شماره 1012 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 8 دوشنبه 18
شهرنشين انسان نيازهاي و پياده حركت
معاصر شهرسازي تحولات به نگاهي
بلكه عوضكرده ، را شهرها كالبدي نهتنهاسيماي جنبشپيادهگستري
مردم فرهنگي و رفتاراجتماعي و شهري زندگي دركيفيت نويني تغييرات
.است آورده بوجود
اصطلاحي خود ، كنوني درمعناي (Urbanisme)شهرسازي:اشاره
و شد ابداع ميلادي حدودسال 1910 در واژه اين.است جديد كاملا
دانشهايمختلف و نيروها كشاكش معرض در معاصر شهرسازي كه آنجا از
مديريت اقتصاد ، جامعهشناسي ، مهندسي ، معماري ، برنامهريزي ، نظير
تعبيرهاي و ابهامات معنايآن تعريف در داشته ، وغيرهقرار
مانندژوزف افرادي نظر به دليل بههميناست يافته راه گوناگوني
از كلمهشهرسازي روزي است لازم فرانسوي معمارمعروف و شهرساز بلمون
شهري وهنر شهري مثلآمايش گوياتري اصطلاحات و شود برداشته ميان
.شود آن جانشين
دو به را معماريمعاصر و شهرسازي تاريخنظريههاي ميتوان كلي بطور
يا ونومدرنيسم (تا 1975 حدود 1900 از) مرحلهمدرنيسم
.نمود تقسيم (بهبعد از 1975) پسامدرنيسم
شهرها صنعتي ، ساختار انقلاب عصر از قبل شهرسازيمدرنتا مباني
مقياسهاي و اقتصادپيشهوري جغرافيايي ، تابععوامل عمده بطور
بطور نيز شهر كالبدي تقسيمات نظام و شكل دليل همين به.انسانيبود
اجتماعي و زيستي نيازهاي تامين و پياده حركت مقياس براساس مستقيم
و زمان جريان در قديمي شهرهاي در نظر ، اين از.ميشد استوار شهروندان
ارتباطي شبكه خدماتي ، مراكز در انتظام نوعي انداموار ، و طبيعي بطور
خصلتي شهري فضاهاي و معابر به كه ميآمد بوجود فرهنگي فعاليتهاي و
.ميبخشيد پرجاذبه و راحت آشنا ، انساني ،
و معمارييعنيتركيببندي ، پيوستگي براصول شهرسازي اينگونه
سيماي به عملكردها ساختن برهماهنگ علاوه كه بود استوار مراتب سلسله
.ميبخشيد زيبايي و هويت نيز شهر
ماشيني ، نقل و حمل وسايل ورواج صنعتي اقتصاد تسلط با اما
ومقياسهاي ابعاد و نهاد تحول روبه سرعت به شهرسازي بنيادهاي
توسعه با همراه بيستم قرن اول نيمه در ويژه به.كرد پيدا جديدي
و برنامهريزي ضرورت ماشيني ، حمل وسايل عمومي رواج و شهرنشيني پرشتاب
جنگهاي از ناشي خرابيهاي بازسازي و شد مطرح نوين صورت به شهري طراحي
صنعتي عصر شهرسازي اصول ترتيب اين به.كرد تشديد را روند اين جهاني
و چكيده كه درآورد به سر مدرن درونجنبش از جنگ دو ميان سالهاي در
.شد منتشر (1933) آتن يعنيمنشور مدون سند يك صورت به آن جوهر
تصويب به آمستردام شهر براي سال 1934 در نيز شهري جامع طرح نخستين
.رسيد
نمادين ارزشهاي و پيوستگي ، تركيببندي اصل:كميت حاكميت و شهرسازي
سپرده فراموشي بود ، به پيشين ازمباني كه شهر در زيباشناختي و
نتيجه در.گرديد برجسته جداگانه عناصر كارايي و اصلاستقلال و شد
اگرچه روند ، اين.رفت ميان از شهرها در فضايي وهويت مفهومكليت
نتايج صنعتي بلندپروازيهايجامعه به پاسخگويي و مقطعي مشكلات حل در
درازمدت و اساسي نيازهاي به نتوانست ولي آورد ، بار به چشمگيري
اختيار قلمرو از شهرها سرنوشت ترتيب ، اين به.گويد پاسخ شهرنشينان
ترافيك ، مهندسي ، دانشهاي اقتدار حيطه در و رفت بيرون شهرنشينان
پيوسته بافتهاي بنابراين ، .گرفت قرار سرانهها و كمي معيارهاي حاكميت
و بيچون سلطه زير به شهري فضاهاي و معابر و شد بريده بريده شهري ،
يورش اين برابر در.درآمد آن روزافزون توقعات و سواره حركت چراي
اجتماعي ، نيازهاي تامين و كيفي معيارهاي براي جايي ديگر بيامان ،
يك عنوان به پياده ، انسان و نماند باقي شهرنشينان روحي و فرهنگي
.شد رانده زندگي حاشيه به دوم دست موجود
صورتيناموزونتر به شهرسازي و جديدشهرنشيني فرهنگ اين است بديهي
مسايل دليل همين به.شد تحميل نيز سوم شهرهايجهان به غريبتر و
مراتب به سوم جهان شهرهاي در جديد شهرنشيني و شهرسازي به مربوط
.است كرده پيدا بروز پيچيدهتر و حادتر
نيازهاي و حركتپياده معاصر ، شهرسازي تاريخ در:پيادهگستري جنبش
.است بوده شهري طراحان و برنامهريزان توجه مورد پيادهكمتر انسان
بر مقدم همواره ماشين براي برنامهريزي رايج ، شهرسازي سنت در واقع در
پياده ، انسان گفت ميتوان كه طوري به بوده ، انسان براي برنامهريزي
راه كهپياده دارد اين از حكايت همهچيز و است شدهاي فراموش موجود
تامين برابر در مسئوليت عدم و پياده حركت به بيتوجهي اين.نرويد
مزمن بيماريهاي از يكي به امروزه شهروندان ، رواني و اجتماعي نيازهاي
.است شده بدل شهري طراحي
زندگي مشكلات حادشدن و اوجگيري دلايليمانند به اخير ، دهه سه طي اما
و ايمني عدم آمد ، و رفت كندي و دشواري زيست ، محيط آلودگي مثل شهري
و امكانات كاهش شهرها ، تاريخي مراكز انحطاط تصادفات ، افزايش
مشكلات اتومبيل ، كانال به آنها تبديل و شهري فضاهاي فراغتي جاذبههاي
ناتوانان ، و كودكان آمد و رفت مشكلات ضروري ، خدمات به دسترسي و خريد
حركت سلطه عليه گستردهاي واكنش ديگر ، مسايل و رواني فشارهاي افزايش
بنابراين.است آمده بوجود پياده تحركات محدوديت و موتوري
نه را پياده عابر كمكم كه شدهاند مجبور شهري طراحان و برنامهريزان
رسميت به شهروند ، انسان يك عنوان به بلكه نقليه يكوسيله عنوان به
.بينديشند نيز او نيازهاي تامين به و بشناسند
در.قرنپيشبرميگردد نيم حدود به وپيادهراهها پياده حركت به توجه
مراكز نوسازي و جنگ خرابيهاي بازسازي جريان در اروپا در زمان آن
و خريد مراكز اقتصادي احياي اهداف با آمريكا در و شهرها تاريخي
در اما آوردند روي راهها پياده تقويت به خردهفروشي خدمات تسهيل
از و شد تبديل شهرسازي در اجتماعي جنبش يك به گرايش اين بعد سالهاي
مستقلي بخش امروزه كه آمد بوجود پياده طراحي و برنامهريزي آن ، درون
.ميشود محسوب شهري برنامهريزي از
خيابانهايپياده اروپا ، شهرهاي در:پيادهگستري در جديد تجارب
دربازسازي اگرچه.آمدند پديد دراواخردهه 1940 نخستينبار براي
ميان از مراكزشهري از برخي فرهنگي و خصلتتاريخي جنگ ويرانيهاي
ايجادمنطقه در تجربههايآزمايشي نخستين زمان درهمان ولي رفت ،
ايالات در.آمدند بوجود بوده ، انقلابي بسيار اقدامي كه بيترافيك
ظهور به حومهنشيني از رويگرداني نوعي بعد ، به دهه 1960 از نيز متحده
اهداف نتيجه در.گرفت قوت شهري مراكز به بازگشت گرايش و رسيد
روي پيادهسازي و پيادهگستري سوي به نيز شهري طراحي و برنامهريزي
پياده وانقلاب آمريكا ازپيادهكردن مولفان برخي كه جايي تا آورد
پيدا بسيار طرفداران نيز كانادا در جنبش اينآوردهاند ميان به سخن
پرباري كارنامه خود كوتاه عمر طول در جنبشپيادهگستري.است كرده
اين گفت ميتواناست شده بدل جهاني جنبش يك به تقريبا و داده ارائه
در نويني تغييرات بلكه كرده ، عوض را شهرها كالبدي سيماي نهتنها جنبش
.است آورده بوجود مردم فرهنگي و اجتماعي رفتار و شهري زندگي كيفيت
كه داده ارائه شهري مسايل حل براي جديدي روشهاي و الگوها همچنين
.است شده شهرسازي نگرشهاي و نظريهها در عميق تحول موجب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام