلفي را گوشزد مي كرد. اين بود كه امام مبارزه با اسرائيل و مبارزه با آمريكا را در كنار مبارزه با شاه به عنوان استراتژي اصلي انقلاب مطرح كرد. اگرچه آن زمان سرنگوني شاه مقدمه اين مسأله قرار گرفت، يعني دقيقاً وقتي شما سخنراني را مي خوانيد، تمام برنامه هاي آمريكا عليه ملت ايران در آن هشدار داده شده است. يكي مسأله نفي ذلت است، ديگري مخالفت با قدرت هاي استعماري به ويژه آمريكا و سوم نفي وابستگي اقتصادي درپي استقراض از بيگانه بود. چون اتفاقاً پس از تصويب اين لايحه، دولت آمريكا وامي دويست ميليون دلاري براي خريد اسلحه و تجهيزات داد و امام نيز از پرداخت اين وام مطلع بودند.
بعد از اين سخنراني و موضع گيري قاطع، امام طي اعلاميه اي مواضع خود را به طور روشن اعلام كردند و در آن تصويب لايحه كاپيتولاسيون را بر خلاف احكام و قوانين دين اسلام و مصالح و نظر ملت ايران و فاقد جنبه رسمي و غيرقانوني دانستند و اين لايحه را سند بردگي ملت ايران دانستند و اعلام كردند: اكنون من اعلام مي كنم كه اين راي ننگين مجلسين مخالف اسلام و قرآن است و قانونيت ندارد. مخالف راي ملت مسلمان است. وكلاي مجلسين وكيل ملت نيستند. وكلاي سرنيزه هستند! راي آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشي ندارد . در همان اعلاميه نيز امام(ره)، آمريكا و اسرائيل را خطر بزرگي براي مصالح و منافع و حيات مادي و معنوي مسلمانان و ملت ايران معرفي كردند و از ملت و مردم ايران كمك خواستند تا با كمك روحانيان و علماي متدين و مبارز، نظام سياسي پهلوي را ساقط كنند وبا اعتراض و تظاهرات و مخالفت هاي خود به اين اوضاع غالب شوند، چنانكه فرمودند: بر ملت ايران است كه اين زنجيرها را پاره كنند. بر ارتش ايران است كه اجازه ندهند چنين كارهاي ننگيني در ايران واقع شود... اين دولت را ساقط كنند. وكلايي كه به اين امر مفتضح راي دادند، از مجلس بيرون كنند .
اين مواضع امام(ره) درباره لايحه كاپيتولاسيون، پرده از تظاهر و رياكاري دولت جديد كه مدعي حفظ شعائر ديني و موقعيت روحانيت بود، برداشت و سكوت حاكم شده برجو مبارزه را شكست و به مردم و روحانيان روحيه اي جديد براي ادامه مبارزه داد و جان دوباره اي به نهضت اسلامي بخشيد. رژيم پهلوي هم به دنبال اين مواضع افشاگرانه امام(ره) به اين نتيجه رسيد كه بايد ايشان را تبعيد كند. بالاخره در نيمه شب سيزدهم آبان ماه 1343 ه.ش، نيروهاي نظامي وامنيتي منزل امام(ره) را محاصره كردند و ايشان را به فرودگاه مهرآباد منتقل و به تركيه تبعيد كردند و به اين ترتيب دوران چهارده ساله تبعيد امام(ره) و دوري ايشان از ايران شروع شد.

بازي در وقت اضافه
006099.jpg
امير دبيري مهر
۳سال گذشت. گويي ديروز سه شنبه 5 شهريور 1382 برابر با 26 اگوست 2003 بود كه يك مقام آژانس بين المللي انرژي اتمي موسوم به IAEA فعاليتهاي هسته اي ايران را مشكوك و قابل طرح در شوراي حكام آژانس دانست. در 37 ماه گذشته پرونده هسته اي ايران به عنوان مهمترين موضوع در حوزه سياست خارجي كشور با فراز و نشيب هاي گوناگوني روبه رو بوده به گونه اي كه محل تنازع و تعارض بسياري از بازيگران در عرصه داخلي و بين المللي قرار گرفته است. پرونده هسته اي براي اولين بار، جمهوري اسلامي را وارد يك بازي جدي در صحنه بين المللي با قواعد بازي جديد كرده است. صحنه اي كه آمريكا درصدد است هژموني اين كشور را به عنوان گفتمان مسلط در جهان تثبيت كند و براي ديگر بازيگران به تناسب رابطه راهبردي با واشنگتن نقش و سهم و ميدان مانور و تحرك سياسي تعريف نمايد. يعني قدرت نمايي همزمان در عرصه نظر و عمل. از همين روي جمهوري اسلامي از همان ابتدا برنداشتن صلاحيت سياسي دستيابي به انرژي هسته اي متهم مي شد نه حقانيت ملي. مطلبي كه تا ماهها مورد توجه ديپلمات ها و كارگزاران تبليغات رسانه اي قرار نداشت. نئومحافظه كاران نظام اسلامي را با يك پرونده وارد چند چالش بزرگ كرده اند.
اول. القاي امنيتي بودن پديده جمهوري اسلامي و ناديده گرفتن قريب به 3دهه استقرار اين نظام.
دوم. در آستانه خطر نشان دادن صلح بين المللي و حداقل منطقه اي در پي موفقيتهاي ايران در دستيابي به چرخه سوخت هسته اي.
سوم. تقويت تاكتيك ايجاد شكاف در دولت و ملت ايران با دفاع از حقانيت ملي برخورداري از انرژي هسته اي و مخالفت با صلاحيت دولت جمهوري اسلامي در نمايندگي اين حق ملي.
به  هرحال اين روزها پرونده هسته اي وارد مرحله نويني شده و در واقع پرونده ايران در دستور كار شوراي امنيت سازمان ملل متحد قرار گرفته است؛ هدفي كه واشنگتن به دنبال آن بود و ايران گريزان از آن. اما آيا واشنگتن از تصميم شوراي امنيت عليه ايران و در گام اول اعمال برخي تحريم هاي محدود عليه ايران به عنوان يك تصميم غايي حمايت مي كند يا تنها اين مقطع از پرونده را فرصت مناسب تري با بازي با دست برتر مي شمارد؟ به عبارت ديگر ،آيا رويكرد واشنگتن به مساله تحريم و تحت فشار قراردادن ايران در صحنه جهاني احساسي -خصمانه و ايدئولوژيك است يا عقلاني- رقابتي و منفعت محور؟ به نظر مي رسد اغلب تحليل هاي موجود در كشور مبتني بر گزينه نخست است.
از اين رو، واكنش ها نيز احساسي- خصمانه و ايدئولوژيك است. آنان كه با نام تحريم، لرزه بر اندامشان و رعشه بر لب هايشان مي افتد و آنان كه گويي تحريم بادي  است در دنياي طوفانزده بين الملل و هيچ واكنشي را برنمي انگيزاند در واقع در عالمي خارج از عالم سياست سير مي كنند و قواعد بازي را نمي شناسند.
تحركاتي كه امروز براي اجماع در تحريم صورت مي گيرد حاوي سيگنالهايي است كه عقل سياسي بايد در مقابل آنها واكنش نشان دهد نه عكس العمل. زيرا واكنش مبتني بر منطق؛ هدف و برنامه است ولي عكس العمل غريزي؛ ارضاعي و بي هدف است. اگر به فرض ممكن تحريم عملي شود باز هم اين قاعده جاري و ساري است و فرصت براي سياست خارجي كشور فراهم است اگر شناخته و بهره برداري شود. به نظر نگارنده كليد حل مناقشه هسته اي تغيير نگاه به اين بازي است. اين بازي تا زماني كه مبتني بر معادله بازنده - برنده تعقيب شود سامان نخواهد يافت، زيرا هم آمريكا قدرت بيشتري نسبت به ديگر بازيگران دارد و منطقي است كه از خواسته هاي خود چشم پوشي نكند و هم ديگر بازيگران بويژه ايران منافع غير قابل اغماضي دارند. درحالي كه اگر طرفين؛ معادله برنده - برنده يا بازي برد - برد را بپذيرند كار به پيش خواهد رفت.
هنر سياستمداري نيز اينجا خودنمايي مي كند. تلفيق و تركيب اين منافع و خواسته ها در فرمولهايي كه متضمن منافع طرفين باشد. وگرنه شعار دادن و ژست استقلال طلبي گرفتن و درشت گويي كردن از يك سو و زورگويي و دست و پنجه نشان دادن و تحريم و تهديد حمله نظامي و... از سوي ديگر آسان ترين كارهايي است كه با عقلانيت سياسي ارتباطي ندارد و از دست هر كس برآيد. اخبار و اطلاعاتي كه اين روزها در خصوص پرونده هسته اي منتشر مي شود حاكي از پيچيده تر شدن ابعاد اين قضيه است كه واكنش هاي سنجيده تر و در عين حال پيچيده تر را نيز ايجاب مي كند. طرف هايي در اين بازي موفق ترند كه صحنه بازي را سياه و سفيد نبينند و در دنياي خاكستري و سايه روشن سياست حركت كنند. خط قرمزها را با صراحت تعريف نكنند و براي خود در مواقع بحراني جاي مانور بگذارند.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |