شماره 1012 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 8 دوشنبه 18
ادبيات به زندگي گيسختگي ازهم سرايت
نيز پسامدرن رمان آخر بخش - رمان در پسامدرنيسم به مدرنيسم از گذر
نفي را پيشامدرن سنن ، و عرفها نحوهشخصيتپردازي ، و ساختار مضمون ، در
استوار و ساماندار شكلي ايجاد بدون و بنيانيتر شيوهاي به اما ميكند ،
نمادپردازي بر
رسيد ، بهچاپ گذشته دوشنبه روز كه اينمقاله نخست بخش در:اشاره
ويژگيهاي بخش اين دربود گرفته قرار بحث مورد مدرن رمان ويژگيهاي
.است گرفته قرار موردتوجه مدرن رمان از آن تمايز و پسامدرن رمان
تحيرآورتر و فزونتر پيچيدگي همزمانبا سو ، اين به دهه 1960 از
پيچيدهتري ساختار و شكل چنان نيز رمان پسامدرنيسم ، پيدايش زندگيو
پيش ، از بيش بايد رمان خواندن و گردن ، نگارش جايلز قول به كه يافت
گفته (4)هستند آن انجام به قادر نخبگان فقط كه شود تلقي خصوصي كاري
بدعتهاي.نيست حقيقت از وي ، عاري اغراقآميز لحن بهرغم گردن ،
ميكند ايجاد سردرگمي و قطعيت عدم از فضائي چنان پسامدرن رماننويسان
داردهرگز اعتقاد نيز لاج ديويد همچون برجستهاي منتقد حتي كه
اين زيرا رفعكرد را پسامدرن رمانهاي طرح در موجود ابهام نميتوان
ويژگيهاي به پرداختن براي (5).ميمانند سردرگم كلافي به رمانها قبيل
و مدرن رمان افتراق و مشابهت وجود كه بجاست رمان ، در پسامدرن
.برشمارم را پسامدرن
خود ، از معاصر بربيگانگيانسان مدرن رمان همچون پسامدرن رمان
رمان اصلي شخصيت.ميگذارد تاكيد نفس اصالت و ضداجتماعي فردگرائي
كه است مدرن ، ضدقهرماني رمانهاي اصلي شخصيت همچون نيز پسامدرن
خويش ناتوانائيهاي به نوزدهم ، قرن رئاليستي رمانهاي قهرمان برخلاف
چارهاي لذا و ميداند زندگي نامنتظر وقايع بازيچه را خود و دارد وقوف
رمان ديگر ، بهعبارتنمييابد خود دروني دنياي به بردن پناه جز
سنن و عرفها شخصيتپردازي ، نحوه و ساختار مضمون ، در نيز پسامدرن
رمانهاي برخلاف -و بنيانيتر شيوهاي به اما ميكند ، نفي پيشامدرنرا
رمان.نمادپردازي بر استوار و ساماندار شكلي ايجاد بدون -مدرن
در سامانمند ساختارهاي و انتظام ايجاد با ميكوشيدند مدرن نويسان
.دهند ارائه واقعيت در نظم فقدان و نابساماني برابر در بديلي رمان ،
آنكه حال زندگي ، ازهمگسيختگي جبران براي بود تلاشي مدرن ، رمان انسجام
به را زندگي ازهمگسيختي و آشوبزدگي دارد تعمد پسامدرن رماننويس
واجد معاصر دنياي رماننويسپسامدرن ، بهاعتقاد.دهد تسري ادبيات
پرداختن شكل بهترين و است متشتت و چندپاره بلكه نيست ، انسجام و وحدت
و چندپاره قطعات از خود كه است رماني نوشتن متشتت ، دنياي اين به
لئونارد آثار اشارهبه با لاج ديويد.باشد شده تشكيل نامرتبط ظاهرا
:ميگويد امريكايي پسامدرن رماننويس مايكلز
آورده بهوجود را جديدي ادبيتقريبا نوع اخيرا مايكلز لئونارد
حكايات ، داستانها ، ) كوتاه ازقطعات (زنجيرهاي نه و) مجموعهاي:است
عنوان هركدام كه (لطيفهها منثور ، اشعار كلماتقصار ، تاملات ،
اين درميان مشعوف اما شگفتزده خواننده.دارد بزرگ حروف با جداگانهاي
شود ، پرتاب سو آن و سو بهاين كه توپي همچون نامنسجم ظاهرا قطعات
(6).ميماند سرگردان
چنين ايجاد با مدرن ، پسا رماننويسان ديگر و مايكلز كه است واضح
همه كه خوانندهاند ذهن به حس اين كردن متبادر پي در متشتتي ساختار
را پا ريمندفدرمن.است فروپاشيده معاصر دنياي در زندگي مستحكم مباني
اضمحلال آثارش ، صفحهآرائي طرز با حتي و ميگذارد فراتر هم اين از
.ميكند اعلام را گذشته بنيانهاي
نگارش سجاوندي ، علائم از عدماستفاده ازقبيل شگردهايي به توسل با او
نگارش براي رسمالخطنادرست همزمان ، بهكارگيري بهطور افقي و عمودي
غيرمرسوم فاصلهگذاري نيز و مختلف ، اندازههاي در كلمات نوشتن واژهها ،
بودن تصنعي به را او توجه خواننده ، كردن متحير علاوهبر واژهها ، بين
شكل حتي او نثر در.ميكند جلب (نثر يعني آن ، واسطه و) رمان دنياي
از بخشي واژهها ، اين تركيب از حاصل هندسي اشكال و واژهها ظاهري
رنگهاي حكم او براي مختلف واژههاي.ميآورند بهوجود را رمان معناي
-خواننده بر را خاصي بصري تاثير تركيبشان ، كه دارند را مختلفي
پيشامدرن رماننويسان برخلاف وي بدينترتيب ، .ميگذارد باقي بيننده
خود رمان در را آشنا دنيائي محاكاتي ، تمهيدات به توسل با تا نميكوشد
روس فرماليستهاي آنچه ازطريق برعكس بلكه كند ، تصوير خواننده براي
تا ميكند دعوت خواننده از ميناميدند ، شگرد كردن اصطلاحاآشكار
قرار تجديدنظر مورد را (رمان طور همين و) واقعيت درباره خود پنداشت
.دهد
در نثر كاربرد نحوه اين برايتوصيف اصطلاح بهترين من ، گمان به
رمانها اين با معمولا كه ويژگيهايي ديگر نيز پسامدرنو رمانهاي
ويليام نخستينبار را اصطلاحفراداستان.است ميشود ، فراداستان تداعي
براي سال 1970 در مقالاتش از يكي در امريكايي منتقد و رماننويس گس
بودن داستان كه برد بهكار داستاني ادبيات آثار از دسته آن به اشاره
مسائل به پرداختن با حتي و نميكنند پنهان خواننده از را خود
ميخواند آنچه كه ميشوند يادآور خواننده به داستاننويسي ، دائما
پسامدرن ، رمانهاي فنونفراداستاني از نمونهاي.است داستان صرفا
رماننويس فاولز جان برايمثال ، رمانهاست اين نحوهخاتمهيافتن
ذكر را مختلف فرجام فرانسويسه ستوان رمانزن در معاصرانگليسي
.خودميپسندد ، برگزيند را هركدام كه ميخواهد ازخواننده و ميكند
به را رمانهايش از يكي امريكايي ، پسامدرن رماننويس برتيگن ريچارد
:ميافزايد سپس و ميدهد پايان مختلف شكل پنج
شماره شش ، شماره فرجام:دارند بيشتريوجود و بيشتر فرجامهاي پس
پي از سريعتر و سريعتر كه هايي فرجام شماره 9435 ، شماره 131 ، 53 ،
اين تا سريعتر و سريعتر بيشتر ، و بيشتر فرجامهايي ميآيند ، يكديگر
(7).باشد داشته فرجام ثانيه 186000 هر در كتاب
آنچه انتخاب در خواننده آزادي و پسامدرن رمان فرجامهاي تعدد شايد
معاصر رماننويس ضمني دعوت از حاكي ميكند ، تلقي فرجام مطلوبترين خود
نوع پرطرفدارترين بهمنزله رمان بهويژه) ادبيات و هنر مخاطبان همه از
باشد ، بشر براي شايسته و ديگرگونه آيندهاي زدن رقم براي (معاصر ادبي
انسان دروني كشمكشهاي و هراسها وجودي ، ناايمني آن در كه آيندهاي
داده انساني ارزشهاي به پايبندي و معنوي آرامش به را خود جاي معاصر
.باشند
Routledge,), p.. quoted in peter faulkner,پينوشتها
"The Twentieth. David Daiches and Ian Modernism (London:
H. Abrams, Anthology of English Century", The Norton Stallworthy.
Company,), p.th edn., (New York: W. W. Literature, ed. M.
(London:. Quoted in Allan Massie,. flashback-. Norton &
. David Lodge, The Modes of Longman,), p.. The Novel Today
p.. Edward Arnold,), p.. Modern Writing (London:
), Confederate General from. Richard Brautigan, A. Ibid.
p.. Big Sun (Picaro edn.,
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام