شماره 1012 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 8 دوشنبه 18
نيست؟ چراهمخوان
نوكيسهها رفتار جلوههاي
نظر از و جامعه بالاي سطوح ثروتدر داشتن نظر از نوكيسهها
دارند جامعهقرار پايين سطوح در فرهنگ
براي نشده اعلام پيش از و نشده آني ، برنامهريزي تحولات پيامدهاي
دولت حمايت و هدايت با كه گوناگون عرصههاي در جامعه يك مردم اكثريت
سياستگذاران هدفهاي با متناقص بعضا و ناشناخته ميشوند ، پديدار
.است
سامانمييابد ، دولت سوي از عرصهاقتصاد در كه اقتصادي تحول هر
تحولات اين مسير در مختلف شكلهاي به كه ميشود گروهي بهرهمندي موجب
شرايطي ، چنين در يافتهاند آگاهي آن به ديگران از زودتر و گرفته قرار
بيشتر بسيار آن ميزان كه مييابند دست نويي درآمدي منابع به گروه اين
لقب گروهنوكيسه اين به عموما كه است آنان شغلي و حرفهاي لياقت از
.دادهاند
طبيعي مراحل ثروت دركسب اينكه دليل به جامعه گروهدر اين رفتار
.است متناقض نابهنجارو غالبا رانپيمودهاند ،
كه افراد از دسته اين رفتارهاي از بهبعضي است اشارهاي حاضر گزارش
.آورند چنگ به را بادآورده درآمدهاي توانستهاند زحمت كمترين با
...و ميهماني مغازه ، خيابان ، در:ميبيني بسيار و ميشناسي را او
همديگر با سنخيتي و اماتناسب ;گرانبهاست لباسشغالبا اجزاي تكتك
معمولا.نميشود ديده متانت گفتارش در و ميزند حرف بلند بلند.ندارد
.ميكند بزرگنمايي بسيار برعكس يا ميپوشاند را خانوادگيش سوابق
درحرفهايش و ميگيرد پيش در راهافراط همچشمي و وچشم فخرفروشي در
اما داشتيم ، اينها از يكي هم ما:ميشود شنيده بسيار جملهها اين
...يا بخرم يكي است ياقرار فروختيم
ازفرهنگ بخشي) تكنولوژي در مردمدگرگوني جامعهشناسان ، گفته به
هنجارها ، كه احتمالميرود كمتر اما ;آسانيميپذيرند به را (مادي
تعديل سرعت همان به را اجتماعيشان سازمان يا باورداشتها ارزشها ،
زيرا ميشود ، فرهنگي اختلال پيدايش به منجر ناهماهنگي اين نتيجه.كنند
همان به و آن مادي عناصر پابهپاي نميتوانند فرهنگ غيرمادي عناصر
.بروند پيش و شوند دگرگون سرعت
به كه گروهاست اين معنويات و ميانماديات تمايز همين واقع به
كرده اطلاق را دورانرسيده به اصطلاحتازه به لفظنوكيسهيا آنها
.است
.خستهشدم زنم دست از:ميگويد!غربزدگي از بدتر
چرا؟:ميپرسم
بروم ، كشور خارج به بازرگاني كارهاي انجام براي مجبورم كه هربار-
براي تومان ميليون يك گرفتن با آخر دست خلاصه و ميگيرد بهانه مرتب
كه هربار.ميدهد رضايت من سفر به جواهر يا طلا سرويس يك خريد
زنهاي با دائما و ميخرد لباس دست يك برويم ، ميهماني به ميخواهيم
.ميكند همچشمي و چشم فاميل
زيربار از است ، سروپزش فكر همهاشبه كه نازكنارنجي پسر آقا
...خارج برود وميخواهد كرده خالي شانه سربازي
بايستد كه كردم اسمش به خودم پاساژ دهنهتوي دو مغازه يك:ميگويم
به فقط البته ;هستند چاكرش و مخلص همه پاساژ در تازه.كند كار و
طبقه يك.پايش زير گذاشتم گالانت يك بايستد پايش روي گفتم.من خاطر
آخه.خريدم برايش معافي.كردم اسمش به را...خيابان ويلايي خانه از
....زندگي اين از ميخواهد چي ديگه
....برهخارج داره آرزو بچهام:ميگويد مرتب هم مادرش
خارج؟ ميخواهيبروي حتما حالا:ميپرسم -
و سفررفتهاند يك شده هم بار يك حتيبراي رفيقهام بيشتر راستش ، -
و ژاپن گفتم ، بابام به.ميكشند رخم به را وسفرشان ميآيند مرتب
.بروم نميخوام اينها..و دوبي و تركيه
شنيده ازمامانش فقط.نميبيند را وقتپدرش هيچ طفلك كوچكترش برادر
به را همهشان استتابستان قرار و داره موبايل يك بنزو يك پدر كه
برادرهايش و خواهر مادر ، از مرتب خانه در چون طفلك.خارجببرد
به مدرسه در تفريح زنگهاي و گرفته ياد هم او ميبيند ، فخرفروشي
گيرتان ديگر بخوريد ، شكلاتها اين از بياييد:ميگويد همكلاسيهايش
....ها خارجيه شكلاتهايش.نميآيد
ناهنجاري درگير ما جامعه است سالي چند اينكه واقعيت است؟ خبر چه
جهات برخي از كه نوكيسه گروهي درگير است ، شده بزرگي كمابيش اجتماعي
با ديگر جهات برخي از اما ;هستند جلالآلاحمد نوشته شبيهغربزدههاي
بدتر چيزي يك كهشايد دارند خصوصياتي واقع به.متفاوتند غربزدهها
چيزي غربنيز اعتقادات و ازباورها حتي چون.ازغربزدههاست
اينكه خلاصه و بياطلاعبوده ايران ملي فرهنگ علاوهاز به و نميشناسند
سطح بسيار فرهنگي نظر از هستندو بالا طبقه به متعلق نظرثروت از
را افراد اينگونه اجتماعي ، علوم كارشناسان برخي كه گونهاي به ;پايين
.ميدانند پايين سطح بالاي بهطبقه متعلق
جوامعصنعتي بسياري در بلكه ;مانيستند كشور خاص تنها گروه اين
.حضوردارند نيز پيشرفته
سطح بالاي طبقه:مينويسد جامعهشناسي به كتابدرآمدي در كوئن بروس.
يعني ميشود ، تركيب رسيده دوران به تازه خانوادههاي از پايين ،
بسياري...و آوردهاند دست به نفوذ و ثروت تازگي به كه خانوادههايي
ارزش با مادي متعلقات واقع در است ممكن پائين سطح بالا طبقه اعضاي از
آنجا از اما باشند ، داشته بالا سطح بالاي طبقه اعضاي از بيشتر ثروتي و
بالاي طبقه به معمولا نيامدهاند ، دنيا به سرشناس خانوادههايي در كه
كه است آن گروه اين ويژگيهاي ديگر از....ندارند راهي بالا سطح
مياندازند بالا را شانههايشان راحتي به.نميتراشند خودشان براي دردسر
خودرو ، با زدن دور هنگامميشوند خود مدل آخرين اتومبيل سوار و
ساخته آنها گذر براي فقط خيابانها كه ميكنند فكر و نميزنند راهنما
اگر احيانا و بروند كنار بايد همه ميآيد ، كه چوناو ;است شده
زير كند ، سد او بر را راه لحظهاي و بشود سبز جلويش وانتي يا پيكاني
!عمله:ميگويد لب
كارشناسان نظر و دارند سراغ گروه ازاين ويژگيهايي چه مردم ببينيم
.چيست
ليسانسادبيات فوق صارمي ، ايرج.!ميكند پنهان را خانوادهاش
خاصي صفات اينگروه:ميكند توصيف رااينگونه نوكيسهها فارسي
در يا ميدهد بو وميگويند نميخورند گوسفند گوشت برايتظاهر:دارند
مورد غذاي اما.ميميرند كوبيده گوشت با ديزي يك براي محافل و مجالس
در نوكيسه:ميدهد ادامه او.ميكنند بيان استيك يا ميگو را علاقهشان
.ميكند اغراق لباسهايش طراحي
هيچوقت و كند پنهان را ميكوشدخانوادهاش هميشه ;نوكيسه آدم
از ;برود لو است ممكن چون ;نميكند دعوت ميهمانيها در را فاميلهايش
را آن خوشآهنگ و كوتاه قسمت يك است ، طولاني معمولا كه فاميلياش
اينكه آخر دست و كنند صدايش آنجوري ديگران دارد دوست و كرده انتخاب
رفتار معمولا بشود ، اجتماعي مهم نقش يك داراي نوكيسهاي اگر
.داشت خواهد زيردستانش با تحقيرآميزي
اينگروه ويژگيهاي درباره علوماجتماعي كارشناس رضامنش ، خسرو.
از رسيدهاند ، معمولا ثروت به چونيكشبه افراد اين:ميگويد
دارند سعي بنابراين.بيخبرند و بيبهره اجتماعي روابط قانونمنديهاي
.بپوشانند را خود ضعف اين ممكن راه هر از
قديمي ، ساعتشماطهدار چون عتيقه و قديمي اشياي ا مجموعهاي معمولا
را...و قديمي كهنه ، تابلوهاي قاليهاي عتيقه ، وويترينهاي بوفهها
.ميآورند گرد خود درخانههاي
را گروه اين ميشود آساني به:ميگويد باره دراين منش ، رضا.
مثلاهنگام.نميكنند اجرا درست اجتماعيرا آداب چون كرد ، غافلگير
كه آنجا ديگران ، با ارتباط برقراري و وگو گفت هنگام يا غذا صرف
وقت آن.كنيد عصباني را آنها است كافي باشند ، آداب مبادي ميكوشند
.ميدهند نشان را پنهانشان چهره
زندگيشانقابل ابعاد همه در فرهنگنوكيسهاي خلاصه:ميدهد ادامه او
افراد ، و فرهنگ اينگونه حضور اينكه همهمهمتر از اما است ، ديدن
.ميكند تهديد را جامعه
نوكيسه ، ماركي:ميگويد بيات فريبرز.!ميماند كه است فرهنگ
.ميزنند جديد ثروتمند طبقات به مردم كه است
مرفه و طبقاتبالا در كه است اين نوكيسهنمايانگر:ميدهد ادامه او
قبلي بالاي منتهاطبقات ;ميگيرد صورت جابجاييهايي و دگرگونيها جامعه
در نوكيسهها كه معتقدند چون ;نميپذيرند را جابهجايي اين ظاهرا
تصادف ، براثر بيشتر و نرسيدهاند اينجا به تلاش و كار منطقي فرايند
براي نه.رسيدهاند هنگفت و بادآورده بهثروت مقطعي بحرانهاي و اقبال
.ميدانند را آن از استفاده و حفظ راه نه و كشيدهاند زحمت آن
نوكيسهها:ميگويد نوكيسهها عللپيدايش درباره اقتصادي كارشناس يك
منالي و مال به...يا ارث طريق از يا برحسبتصادف كه هستند گروهي
.رسيدهاند
رشد جامعهاي در شرايطي در بيشترآنها البته:ميدهد ادامه او
يكجامعه.باشد شده تنگنا و دچارناهنجاري اقتصادها كه ميكنند
وتوزيع توليد بر نظارت مالياتي ، نظامسالم كاربرد طريق از سالم
.بكند جلوگيري گروهها اينگونه رشد از بايد...و ثروت
.بود نخواهد مفيد هيچجامعهاي براي نوكيسهها حضور
بايد ميروند ، بالا ديگر بهطبقهاي طبقه يك از افراد كه زماني
و اوقاتفراغت گذران تازه شيوههاي:فراگيرند را تازهاي نقشهاي
جديد واژههاي نوعي از ;بدهند تغيير را كردن صحبت و لباسپوشيدن طرز
خودشان تربيت از متفاوت شيوهاي به را فرزندانشان و كنند استفاده
.دهند پرورش
:ميگويد زمينه اين در علومارتباطات كارشناس شمسائي ، شهريار.
اطلاعاتشان و سطحياند اجتماعي روابط در معمولا نوكيسهها فرزندان
حتما و ميكنند خفه كلاسها اقسام و انواع با را خودشاننيست ژرف
.باشند داشته اروپا به سفري دادن پز براي بايد
از تنها نه شايد كه است شده ظهورخردهفرهنگي به منجر نوكيسهها حضور
بسيار فرهنگها.بيابد بقا و دوام نوكيسهها رشد با بلكه نرفته ، ميان
.هستند اقتصادي تحولات از ديرپاتر
پديد ثروتمند طبقهاجتماعي يك نسل يك مدت ظرف ممكناست بسا ، چه
هم نسل پنج در حتي شايد (طبقه) نسل همين فرهنگي اماتغيير ;بيايد
.نباشد ممكن
در جذب فرهنگيو استحاله جز راهي ميانمدت در نوكيسگان ، اينكه حقيقت
فرهنگهاي بارهاوبارها ميبايست درغيراينصورت ، .ندارند ملي فرهنگ
.باشد رفته فنا باد به نوكيسگان ، تاز و تاخت كوران در ملت ، هر
مجرد هاله
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام