شماره 1013 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 9 سهشنبه 19
ميدهيم؟ نشاني چگونه
كجاست؟ دوست خانه
پاياني بخش
باشد ، خوب يكي مابا رفتار كه نيست اين در بزرگ ، راز:اميني دكتر
مثلا.باشد يكسان عموم با رفتارمان كه است اين در بلكه.بد ديگري با
و زدن حرف نحوه كه بفهميد شما بعد كنم صحبت جوري يك شما با من اگر
و مزاج دمدمي فردي عنوان به مرا است ، بوده متفاوت ديگري با من رفتار
.كرد خواهيد تلقي اعتماد غيرقابل
.نيست يكسان باعموم ما برخورد طرز ندانسته يا دانسته متاسفانه ولي
منزل در روزي ميآيد يادم:فوقليسانسالكترونيك ساله محقق 29 صبا
بيرون را ماشين ايشان تا بودم بازكرده را درهايحياط مادرم
آن شبيه حال به تا من كه رنگي قرمز ماشين يك لحظه همين در.بياورد
به موبور آقاي يك و داشت نگه ما خانه جلوي بودم نديده خيابان در را
كه بود اين بودم بلد كه چيزي تنها.پرسيد چيزهايي من از آلماني
كه فهميديم.كردم صدا را مادرم بعدنماييد تامل لحظه يك لطفا
كاغذ و قلم مادرم.نيست بلد را راه ولي.آفريقا خيابان برود ميخواهد
راهنمايي تابلوهاي طريق از گفت و كشيد برايش را خيابان نقشه و آورد
.كند پيدا را آفريقا خيابان ميتواند
كه است چيزي غريبه يك به دادن نشاني دقت با اينگونه متاسفانه اما
.ميشود مشاهده كمتر
دقت نشانيپرسيدن هنگام ما ميشود باعث كه مسائلي از ديگر يكي
.است فرد جنسيت نماييم ،
علت همين به.كمترميدانند خانمها رفته هم روي:ميگويد اميني دكتر
احساس وليدارند كمتري ادعاي چون.نميدانم ميگويند راحتتر
جنسيت كردن ، اذيت نينداختن ، تا و تك از را خود.است بيشتر همدرديشان
عواملي.ميدهد سو و سمت مردم با ما برخورد نحوه به ديگر عنوان هر يا
پاسخ سوال به زياد حوصله و كافي دقت ما كه ميشود باعث قبيل اين از
را خود كه ميشود باعث بگذريم ، آن كنار از بياهميت و سرسري يا و دهيم
كه اينجاست جالب اما خير ، يا بدانيم مسئول گفتهايم آنچه قبال در
و ميدهيد نشاني چگونه كه ميكنيم سوال مستقيم طور به مردم از وقتي
كه ميكنم دقت خيلي:ميدهند جواب اكثرا داريد ، توجه و دقت چهقدر
كاملا.ميكشم نقشه.نميگويم چيزي نميدانم اگرندهم اشتباهي نشاني
بالا را خود شانههاي يا عمل در اما...و بفهمد تا ميدهم توضيح او به
و نميگويند چيزي كه اين يا ميگويند چيزي جوري همين يا مياندازند
پسكوچههاي كوچه كه آنجايي از است ، مسلم آنچه حال هر به ولي.ميروند
كردن پرسش از ناگزير ناوارد شخص هر كه آنجايي از و است زياد ما شهر
.بيافتد مردم تساهل دام در است ممكن ناخواسته يا خواسته است ،
:سالهميافزايد قلب 59 جراح قوامي دكتر:پيچيده و گنگ نشانيهاي
و اصلي خيابان آنقدر ما چون.است مصيبت ايران شهرهاي در دادن نشاني
.ميشود كلافه آدم كه داريم باغ كوچه و كوچه پس و كوچه و فرعي خيابان
خاطر به بعد ميسازند ، ساختمان و خانه ميآيند اول ايران در علاوه به
.ديگر كشورهاي از برخي عكس درست.ميكشند كوچه و خيابان آنها
راست سر دنبالشميگرديم كه نشانيهايي چرا واقعا راستي به اما
پاي چرابرويم راحت است اول بار كه جايي به نميتوانيم چرانيست
محلي قبل روز يك مينويسندحتما ميدهند ، كنكور زمان كه راهنماهايي
منزل است قرار اگر چرا.كنيد شناسايي امتحانبدهيد ، ميخواهيد كه را
خانه از زودتر ساعت دو بايد كرده ، عوض تازگي به كه برويم خالهخانم
شما خانه ساعت 7 ما خالهجان مثلا كه گفتهايم او به اگر.شويم خارج
داده ، نشاني و كرده خسته تلفن پشت را خودش ساعت دو او و هستيم
نگران هم باز كنيم ، پيدا را خانه راحت بتوانيم كه داده علامتهايي
از ساعت 5 همين براي.بشويم خانم خاله شرمنده و برسيم دير كه هستيم
.درميآييم خانه
خيابان وقتيداخل.كن نشان را كلهپزي اين ميگويند ما به مثلا چرا
از علامتها اين اگر كه جالباينجاست.است تلفن باجه سركوچه پيچيدي
فلان قديمها اصلا.كنيم پيدا را نشاني نميتوانيم ديگر برود ، يادمان
برميگردند ، صحرا از وقتي تا ميكردند نشان ده در را چشمه فلان و درخت
چرا پسنكنند گم را راه نبود ، كار در برقي چراغ كه هوا تاريكي در
هنوز خيابان و كوچه در فراوان روشنايي وجود با قديمي رسم اين هنوز
.دارد وجود
بفرستم خارج به نامهاي ميخواهميك وقت هر من:مهندس ساله معترف 47
با و مينويسم برچسب روي را خودم نشاني هستم ، حتما جواب منتظر و
نتواند پستچي احيانا اينكه خاطر به نهميگذارم پاكت توضيح ، درون
كلافگي موجب كه است پيچيده ما نشانيهاي آنقدر ، بلكه.بخواند انگليسي
.ميشود طرف
نه كه دارد كوچه وپس كوچه آنقدر و است گنگ آنقدر نشاني اوقات گاهي
دهيم ترجيح خجالت فرط از است بلكهممكن.ميشويم كلافه خودمان تنها
نيست هماني ميپرسيم الان كه فردي اين از كه وجودي با.نپرسيم ديگه
از.كنيم سوال دوباره ميكشيم خجالت ولي پرسيديم ، پيش دقيقه چند كه
ميدهيم ترجيح كه است چنان بد اثربرخورد در خجالت تاثير گاهي طرفي
و آمد خواهد سرمان بر چه حالاكنيم پيدا وخودمان نپرسيم اصلا
.بماند شد ، خواهد تلف وقتمان چندساعت
پرسيدم ، را نشانيجايي نياوران خيابان در:ساله بيگي 21 قلعه فرشاد
كه نيستي ، طرفها اين مال گفت ، انگار من به بدي لحن يك با آقا آن
خجالت گنگ ، آدرس بد ، برخورد.نپرسم نشاني كسي از دادم ترجيح ديگر
خاص فرهنگ شهرنشيني.دارد غلط اجتماعي روابط در ريشه همه..و كشيدن
ساختار همچنين.ميكند طلب را ويژهاي اجتماعي روابط و دارد را خودش
اگر حال.باشد داشته بايد را خودش خاص مقررات و قوانين نيز شهري
خواهيم مجبور باشيم ، شهرنشين فقط و كنيم رها را اينها همه بخواهيم
.بنويسيم نامه يك ساده ، نشاني يك دادن براي بود
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام