شماره 1009 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 3 چهارشنبه 13
بد از تئاتر1 دانشجويان اميدهاي و بيمها
شدم تئاتر دانشجوي روزگار
را خودم وجود متفاوت جنبههاي كه ميدهد را امكان اين من به تئاتر
يك من براي تئاتر پس.كنم پيدا جديدتري تجربههاي روز هر و بشناسم
.است جهان و انسان وجودي ابعاد درك براي عالي فرصت
تئاتر -سينما دانشكده تئاتر رشته دانشجويان از يكي گفتههاي اين
.نكرد معرفي را خود كه است (هنر مجتمعدانشگاهي)
را تئاتر رشته چرا كه پرسش اين به پاسخ در نيز ديگر دانشجوي يك.
:گفت است ، برگزيده تحصيل براي
براي تئاتر.است خود شناخت و خدا شناخت براي متعالي امكان يك تئاتر
.است هنر زندهترين چون است منعزيز
براي را رشته اين زيادي علاقه با گرچه چهارم سال دانشجوي زارع داود.
اگر اما دارم دوست را تئاتر:است گفته اما تحصيلبرگزيده
موقعيت لااقل.بود انتظارم در بهتري مالي وضع ميخواندم الكترونيك
.ميزدند صدايم مهندس آقاي و ميكردم پيدا خوبي اجتماعي
:گفت مورد همين در نيز نگفت ما به را نامش كه ديگر دانشجوي يك
سال چند از پس بودم ، شده استخدام اداره يك در ديپلم با كه من -
ميكند پيدا بيشتري افزايش حقوقم پايه بگيرم ليسانس اگر شدم متوجه
يكي در گرفتم تصميم است راحتتر هنر درسهاي گذراندن ميكردم فكر چون
من.نميكرد فرقي برايم رشته؟ كدام حالا.كنم تحصيل هنر رشتههاي از
و كند پيدا افزايش حقوقم پايه و بگيرم ليسانس راحتي به ميخواستم فقط
.شدم تئاتر دانشجوي روزگار بد از من كه بود چنين اين
!نبود خبري
ديگر شهري از تئاتر رشته در تحصيل براي كه دانشجويي قانعيان رضا.
:گفت است ، آمده تهران به
شهر در اگر سال چند اين.است خبري تئاتر دانشكده در ميكردم فكر من -
بيشتر ميپرداختم فعاليت به تجربي تئاتر عرصه در و بودم خودممانده
.ميآموختم ميكردمو رشد
به پاسخ در نيز تئاتر رشته چهارم سال دانشجوي مزيدي صادقي بهرام.
است ، برگزيده تحصيل براي را تئاتر رشته انگيزهاي چه با كه پرسش اين
:گفت
به را داستانم شخصيتهاي ميخواست دلم هميشه و مينوشتم داستان من -
به ميتوانستم طريق اين از چون برگزيدم را تئاتر.ببينم صورتزنده
.ببخشم زندگي تئاتر صحنه بر شخصيتهايم
هستيد؟ راضي ميكنيد ، تحصيل تئاتر رشته در اينكه از حالا -
بعضي.نداشتم رشته اين از كاذبي انتظارات من.نباشم راضي چرا -
اين از كه ميكنند انتخاب تحصيل براي را تئاتر هدف بااين آدمها
مشهوري چهره و كنند پيدا راه تلويزيوني سريالهاي و سينما به طريق
.بشوند
برنامههاي به باشد مايل كسي كه است بد اين شما نظر از يعني -
كند؟ پيدا تلويزيونيراه
دانشكده جز به ديگري راه است بهتر اما نيست ، بد خود خودي به نه ، -
كه را ديگر نفر يك جاي بيخودي و كند انتخاب اينكار براي را تئاتر
.نگيرد باشد علاقهمند رشته اين به واقعا است ممكن
حادثه بد از
:گفت كند ، معرفي را خود نشد حاضر كه نيز ديگر دانشجوي يك.
.آمدهايم پناه به اينجا حادثه بد از ما -
نداشتيد؟ علاقه رشته اين به چطور؟ -
مادرم و پدر.بودم مانده تجربي كنكور پشت سال چند !است كدام علاقه -
پيش يكوقت تا شود دانشجو پسرشان شده كه طور هر داشتند هماصرار
در شدن قبول از كه مننكنند سرشكستگي احساس آشنا و ودوست فاميل
به مادرم و پدر دلخوشي براي بودم شده نااميد كلي به پزشكي رشته
.آوردم پناه هنر دانشگاه
هستيد؟ راضي وضع اين از حالا -
پذيرفته هم رشته اين در اگر نباشم؟ يا باشم راضي دارد اهميت چه -
.نداشت وجود من براي زندگي در ديگري امكان نميشدم
كنم پيدا راه سينما به شايد
بازيگر دور چندان نه آيندهاي در دارد آرزو كه نيز دانشجو يك
: گفت بشود ، سينما در پرآوازهاي
را تئاتر رشته ناگزير به بودم نشده پذيرفته سينما رشته در چون -
پيدا راه سينما به طريق اين از كه شايد كردم ، انتخاب تحصيل براي
.كنم
به وتنها بيعلاقهگي نهايت در تئاتر دانشجويان از برخي:نكته.
تحصيل براي تئاتررا نشدهاند ، پذيرفته ديگري رشته در كه دليل اين
.كردهاند انتخاب
است بهتر بيكاري از
كه اينپرسش برابر در اسلامي آزاد دانشگاه تئاتر دانشجوي س.رضا.
:گفت است ، برگزيده تحصيل براي را تئاتر چرا
است؟ بهتر چيزها خيلي از بودن تئاتر دانشجوي -
چيزهايي؟ چه مثلااز -
تئاتر اگردانشجوي من.است بهتر خيلي شنيدن سرزنش و بيكاري از -
مادرم و پدر همسركوفت ميكردم تحمل را بيكاري بايد هم حالا نبودم
.را
را كهنامش نيز اسلامي آزاد دانشگاه تئاتر دانشجويان از ديگر يكي
:گفت مورد همين در نگفت ،
.شدم تئاتر دانشجوي تصادف سر از واقعا من -
چگونه؟ -
علومتجربي رشته براي سراسري كنكور در و بودم گرفته ديپلم تازه -
گفت و آمد بهديدنم همكلاسيهايم از يكي روز يك.بودم كرده نام ثبت
رفتيم شوخي و خنده با.كنيم نام ثبت هم آزاد دانشگاه كنكور در بيا
.گرفتيم پست اداره از را ازاد دانشگاه آزمون دفترچه
باهيجان دوستم ناگهان كه بودم تجربي رشتههاي به كردن نگاه مشغول
شوخي كردم فكر.بدهيم امتحان نمايش رشته در بايد ما زد فرياد زيادي
كار يك ميخواست دلش هميشه كه او.است جدي هم خيلي اماديدم ميكند
بچههاي از كدام هيچ عقل به كه داد توضيح برايم بدهد انجام متفاوت
در كه بود اينطوريكنند نام ثبت رشته اين در كه مانميرسد دبيرستان
.شديم پذيرفته هم و داديم امتحان رشته اين
شويد؟ پذيرفته رشته اين در ميكرديد فكر -
نخوانده نمايشنامههم يك و بوديم نديده هم تئاتر يك حتي ماهرگز -
ميدادند تشكيل گروهتئاتر دبيرستان بچههاي از بعضي وقت هر.بوديم
.ميكرديم هم مسخرهشان بلكه نميكرديم همكاري آنها با فقط نه
سركلاس در بوديد ، بيعلاقه تئاتر به همه آن كه شما دوي هر وحالا -
نشستهايد؟ تئاتر
رشتهامتحان اين در شوخي سر از ما حالا گفت همكلاسيام.من فقط -
اين.كنيم تحصيل رشته اين در برويم شوخيهم سر از كه نبايد داديم
.نه او اما شدم تئاتر دانشجوي من كه بود
بازي حس
:ديگريدارد نظر تئاتر رشته چهارم سال دانشجوي صمدپور امارضا
بازي حس گرفتن ، اوج حس باشيم ، قائل انسان براي حس پنج از بيشتر اگر
.است حواس اين جمله از..و
درواقع كه شده نهاده وديعه به بازي حس نام به حسي بشر نهاد در
.است تئاتر و سينما مادر
من به امكانرا اين حس اين است ، كشانده تئاتر سوي به مرا بازي حس
را (..و تاريخي مبارز ، عاشق ، مهربان ، ) مختلف شخصيتهاي كه ميدهد
.ندارد وجود امكان اين روزمره زندگي در كه حالي در.كنم تجربه
شهرتميخواهند نه ميشوند وارد تئاتر دنياي به حس اين با كه كساني
.است پناهگاه و ماوا يك آنها براي تئاتر.پول نه
پي در ميروند تئاتر دنبال به پول يا و شهرت خاطر به صرفا كه كساني
ميروند ، ممكن هنر دنبال به كه كساني گرچه نيستند ، هنري متاع اندوختن
.بشوند هم پول و شهرت صاحب است
بنييعقوب ژيلا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام