شماره 1002 چهارم ، سال ژوئن 1996 ، تير 1375 ، 25 سهشنبه 5
كساني چه رواني - اجتماعي مسائل بررسي
دارند؟ خلاقيت
به سيب چرا:ميكنند مطرح سادهاي پرسشهاي كودكان چون خلاق افراد
پاسخ اين به بزرگسال افراد مانند و نميرود ، بالا چرا ميافتد؟ زمين
!بوده همينطور هميشه خب كه نميشوند قانع
و بهاشياء معمول غير نگاهي كهميتوانند هستند كساني مبتكران
كه ميبينند راچنان شيء يا رويداد هر باشند ، يعني داشته پديدهها
است داده روي بار براياولين گويي
خويش نوين كارهاي يا باديدگاهها آنانكه آفريننده ، افراد
آوردهاندكساني پديد بشر زندگي انديشهيا در شگرف دگرگونيهاي
بين خويش ذهن در تصوري چه و واقعي چه نوين ، روابط ميتوانند كه هستند
بين را گستردهتري و عام روابط يا و كنند برقرار اشياء و پديدهها
.آورند در تصور به امور
بين علمي روش برحسب را نوينواقعي روابط كه آفرينندهاي افراد
تصور به قادر كه خلاقهاي افراد.هستند دانشمندان مييابند در پديدهها
را هنرمندان هستند اشياء و امور بين تخيلي نوين پيوندهاي تجسم و
.ميدهند تشكيل
جنگها ، خشمها ، از توانست آفرينندهنامدار هنرمند اين فردوسي ،
كه بپردازد را هميشگي ، مجموعهاي و معمول ونيرنگهاي نفرتها عشقها ،
آنجا تا ميساخت مجسم عناصررا اين پوياي روابط ديديگسترده با
گذشتهايحماسي صورت به را ملتبزرگ يك زندگاني و كهديدگاهها
.دهد قرار تاثير تحت نيز را آينده كه كند جلوهگر
به مرسوم غير نگاهي كهميتوانند هستند كساني آفريننده افراد
ببينندكه چنان را شيء يا هررويدادبيندازند پديدهها و اشياء
شده پديدار كه است بار اولين يا و ميدهد روي نخستينبار براي گويي
.است
ديدهبودند زمين به درخت از را افتادنسيب فرو مردم سال هزاران
.مينمود وچرا بيچون و بديهي كه بود چنانعادي رويدادي امر اين و
روي بار نخستين براي گويي كه ديد چنان را پديده اين نيوتون اما
چرا نميرود؟ بالا به سيب چرا است؟ چنين چرا كه پرسيد خود از.ميدهد
كه بود ساده پرسشهاي اين از و ديد اين از برنميگزيند؟ را ديگري مسير
.يابد دست عمومي جاذبه قوانين به توانست
باشگفتي كودكان ، چون را جهان هستندكه كساني آفريننده افراد
هر رويداد هر.نواست سراپا و تازه چيز آنانهمه ديد از.ميبينند
افراد چشم به باشد عادي و بديهي همگان چشم به همكه اندازه
چون نيز آفريننده افراد.است بزرگ و بديع كودكان همچون آفريننده ،
چرا ميافتد؟ زمين به سيب چرا:ميكنند طرح سادهاي پرسشهاي كودكان
كه نميشوند راضي پاسخها اين با عادي بزرگسال مانند نميرود؟ بالا
راضي پاسخها اين با عادي بزرگسال مانند نميرود؟ بالا چرا:ميگويد
به درخت از سيب هميشه بوده ، همينطور هميشه خب ، :ميگويد كه نميشوند
.ندارد پرسيدن اينكه باشد ، همين بايد پس است ، افتاده پايين
ديده مردم قرنها براي.ميكنند حفظ را كودكي دوره كنجكاوي خلاق ، افراد
كسي در امر اين.ميكنند نوسان نسيم وزش اثر در چلچراغها كه بودند
پديدهاي چنين بار نخستين براي گويي گاليله امابرنميانگيخت شگفتي
آن درباره.دارد نظمي پديده اين كه شد متوجهشد شگفت در.ميبيند را
.كرد كشف را آونگها قوانين سپس و كرد بررسي
كه مستقيميرا حسي رابطه آن و دورانكودكي ، احساسات هم شاعر يك
ريزش كه احساسيميكند حفظ دارد طبيعت خودبا حواس طريق از كودك
عجيب و تازه او براي ميآورد پديد كودك صورت و سر بر باران قطرات
نو حس اين و بماند باران قطرات زير در كه ميدارد دوست.است ولذتبخش
خانه ، داخل به بيا:ميزنند صدايش مادر و پدر اما.دريابد بيشتر را
.ميشود خراب لباسهايت ميخوري ، سرما ميشوي ، خيس
خيسميكند ، را او تنها كه است بارانچيزي عادي ، بزرگسال ديد از
شاعر اما.ميشود آمد و رفت كندي سبب يا آبياريميكند ، را زمينش يا
همان و مينگرد باران به كودك حسي و تجربهگر و جستجوگر ديد همان با
.ميرساند خويش شعر خواننده به را حس
تحت بهاري نسيم در برگ يك ازپرواز اندازه همان به نويسنده يك
كودك چون نيز اوكودك يك كه درميآيد وجد به و ميگيرد قرار تاثير
صبر و شگفتي با ديگر به گلي از را پروانهاي پرواز متمادي دقايق
پرواز ساعتها پشتكار نهايت و بيدار چشمان با نيز دانشمند مينگرد ،
معمولي بزرگسال اما.شود نائل كشفي به آن از تا مينگرد را پروانگان
بس:ميگويد خستگي با ميبيند پروانه پرواز به را كودك شگفتي زمانيكه
از اما !ندارد كردن نگاه اينهمه است ، پروانه يك فقط اين ديگر ، كن
است جهاني نيست ، پروانه يك تنها اين هنرمند ، و دانشمند و كودك ديد
اينها اما.كرد تامل آن در روزها ميتوان كه پرشگفتي و زيبا و نوين
صبر و پشتكار موهبت به آنان.نيست آفريننده افراد ويژگيهاي تنها
ويژگيهايي چنين با.مجهزند نيز انديشه پختگي و قوي انگيزه از ناشي
نظم به را ايرانيان ملي حماسه شبان ، و روزان سال سي فردوسي ، كه است
بررسي سال دهها از پس را قطعيت عدم اصل ورنرهايزنبرگ و ميآورد در
هنگامي.كوشش درصد نود و است الهام درصد ده آفرينندگي ، .ميدهد ارائه
اشعه به آزمايشگاه در كار دراز ساليان از پس رونتگن كنراد ويلهلم كه
از خبرنگاري كرد خود آن از را نوبلفيزيك جايزه و يافت دست مجهول
موقر استاد افتاد؟ شما ذهن به فكر اين چطور استاد ، خوب ، :پرسيد او
من ذهن به فكر اين !جوان:زد فرياد و برآشفت ناگهان خويشتندار و
.كردم جستجو و تجربه سالها نيفتاد ،
يا ميبينند را خويش زمان از پيشتر و فراتر كه هستند كساني خلاق افراد
هرچند مينهد ، ارج و مييابد در را آنان نبوغ معمولا جامعه.ميآفرينند
هموار پيشرفت براي را راه آنان.نباشد آماده شايد آن پذيرش براي كه
مورد هميشه اما ميشوند روبرو سختيها با گرچه مسير اين در و ميسازند
گمنام و منزوي فردي عنوان به خلاق و نابغهميگيرند قرار نهايي تقدير
وفق واقعيت با كه است تصوري است ، نشده درك خود معاصران توسط كه
توجه و شناسايي مورد خويش عصر در واقعي آفرينندگان همه.نميدهد
و كرده توجه جلب نوجواني سالهاي از عموما آنان آفرينندگي.بودهاند
.است شده آشكار جواني در
بايدديدگاه منظور اين براي بيشترشود؟ آفرينندگيها تا كنيم چه
اجازه بايد.كرد تقويت را آنان كنجكاوي و نهاد ارج را كودكان ويژه
.كنند تجربه و بينديشند خود پاسخها ، به رسيدن براي كودكان كه داد
نام با است ، عادي او براي چيز همه كه بزرگسال يك بهعنوان كه نكوشيم
و ميدانيم را چيز همه كه كنيم وانمود رويدادها و اشياء روي به نهادن
دقايق شگفتي با او اگر.ندارد وجود دانستن و جستجو براي نو چيزي
يك فقط اينكه:نگوييم او به بيحوصلگي با شد خيره حشرهاي به طولاني
و حشره اين درباره آنچه هر بلكه.بيفتيم راه سپس و است ابريشم كرم
نگهداري را كرم اين كه دهيم اجازه.بگوييم ميدانيم او شگفت دگرديسي
كه ميشود پروانهاي به تبديل چگونه كه ببيند را او تغييرات خود و كند
.ميآيد در پرواز به تمام شكوه با
پيلهبيحوصلگي از نيز كودك كهآفرينندگي داد خواهيم اجازه بدينسان
دكتر:از.درآيد پرواز به و شود خارج ومادر پدر روزمرگي و
روانپزشك-فدايي فربد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام