شماره 1011 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 6 شنبه 16
كربلا واقعه بازتاب
(ع) حسيني اربعين فرارسيدن مناسبت به
طلب و غفلت و كاري اهمال جبران براي كه ميانديشند چنين توابون
انجام (ع)حسين ياران همچون مشابهي جانبازيهاي الهيبايد بخشايش
.كردند اعلام را خود توبه بدينوسيله آنان.دهند
در وسيعي دگرگونيهاي يكباره كربلا ، ماجراي يافتن پايان با:اشاره
ابعاد گستردگي از حكايت كه گرديد آغاز اسلامي مهم وشهرهاي سرزمينها
و اجتماعي سياسيو ابعاد به پرداختنداشت بزرگتاريخي قيام اين
همه بررسي مستلزم حقيقت در رشيدش ياران و (ع) حسين امام قيام مذهبي
معهذا است ، اخير سال چهل و سيصد و يكهزار طي در تشيع و اسلام تاريخ
،(س) زينب حضرت ژرف برانگيزنده خطابههاي و فريادها از پس بتوان شايد
صورت به كه عراق مردمان تاثرات در را كربلا واقعه بازتابهاي نخستين
قيام ، يافته معروفيت تاريخ در چنانكه يا بازگشتگان و پشيمانان قيام
كه هندي محقق جعفري ، دكتر زير ، مقاله در.گرفت سراغ توابون
...و بيروت مالزي ، دانشگاههاي پژوهشگر و لندن دانشگاه فارغالتحصيل
داده قرار بررسي مورد تاريخ در را قيام اين جريان اختصار به است
مقالات سرويس:است
شهادت اينگذاشت بجاي شيعيان بر شگرف بسيار تاثيري (ع) حسين شهادت
سرنوشت.آورد بوجود تشيع نهضت بروز و ظهور براي را نو دورهاي
.ريخت هم به را مردم مذهبي و اخلاقي عواطف پيامبر ، نواده غمانگيز
تقاضا (ع) حسين از فراوان اشتياق با پيامبر خاندان كوفي پيروان
پس ولي كند هدايت خداوند راه در را آنان و شود عراق رهسپار كردندتا
در نتوانستند يا و نكرده راهمراهي او عراق ، به (ع) حسين ورود از
توانائي عدم متوجه بزودي حال عين در.دهند ياري را وي امتحان مرحله
تحريك در ندامت عميق احساس.شدند خود نفس ضعف بهتر عبارت به يا و
اين جبران براي كه انديشيدند چنين و آمد ، بوجود آنها مذهبي عواطف
را مشابهي بايدجانبازيهاي الهي بخشايش طلب و غفلت و كاري اهمال
و (ع) حسين خون از گرفتن انتقام با تنها كه شدند معتقد.دهند انجام
.كنند واقعي توبه ميتوانند او ، راه در جانبازي
اسلام تاريخ سراسر در و ناميدند (كاران توبه) توابون را خود بنابراين
بررسي زير در همچنانكه نهضت ، اين.يافتند شهرت همينعنوان به
به را مذهب اين قوام و بود تشيع مذهب درپيشبرد مهمي گام ميشود ،
.رساند ثبوت مرحله
به (ع) علي ياران معتمدترين و قديميترين از نفر پنج رهبري تحت نهضت
آنان همگي كه شد آغاز كوفه فداكار و سرسخت شيعيان از نفر همراهيصد
بلوغ بر عمده دليلي كه سني ، عامل اين.داشتند شصتسال از متجاوز
.گيرد قرار ويژه توجه مورد بايد است آنان رفتار و مذهبي تفكر
نجبه بن المسيب صردالخزاعي ، بن سليمان:از بودند عبارت نهضت رهبران
و التيمي وال عبداللهبن ، الازدي نوفيل سعدبن بن عبدالله الفزاري ،
كوفه شيعيان فعاليت مقدم صف در هميشه اينان و البجلي شداد بن رفاعه
اهل براي خود شكستناپذير فداكاري و نيت خلوص خاطر به و بودهاند
.بودند شيعيان احترام مورد پيامبر البيت
عنوان به پيوستند نهضت رهبران به كه ديگري نفر صد نحو ، همين به
سال اواخر در عده ، اين.ميشوند توصيف (ع) علي پيروان برگزيدهترين
اين.كردند برگزار صرد بن سليمان خانه در را خود جلسه نخستين ق.ه 61
ملاقات را همديگر و آيند بيرون خود پناهگاههاي از كه بود فرصتي اولين
كربلا عام قتل از قبل از كه كوفه ، نظامي حكومت اكنون زيرا كنند ،
.بود گرديده سست اندكي شد ، مستقر
را گروه رهبران شورانگيز سخنان و جلسه اين مفصل اخبار تاريخي ، ماخذ
.كردهاند حفظ
:گفت وي بود الفزاري نجبه مسيببن گشود سخن به لب كه شخصي نخسين
راه به را ما و بيايد كوفه به تا كرديم دعوت پيامبر دختر پسر از ما
داد ، مثبت پاسخ ما دعوت به وي كه هنگامي ولي فرمايد ، راستهدايت
چه.شد كشته ما ميان در او اينكه تا شديم حريص جانخود حفظ براي
رستاخير روز در وقتيكه داشت خواهيم پيامبر و خداوند پيشگاه در عذري
قتل ما ميان در خاندانش و گوشهاش جگر كه حالي در كنيم ، ملاقات را او
وجود گناهان كفاره پرداخت براي راهي هيچ سوگند ، خدا بهشدند عام
كشته يا و بكشيم يا را آنها دستياران و قاتلين همه اينكه جز ندارد
.شويم
تا برگزينيد رهبر عنوان به را كسي خود ميان از بايد شما اينرو ، از
الهي بخشش و نمايد بسيج و كرده متشكل را شما تحتفرماندهيش بتواند
.كنيد بدينوسيلهكسب را
پيشنهادي طرح از و گفتند سخن زمينهها همان در نهضت ، ديگر رهبران
حائز نكته اين به توجه.كردند رهبر ، پشتيباني عنوان به سليمان انتخاب
و بودن پيامبر صحابي را نهضت رهبري شايستگيهاي كه است اهميت كمال
ديگر ، فراوان نمونههاي همچون نيز ، اين.ميدادند تشكيل اسلام در سبقت
ميرساند ، اسلامي آرمانهاي اجراي و تحقق بر را شيعيان عمده تاكيد
نزديكترين البيت ، اهل طريق از تنها آنها ، عقيده به كه آرمانهايي
.يافت دست بدان ميتوان پيامبر ، به مردم
سخناني قدرت موضع از نهضت رهبري مسئوليت قبول از پس صرد ، سليمانبن
عضوگيري براي را سختي و دقيق بسيار معيارهاي آن در و كرد ايراد مهم
اجراي براي بايد همگي كه كرد تاكيد نكته اين بر و كرد معرفي
حاضرين همهشوند جانبازي آماده دارند ، پيش در كه وظيفهاي شريفترين
مثبت پاسخ ندا اين به فراوان شور و حرارت با و يكنوا جلسه ، در
نواده قاتلين با جنگ در را الهي عفو كه كردند وعده آنان.دادند
كنند ، خالص راه اين در را خود نيات اينكه براي و كنند جستجو پيامبر
استثناي به را خود املاك و دارايي همه تا كردند وصيت آنان ، اكثر
.دهند قرار مسلمين اختيار در صدقات صورت به جنگي ، وسائل
هداياي تا كرد منصوب خزانهداري به را التيمي وال عبداللهبن سليمان ،
را اموال اين ماموريت ، اين اجراي راه در و كند جمعآوري شيعيانرا
و گرفت بهعهده را نهضت سازماندهي وقت ، فوت سليمان ، بدون.نمايد صرف
و مدائن در حذيفهاليمان سعدبن يعني شهرها در شيعه رهبران ديگر با
نهضت ، حال ، عين در.كرد نامهنگاري بصره ، در العبدي مخربه مثنيبن
و نظرتعداد از مدت ، اين در و داشت ادامه سال سه مدت براي مخفيانه
انفجار ايجاد براي مناسب فرصت و زمان منتظر و مييافت فزوني نيرو
.ميگشت
سال 64/683 در يزيد ناگهاني مرگ با نهضت ، نفع به شرايط و اوضاع
.كرد تشيجيع نهضت ، كردن آشكار به را توابون و يافت ، تغييرسريع
.كند قيام آشكارا تا ميكردند اصرار سليمان اعضاءرهبريبر از بعضي
حسين قتل مسئولين و ميشود اخراج زياد عبداللهبن نائب حريث عمروبن
عمل به دعوت البيت ، اهل از حمايت به مردم از ميگردندو تعقيب (ع)
.ميآيد
خاطر و دارد را خشنتري سياست اعمال آرزوي سليمان اين ، بر وجود با
بودند كوفه القبائل اشراف واقع ، در (ع) حسين قاتلين كه ميكند نشان
آنها عليه اقدامي بلافاصله اگر.بپردازند را (ع)حسين خونبهاي بايد كه
مرحله اين در آنان ، عليه طغيان و ميشوند پيشه ستم خيلي گيرد ، صورت
داشت نخواهد دربر را شيعيان كامل نابودي حتي يا و فاجعه جز چيزي هيچ
اين در حداقل بنابراين ، ميرود بين از (ع)حسين خون انتقام هدف و
كوفه سراسر در و شيعيان ميان در تنها تبليغاتي مبارزات تشديد مرحله ،
.است عاقلانه عملي است ممكن كه آنجا تا نهضت ، هواداران از نامنويسي و
آمادگي و سرعت با مردم است ، مرده يزيد اكنون چون كه كرد اضافه وي
و گرفت قرار تصويب مورد سليمان پيشنهاد.ميپيوندند آنها به بيشتري
آشكار وسيع ، مقياس در و شديد مبارزه با بود ، خفا در تاكنون كه نهضت ،
.شدند نهضت براي عضوگيري انجام مامور عدهاي و.شد
.برخوردارشد كوفيان از نفر پشتيباني16000 از توابون ، مبارزه
مساعدتر زمانديگر هر از پيروزي اين برايكسب كوفه در اوضاع زيرا ،
اين بر را امويان سيطره زيادي حدود تا يزيد ، مرگناگهاني.بود شده
شش مدت تنها يزيد ، مريضحال فرزند دوم معاويهبود كرده ضعيف استان
.مرد سپس و كند حكومت توانست ماه
شام ، اين در.آرد چنگ به را تاخلافت ميكوشيد پير ، مروانبنالحكم
كلب يعني رقيب ، قبيلهاي گروه دو بين خونريزي و برخورد به منجر موضوع
استيلاي برقراري قدرت و شده مرج و هرج دچار اموي پايتخت و شد قيس و
كه الزبير عبداللهبن حجاز ، در.داد دست از عراق همسايگيش بر را شديد
در اغتشاش و ضعف و يزيد مرگ از بود ، خلافت مدعي زمان هر از بيش اكنون
عنوان و پرداخت خود قدرت تشكل و استقرار به و ميكرد بهرهبرداري شام
.برگزيد خود براي را اميرالمومنين
كوفه و بصره حكمراني كه نيرومندي ومرد اموي حاكم بنزياد ، عبيدالله
شهر اين مردم شورش دنبال به و ميكرد زندگي بصره در داشت هم با را
.گريخت شام به مروان سوي به و شد اخراج
در ابنزياد وجانشين نايب الحريث ، خود ، عمروبن نوبه به نيز كوفيان
به كوفه اشراف قدرت ، خلاء اين ميان در.كردند بيرون شهر از را كوفه
از تا خواستند او از و نوشتند بنالزبير عبدالله به نامهاي سرعت
.نمايد منصوب را خود حاكم و كرده بهرهبرداري موجود اوضاع
و طايفهاي رهبران شام ، حكومت استيلاي ضعف و شيعه جمعيتهاي ظهور با
دانستند خود نفع به ابنالزبير با را خود همپيماني كوفه ، قبيلهاي
بلافاصله ، وي.بود قديمي قريشي -مكي استيلاي نظام نماينده ابنالزبير
و نظامي امور مسئول و حاكم عنوان به را الانصاري عبداللهبنيزيد
.كرد معين خراج مسئول عنوان به را طلحه بنمحمدبن ابراهيم
بنصردشروع سليمان بود ، شده روبرداشته پيش از موانع كه اكنون
وي.نمود تهيهشده پيش از نقشه اجراي تداركاتبراي آخرين تهيه به
كرد دعوت آنان واز نوشت نامههايي بصره و شيعيانمدائن رهبران به
حق و شوند قيام آماده ،(ع)پاكحسين خون از برايانتقامگيري تا
آنان از وي.بگذارند خود جاي به بود شده منحرف خود مسير از كه را
سال ربيعالثاني اول در كوفه ، خارج نخليه ، در را يكديگر تا خواست
.كنند ديدار ق ، .هـ بعد ، 65
فرا را آنناحيه شيعيان بناليمان ، سعدبنحذيفه مدائن ، شيعيان رهبر
و شوق با اينان كردو قرائت برايشان را نامهسليمان متن و خواند
هم بنالعبدي المثنيابنمخربه.دادند مثبت پاسخ فراوانبدو شعف
كه طولاني نامه متن.نمود بسيج را شهر شيعيان و راپذيرفت دعوت
عواطف و احساسات درك براي است ، كرده ثبت را آن دقت به ابومخنف
و مفيد بسيار دوره اين شيعيان آئيني پايداري و وفاداري و مذهبي
والمري توابون سخنان به زيادي شباهت متن اين اصولا.است پرارزش
.دارد
اهل متعهد پيروان از يكي الثقفي ، مختاربنابوعبيده مرحله ، اين در
انتقام داشت ، توابون همانند رسالتي او.كرد ظهور كوفه در البيت ،
وي كه نكته اين در ولي.اهلالبيت حقوق تحقق و حسين خون از گرفتن
آنها با يابد دست سياسي قدرت به متشكل نظامي نيروي طريق از ميخواست
كه سازد متقاعد را توابون تا كوشيد مختار رو ، اين از داشت نظر اختلاف
او به بيشتر موفقيت كسب براي و نكرده عجولانهاي اقدام هيچگونه
.بپيوندند
شركت مايلبه روي هيچ به زيرا امتناعورزيدند ، امر اين از توابون
طريق از همانا كه اصلي هدف از انحراف يا و نامعلوم و مشكوك حادثه در
شيخالشيعه ، از تنها كه داشتند اعلام و نبودند ميگرديد ميسر جانبازي
با مختار گفتگوهاي و بحثها در.كرد خواهند پيروي صرد ، سليمانبن
را آنها بين اساسي تفاوتهاي زيرا است توجه قابل نكته دو توابون ،
.ميدهد نشان
جنگ رابراي نظاميان چگونه كه سليماننميداند اولا:گفت مختار
ادعاي با مختار ثانيا ندارد ، سياست از وآگاهي علم و دهد سازمان
خون از انتقامگيري منظور به محمدبنالحنفيه اعتماد طرف و نايب
حنفيه از زني از (ع)پسرعلي سومين محمدبنالحنفيه ، ) بود آمده (ع)حسين
.(بود پيامبر اعقاب از نه و
بر زمينهها ، دليل اين مبناي بر پشتيبانيمختار ، از توابون امتناع
علاقهاي امورسياسي و محض نظامي بهاقدامات آنان كه است اين
به (ع)علي از باقيمانده پسر بزرگترين پذيرش براي حتي و نداشتند
از پيامبر مستقيم اعقاب از او زيرا.نداشتند آمادگي خود امام عنوان
نسبت آنان تاكتيكي و استراتژيكي مخالفت اين بنابر.نبود فاطمه نسل
.داشت فرعي جنبه امامت مسئله روي بر مخالفت به
بهعنوان را اهلالبيت از خصوصي فردبه آشكار طور به توابون گرچه
امامت معتقدبه كه دارد وجود كافي ليكندلايل نكردند اعلام امام
شهرت بهزينالعابدين بعدها كه (ع)الحسين زمانعليبن عادل امام
.دارند وجود نظر اين تاييد بر متعددي عوامل و بودهاند يافت ،
محدود (ع)فاطمه طريق پيامبراز نسل به جامعه رهبري نگرش ، اولا
طايفه از ديگر هيچكس به نه و(ع)حسين و (ع)حسن از رهبري اين.ميشد
كرات به كرديم بحث تاكنون كه مطالبي در.بود گرديده منتقل هاشميان
پسران عنوان به را (ع)حسين و (ع)حسن ندرت به مردم كه شد نشان خاطر
را دخترپيامبر خطابپسر آنان به بيشتر و ميكردند ، توصيف (ع)علي
.مينمودند
سال 61 در توابون كه جلسهاي اولين در الحنفيه محمدبن ثالثانام
از پس مختارنبود ميان در ابدا كردند برگزار كربلا ، از پس ق ، .هـ
نام به را خود مبارزه و شد وارد كوفه به ق.هـ سال 64 در يزيد مرگ
براي ابنالحنفيه نام كه ميبينيم رو اين از.كرد آغاز ابنالحنفيه
آماده تقريبا توابون كه زماني در اين ، از پس سال چهار بار اولين
.ميشود پديدار بودند ، عمل
ابتدا ، بود ، ابنالحنفيه رهبري مبتكراصلي كه مختار ، حتي ثانيا
تنها و آمد (ع)الحسين عليبن نزد ديد ، خواهيم اين از پس همچنانكه
به ورزيد ، امتناع عمومي نهضت در درگيري گونه هر از حضرت آن كه زماني
.داد قرار توجه مورد را خود او نام ذكر با و برگشت ابنالحنفيه سوي
گونهادعايي ، هر يا و حقي هراحقاق از خود (ع)عليبنالحسين چون
وجود باخودداريميكردند او نام ذكر از ميورزيد ، توابون امتناع
زين امامت به خصوصي اشاراتبه خود مبارزات طول توابوندر اين ،
عبداللهبنالاحمر كه است شعري ابيات آن نمونه كه ميكردند (ع)العابدين
ميكند دعوت رستگاري به را آنها كه دربارهمناديني آن در و سروده
ابنالحنفيه نام زيرا است امام به اشاره مسلم طور به كه است گفته سخن
.نميشد برده امامت به عنوان هيچ به ديگر سال سه تا
شيعيانكوفه كرد رحلت (ع)علي كهچون حقيقت اين از موضوع اين
به هاشمرا خاندان از ديگري نههيچكس و (ع)حسنبنعلي فرزندش
اسلام در را سابقهاي بدينوسيله آنان زيرا ميشود ، روشن برگزيدند امامت
.بودند كرده تثبيت و مستقر
شهادت كهاز تلخي تجربه از پس كهتوابون ، ميرسد بهنظر همچنين
بهعنوان (ع)نامعليبنالحسين ذكر از تا مصممشدند داشتند (ع)حسين
موفق كوفه در امويان حكمراني كامل سقوط در هنگاميكه تا خود رهبر
بهخاطر فعال توبه در را خود غيراينصورت در يا و كنند خودداري شوند
.كنند قرباني (ع)حسين نسبتبه وظائف انجام در سستي و قصور
هزار دو لااقل گرچه سرباززد ، مختار به پيوستن از توابون عمده بخش
مختار بهسوي بودند كرده ثبت سليمان نزد را خود اسامي كسانيكه از نفر
.بودند اميدوار سياسي بهتر آينده به مسلم ، بهطور و شدند روانه
نهضت رهبران ديگر و صرد نزديكميشد ، سليمانبن عمل زمان همچنانكه
را افرادي و ميكردند تاكيد سياسي غلبه هرگونه نفي بر بيشتر و بيشتر
شده ملحق بدانها دنيايي بهره يا و مادي منافع براي بود ممكن كه
ربيعالثاني آغاز در موجود طرح بنابر.مينمودند دلسرد و مايوس باشند
يالثارات) حسين برايخونخواهي را خود دعوت فرياد ق ، . ه سال 65
نخيله در آنان ، كردند آغاز را خود رسالت و نمودند بلند (الحسين
نيروهاي عليه ميبايست آنجا از و شدند جمع كوفه حومه در واقع
بود ، عهدهدار را كربلا قتلعام مسئوليت كه اموي حاكم عبيداللهبنزياد ،
.كنند اردوكشي
عضوگيريكه شديد معيارهاي كه ثابتشد عمل در اين ، وجود با
بيشازحد اكثريتداوطلبان براي بود كرده قبلتعيين از سليمانبنصرد
تنها 4000 بودند كرده نامنويسي خود كه نفري از 16000:است بوده تحمل
انتصابي حاكم عبداللهبنزياد ، .آمدند نخيله ميعادگاه به نفر
به و سازد منصرف خود نقشههاي اجراي از را آنان تا كوشيد ابنالزبير ،
ابنالزبير بماندتا منتظر و كند پيشه تاصبر كرد پيشنهاد سليمان
خود نقشه تغيير از آنانكند مهيا آنها به برايپيوستن را ارتشي
به عمل بااين زيرا.ورزيدند همكاريامتناع هرگونه قبول يا و
از كه بود اين تنها آنها هدف.ميشدند موضعگيريسازشكارانهدچار
اينكه يا و سازند مستقر را تشيع امامت و بگيرند انتقام (ع)حسين خون
زياد عبداللهبن حمايت بر آنرا و بودند آماده مرگ براي آنان.بميرند
دسته يك به تنها ;بودند پذيرفته آنرا اگر.ميدادند ترجيح غيرشيعه ،
پيوسته بنياميه ، يعني ديگر دسته عليه ابنالزبير هواداران از سياسي
كاهش نفر به 4000 نفر از 16000 توابون داوطلبان كه اكنون.بودند
مگر باشند خوداميدوار موفقيت به نسبت ميتوانستند بهسختي بود ، يافته
.كنند طلب را توبه و كفاره بدينوسيله و جنگيده مرگ سرحد تا اينكه
.بودند الزامات و تعهدات همه اجراي به مصمم آنان
و شيعيانمدائن.بردند بسر نخيله در يادخدا و نماز در را روز سه
خواستار هم نخيله شيعيان از بعضي و بودند نرسيده راه از هنوز كوفه ،
كه داشت اصرار سليمان ، ولي بمانند منتظر آنان ورود تا كه بودند آن
.شد رهسپار درنگ هيچگونه بدون بايد
:گفت آنان به وي
را آخرت منافع كه هستند كساني دسته يكگونهاند دو بر مردم
نميطلبند را دنيوي پاداش هيچگونه و ميكنند عجله آن بهسوي ميخواهند ،
بهسوي شما.است دنيوي منافع اعمالشان انگيزه كسانيكه دوم دسته و
فراواني به را خدا مناسبتي هر در ميشويد ، اخرويرهسپار زندگي منافع
و صبر او راه در نبرد با و ميرسيد الهي قرب به بهزودي و كنيد ياد
خواهيد را او پاداشهاي بهترين محنتي ، و رنج گونه هر در شكيبايي
گفته بنابه.شويم رهسپار خود هدف بهسوي بيائيد اينرو از.يافت
آن براي و نميكنيم طلب را دنيا ما:گفتند پاسخ يكصدا مردم بلاذري ،
.نيامدهايم بيرون
سليمان.بودند كرده فرار ارتش از نفرديگر هزار بامداد ، در ولي
.بروند افراد اينقبيل كه بهتر چه:داشت اظهار فقط.نشد مايوس هرگز
رفتند (ع)مطهرحسين قبر سر بر كربلا نخيلهبهسوي از ابتدا توابون
عزاداريو و زاريسردادند و گريه و شده بيخود ازخود آنجا در
حزنانگيز شهادت دردهاي و آلام و (ع)حسين رثاي در را بينظيري سوگواري
واقعه اين كه ميكند خاطرنشان ولهاوزن.داشتند برپا پيامبر نواده
را شبي و اينكهروز از پس توابون.بود (ع)حسين قبر بزرگداشت اولين
.نمودند ترك را محل آن كردند ، سپري (ع)حسين قبر كنار در
مرز به جادهمنتهي در كربلا از منزل قرقسيه ، پنجمين روستاي به چون
زفربنالحارث ده ، كدخداي پذيراييسخاوتمندانه رسيدندمورد شام ،
نفر سيهزار با عبيداللهبنزياد كه داد اطلاع آنان به وي.گرفتند قرار
به فراواني آگاهيهاي كدخدا.است رسيده بهعينالورده شام ، ارتش از
وي با و كرد نصيحت را عبيداللهبنزياداو ارتش درباره و داد سليمان
سليمان به بودند او با كه را رهبراني ديگر اسامي و نمود مشاوره
.داد
نبرد شاميانبه با مردمش با او گفتكه سليمان به همچنين زفر
آنرا و درقرقسيهبمانند او با توابون درصورتيكه.پرداخت خواهند
.نكرد موافقت سليمان ولي دهند قرار خود براي پايگاهي بهصورت
شاميان سر بر وشدت باسختي و رسيدند بهعينالورده سرانجام توابون
!ترابيان براي!بهشت !بهشت:ميزدند شدهفرياد وارد
شوق و شور و تصميم قاطعيت ، با توابون و يافت ادامه روز نبردسه
پس يكي رهبرانشان و شد شروع آنها زيانهاي گرچه حتي.جنگيدند بينظيري
و بود سليمانبنصرد شد كشته كه كسي اولين.افتادند خاك به ديگري از
سپسعبداللهابن و نوفيل عبداللهبنسعدبن مسيببننخبه ، بهدنبالآن
از پس بهتوالي را پرچمداريتوابون و رهبري يك كههر بود والالتيمي
توابون اكثر روزسوم ، آخر تا.ميشد وشهيد ميگرفت بهدست ديگري
رهبر تنها.بودند داده انجام (ع)حسين راه در جانبازي به را خود تعهد
توابون شده دستچين بازماندگان به شداد ، رفاعهبن آنان ، باقيمانده
.داد بازگشت دستور
جعفري محمد سيدحسين دكتر:نوشته
آيتاللهي سيدمحمدتقي دكتر:ترجمه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام