دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۵
نگاهي به اهميت مشاركت شهروندان در مديريت شهري به انگيزه فعاليت شوراياري ها
نياز شهربه مديريت دوسويه
006291.jpg
كامبيز مصطفي پور
شايد بتوان از راه اندازي و آغاز فعاليت شوراياري ها به عنوان مهمترين تحول مديريت شهري ايران در يك سال گذشته نام برد.
شوراياري ها با پيگيري و اصرار دكتر قاليباف مبني بر محله محور شدن شهرداري و حمايت همه جانبه شوراي شهر تهران، به ويژه كميسيون فرهنگي و اجتماعي اين شورا به عنوان راهي براي افزايش مشاركت مردم در اداره شهر تهران آغاز به كار كرد و از سوي شماري از صاحب نظران به عنوان فراگيرترين نهاد دموكراتيك در كشور لقب گرفت. به همين بهانه ،در پي نوشتاري مي خوانيد درباره اهميت افزايش مشاركت داوطلبانه شهروندان در مديريت شهري.

ما در عصري زندگي مي كنيم كه پيشرفت هاي خيره كننده تكنولوژي به همان اندازه كه مسائل مبهم و پيچيده زندگي را حل نموده، مسائل مبهم و پيچيده بسياري را موجب شده است، گسترش چشمگير شهرنشيني در سال هاي اخير به ويژه افزايش جمعيت مهاجر در ابرشهري چون تهران، مسائل و معضلات بسياري را بر جاي گذاشته است. عليرغم اينكه پيشرفت هاي علمي راهكارهاي بسياري را در رفع مسائل و مشكلات شهري پيش روي مديريت شهري قرار داده است، اما هنوز هم مسائل و مشكلات حل ناشده بسياري وجود دارد كه ضرورت تغيير در نحوه مديريت شهري يكسويه به مشاركتي را بيش از پيش نمايان مي سازد، از سويي ديگر پيچيدگي هاي زندگي شهري كه لحظه لحظه آن آبستن تحول و دگرگوني است موجب شده، انبوه موضوعات، مشكلات، دغدغه ها و نيازمندي هاي شهري با ظرافت و دقتي خاص از هم تفكيك شود و انجمن ها و گروه هاي مشاركتي از شهروندان تحت عنوا ن انجمن هاي شوراياري محلات پيرامون موضوعات با اهدافي مشترك در مقياس محلات هم راستا شوند.
شهرداري هاي نوين در شهرهاي امروزي ديگر قادر نخواهند بود با روش هاي يكسويه در ارائه خدمات به شهروندان موفقيتي را حاصل نمايند، آنچه امروزه توسعه خدمات شهري در شهرداري ها را تضمين مي كند؛ مشاركت كليه شهروندان در فعاليت هاي شهري است، اين توسعه مي بايد لزوماً توسط مردم باشد و نه براي مردم، به عبارتي فرآيند مشاركت مهم است نه فرآورده آن كه انجمن هاي شورا ياري محلات نمونه بارز آن است .
به گفته ليدي جكسون شهرها مي توانند به اندازه يك بمب اتمي مرگبار باشند، آنها همه چيز را دگرگون مي سازند و زندگي انساني را بي وقفه درهم مي ريزند، اما همين شهرها مي توانند جايگاه جسارت و خطر كردن، شعور و پيشرفت باشند و به عنوان شتاب دهندگان همه زمانهاي تاريخي محسوب شوند. آن دگرگوني مرگبار اين پيشرفت مسرت بخش محصولي است از شيوه مديريت شهري كه آينده را براي شهر تهران و شهرنشينانش رقم خواهد زد. مديريتي مبتني بر مشاركت كليه اقشار شهروندان در اداره امور شهري، آينده اي با خوشبختي هاي رويايي براي شهر و شهرنشينان به ارمغان خواهد آورد و بي توجهي به اين سرمايه غني، از شهر دوزخي سرد و سياه خواهد ساخت.
اماسؤال اساسي اين است؛ چرا برخي مردم خود را براي مشاركت در امور شهر و محله درگير مي كنند و برخي از آن گناه گيري مي كنند.
رابرت دال درصدد ارائه دلايلي است كه چرا در اجتماعات امروزي سطح اطلاعات مردم بالاتر و حق رأي آنها وسيع تر و سيستم هاي سياسي دموكراتيك گسترده ترند، اما تعداد افراد بي تفاوت زياد است. او چندين دليل در قالب قضاياي روانشناختي رفتارگرايانه ارائه داده است:
۱ - اگر مردم در ارزيابي شان متوجه شوند پاداشي كه از درگيري در امور مشاركتي و سياسي به دست مي آورند از پاداش ديگر فعاليت ها كمتر است، تمايل كمتري به مشاركت خواهند داشت.
۲ - اگر مردم در بين شاخه ها و شقوق انتخابي پيش روي خودشان تفاوت بارزي احساس نكنند، كمتر تمايل به مشاركت خواهند داشت.
۳ - هرگاه مردم فكر كنند كه هر كاري كه در حوزه مشاركت و انتخاب نمايندگان بكنند نمي تواند منشا تغييرات گردد، هرگز در آن وارد نمي شوند.
۴ - هرگاه مردم فكر كنند بدون حضور آنها نيز نتيجه احتمالي مشاركت تأمين مي شود، احتمال مشاركت كم مي شود.
۵ - هرگاه مردم فكر كنند دانش و آگاهي شان محدودتر از آن است كه در مشاركت كارايي كافي داشته باشد، ترجيح مي دهند كمتر مشاركت نمايند.
۶ - هرگاه مردم فكر كنند كه پاداش مشاركت برايشان كمتر از هزينه اش است ترجيح مي دهند، مشاركت ننمايند.
ساموئل هانتينگتون معتقد است در كشورهاي در حال توسعه، مشاركت به طور اعم و مشاركت سياسي به طور اخص تابعي از تصميمات نخبگان حاكم و سياست هاي آنها قلمداد مي شود، به اين معني كه نخبگان براي تحكيم قدرت- استقلال ملي و اصلاحات اجتماعي يا كاهش نابرابري هاي اجتماعي- اقتصادي- مشاركت بخش هايي از جامعه را در سياست تشويق و تسهيل مي كنند. از نظر هانتينگتون ميزان مشاركت تابع دو عامل كلي است: نگرش ها و اولويت هاي نخبگان سياسي- وضعيت گروهها و انجمن ها و نهادهاي اجتماعي واسط در حوزه جامعه.
كسب منزلت بالاتر اجتماعي در فرد اين احساس را ايجاد مي كند كه براي تأثيرگذاري بر تصميم گيري  هاي عمومي توانمند است و همين عامل توانمندي ذهني ميزان مشاركت را افزايش خواهد داد. هانتينگتون برحسب ميزان و نوع مشاركت در نظام هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مدل هايي را تدوين مي كند شامل:
۱ - مدل سرمايه داري: در اين مدل بيشتر به نيازهاي سياسي يك طبقه نوظهور متوسط در چارچوب توسعه نهادهاي انتخاباتي و قانونگذاري توجه مي شود.
۲ - مدل مردم گرايي: در اين مدل تأكيد عمده بر مشاركت و تجهيز گسترده سياسي مردم و مساوات اقتصادي عليرغم پايين بودن ميزان رشد اقتصادي است.
۳ - مدل ليبرال: شرايط مادي مستعد، پذيراي هر نوع تغيير يا مسائل مختلف است و تلاش نظام همواره حل و فصل مشكلات ناشي از اين فرايند است.
۴ - مدل استبدادي : در اين مدل دولت حامل قدرت است و با استفاده از قدرت براي پشتيباني از طبقات پايين جامعه جهت حذف مشاركت طبقه متوسط استفاده مي كند.
۵ - مدل تكنوكرات: در اين مدل تأكيد بر نخبه گرايي و پايين بودن سطح مشاركت مردم است، در اين مدل از مشاركت مردم به نفع توسعه و رشد اقتصادي جلوگيري به عمل مي آيد.
دانيال لرنر به رابطه متقابل شهري شدن، سواد و وسائل ارتباطي جمعي توجه مي كند. به زعم او در جامعه سنتي؛ سواد، ميزان شهرنشيني و دسترسي به رسانه هاي جمعي و همگاني و نهايتا ارتباطات اجتماعي ضعيف تر هستند و در نتيجه مشاركت اجتماعي كمتر است اما در جامعه جديد به دليل حضور متغيرهاي مزبور، جامعه مشاركتي تر خواهد بود.لرنر از افراد بر حسب اينكه داراي تمايل به مشاركت هستند يك طبقه بندي چند بعدي ارائه مي دهد،  اين دسته بندي، ميزان دسترسي و استفاده از وسائل ارتباطي، زندگي در شهر يا جاي ديگر و باسوادي يا بي سوادي را مشخص مي كند. او شخصيت هاي فردي را برحسب نزديكي به متغيرهاي فوق به پنج دسته تقسيم مي كند:شخصيت مدرن- شخصيت انتقالي اول - شخصيت انتقالي دوم -شخصيت انتقالي سوم - شخصيت سنتي. جورج هومتر از متفكران تئوري مبادله در قضيه موفقيت، بيان مي كند: در مورد همه اعمالي كه اشخاص انجام مي دهند، غالباً اين گونه است كه هر عمل از يك شخص اگر مورد پاداش قرار گيرد، احتمال تكرار آن عمل به وسيله همان شخص، افزايش مي يابد .بر اساس آن قضيه، اگر شهروندان در يك پويش مشاركتي، منافع و پاداش دلخواه خود را دريافت كنند، احتمال اينكه آن كنش(پويش مشاركتي) تكرار شود، بيشتر است و هر چه فاصله زماني رفتار و پاداش كوتاه تر شود، احتمال تكرار آن رفتار، بيشتر خواهد شد.
ملوين سيمن معتقد است ساختار بوروكراسي جامعه مدرن،  شرايطي را ايجاد و ابقا كرده است كه در آن، انسان ها از يك سو نمي توانند عواقب و نتايج رفتارهاي خود را كنترل كنند و از سوي ديگر نحوه كنترل و مديريت جامعه و سيستم پاداش دهي اجتماعي نيز به گونه اي است كه فرد، بين رفتار خود و پاداش مأخوذ از سوي جامعه نمي تواند ارتباط برقرار كند و در چنين شرايطي، احساس انفعال و ازخودبيگانگي بر فرد مستولي مي شود و او را به كنشي منفعلانه و غيرمشاركتي وامي دارد. به نظر او 5نوع احساس ازخودبيگانگي قابل تمييز است.
۱ - احساس بي قدرتي:نوعي ازخودبيگانگي است كه فرد احساس مي كند در وضعيت هاي اجتماعي و كنش هاي مشاركتي، تاثيرگذار نيست. اين احساس از اين عقيده ناشي مي شود كه اداره شهر نه به خواست مردم، بلكه بنا بر سليقه و ميل اقليت قدرتمند اداره مي شود و مشاركت آنها در چارچوب ازپيش تعيين شده قرار خواهد گرفت و نفعي به حال اكثريت نخواهد داشت.
۲ - احساس بي معنايي: در اين حالت، فرد احساس مي كند كه هيچ راهنمايي براي انتخاب سلوك و عقيده خود ندارد و دچار شك و ابهام مي شود و نمي تواند در تصميم گيري، عقيده خود را با استانداردهاي موجود در جامعه وفق دهد و در اين حالت، شهروند در ميان باور و ناباوري به ميزان تاثيرگذاري مشاركت خود در تصميم گيري امور قرار گرفته و از خود عكس العمل نشان نمي دهد.
۳ - احساس بي هنجاري: حالتي است كه فرد، توسل به ابزار و وسايل نامشروع را تنها راه حصول به اهداف مطلوب خود فرض مي كند. اين احساس، هنگامي بروز مي كند كه فرد متقاعد شود تنها راه رسيدن به هدف، كنش هايي است كه مورد تاييد جامعه نيست. هنگامي كه ميان اهداف مطلوب و ابزارهاي حصول به آن تعارض پديد آيد، ابداع شيوه اي جديد خلاف هنجار جامعه، تنها شيوه اي است كه بروز مي كند.
۴ - احساس انزواي اجتماعي: اين احساس، مبين انفكاك فكري فرد از استانداردهاي فرهنگي و بيگانگي او از اهداف نظام اجتماعي است. شهروند به دليل عدم اطلاعات كافي بين اهداف شخصي و اهداف اجتماعي، تعارض وسيعي را احساس مي كند.
۵ - احساس ازخودبيزاري: حالتي است كه شهروند به جهت ناتواني ها در انجام فعاليت هاي مشاركتي، احساس ناخشنودي كرده و فعاليت هاي شخصي و فردي، برايش بيش از انجام وظايف شهروندي اهميت مي يابد.
بر اساس بررسي هاي به عمل آمده در خصوص طرز تلقي شهروندان منطقه اي از شهر تهران در ارتباط با مشاركت در اداره شهر، عوامل ذيل به عنوان موانع مشاركت در اداره شهر، شناسايي شده است:
- شهروندان از چگونگي و نحوه خدمات رساني شهرداري مطلع نيستند، لذا تمايل كمتري جهت مشاركت در اداره شهر دارند - شهروندان از نحوه تخصيص اعتبارات و بودجه شهري بي اطلاع هستند و آن را متناسب با نيازهاي اساسي خود نمي دانند؛ لذا تمايل كمتري در جهت مشاركت در اداره شهر دارند - شهروندان، خود را بسيار گرفتار مي دانند و فرصت لازم جهت مشاركت در اداره شهر را ندارند- شهروندان تصور مي كنند اگر هم مشاركت كنند، در تصميم گيري و نتيجه گيري تغيير چنداني حاصل نمي شود- شهروندان به دليل تعلق اجتماعي پايين نسبت به محله و احساس مالكيت كم بر اموال عمومي شهر جهت مشاركت در امور محله احساس نياز نمي كنند- شهروندان، شهرداري را جزو تشكيلات دولتي تصور كرده و نمي دانند كه شهر با پول خودشان اداره مي شود- شهروندان تصور مي كنند پاداش لازم ناشي از كنش مشاركتي خود را هرگز دريافت نخواهند كرد.

راپورت خبرنگار
تعطيلات نارنجي در خيابان هاي شلوغ
ابراهيم اسماعيلي
مثل بيشتر جمعه هاي ديگر، از همان اول صبح، متوجه نگاه هاي معنادار عيال بودم؛ مبني بر اينكه حالا كه بعد از يك هفته در خانه ماندن، يك روز تعطيلي پيش آمده، ما را بردار و بيرون ببر تا نفسي تازه كنيم. بنده حقير هم كه همواره بچه حرف گوش كني هستم، بعد از افطار به عهد و عيال، اعلان آمادگي دادم. آنها هم با عجله و خوشحالي آماده شدند تا بيرون برويم. دست آنها را گرفتم و بعد از يك پياده روي كوتاه و عبور از پل عابر پياده، منتظر تاكسي شديم. پارك ملت، آنقدرها هم دور نبود. بعد از 10دقيقه، يك خودرو مسافركش رسيد و سوار شديم و بدون ترافيك و دردسر، به خيابان ولي عصر رسيديم و حالا ديگر پارك ملت پيش روي ما بود. قصد نشستن نداشتيم؛ قرار بود به قدم زدني اكتفا كنيم و شامي بخوريم و برگرديم.
وارد پارك شديم و بعد از قدري پياده روي، با ديدن تابلو جاده تندرستي به سمت راست رفتيم. داشتيم در مورد تندرستي گفت وگو مي كرديم كه ناگهان پاي عيال روي پله اي ليز خورد و حسابي ناكار شد. خواستم بگويم زن! چرا حواست را جمع نمي كني؟ كه چشمم به پله ها افتاد؛ سنگ هاي مرمر، به شدت صيقلي و خيس آب بود و ممكن بود اين بلا را سر هر كس ديگري هم بياورد. به هر زحمتي بود، عيال را به نيمكتي رسانديم و بعد از كمك هاي اوليه، تصميم بر اين قرار گرفت كه باتوجه به مشكل پاي ايشان، با تاكسي جايي برويم و شامي بخوريم و برگرديم ولي يك مشكل نه چندان كوچك وجود داشت؛ مأموران محترم اداره راهنمايي ورانندگي، خيابان ولي عصر را از چهارراه بزرگراه نيايش(اسفنديار) به طرف بالا بسته بودند و حالا شما حساب كنيد كه ما بايد با وضعيت موجود، فاصله بين پارك ملت تا چهارراه را هم با پاي پياده طي مي كرديم. حالا قرار بود از چهارراه اسفنديار به سمت ميدان ونك سوار تاكسي شويم ولي در نظر بگيريد كه خيل عظيمي از شهروندان در قسمت بالايي خيابان ولي عصر كه بسته شده بود، ماشيني نيافته بودند و همه سر چهارراه جمع شده بودند تا تاكسي ها يا خودروهاي مسافركش، ناز كنند و ساز دربست را كوك بفرمايند. باز هم دقايق زيادي معطلي و بالاخره يك خودرو شخصي رسيد و ما را با گرفتن 750تومان كرايه، به مقصد(حوالي پارك ساعي) رساند.
شام را كه جاي شما خالي نوش جان كرديم، قصد برگشتن به سرمان افتاد. يك تاكسي زرد سمند خوشگل بوق زد و من هم به رغم سابقه نه چندان خوش قبلي از اين نوع تاكسي، مسير را گفتم و بعد از اينكه خاطرم جمع شد كه از تاكسي متر خبري نيست، سوار شديم. پس از رسيدن به مقصد، راننده 1200تومان كرايه طلب كرد. هر چه توضيح دادم كه اين طورها هم نيست، آقاي راننده كه قدري هم زيادي جدي نشان مي داد، گفت همين است كه من مي گويم: نفري 200تومان از ساعي تا ونك و نفري 200تومان هم از ونك تا سر اسفنديار .اما نتيجه گيري هاي اخلاقي و... از اين حكايت ساده، چندان هم كم و غيرجذاب نيست؛ اولاً اينكه وقتي روز جمعه است، خيلي چيزها تعطيل است و خيلي افراد، خيلي كارها كه دلشان مي خواهد را انجام مي دهند؛ حتي پس دادن بقيه كرايه و عمل به نرخ كرايه ها هم از سوي راننده ها تعطيل مي شود.
دوم بايد گفت كه با اين اوضاع كرايه تاكسي(مستحضر باشيد كه من براي يك گردش شبانه كاملاً نزديك، حدود 4هزار تومان كرايه تاكسي پرداخت كردم) بهتر است ما هم بي خيال آلودگي و ترافيك و... شويم و به هر ترتيبي كه هست، يك ابوقراضه خريداري فرموده، خيابان هاي شهر را با آن آلوده كنيم. انتظار نداريد كه در خطوطي كه اتوبوس نيست يا در ساعاتي كه اين وسيله دوست داشتني همچون ستاره سهيل ناياب است، ما كراماتي به خرج داده و از آن استفاده كنيم؟ مترو هم ايضا!
سومين نتيجه به دست آمده، اين است كه اصلاً نبايد به تابلوهاي شهري اعتماد كرد و اگر جايي ديديد كه نوشته شده جاده تندرستي فكر نكنيد همه شرايط و امكانات به گونه اي فراهم شده كه شما آسيب نبينيد؛ براي سلامت شما تضمين چنداني وجود ندارد.
به عنوان نكته چهارم، يك توصيه اساسي دارم؛ به جاي اينكه بخواهيد دل خانواده را با به گردش بردن آنها به دست آوريد، ابتدا برآورد كنيد كه آيا نتيجه حاصله چندان خوشايند خواهد بود يا نه.

اعداد اساسي
۱۵‎/۰۰۰‎/۰۰۰
گروه شهري- با افزايش 30 درصدي سفرهاي آموزشي از اول مهر امسال، ركورد تعداد سفرهاي درون شهري در پايتخت به 15 ميليون سفر روزانه رسيد.
روند فرآيند سفرهاي درون شهري كه همه ساله همزمان با بازگشايي مدارس تشديد مي  ژشود، نتيجه طبيعي رشد توليد خودرو و افزايش ميزان جمعيت است و با اجرايي شدن ساز و كارهايي مانند خدمات الكترونيك به منظور امكان عدم مراجعه حضوري شهروندان به شهرداري، بخشي از اهداف "شهر الكترونيك" در مديريت شهري تهران محقق شده است.
ثبت  ژنام اينترنتي مجوزهاي طرح ترافيك بدون نياز به مراجعه مستقيم به سازمان ترافيك از جمله مصاديق اين سياست است، در حالي كه سوپرماركت ژها و فروشگاه هاي محلي با يك تلفن انواع خدمات و كالاها را به اهالي محل تحويل مي  ژدهند، جاي تاسف دارد كه بسياري از دستگاه  ژهاي اجرايي براي انجام بديهي  ژترين وظايف و ارائه ساده   ژترين خدمات نيز شهروندان را مجبور به حضور فيزيكي در مراكز خود مي ژكنند.
ضرورت استفاده از تجربيات كشورها و شهرهاي پيشرفته جهان در زمينه ارائه خدمات بدون مراجعه حضوري ، نشان مي دهد دستگاه هاي خدماتي بايد به نحوي امكانات و تسهيلات خود را توسعه دهند كه مردم امكان استفاده از خدمات آنها را بدون نياز به مراجعه مستقيم داشته باشند.
تغيير تدريجي رفتار شهروندان از طريق افزايش سطح آگاهي  ژهاي عمومي و ارتقاي فرهنگ ترافيك در جامعه امري ضروري است، البته نبايد از خاطر برد انتقال آموزه  ژهاي شهروندي به تنهايي و بدون اعمال قوانين بازدارنده از كارآيي چنداني برخوردار نيست.
جامعه ما در حوزه فرهنگ ترافيك با آسيب هاي جدي و نارسايي  ژهاي فراواني روبرواست و بازدارندگي مقررات و برخورد قاطع با افراد متخلف مكمل اقدامات فرهنگي است، در صورت رعايت قوانين و رفتار ترافيكي مطلوب، وضعيت ترافيك تهران تا 30 درصد بهبود خواهد يافت.
۱۴۰۵
۱۴۰۵ رقم سالي است كه در آن پروژه سيستم فاضلاب پايتخت به پايان خواهد رسيد. فاز يك پروژه فاضلاب تهران كه حدود 2500 كيلومتر شبكه فاضلابي را شامل مي شود با پيشرفت 90 درصدي در اجراي شبكه و تصفيه خانه سال آينده به بهره برداري مي رسد.
هرچند قرار است كل پروژه سيستم فاضلاب تهران بايد تا سال 1405 به پايان برسد، اما اين موضوع بستگي به ميزان اعتبارات تخصيص يافته به بخش فاضلاب در آينده دارد، اگر منابع مالي در اختيار شركت فاضلاب تهران قرار گيرد طبق زمان بندي طرح به پايان خواهد رسيد.
تا كنون در حدود 310 ميليارد تومان به قيمت دفتري كه به قيمت روز 450 ميليارد تومان مي شود براي احداث شبكه فاضلاب تهران در نظر گرفته شده است و كل اعتبار لازم براي احداث شبكه 2600 ميليارد تومان است كه براي تكميل آن به 2350 ميليارد تومان ديگر نيازمنديم.
اين اعتبارات تاكنون از منابع عمومي دولت تامين نشده است و منابع لازم مربوط به وام از بانك جهاني و فروش انشعاب تامين مي شود و در طول پروژه 400 ميليون تومان از منابع عمومي دولت استفاده كرده ايم اين در حاليست كه دولت براي امسال و سال هاي آينده با توجه به لزوم ايجاد شبكه فاضلاب در صدد كمك برآمده است، علت كندي احداث شبكه فاضلاب محدوديت منابع مالي است.در ايران شرايط براي اجرا از نظر دانش، تخصص و نيروي انساني و ظرفيت كاري فراهم است ولي با توجه به اينكه فاضلاب از زيرساخت هاي شهري محسوب مي شود اجراي آن بعد از احداث شهر معضلات بسياري دارد.
در زمينه مشكلات فني گاه وجود شبكه مترو و ديگر زيرساخت هاي شهري احداث فاضلاب را دچار مشكل مي كند كه با هماهنگي هاي انجام شده همگي حل شده اند.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |