شماره 1001 چهارم ، سال ژوئن 1996 ، تير 1375 ، 24 دوشنبه 4
كجاست؟ شما ضعف نقطه
پشتكار موفق افراد ندارند ، فرق هم با ذاتا ناموفق و موفق افراد
تسليم زود استعداد عليرغم ناموفق افراد اما ميكنند پافشاري و دارند
بدين است ويرانگري خود رفتار شغلي ، و شخصي افت دليل مهمترين ميشوند
.نيستند سو هم فرد ، عملكرد و افكار كه طريق
سرگردانند ، درزندگيشان كه ميمانند خوابگردهايي به مردم از بسياري
چه براي نميپرسند خود از هيچگاه مشغولندو هميشگي كارهاي به همواره
ميكنند زندگي هدفي
شوداما نويسنده كه داشت دوست خيلي بود فروش لبو كه دوستانم از يكي
جمله يك و كند هم سر را كلمهها نبود بلد حتي ميشد كه انشاء كلاس در
را همديگر ما و گذشت استسالها خوب نگارشش ميكردكه فكر بسازدو
همانطور هم ، او شدم فلسفه دبير بعدها و رفتم دانشگاه به من نديديم
به شبها و ميكرد فروشي لبو روزها.شد نويسنده ميخواست ، دلش كه
به كتابفروشي در كه هنگامي روز ، يك اينكه تا ميرسيد خودش كارهاي
لبوفروش عنوانشپسرك كه خورد كتابي به چشمم ميگشتم ، كتابي دنبال
.بود
فهميدم كردم نگاه كه را كتاب شد مجسم نظرم در دوستم چهره ناخودآگاه
.بوده خودمان لبوفروش دوست همان نويسندهكتاب
كه فهميدم بعدها.باشد گرفته حد اين تا كارش كه نميشد اصلاباورم
.بوده دوستم همان كتاب داشته سال آن در را فروش بيشترين كه كتابي
عمل جامه جوانيش آرزوي به پشتكار و باجديت توانست او بالاخره
.بپوشاند
عمل به دنيا وموفق برتر اشخاص زندگي مورد در كه تحقيقي و بررسي با
آنها كاميابي اصلي علل جمله از زير عامل كه 5 است شده مشخص آمده ،
.است بوده
هدف يك با هميشه موفقيت براي جستجو و كنيدتلاش مشخص را هدفتان -1
زندگيشان در كه ميمانند خوابگردهايي به مردم از خيلي.ميشود آغاز
از هيچگاه و مشغولند معمولي و هميشگي كارهاي به همواره ;سرگردانند
چه كه نميدانند اصلا و ميكنند زندگي هدفي چه براي كه نميپرسند خود
را فرد اراده و خواست هدفداري.ندارند هدفي زندگيشان در چون ميكنند
و معنا كند شروع ميخواهد انسان كه كاري هر براي يعني ميدهد جهت
.ميكند تعيين ذهن در را مشخصي مفهوم
به.كنيد بندي دسته را آنها و بزنيد تاريخ بنويسيد ، را اهدافتان پس
روي كنيد متمركز اهدافتان آوردن بدست روي را آنكهافكارتان جاي
اين كنيد فكر استعدادهايتان كردن شكوفا و آرزويتان ساختن عملي
حاصل ما براي داريم ، نياز آن به كه را واقعي رضايت احساس هدفداري
.ميكند
نتيجه به تا كنيد دنبال را هدفتان پيگيرانه بايد كه هستيد شما اين
عمومي سخنرانهاي و سرمايهگذاران ورزشكاران ، ميان در مثلا برسيد آن
.راميبينند موفقيتشان و تلاش نتيجه برندهها و شكست نتيجه بازندهها
هواپيما با مسافرت از من بوده ، صادق نيز من خود مورد در امر اين
سعي ارقام و آمار به استناد با آشنايان و دوستان داشتم ، وحشت
مسافرت روشهاي ساير از پرواز امنيت كه كنند ثابت من به ميكردند
نحوي به من و نداشت من بر چنداني تاثير موضوع اين ولي است بيشتر
.نشوم سوار هواپيما هيچگاه كه بودم كرده برنامهريزي
و گشت براي دوستان با كه آمد پيش فرصتي تابستان سال يك اينكه تا
را خوب موقعيت اين نميخواستم.كنيم پرواز شخصي هواپيماي يك با گذار
كه ميكردم تلقين خود به هفته مدت 2 به بنابراين.بدهم دست از
.داشت خواهم خوبي سفر آفتابي روز يك در درآينده ،
دريا به دل بودم خوشحال خيلي مسافرت خاطر به منفرارسيد مقرر روز
لحظه به لحظه از من و بودند شده متعجب همه شدم ، هواپيما وسوار زدم
گرفتم ، بكار روز آن در كه روش آن از هم هنوز بردمو لذت پرواز
.ميكنم استفاده
شماميدانند از بيشتر كه باشيد كساني دنبال به -2
شركت در شغلي يافتن براي را خانوادهاش كه داشت سال پدرم 17
دارد دوست كه ميپرسيدند او از شركت در وقتي.تركگفت هواپيماسازي
هدفش كه ميداد توضيح و بشود كه كاري ميگفتهر دهد انجام كاري چه
وقتي.نيست مهم باشد كه بخشي هر در شغلي گونه هر حال است يادگيري
دوست او است خوب ديگران مثل هم او كار كه كرد تاييد كارخانه سرپرست
ازسر دوباره را كارها همه و برود كارخانه مختلف قسمتهاي به كه داشت
به و كردند موافقت او غيرعادي درخواست اين با نيز كاركنان بگيرد ،
انجام كارخانه در زيادي كارهاي كه بود نفري از 20 يكي او زمان مرور
.ميكرد كار زياد خيلي حقوق با آزمايشي طرحي در و ميداد
همان ميگشت ، آنجا كاركنان دنبال به ميرفت جديدي قسمت به پدرم هرگاه
اين مبادا كه ميترسند ميجويند دوري آنان از واردها تازه كه كاركناني
.كنند نگاه وارد تازه ناشي افراد عنوان به آنها به سابقه با كاركنان
مرد اين هم آنها.ميپرسيد آنها از ميرسيد ذهنش به كه سوالي هر پدرم
ميدانند او نشان را بري ميان راههاي و داشتند دوست را كنجكاو جوان
پدرم مرشد عاقل و دانا افراد اين و بودند نداده ديگري هيچكس نشان كه
.بودند شده
بيش كه كساني با را خود ارتباطي شبكه كنيد سعي خود هدف از نظر قطع
.دهيد قرار خود الگوي را آنها كنيدو برقرار شماميدانند از
كنيد دنبال جديت با و ثبات با را ديدگاهتان -3
كه طريق بدين است ويرانگري خود رفتار شغلي ، و شخصي افت دليل مهمترين
در ميخواهد كه فروشنده يك مثلا.نيستند سو هم فرد ، عملكرد افكارو
شغل دنبال به كه كسي يا است رفتار بد مشتريانش با كند پيشرفت كارش
چندين.ميكند تلويزيون برنامههاي تماشاي صرف را اوقاتش بيشتر ميگردد ،
درباره كتابهايي ماهها.بشوم خوبي نويسنده داشتم تصميم پيش سال
تصور و بودم تماس در هم خوب نويسندگان با كردم مطالعه نگارش شيوه
و بودم برنداشته را قدم مهمترين اما شدهام خوبي نويسنده كه ميكردم
هدفم به رسيدن براي كه شدم متوجه وقتي.بود شدن قلم به دست هم آن
.كردم نوشتن به شروع شوم ، كار به دست عملي بطور بايد
و پافشاري بلكه نيست ذاتي و دروني عامل ناموفق و افرادموفق فرق
با افراد از خيلي.است هدفشان به رسيدن در موفق اشخاص پشتكار
تلخ طعم دوباره كه ميخواهد كسي چه.ميشوند تسليم زود هم استعداد
زمين هرگاه آنان نميشوند ، تسليم موفق افراد ولي بچشد؟ را شكست
.ميكنند شروع دوباره و برميخيزند ميخورند
كنيد برخورد احساس با و تعهد با هدفتان به نسبت -4
دنبال را آرزويي يا هدف نميتوان كاري ، تعهد از درستي درك داشتن بدون
استقبالخطر به و جرات به نياز چشمگير موفقيتهاي آوردن بدست.كرد
خطر كارها اين در هميشه و اجتماعي يا جاني مالي ، خطر چه.دارد رفتن
و ببريم بالا خود در را درك اين بايد ما.دارد وجود نيز احساسي
است ، نداده انجام ديگري هيچكس حتي و خودمان قبلا كه را كارهايي
را امر اين هدفمان به رسيدن و شدن موفق براي نميتوانيم و دهيم انجام
.انگاريم ساده
كنيد مرور ودوباره تجديد را اهدافتان -5
كه ميدانيد اگر و بخوانيد دوباره بوديد آورده كاغذ روي كه را فهرستي
به كه هنگاميكنيد تصحيح را آن بگيرد را ديگري بايدجاي يكي
مثلا.بگيريد جشن برداشتيد ، آن سمت به بزرگي قدم يا رسيديد هدفتان
در كمي برويد ، خانوادگي گردش يك به و كنيد رادرست علاقهتان مورد غذاي
و تصورات به دوباره كنيد سعي و دهيد خرج به بخشش خودتان مورد
.كنيد زنده را آنها و ببخشيد قوت اهدافتان
خوبي احساس راهيد در هدفتان سمت به باشيد داشته ياد به دائم اينكه
به وقتي مردم از بسياري شود ، ختم جا همين به نبايد اماقائله.است
كنار چيز همه از و ميشود راحت خيالشان پيداميكنند دست هدفشان
سال در امسال ، فروش يك درجه نمايندههاي كه است دليل همين به.ميكشند
معتبر ، و برتر اشخاص كه است دليل همين به و ندارند را شهرتسابق ديگر
اهميت كه هستند كساني اينها اغلب.ميشوند پنهان ديدهها از ناگهان
.نفهميدهاند درست را اهدافشان احياي يا تجديد
سرد هوا هنگاميكه و ميكردم زندگي قديمي خانه يك در پيش سال چندين
از قبل ميزدم ، را استارت وقتي ميكردم ، روشن را بخاري بايد ميشد
كار سخت بايد بخار ديگ برسد ، گرمي دماي به اتاق سرد دماي اينكه
و ميشد قطع خودكار طور به ميرسيد مشخصي حد به گرما وقتي و ميكرد
همينطور داريم دوست هم انسانها ما.نميرفت حد آن از بالاتر
.برويم كردهايم ، تعيين قبلا كه هدفي از فراتر كه نداريم دوست.باشيم
هدف و برسيم بعدي مرحله به و ببريم بالا را انتظاراتمان بايد اما
.كنيم قبلي جايگزين را جديدي
شروع دوباره بكنيد ، كاري.كنيد حركت خورديد ، شكست زندگي در اگر
.دارد را آن ارزش كنيد ، بكوشيد ،
راد جمشيدي فاطمه:ترجمه
دايجست ريدرز:منبع
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام