پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵
گفت و گو با حجت الاسلام حسين ابراهيمي ، عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز
ركن تأثيرگذار
006741.jpg
حامد چهاردوري
خبرگان رهبري نهادي است كه پس از استقرار جمهوري اسلامي ايران پيش بيني شد تا انتخاب مجتهد جامع شرايط براي رهبري نهادينه گشته و ضمن انتخاب رهبري نظام، بر استمرار شرايط او نظارت داشته باشد. هر چند انتخابات گذشته اين مجلس مهم چندان حساسيت زا نبود و برخي تحليل گران بر اين باورند كه دوره چهارم خبرگان كه انتخاباتش 24 آذر ماه برگزار مي شود از سه دوره پيشين مهمتر است.
حجت الاسلام حسين ابراهيمي، عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز معرفي بهترين ها را وظيفه احزاب و گروه هاي مرجع روحاني مي داند. او هم مقبوليت مردمي را متضمن مشروعيت جمهوري اسلامي دانسته و خبرگان را نماد اعلاي اين اصل مي داند. رئيس مركز رسيدگي به امور مساجد اظهار اميدواري مي كند مساجد برجسته ترين نقش را در تشويق و ترغيب مردم در انتخابات پيش رو ايفا نمايند البته او مي گويد كه اجازه نخواهد داد مساجد در راستاي منافع سياسي  افراد يا جناحها به كار گرفته شود.

* به عنوان اولين سؤال ارزيابي خود را از جايگاه مجلس خبرگان رهبري در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران براي خوانندگان ما بفرماييد؟
- مجلس خبرگان رهبري اساس و بنيان و يگانه حافظ نظام و انقلاب در سخت ترين شرايط است. روزي كه حضرت امام(ره) از دنيا رفتند بيگانگان و دشمنان انقلاب پپش بيني و تحليل هاي مختلفي را مطرح مي كردند. برخي سقوط انقلاب و به هم ريختگي كل نظام را حتمي مي دانستند و برخي نيز اختلافات داخلي را پيش بيني مي كردند. اما آنچه نظام را در آن شرايط حساس تثبيت و زحمات حضرت امام خميني را نهادينه و حفظ كرد مجلس خبرگان رهبري و انتخاب و تصميم گيري به موقع و عالمانه اين مجلس بود.
اگر خبرگان در آن موقعيت در مورد انتخاب رهبري تصميم درستي اتخاذ نمي  كردند شايد اكنون در كشور با مشكلات جدي كه نمونه آن را در عراق و افغانستان شاهد آن هستيم مواجه بوديم. به طور كل مي توان اذعان كرد مجلس خبرگان رهبري مهمترين و تأثيرگذارترين نهاد در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران و ناجي، حافظ و مركز اطمينان و آرامش نظام در مقابل حوادث و طوفانهاست.
* به نظر شما آيا از آغاز انقلاب اسلامي تاكنون در مورد جايگاه و نقش مجلس خبرگان رهبري در حد قابل قبول و شايسته به مردم اطلاع رساني شده است؟
- خير. قصور و كوتاهي در رابطه با معرفي جايگاه و نقش مجلس خبرگان رهبري در نظام جمهوري اسلامي ايران به مردم قطعي است.
متأسفانه از آغاز تشكيل مجلس خبرگان رهبري و پس از گذشت اين مدت طولاني از فعاليت آن، در مورد جايگاه و وظايف مجلس خبرگان يا اطلاع رساني صورت نگرفته است و يا بسيار اندك بوده است. در صورتي كه اطلاع رساني در حد شايسته و مناسب با شأن مجلس خبرگان انجام مي گرفت به طور قطع شاهد حضور و اشتياق بيشتر مردم براي نقش آفريني در انتخابات مجلس خبرگان رهبري بوديم همانطور كه در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و انتخابات رياست جمهوري شاهد هستيم.
البته مجلس خبرگان به دليل ماهيت ويژه و تخصصي و به دليل اين كه در مقاطع خاص نقش آفريني مي كند به طور طبيعي از اذهان دور مي ماند، اما نهادهاي مرتبط نظير رسانه ها، صاحبان انديشه و فكر و همچنين خود مجلس خبرگان مي توانستند با تبليغ مردم را نسبت به جايگاه اين مجلس حساس كنند تا شاهد حضور معنادارتري از آنان در انتخابات باشيم.
* احزاب و گروه هاي موسوم به مرجع چه نقشي در انتخابات مجلس خبرگان رهبري بر عهده دارند؟
- احزاب و گروه ها در انتخابات خبرگان رهبري در چند زمينه مي توانند به ايفاي نقش بپردازند. اولين وظيفه معرفي بهترينها به مردم است. گروه هاي مرجع مي توانند با بررسي هاي دقيق بهترينها را از نظر علمي و مقبوليت به مردم معرفي كنند. بايد تأكيد كنم كه در مجلس خبرگان كساني كه در بين مردم به درستي عقل، صحت رفتار و دانايي معروفند و از مقبوليت برخوردارند از ارجحيت برخوردار هستند. وظيفه دوم گروه هاي مرجع و احزاب آن است كه مردم را براي حضور پرشورتر در عرصه انتخابات ترغيب كنند زيرا هر چه حضور و مشاركت مردمي بيشتر باشد مجلس خبرگان رهبري از قدرت و مقبوليت بيشتر و به عبارت ديگر از مشروعيت بيشتري برخوردار خواهد بود. سومين وظيفه آن است كه بزرگان و سران احزاب و بويژه گروه هاي مرجع از هم اكنون در عرصه عمومي حاضر شوند و با سفرهاي استاني و در سطح شهرستانها به تبيين و تبليغ جايگاه و اهميت مجلس خبرگان رهبري در بين مردم بپردازند.
* اشاره كرديد كه به هر ميزان حضور مردم در صحنه انتخابات خبرگان پرشورتر باشد، مقبوليت و به تبع آن مشروعيت مجلس خبرگان افزايش مي يابد. آيا به نظر شما مقبوليت مردمي متضمن مشروعيت است؟
- مبناي نظام و انقلاب ما جمهوري اسلامي است به اين معنا كه جمهوريت و اسلاميت دو اصل جدايي ناپذير در ساختار جمهوري اسلامي ايران هستند و هر كس در صدد جدايي اين دو اصل از يكديگر بيايد اشتباه بزرگي را مرتكب شده است. ايجاد شريعت به دست خداوند متعال است و ما مجري دستورات خدا هستيم اما اين شريعت اگر توسط مردم حمايت نشود بروز و ظهور خارجي و عملي پيدا نخواهد كرد. مردم اگر حضور نداشته باشند پيامبر نيزنمي تواند ايفاي نقش كند، چه اين كه پيامبران بسياري آمدند و مردم قبولشان نكردند، به همين دليل نيز اثري از شريعتشان هم باقي نمانده است.
هنر بزرگ امام خميني(ره) اين بود كه توانست دين و مردم را با يكديگر مرتبط كند زيرا اگر مردم به صحنه نيايند شريعت در عالم ذهن باقي مي ماند و تحقق عملي پيدا نمي كند. اين حضور مردم است كه شريعت را در جامعه محقق مي كند، به رهبري توان مي دهد و مي تواند خبرگان را فعال كند. به همين دليل حضور و مشاركت مردم در انتخابات بسيار پراهميت و معنادار است.
* خبرگان رهبري به چه نحو رهبر جامع الشرايط را تعيين مي كنند؟ آيا از بين گزينه هاي موجود انتخاب مي  كنند و يا فرد داراي شرايط لازم را كشف مي كنند؟
- خبرگان رهبر را كشف مي كنند. در حقيقت با تطبيق ملاكهاي تعيين شده، از بين واجدين شرايط تنها شخص مورد نظر را انتخاب مي كنند و اين انتخاب به معناي كشف است.
* كانديداهاي مجلس خبرگان رهبري بايد تعيين صلاحيت شوند يا احراز صلاحيت؟
- طبق قانون اساسي، شوراي نگهبان موظف به احراز صلاحيت كانديداهاي انتخابات خبرگان رهبري است و اين امر توسط فقهاي شوراي نگهبان قانون اساسي صورت مي گيرد.
* انتخابات مجلس خبرگان رهبري از ويژگي خاصي برخوردار شده است و آن هم تجميع با انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستاي كشور است. آيا تجميع مشكلي را براي انتخابات خبرگان رهبري در بحث نظارت يا اجرا به وجود مي آورد؟
- اصل تجميع مسأله خوبي است و فوايد بسياري نظير صرفه جويي در زمان و بودجه كشور و همچنين كاهش تأثير منفي  برگزاري انتخابات بر نحوه عملكرد سازمانها و اداره كشور به همراه دارد اما در كنار تجميع، تناسب نيز لازم و ضروري است. تناسب انتخابات خبرگان رهبري با انتخابات مجلس شوراي اسلامي يا انتخابات رياست جمهوري بسيار بيشتر از شوراهاست و اين تناسب بايد به طور قطع در تجميع مورد توجه قرار گيرد.
* آيا بحث افزايش مدت زمان مجلس خبرگان از 8 به 10 سال به منظور ايجاد تناسب در تجميع انتخابات خبرگان رهبري در دوره هاي آينده انجام شده است؟
- بله. اين بحث هم اكنون در مجلس خبرگان مطرح است كه به منظور ايجاد تناسب در تجميع، مدت زمان مجلس خبرگان رهبري از 8 سال به 10سال افزايش يابد و ايجاد تناسب در صورت تحقق به طور قطع در افزايش حضور مردم و حفظ شأن هر يك از انتخاباتها مؤثر خواهد بود.
* انتخابات مجلس خبرگان قرار است در دوره هاي آينده با كدام انتخابات تجيمع شود؟
- با توجه به بررسي هاي صورت گرفته به احتمال زياد انتخابات مجلس خبرگان رهبري در دوره هاي آينده با انتخابات مجلس شوراي اسلامي تجميع خواهد شد.
* حضور زنان و متخصصان غيرروحاني به عنوان كانديدا در انتخابات مجلس خبرگان رهبري را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- در قانون اساسي با صراحت اشاره شده است كه كانديداي خبرگان بايد از تخصص ديني برخوردار باشد به اين معنا كه بتواند رهبر را از بين فقيهان واجد شرايط انتخاب كند. حال كه تخصص به اين معناست كه كانديداي خبرگان بايد فقيه شناس باشد، طبعاً  بايد اسلام شناس نيز باشد و اگر كانديداي اسلام شناس وجود داشته باشد، مي تواند كانديدا شود زيرا قيد لباس روحانيت براي كانديداتوري در قانون مطرح نيست. در مورد بانوان نيز قيدي در قانون وجود ندارد كه نتوانند در انتخابات كانديدا شوند.
* با توجه به نگاه ويژه گروه هاي مختلف اصولگرايان به ليست ارائه شده از سوي جامعتين، آيا جامعتين به ليست مشترك دست پيدا كرده اند؟
- در جامعتين مشكل تفرق براي ارائه ليست واحد انتخاباتي وجود نخواهد داشت. مواردي اختلاف وجود داشته است كه تا زمان ارائه ليست اين اختلافات رفع خواهد شد. تقريباً اغلب بزرگاني كه اكنون در مجلس خبرگان رهبري حضور دارند، نظير آيت الله هاشمي رفسنجاني و مصباح يزدي در ليست واحد جامعتين گنجانده شده اند و البته افراد جديدي نيز به ليست اضافه شده است.
* به عنوان رئيس مركز رسيدگي به امور مساجد، بفرماييد مساجد در زمان انتخابات چگونه فعاليت خواهند كرد؟
- ما دو وظيفه مهم بر عهده داريم. در اولين گام تمام توان و امكانات را به كار خواهيم گرفت تا مساجد برجسته ترين نقش را در ترغيب و تشويق مردم به منظور حضور پرشور در انتخاباتهاي پيش رو ايفا كنند و در گام دوم نيز با بيان ملاكها و معيارهاي افراد اصلح با تكيه بر مباني برخاسته از تعاليم عاليه اسلام، رهنمودهاي امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري،  بهترين ملاكهاي خبرگان و افراد شايسته را براي عضويت در شوراهاي اسلامي شهرها، براي مردم تبيين خواهيم كرد.
* آيا كانديداهاي انتخابات مي توانند از پتانسيل مساجد براي تبليغات خود استفاده كنند؟
- تأكيد بر اين نكته ضروري است كه به طور قطع اجازه نخواهيم داد افراد، احزاب يا ليستهاي مختلف از مساجد در راستاي منافع سياسي بهره برداري كنند اما كانديداها مي توانند براي معرفي خود به مردم از مساجد استفاده كنند و ما نيز به آنها كمك خواهيم كرد.

تأملي به مبارزات سياسي و مسلحانه شهيد سيدعلي اندرزگو
مردي براي مبارزه
006744.jpg
محمدرضا اسدزاده
ستاره اي كه سينه سياه شب ستم را مي دريد و خواب اهريمنان را مي ربود، مبارز نستوهي بود كه طنين گامش و هيبت نامش، لرزه بر اندام صاحب منصبان رژيم پهلوي انداخته بود.
شيخ عباس تهراني، دكتر سيد حسين حسيني، ابوالقاسم واسعي، عبدالكريم سپهري نيا، ابوالحسن نحوي، جوادي و ... اينها همه نام  هاي يك نفر بود با چهره هايي گوناگون و مشاغلي مختلف از خروس بازي تا تاجري و بساز و بفروشي و طبابت و فرش فروشي و بقالي و ... همه در يك راه و يك مسير.
دليرمرد فداكار انقلاب اسلامي ايران، خط سرخ مبارزه را براي احياي احكام اسلام پيمود و زندگي خود را در راه جهاد في سبيل الله ايثار كرد و مصداق اتّم مهاجر الي الله بود.
ادعاي داشتن اطلاعات كامل از كم و كيف فعاليت هاي سياسي، اجتماعي و مبارزاتي شهيد سيدعلي اندرزگو از طرف هر كس كه باشد، ادعايي بي اساس است. چرا كه او در نهايت پنهان كاري،  به فعاليت  پرداخت و به فراخور ظرفيت وجودي هر كسي كه همراهش بود، با او فعاليت كرد. او با روش هاي ويژه خود سال ها دستگاه ساواك پهلوي را با تمام امكانات ناكام و سردر گم گذاشت. او با نداي دعيتم الي ضيافه الله در هجدهم ماه رمضان 1357 هجري قمري متولد شد و با همان ندا نيز در غروب نوزدهم رمضان 1357 هجري شمسي جام شهادت نوشيد و در اين راه مصداق في الارض مجهولون و في السماء معروفون بود. سيدي كه يك فرد نبود تا بتوان مجموع فعاليت هاي او را در يك فرد جمع كرد، بلكه او در طريق جهاد، يك ملت بود و بي شك اين نوشتار در سالگرد شهادتش، هرگز نمي تواند گوياي تمام زواياي زندگي مبارزاتي آن شهيد والامقام باشد.

ظلم ستيزي و عدالت گستري
عصري كه ايران، دستخوش حوادث بسيار بود، از جنبش ملي شدن نفت، تغيير دولت ها، حكومت نظامي هاي مكرر در تهران، تا اعدام انقلابي هژير به دست سيد حسين امامي و نيز اعدام امامي، تبعيد و بازگشت آيت الله كاشاني، تعطيلي بازار تهران و ... نوجوان سيزده ساله اي كه سري پرشور داشت اما مباني ظلم ستيزي را در محضر علماء راستين و بزرگان دين آموخته بود، روزي در دروازه دولت تهران عليه حكومت شاه فرياد كشيد. آن چنان كه او را با زور به خانه بردند و برادرش به سبب آشنايي با مأموران كلانتري وساطت او را كرد.
از اوان كودكي آثار نبوغ در سيماي او هويدا بود و رفتارش حكايت از هوش و ذكاوت سرشار داشت. از همان ابتدا خود را براي مبارزه اي همه جانبه به وسعت ايران و انجام رسالتي بزرگ آماده مي كرد. او كه تحصيلات كلاسيك با شرايط آن روز را براي اين منظور كافي نيافته بود، براي فراگيري دروس حوزوي به مسجد محل شتافت و در نزد اساتيدي چون حجج اسلام آقايان بروجردي و ميرزا علي اصغر هرندي به تلمذ پرداخت. پس از آن بنا به شرايطي كه بعد از اعدام انقلابي حسنعلي منصور براي او فراهم شد،ابتدا مدتي به قم رفت و پس از مدت زماني، راهي نجف اشرف شد و پس از بازگشت از عراق، مجدداً  در حوزه علميه قم، به تحصيل پرداخت. در اين مدت از محضر آيت الله مشكيني و مكارم شيرازي در درس تفسير و اخلاق بهره ها برد و از محضر آقاي دوزدوزاني، قوانين لمعه را فرا گرفت.
سيد علي اندرزگو كه با نام شيخ عباس تهراني و با عمامه اي سفيد در حوزه علميه قم رحل اقامت گزيده بود، به علت فعاليت هايي كه داشت مورد شناسايي قرار گرفت. از آن پس از لباس روحانيت خارج شد و به چيذر - محله اي نزديكي شميران- آمد و در مدرسه اي كه توسط حجت الاسلام سيد علي اصغر هاشمي تأسيس شده بود، پناه گرفت و در آنجا تحصيل دروس حوزوي را ادامه داد. ولي دست تقدير پس از چند صباحي، مجدداً  او را آواره ديار غربت كرد تا پس از رفت و آمدهاي طاقت فرسا براي مبارزه به افغانستان و لبنان و سوريه و ... رفت و بالاخره در كنار حريم رضوي سكني گزيد.
شهيد اندرزگو در مشهد نيز در درس مرحوم اديب نيشابوري حاضر شد و بنا به نقل همسرش، در مدت 5 سال از محضر ايشان استفاده ها كرد و در حسينيه اصفهاني ها در بازار سرشور نيز در درس آقاي موسوي شركت كرد.
ليست كتب خطي و قديمي ايشان كه توسط ساواك ضبط شده است، نشانگر علاقه مندي وافر و دقت خاص او در آموختن بود و در كنار مبارزه، تعداد كتاب هايي كه خريداري مي كرد، يكي از دلايل تعجب بعضي از مرتبطين او بود. به شعر و خصوصاً  اشعار مذهبي علاقه اي وافر داشت و علاوه بر امر تبليغ و تحصيل، به تدريس نيز همت مي گمارد. تنها دغدغه  او در تمام دوران زندگي اش پياده شدن احكام قرآن و اسلام و عدالت گستري و ظلم ستيزي بود و اين مسأله به خوبي از مجموعه عناوين كتاب هاي شخصي او نيز مشهور بوده است.
سال هاي مبارزه
فعاليت هاي سياسي و مبارزاتي سيد علي اندرزگو را مي توان به چهار گروه اصلي تقسيم كرد. اول فعاليت هاي وي با گروه فداييان اسلام، دوم همكاري جدي با هيأت هاي مؤتلفه اسلامي، سوم سازماندهي تشكيلاتي با نام حزب الله و ديگر همكاري با سازمان اوليه مجاهدين خلق كه اگر چه در آغاز مورد حمايت مالي و فكري مذهبيون و روحانيت بود اما بعد به دليل انحرافات آشكار از مسير انقلاب اسلامي خارج شد و گروهك منافقين را شكل داد و پس از آن سيد يكي از چهره هايي بود كه عليه بيانيه تغيير مواضع ايدئولوژي سازمان نقد نوشت.
از فداييان تا مؤتلفه
سيد علي، نسبت به فداييان اسلام و شهيد سيد مجتبي نواب صفوي ارادتي خاص داشت و در جريان مبارزات آنان قرار گرفته بود. پس از شهادت نواب صفوي او يكي از كساني بود كه با حضور بر سر مزار او، پيمان بست كه راه نواب را ادامه دهد.
بعدها با شكل گيري جمعيت هاي مؤتلفه اسلامي كه خاستگاه آن، هيأت هاي مذهبي و بازاريان مؤمن تهران بود و متوليان آن از مبارزان سال هاي دور مبارزه و بعضاً با شهيد نواب صفوي و جمعيت فداييان اسلام سهيم بودند، مسير مبارزاتي او ادامه پيدا كرد. سيد علي نيز كه در بازار تهران در مغازه برادرش به صندوق سازي اشتغال داشت، به هيأت  شهيد حاج صادق اسلامي كه يكي از هيأت  هاي تشكيل دهنده مؤتلفه بود، راه يافت و در پخش اعلاميه امام خميني(ره) به فعاليت پرداخت. سيد در ارتباط تشكيلاتي خود به عنوان رابط شهيدان بخارايي، صفار هرندي و نيك نژاد با شهيد صادق اماني وارد عمل شد و در شاخه نظامي هيأت مؤتلفه به فعاليت پرداخت.
نقش او در ترور نخست وزير
مهمترين اقدام نظامي تشكيلات مؤتلفه اسلامي طراحي اعدام انقلابي حسنعلي منصور- نخست وزير وقت و طراح لايحه كاپيتولاسيون- بود. در اين كار كه پس از اخذ فتواي آيت الله ميلاني انجام گرفت، مسئوليت ها تقسيم شد. نقش شهيد اندرزگو، به عنوان ناظر و تمام كننده، تعيين شد تا اگر گلوله هاي شهيد بخارايي به منصور اصابت نكرد، او كار را تمام كند. همسر شهيد درباره نقش او پس از انجام عمليات مي گويد: سيد علي با مهارتي هر چه تمامتر كار را شروع كرد و خودش را جلوي ماشين يكي از پليس ها مي اندازد و مأموران به خيال اين كه او را زير گرفته اند دستپاچه شده و نظم حركت آنها به هم مي خورد و اتومبيل منصور گير مي كند.
با دستگيري محمد بخارايي و دوستان همرزمش و به شهادت رساندن آنها توسط رژيم، سيد علي اندرزگو اقدام به فرار مي كند و غياباً محكوم به اعدام مي شود و از آن پس زندگي مخفي و مهاجرت هاي پي درپي او آغاز مي شود. زيركي ها و مهارت هاي نظامي و عملياتي سيدعلي در اين سال ها به اندازه اي بود كه با وجود دستور مستقيم شاه و اقدام گسترده نيروهاي اطلاعاتي ساواك و شهرباني، هرگز به دام رژيم نيفتاد و حتي در همان دوران نيز به اقدامات سياسي و تشكيلاتي ديگري همت گمارد.
از حزب الله تا مجاهدين و منافقين
شهيد اندرزگو در اين سال ها با نهايت پنهان كاري به فعاليت هاي تبليغي، مبارزاتي و تشكيلاتي ادامه داد. او كه با نام شيخ علي تهراني شناخته مي شد و نيز لباس روحانيت نمي پوشيد، با همكاري فردي به نام محمد مفيدي به سازماندهي تشكيلات حزب الله پرداخت و با تأمين اسلحه و طرح هاي اطلاعاتي، به اقدامات آشكار و خصوصاً زيرزميني عليه رژيم شاه روي آورد. يكي از اقدامات نظامي ديگر در اين دوره اعدام انقلابي تيمسار طاهري بود كه در پي آن محمد مفيدي دستگير شد و اندرزگو نيز از تهران به قم نقل مكان كرد. پس از آن سيدعلي كه در جلسات مذهبي مسجد هدايت و مكتب توحيد با احمد رضايي آشنايي داشت، با تشكيلات اوليه مجاهدين كه مورد تأييد روحانيت بود ارتباط برقرار كرد.
سيدعلي اندرزگو در ابتدا وقتي ديد تشكيلاتي با نام سازمان آزاديبخش ايران كه بعدها به نام مجاهدين خلق ايران شناخته شده شكل گرفته و افراد اوليه از جوانان مذهبي با انديشه هاي اسلامي و انقلابي هستند، همكاري خود را با آنان آغاز كرد. طبق اسناد تاريخي تدوين شده توسط وزارت اطلاعات، سيد علي يكي از كساني بود كه هم در جذب نيرو براي سازمان فعال بود و هم امكانات مالي و تسليحاتي براي آنان فراهم مي كرد و هم به حمايت آنان برخاسته بود. اما از سال 49 و 50 كه آثار انحرافات فكري در سازمان نمود پيدا كرد، يكي از اولين منتقدان جدي اين گروه كسي نبود جز شيخ عباس تهراني- يعني همان سيدعلي اندرزگو- او تفكراتي همچون تكيه بر فقر، زندگي كارگري و تحليل هاي طبقاتي و ماركسيستي را به باد انتقاد شديد گرفت و از چهره هاي سازمان مي خواست كه تأكيد آنها بايد بر پياده شدن احكام دين و قرآن باشد. (گفتني است اين مناظرات در اسناد ساواك بين شهيد اندرزگو و بعضي افراد سازمان موجود است) با علني شدن مواضع التقاطي و ماركسيستي سازمان در سال 54، شهيد اندرزگو عليه مواضع ايدئولوژيك منافقين نقد نوشت و كمك هاي مالي و تسليحاتي خود را براي اين تشكيلات قطع كرد. همين امر موجب شد تا نام او در فهرست حذف فيزيكي و ترور منافقين قرارگرفت. شامه قوي و تفكري با بنيان هاي اصيل ديني در وجود سيدعلي، همواره او را در مسيري قرار مي داد كه هر عملش در مسير اسلام و مبارزات اسلامي عليه ظلم و حكومت ستمشاهي باشد. اما از اين به بعد پس از كشته شدن دوستان و سال ها فعاليت  پنهاني، زندگي در غربت را تحت فشارهاي شديد ساواك آغاز كرد.
شهادت با زبان روزه
از زماني كه سابقه اي به نام سيدعلي اندرزگو در پرونده هاي دستگاه هاي امنيتي تشكيل شد، ساواك در هر زمان و مكاني مترصد دستگيري او بود. دستور مستقيم شاه مبني بر مفتوح بودن پرونده ترور منصور و دستگيري سيد علي اندرزگو، آنان را در اين تصميم مصمم تر مي كرد و در اين سال ها نيروهاي امنيتي چندين سال، اين پرونده را تعقيب كردند. سپس سال 57 در حالي كه انقلاب اسلامي به نقطه هاي اوج خود رسيده بود، با دستگيري چند تن از مرتبطين سيد توسط كميته ضدخرابكاري تهران، او مجدداً شناسايي و تلفن يكي از مرتبطين كه اكبر صالحي نام داشت، در اختيار ساواك قرار گرفت. با كنترل اين تلفن بود كه ساواك به آدرس او در مشهد دست يافت و متوجه شد، اين بار سيدعلي با نام مستعار جوادي به فعاليت پرداخته است.
تحقيقات گسترده تمام دستگاه ها از شهرباني، ژاندارمري، مرزباني، دادرسي ارتش و... بالاخره خبر حضور او را گزارش كردند. شب نوزدهم ماه رمضان او در منزل دوستش رجبعلي طاهر افشار بود. نزديكي هاي افطار روز نوزدهم عازم منزل حاج اكبر شد اما اين بار مسير او رديابي شده بود و تيم هاي عملياتي ساواك در مسير كمين كرده بودند تا شايد بتوانند مردي را دستگير كنند كه به دوستان و همرزمانش بارها گفته بود من زنده به دست ساواك نخواهم افتاد. او داخل خيابان وقتي از حضور مأموران مطلع شد، با حركاتي پي درپي موجبات تيراندازي مأموران را فراهم كرد. آنچنان كه مأموران مجبور مي شوند تعداد زيادي گلوله به سمت او شليك كنند و او را با زبان روزه به شهادت برسانند.

منبع:
كتاب مجموعه اسناد تاريخي وزارت اطلاعات از شهيد اندرزگو- انتشارات وزارت اطلاعات

نگاه
اولويت كدام است؟
روز رجايي فر
در جهاني كه ايالات متحده آمريكا خويشتن را تنها قطب حاكميت و مديريت آن مي پندارد و در زماني كه نوواقع گرايان بدون موانع بيروني و دروني از اهرم هاي پرفشار نظامي گري و قدرت اقتصادي خود عليه ديگران بهره مي جويند، تحليل صحيح رفتار خارجي و اتخاذ روش هاي كارآمد و اثر گذار بر فضاي بين الملل امري پيچيده و دشوار است.
اينك كه زمان اشغال نظامي دو كشور اسلامي به بهانه مبارزه با تروريسم و تغيير رژيم آنها، به درازا كشيده و عليرغم تأسيس نظام هاي به ظاهر انتخابي و مردمي، حضور اهانت آميز نظاميان آمريكايي و متحدان آن، تداوم دارد و روزي نيست كه شماري از مظلومين و بي گناهان مسلمان در شعله هاي آتش تروريسم و جنگ افروزي بر كشيده از فروش هر چه بيشتر تسليحات توليد شده در صنايع نظامي آمريكا نسوزند و حمايت بي حد و مرز آمريكا از صهيونيسم جنايتكار، روزگار مردم فلسطين را تباه كرده با اين همه مصيبت، آنچه در هيچ نمايي از سياست ورزي كشورهاي اسلامي مشاهده نمي شود و بروز نمي كند اصل ضرورت حمايت متقابل مسلمين و تكليف آنها نسبت به ياوري يكديگر در وقت لشكركشي دارالحرب به دارالاسلام است و به عكس، برخي حاكمان به ظاهر مسلمان اين كشورها،  براي عقد پيمان نظامي و امنيتي با آمريكا و اهداي پايگاه هاي نظامي به آن كشور مسابقه مي دهند، طبيعي است كه ايالات متحده آمريكا بيش از هر زمان ديگر به قدرت و قاطعيت خود باليده و براي مدعيان روياروي خويش شاخ و شانه بكشد.
اين روزها با گذشت بيست و هشت سال از هنگامه اشغال لانه جاسوسي آمريكا در ايران، بيش از هر گاه ديگر، تداوم رويارويي ايران با آمريكا، آن نظام غاصب عرصه بين الملل را ناخوش مي نمايد و بدون ترديد مردان سياستگذار آن كشور را به اعمال هرگونه تهديد و فشار و انجام هر نوع جنايت عليه ايران ترغيب مي كند؛ خصوصاً آن كه پافشاري ايران اسلامي بر موضع سازش ناپذير خود، انگيزه آغاز حركت هاي ضد آمريكايي و اوج گيري امواج مقاومت و مبارزه عليه زياده خواهي امپرياليسم در جاي جاي جهان شده است و مي رود كه سامانه هاي اتحاد فرا منطقه اي پيرامون همين هدف متشكل شود. بديهي است تهديد به حمله نظامي، ناديده گرفتن حق مسلم ملت ايران در دستيابي به دانش و انرژي هسته اي و تبليغات گسترده عليه وضع حقوق بشر در ايران و... در همين راستاست.
در چنين شرايطي كه ايران اسلامي همچنان پرچمدار قيام عليه سروري ايالات متحده آمريكا و عصيان عليه نظم نوين جهاني آمريكا خواسته و آمريكا ساخته است بايد شك نداشت كه آمريكا در انجام هرگونه اقدام انتقام جويانه و سركوبگرانه عليه ايران ترديدي ندارد. خوش بيني در اين مهم و توهم امكان مذاكره نتيجه بخش با ابر قدرت لگام گسيخته، اشتباهي استراتژيك است. تحول گفتمان سياست خارجي در جمهوري اسلامي ايران از تنش زدايي به سياست خارجي تهاجمي در دولت نهم، اگرچه در كليت خود امري پسنديده و شايسته قدرداني است، لكن بايد توجه تام و تمام مبذول داشت كه صرف به كارگيري ادبيات تهاجمي در بعضي مواقع و طرح همزمان پيشنهاد مذاكره و امكان مذاكره در همه زمينه ها با آمريكاي جهانخوار در بعضي مواضع ديگر، تركيبي تناقض آميز را مي آفريند كه به سهولت شيطان بزرگ را نسبت به احتمال عدم اصالت و عمق گفتمان جديد هوشيار مي سازد. طراحان و مجريان سياست خارجي ما بايد توجه داشته باشند كه خروج از ميدان سياست خارجي ترسيم شده وسيله مقام معظم رهبري، خصوصاً در امر خطير مذاكره با آمريكا، اقدامي ناصواب و خلاف عقل و ايمان است و تا زماني كه معظم له، نهي و منع صريح خود را از مذاكره با آمريكا برسر مسايل ايران- در نوروز سال جاري- برنگرفته اند، بحث داشتن اختيار مذاكره - و آن هم در كليه زمينه هاي مورد اختلاف- سبب بي اعتباري گويندگان و مدعيان نزد مخاطبان خارجي و ناظران داخلي مي گردد. برهمين اساس شايد اين تذكر قابل طرح باشد كه نبايد به مسئله مذاكره چون يك برگ از برگ هاي بازي با حريف نگريست.
بازگشايي عرصه مذاكره و طراحي رابطه جديدي با مظهر و نماد استكبار جهاني- شيطان بزرگ- امري به غايت مهم و فراتر از ابعاد ملي و در قواره مناسبات تاريخي و جهاني مستكبران و مستضعفان عالم است و روا نيست كه نسنجيده و از سر سهل انگاري در چنين عرصه اي خطير به توهم توفيق سياست خارجي با محوريت ادبيات تهاجمي وارد شد و طرح پيشنهاد مذاكره را، عملي از موضع قدرت و شايسته تصور كرد.
اولويت مأموريت دولت نهم از نگاه مردمي كه پايگاه اجتماعي آنند، تأمين معاش و اهتمام دررفع مصائب اقتصادي آنها، نفي اشكال مختلف بي عدالتي و تبعيض و فقر و مبارزه با مفاسد اقتصادي و فرهنگي است و تعجيل در برقراري و بازسازي نوعي رابطه با آمريكا و يا اشتياق ورود در مذاكره، نه تنها از دغدغه هاي اين اقشار اجتماعي نبوده و مطالبه طبقات مدرن سرمايه داري و تمايل به غرب است، بلكه به لحاظ ابعاد وسيع و مخاطره آ ميز يادشده و مشكلات عظيم پيش روي قوه اجرايي، در زمره انتظارات مردم و برعهده اين دولت نمي باشد. هم چنين بايد به ياد داشت كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و آن امام ملت ايران در انقلاب هاي اول و دوم، هر گونه مذاكره با آمريكا را باطل و بدون ثمر مي انگاشتند، به اين دليل ساده عقلي كه شيطان بزرگ، هيچ التزامي به تعهدات خود و قوانين پذيرفته شده در نظام بين الملل ندارد. براين اساس به نظر مي رسد زمان مناسب براي مذاكره و آغاز روند تجديد مناسبات، زماني است كه دولت استكباري ايالات متحده از شدت نياز و استيصال و درك مقام و موقعيت تعيين كننده ايران در روابط منطقه اي و حتي جهاني، مستقيماً و علناً خواستار مذاكره شده و براين امر اصرار و پافشاري نمايد و بدون هر گونه پيش شرط و تهديد و اهانت، خاضعانه به سبب جنايات و مظالم تاريخي خود از پيشگاه رهبر و ملت ايران عذرخواهي كرده و بناي پايه گذاري روابطي متوازن و منطقي و گفت وگوبا حقوق متساوي را داشته باشد و پيداست كه آن زمان اكنون نيست.

سياست
اقتصاد
انديشه
ايران
سخنگاه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |