شماره 1015 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 11 پنجشنبه 21
!نميبخشم را مهريهام
خانواده دادگاه راهروهاي در
تا داده طلاق تقاضاي رفته محكوميتم ، شروع اوايل قاضي آقاي:مرد
منوبگيره اموال
تامين بايد كجا از ما خرجي است زنداني او كه سالي مدت 9 در:زن
نگهدارم را بچهها حاضرم بدهد را خرجي و مهريه اگر شود ،
لباس كه مرد يك همراه به عموميسربازي دادگاههاي...شماره شعبه -
دختر دو با زن يك سرايشان پشت.ميشوند وارد دارد تن به را زندانيان
پيش بيرون را بچهها ميخواهدتا زن از قاضي.ميشوند وارد ساله و 11 8
.بفرستد است ، آنهاآمده همراه كه كسي
ميخواهيد؟ طلاق شما:(مرد به خطاب) دادگاه قاضي
.بله:مرد
كردهايد؟ مشخص را بچهها و مهريه تكليف
تا پدر ، موافقم تا داره نياز بيشتر مادر به دختر اينكه به توجه با
.باشند خانم پيش 18سالگي
نگه رو بچهها حاضرم من مسكن ، اضافه به روبده ، بچهها خرجي اگر:زن
.دارم
ميبخشيد؟ را مهريهاتان:(زن به خطاب)
!ببخشم؟ چراخير نه
بگيري؟ ميخواهي را همه
.بله
آقا از مسكن تهيه تقاضاي نميتوانيد شما طلاق از پس مسكن مورد در
.بود نخواهيد ايشان زناشويي قيد در كنيد ، چون
.ميخوام گذشته ايشون حبس زمان از كه رو مدتي اين خرجي من پس
است؟ چقدر شما محكوميت مدت:(مرد به خطاب)
.بودم كرده كلاهبرداري.سال 9
داريد؟ نظري چه بچهها نگهداري مورد در
(عصبانيت و بيتفاوتي با).ميرم هم زندان از بعد.ندارم حرفي من
!ببينيد؟ را بچههايتان نميخواهيد يعني
.نميدونم...چرا
بچهها ديدن براي ميلي چه پس بره ، كنه ، فرار ميخواد ميگه خودش
داره؟
.دادن طلاق تقاضاي قبلا مرتبه يه ايشون
(ناراحتي و عصبانيت با).دادم تقاضا دوبار بگو نه
اموال تا داده طلاق تقاضاي رفته محكوميتم ، شروع اوايل قاضي ، آقاي
.نكرده دنبال رو تقاضا نرسيده نتيجه به وقتي ولي بگيره ، منو
و نداشتي چيزي كه تو شده ، تامين كجا از ما خرجي مدت اين تو
!نداري؟
را بچهها حاضريد بدهد ، را مهريهاتان و بچهها خرجي اگر:(زن به خطاب)
نگهداريد؟
نگه را بچه ديگه نده ، خرجي روز يه اگه اما ندارم ، حرفي بله ،
.نميدارم
كه بدهكارم طولانيه ، حبس مدت و هستم زندون تو اينكه به توجه با
زمان يك در اما ندارم ، حاضر حال در رو مهريه پرداخت هستم ، توانائي
.ميپردازم رو مناسبمهريه
و ميكنند امضا را نامه داوري و دادگاه صورتجلسه آنها داوران و طرفين
.ميشوند خارج
روابط و خانوادگي پيوندهاي گسيختن در كه متعددي عوامل كنار در -
مستقيم كه هستند نيز عوامل برخي دارند ، مستقيم و موثر زناشوئينقش
كه نتايجي دليل به بلكه نميكنند ، متزلزل را بلافاصلهخانواده و
پايههاي شدن سست روند دارند ، همراه به طولاني مدتي گذشت با بويژه
ميان آن از.ميبخشند تسريع را جامعه وسيعتر بعد در و خانواده نهاد
مشكلات برخي ،...و الكل و مخدر مواد به اعتياد همچون مواردي ميتوان
اين ابتدا در گرچه.برد نام را غيره و زندان به فرد محكوميت شغلي ،
دست از جهت به اما دارند رواني و جسمي تاثير شخص روي بر تنها عوامل
را ناپذيري جبران لطمات خانواده نهاد مهم ، عضو يك كاركرد رفتن
طولاني حضور عدم گفته ، پيش پرونده در چنانكه.آورند بار به ميتوانند
و سال مدت 2 در مادي نيازهاي تامين عدم خانواده ، كانون در پدر مدت
در وي انكار غيرقابل نقش و پدري مهر و محبت از فرزندان شدن محروم
است ، داشته دنبال به را فرزندان توانمنديهاي برخي و شخصيت شكلگيري
امنيت داشتن و مطمئن تكيهگاهي به را وي همسر ، نياز ديگر سوي از
.داشت دور نظر از نبايد رواني
نظر مورد پرونده در.است مردان عهده بر وظيفهاي نانآوري خانواده در
از مرد دوري آغاز همان از كه ميشود موجب مرد به مالي وابستگي نيز
هيچ اينكه عليرغم زن كه نحوي به كند بروز معيشتي خانوادهاش ، مشكلات
نداشته ، فرزندانش و شوهر و خود مالي نيازهاي تامين در وظيفهاي گاه
مرد خالي جاي حيث اين از تا بخرد جان به را كار سختي ميشود مجبور
فرزندانش براي نيز را پدر مهر ميتواند مادر آيا اما.نباشد محسوس
ميديدهاند پدرشان وجود در كه را غروري ميتواند مادر آيا آورد؟ فراهم
برسر برسرداشتهاند پدر حضور در كه را حمايتي سايه و بنماياند؟
و زن يك كه را خلاقيتهائي نميتوانقابليتهاو كه است بديهي ببينند؟
پدر وجود اما.انگاشت ناديده فرزندانشدارد ، مورد در بويژه مادر يك
يادش كه نشنيدهاند را پدر قدربوي آن هنوز كه فرزنداني براي هم آن
.است انكارناپذير خانوادهضرورتي محيط در بشود ، ماندگار ذهنشان در
نزديكترين ناخواسته و بهناگاه زندگي سال از 9 پس كه زني ديگر سوي از
چگونه ميبيند دستنيافتني تامدتي و محبوس را خويش شريك و مونس
.نبيند رفته برباد را آرزوهايش و فطري نيازهاي كه ميتواند
طولاني چند هر جدائيهاي اين كه مرداني و زنان هستند و بوده بسيار و
و بنيادين قدري به بلكه است ، نياورده وارد خللي پيوندشان تنهادر نه
تمام آيا اما.كردهاند سركوب خويش وجود در را نياز كه بوده محكم
و داشته قوام قدر آن زناشوئي و خانوادگي روابط تمام و مردان و زنان
مصون پيشبيني غيرقابل اتفاقات و روزگار آفات گزند از كه دارند
نيز شده ياد دعواي در.نيست گونه اين همواره البته صدبمانند
برخي بروز و طرفين ميان آمده بوجود نظريهاي تنگ جهت به متاسفانه
معرض در را غيرواقعي ، خانوادهاي يا واقعي برداشتهاي و سوءتفاهمات
قدام ا كهاز مرد بويژه و طرفين.است داده قرار پاشيدگي هم از
حتي كه نوعي به است ناخشنود بسيار گرفتن طلاق براي زن پيشاپيش
چيز هيچ از ميبيند ، ديگري چشم به نيز را خويش دلبند فرزندان
بتوانند نيز طرفين منتخب داوران كه ميآيد نظر به وبعيد نميگذرند
.آورند عمل به ايشان سازش ايجاد در بخشي نتيجه تلاش
پراهميتي بسيار امور براي همواره ميرسد نظر به نكته اين به توجه با
نظر دقت باشد ، فرد هر زندگي در عطفي نقطه ميتواند كه ازدواج همچون
در را طرفين پشيماني موجبات تا شود لحاظ بايد جانبهاي همه و كافي
به اينك كه را نفر دو زندگي در هدفمندي.نياورد بار به زندگي تداوم
شخصيت تكامل روند در را مضاعفي مسئوليت و دارند خاطر تعلق يكديگر
اين.دانست كننده تعيين و مهم بسيار بايد ميباشند عهدهدار خويش
و ديگران خود ، به نسبت شخص آگاهي ميزان به تام بستگي هدفمندي
اينكه مانند.ميدهد زندگي اساسي پرسشهاي برخي به كه دارد پاسخهائي
زندگي بايد چگونه و كند؟ زندگي ميتواند چگونه ميكند؟ زندگي چرا
كند؟
و خانواده برابر در مسئوليت احساس عدم جهت به مرد شده ، ياد دعواي در
لقمه يك خوردن معروف قول به و نبودن قانع دليل به شايد و جامعه
خدشهدار را جامعه عمومي نظم و ميزند كلاهبرداري به بيشتر ، دست
ميتوانند كه را كودك دو سرنوشت و رامتلاشي خانوادهاي ميكند ،
.ميدهد سوق تاريكي به باشند جامعه آينده سازندگان
دعواي مانند مواردي در حتي شود ، پايمال نبايد گاه هيچ افراد حقوق
در خود قانوني تعهدات ايفاي از حقوقي رابطه طرف يك كه فوقالذكر
براي شده ايجاد حقوق بقاي ضمن بنابراين است ، شده ديگريناتوان قبال
امكان صورت در كه دارد را حق اين زن ايشان ، فرزندان همچنين و زن
رابطه قطع صورت اين غير در يا و تعهداتش انجام به را مرد الزام
براي شده ايجاد حقوق تمامي البتهشود خواستار دادگاه از را فيمابين
بدان خللي زناشوئي رابطه رفتن بين از و بود خواهد مرد ذمه در زن
قانون در.ميباشد زن مهريه و نفقه حقوق اين جمله از.نميكند وارد
در زندگي يك ملزومات يعني خانه اثاث و غذا مسكن ، لباس ، شامل:نفقه
خدمتكار مادرش و پدر منزل در زني اگر علاوه به.ميشود متعارف حد
امور انجام جهت زن تقاضاي صورت در كه ميشود موظف مرد باشد ، داشته
عرفا كه كرد يادآوري بايد البتهكند استخدام خدمتكار وي براي خانه
دربر را ذكرشده قانون در آنچه از بيشتري مصاديق نفقه عنوان
مادي امكانات يا خانواده افراد ساير و زن درمان و دارو مثلا ميگيرد ،
شده منتفي تقريبا خدمتكار موضوع ديگر سوي از...و ايشان تحصيل جهت
نظر از توانمند بسيار خانوادههاي مورد در استثنائي موارد در و است
جواناني اكثر امروزه كه نيست گفتن به نياز.يابد تحقق است ممكن مالي
بضاعت حتي هستند ، خانواده تشكيل و ازدواج براي مناسب سنين در كه
.ندارند را بيتكلف و معمولي زندگي يك شروع براي مالي
در نكاح عقد وقوع محض به است ، مالي حقوق زمره در كه نيز زن مهريه
مطالبه مرد از را آن ميتواند بخواهد كه زمان هر و درميآيد زن مالكيت
كه نفقهاي مبلغ پرداخت امكان عدم و مرد بودن زنداني به باتوجه.كند
شده تعيين فرزندش دو و همسر زندگي مخارج براي گذشته سال طي 2 در
پرداخت زمان تا را مرد ميتواند دادگاه زن باشكايت قانون مطابق است ،
اگر كه است اين رويه نيز ، مهريه درباره.دارد نگاه حبس در نفقه
بادرنظرگرفتن دادگاه نشود ، حاصل آن پرداخت براي طرفين ميان توافقي
اقساط صورت به را مهريه پرداخت نحوه او ، شغل نوع و مرد مالي شرايط
سوء دليل به مردو طرف از يا و زن سوي از طلاق اگر همچنين.ميكند تعيين
وي عهده به شرعا كه را كارهائي زن صورتيكه در نباشد ، زن معاشرت
باشد ، داده انجام بودن ، مجاني قصد بدون يا مرد دستور به و نبوده
سنوات به توجه با صورت اين غير در و بخشش عنوان به را مبلغي دادگاه
.ميكند تعيين زوجين گذشته زندگي
دعواي در متاسفانه كه است فرزندان نگهداري يا حضانت ديگر ، موضوع
واقع در و آن براي اهميتي چندان پدرخانواده بويژه و طرفين شده ، ذكر
قانون ، مطابق فرزندان ، نگهداري مورد در.نيستند قائل بچههايشان براي
مادر ، و پدر جدائي از پس سالگي سن 7 تا دختر و سالگي سن 2 تا پسر
نگهداري هزينههاي تمام مدت اين در كه باشند مادر سرپرستي تحت بايد
زن موافقت كهبا ترتيبي به هم را آنها ملاقات حق و است پدر با كودكان
زن قانوني نظر از مدت اين از پس.دارد ميكند ، تعيين دادگاه مرد ، و
تمايل با و نپذيرد مرد آنكه مگر ندارد ، فرزندان نگهداري در تعهدي
شد ، ملاحظه كه همانطور.بمانند مادرشان نزد زن ، موافقت و فرزندان
از يكي سوي از طلاق تقاضاي آن در كه خانوادگي دعاوي تمام همانند
طرفين داوران به اختلاف مورد موضوع نيز اينجا در ميشود ، مطرح زوجين
و صلح درايجاد سعي مرد و زن با گفتگو و پادرمياني با تا شد ارجاع
عدم يا سازش امكان بر مبني را خويش نظر نهايت در و نمايند آشتي
داوران عموما اينكه به نظر.نمايند اعلام شوهر و زن ميان سازش امكان
لذا ميشوند ، انتخاب ايشان نزديك دوستان يا خويشاوندان بين از طرفين
اين امابنمايند مشكل وحل اختلاف رفع در بيشتري اهتمام كه است بديهي
كه مردي و زن از داوران از يك هر جانبداري كه دارد وجود نيز امكان
.باشد طرفين بين سازش به دستيابي مانع كردهاند ، معرفي را ايشان
حسن و بيطرفي از بايستي دادگاهها قضات حدودي تا و زوجين بنابراين
قضائي ارشاد واحد به بايد پايان در.نمايند حاصل اطمينان داوران نيت
نمائيم يادآوري و كنيم اشاره اجتماعي مددكاري واحد و قضائي مجتمع در
افراد شكايت ، و دادخواهي چگونگي در بايستي واحد دو اين تنها نه كه
حقوقي كارشناسان از بهرهمندي با است شايسته بلكه كنند ، راهنمائي را
.كنند ترغيب سازش و آشتي به را مراجعهكنندگان اجتماعي ، علوم و
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام