شماره 1017 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 14 يكشنبه 24
اجتماعي رفتارهاي عرصه در ديني آموزههاي
دين اجتماعي كاركردهاي
جمعي هويت و همبستگي زمينهايجاد در دين كاركرد آخرتحقق قسمت
مستمرا كه آموزشهايي و افراد شدن اجتماعي فرآيند طريق از عمدتا
.ميگردد عملي ميكنند ، دريافت
يك عنوان به دين اجتماعي كاركردهاي خصوص در فوق مطالب بيان با
از شماري بيان ميرسد نظر به علمي ، مطالعه و مشاهده واقعيتقابل
.باشد ضروري كاركردها اين
اصلي خدمات و كاركردها شمار در كه دين اجتماعي كاركردهاي از گونهاي
اين مشخصه وجه شرايط ، هر تحت و ميشوند محسوب اجتماع عرصه ديندر
نهادهاي ديگر به واگذاري قابل كه هستند كاركردهايي نهادخاصاند ،
از نيست متصور دين براي جايگزيني هيچ لحاظ اين واز نبوده اجتماعي
:از عبارتند قبيل اين از كاركردها مهمترين جمله
انسجام) جمعي هويت و همبستگي ايجادكننده نيروي مثابه به دين -الف
(دين بخشي
(دين بخشي انضباط) اجتماعي نظم مقوم عنصر عنوان به دين -ب
)جامعه افراد مامن و انسانها ملجاء عنوان به آن كاركرد و دين -پ
(دين آفريني خوشبختي و حياتبخشي
شدن اجتماعي فرايند در عاملي مثابه به دين -ت
.ميپردازيم فوق برگزيده كاركردهاي از يك هر شرح به اينجا در ما
جمعي هويت (دين بخشي انسجام) جمعي هويت ايجاد و همبستگي -الف
خود ضميرما با فرد كه اجتماع حيات از قلمرويي و حوزه از است عبارت
و تعهد احساس آن برابر در و ميداند بدان مديون و منتسب متعلق ، را
جامعه با را فرد پيوند عمق و وسعت حال عين در اينما.ميكند تكليف
تعيين واحد اجتماعي نظام مجموعه به را او تعلق كيفيت و ميدهد توضيح
.ميكند
نوع كدام هويتهاو از نوع كدام با را خود اول ، مرحله در فرد اينكه
در ميكند ، تكليف تعهدو احساس آن برابر در و ميكند ازمامعرفي
هويتهاي:از عبارتند انواع اين.مينمايد مشخص را خود جمعي هويت واقع
هم همشهري ، روستا ، هم محله ، هم يا طايفه هم فاميلي ، برهم مبتني جمعي
هويت از ترتيبي سطحي در هويتها اين.نوع هم و وطن هم دين ، هم زبان ،
.است طبقهبندي قابل عام و بزرگ به خاص و كوچك
تحت همواره بزرگسالي تا كودكي از خود شدن اجتماعي فرآيند در فرد هر
را آنها از متفاوتي انواع يا نوع و است متفاوت هويتهاي تاثيراين
و فرد مناسبات كيف و كم به نيز آن چگونگي و ميكند خويشدروني در
كه است اجتماعي تحولات و تغيير با بنابراين.دارد بستگي جامعه
هويتهاي از افراد كه زماني.ميشوند دچاردگرگوني نيز جمعي هويتهاي
و بلاتكليفي دچار نپيوستهاند ، جديد هويتهاي به و شده جدا خود قبلي
هويتمبتنيبر از صرفنظرميآيد (12)پديد هويت بحران و ميشوند سردرگمي
فراگيرترين ازجمله دين است ، جمعي هويت نوع عامترين كه انسان نوع
و كهاقوام ميدهد نشان اديان تاريخ بررسي.است جمعي هويت عاملايجاد
نيز و متفاوت جغرافيايي فواصل و تاريخي زمينههاي با نزديك و دور ملل
توانستند تكنولوژي ، از ناهمساني سطوح و فرهنگي و نژادي تفاوتهاي با
ديني ، آموزههاي از متاثر اجتماعي همبستگي محور بر پايدار نحوي به
جامعهاي به عموما ديني جوامع در امت مفهوم.كنند تجربه را همگرايي
اصل همان دين واقع در.ميكند دلالت دين از ناشي جمعي هويت مبتنيبر
فردي ، اختلافهاي آن ، بدون كه ميسازد فراهم را مشتركي زمينه و وحدتبخش
تمايزات بر تا ميدهد اجازه انسانها به دين.ميگسيخت هم از را جامعه
فراتر متعالي ، اعتقادي آرمانهاي بهخاطر و آيند فائق خودخواهانهشان
افراد كه است نيرومندي شيرازه همان دين.كنند عمل خودمحوريها اين از
و كيش يك با فراتر مصلحتانديشيهاي و صنفي منافع عليرغم را جامعه
را همگرايي و وفاق نوعي و ميدهد پيوند همديگر به مشترك عقيدتي نظام
محقق را جمعي هويت مفهوم عوامل اين مجموعه ميكند ، فراهم
(13).مينمايد
از عمدتا هويتجمعي و همبستگي ايجاد زمينه در دين كاركرد تحقق
دريافت مستمرا كه وآموزشهايي افراد شدن اجتماعي فرايند طريق
مشترك ديني و فرهنگي حوزه در كه انسانهايي.ميگردد عملي ميكنند ،
و خود آيين اعتقادي اصول و ارزشها كردن دروني با ميكنند ، زندگي
نظام از عنصري عنوان به را خود ديني ، مناسك در مشاركت با بويژه
هويت مبتنيبر همگرايي و همبستگي بهواسطه و ميكنند ادراك اجتماعي
.ميخورند پيوند خود تاريخ و فرهنگ پيكره با ريشهدار ، جمعي
مدرن جوامع در مشتركحتي عقايد فراگير نظام نقش بر نيز دوركيم اميل
بر ديگر عبارتي به و است وتخصصي حرفهاي كار تقسيم مبتنيبر كه
تاكيد و توجه همين و ميكند تاكيد ميباشد ، ارگانيكاستوار همبستگي
وحدتبخش ، عقايد اجتماعي كاركردهاي جستجوي براي وي كه گرديد موجب او
روي مشترك عقايد نظام اصلي عناصر بهعنوان مذهبي پديدههاي به
(14).آورد
شرايطي در برايدين ، مهم كاركرد اين وجود با كه نماند ناگفته اما
اين است ممكن:مينمايد رخ هويت بحران كه موقعيتهايي در يعني متفاوت ،
و محدود هويتهاي كه تاثيرگذار عوامل ديگر و گردد تضعيف خاص كاركرد
كمرنگ را جمعي هويت مبتنيبر پيوندهاي ميكنند ، ايجاد را خود به مختص
و جزئي هويتهاي ميتوانند تنها باشند ، هرچه عوامل اين ولي.كنند
ايجاد ديني عامگرايانه و جمعي هويت با مقايسه در را خاصگرايانه
فزايندهاي تاكيد اجتماعي گروههاي و افراد هويت بحران شرايط در.كنند
آن از پايينتر سطوح حتي يا سطحهمقوم در جزئي و كوچك هويتهاي بر
.دارند (15)وهمفاميل مثلهمروستا ، همطايفه
در ميتواند هويتجمعي ايجاد زمينه در دين اجتماعي كاركرد بنابراين ،
هويت ايجاد به خود شكل درمطلوبترين.باشد مطرح متفاوت مقياس دو
تحتالشعاع است ممكن نيز هويت بحران شرايط در ميشودو منجر فراگير
مسئله نوعي خود بهنوبه كه گيرد قرار خاصگرايانه و كوچك هويتهاي
.است اجتماعي
كه معنويتي و تقدس بهواسطه اديان دينهمه بخشي انضباطب
بر عظيمي تاثير است ، نهفته ديني ارزشهاي و اصول درمتن ماهيتا
و قوانين اگر روشنتر ، عبارتي به.دارند اجتماعي رفتارهاي كنترل
همسويي و سازگاري ديني آموزههاي و آرمانها با رسمي اجتماعي كنترلهاي
كه آنچه.ميگيرد فزوني نيز قوانين و ضوابط آن اثربخشي باشند ، داشته
انضباط كاركرد در كه است معنويتي قدرت ميشود ، مستفاد توصيف اين از
از است عبارت درواقع معنوي قدرت.ميشود متبلور جامعه در دين بخشي
آن در كه جامعهاي نظم پذيرش براي را افراد كه عاداتي و افكار مجموعه
بدينترتيب.ميسازد آماده ميدهند ، انجام كه وظيفهاي و ميكنند زندگي
نفوذ افراد در جامعه امور انتظام براي كه هنجارهايي و ارزشها اصول ،
هر اخلاقي ، وسايل تاثير اعلاي حد از استفاده با شدهاند ، دروني و كرده
آنها و ميشود يادآور آنان به ميشوند دور اصول اين از افراد كه بار
.برميانگيزد وظايف اين اجراي به را
جنبههاي و نظم پشتيبانياز خاص ، زمينه اين در دين كاركرد بنابراين ،
ارزشي نظام (16)شدن دروني به اينكاركرد.است آن در نهفته اخلاقي
مختلف شرايط تحت و داوطلبانه گونهاي به افراد ميشودو منجر جامعه
(17).بود خواهند گروهي و فردي روابط در اجتماعي انضباط و نظم حامي
حتي آن تضعيف و ميگردد اجتماعي سازگاري بنيان تقويت موجب كاركرد اين
.نيست جايگزيني قابل قوي اجرايي ضمانتهاي و رسمي قوانين وجود با
تحت را اجتماعي زندگي جنبههاي همه نميتوانند رسمي ضوابط و قوانين
از ناشي خلاهاي و كاستيها صورت اين در.باشند داشته خود نظارتي پوشش
سرچشمه دين از كه تقيداتي و باورها بهواسطه آنها فراگيري عدم
دو از اجتماعي نظم نظر از دين كاركرد ازاينرو.ميشود جبران ميگيرند ،
تقويت و اخلاقي پشتيباني لحاظ از اولا.است تامل و بررسي قابل بعد
و گروهها و افراد واكنشهاي و كنشها انتظام براي موجود رسمي قوانين
را افراد تمايلات كنترل رسمي ، قوانين دركنار دين كه جهت آن از ثانيا
حوزههايي.ميگيرند برعهده اجتماعي روابط شبكه از وسيعي حوزههاي در
جامعه در آنها براي مصوبي و مشخص قواعد و ضوابط موارد بسياري در كه
.است نشده پيشبيني
دين كاركرد از جنبه ديناين آفريني خوشبختي و بخشي حيات.پ
نظام از كه تفسيري با دين يعنيروانشناختيدارد بعدي عمدتا
خود پيروان در ايماني و اميد ميكند ، ارائه غايتخلقت و آفرينش
سوالاتي به و دستيابند زندگي از رضايتبخش تصويري به تا برميانگيزد
پاسخي ميشوند ، مطرح انسانها همه مختلفزندگي دورههاي در معمولا كه
خود معتقدان و مومنان به راستا اين در دين.كنند جستجو قانعكننده
او از جداي و فرد از پيش كه جهان عظيم مجموعه با چگونه كه ميآموزد
سازگاري ميكند ، تحميل افراد بر را خود قواي و قوانين و گرفته شكل
فرد روحيه و روان در را مطبوعي خرسندي و دلگرمي سازگاري اينيابد
اسير زنداني يك براي تنگ سلولي همچون جهان آن بدون كه ميكند ميسر
.است
بسياري و است نهادهشده بنيان ما بياراده جهان اين كه ميدانيم نيك
اين در و نساختهايم را جهان نيست ، ما ما رضاي وفق بر آن امور از
بس شاهد كيهان اين در و نيستيم بيش ضعيفي و حقير عنصر مجموعه
هر و هستيم كژرويها و بيعدالتيها مرگها ، شرارتها ، ناملايمات ،
سر كند ، تحليل ما براي را شرور وجود تا است كوشيده كه انديشمندي
را ما اعجاب اسباب دانستن ، به تا نمايد ، بازگو ما براي را آنها وجود
قبل كوشش اين ببينيم ، راست را كجيها تا كنيم پيدا توانايي و فروريزد
جهان با آدمي دادن آشتي آن اصلي كاركرد و است ديني كوششي چيز ، هر از
پنهان كاركردهاي شمار در ميتوان را امر اين و است خويشتن و زندگي و
كاركردي چنين به خود بيآنكه دين پيروان كه نحوي به داد ، قرار دين
داراي كه كاركردها ساير دربرابر ميگردند ، منتفع آن از باشند واقف
(18).است آشكار اجتماعي نمودهاي
آمدن ، وچگونگي چرايي كه سئوالاتي براي بايد ناخواه خواه انساني هر
جستوجو پاسخي و توجيهي ميدهد ، قرار پرسش مورد را آدمي رفتن و بودن
در را پاسخ بهترين.ميشود بيمعني زندگي پاسخها اين بدون زيرا كند
سرنوشت با را آنها سرنوشت و دادهاند خود پيروان به اديان زمينه اين
و حياتبخشي معني ، اين در دين كاركرد.ميدهند پيوند جهان مجموعه
اجتماعي حيات در چه و فردي زندگي در چه افراد براي را خوشبختيآفريني
.ميآورد فراهم
بلكه ايجادميكند ، افراد در مضاعفي اعتماد و اطمينان تنها نه دين
مهمي نقش نيز جامعه با افراد تطابق در و گروه با افراد رابطه در
ايجاد آن و ميشويم قائل دين براي تازهاي كاركرد اينرو از.دارد
.است يكديگر با آنها ارتباط و گروه با فرد سازگاري و اعتماد
شدن اجتماعي فرآيند و دين.ت
فرآيندي به و است اجتماعي روانشناسي در مفهومي واقع در شدن اجتماعي
ميپسندد ، گروه كه رفتاري اكتساب با آن طريق از فرد كه ميشود اطلاق
در و گسترده بسيار فرآيند اين.يابد سازگاري آن با تا ميگيرد ياد
شامل و مييابد تداوم فرد زندگي طول تمام در كه است پيچيده حال عين
رفتارهاي فراگيري و تلقيها طرز تشكل ارزشها ، آموزش زبان ، آموزش
.است جامعه يك شده پذيرفته هنجارهاي با متناسب
و بازمييابد خودرا اجتماعي يامن هويت شدن اجتماعي جريان در فرد
راستا ، اين در.ميآموزد را نقشهاياجتماعي ايفاي براي لازم شناخت
در موثر عوامل...و جمعي ارتباط وسايل مدرسه ، همسالان ، گروه خانواده ،
.ميشوند محسوب انسانها شدن اجتماعي جريان
صورت دو به اجتماعيشدن فرآيند در دين كاركرد و نقش ميان اين در
بنابه -خود محتواي و متن در اجتماعيشدن اينكه نخست.مييابد تجلي
قوم يك اجتماعي ارزشهاي و فرهنگي ميراث انتقال به -شده ارائه تعريف
بخش مذهبي عقايد و دين اينرو از.ميشود منجر جديد نسلهاي به ملت يا
را قبول مورد ارزشي باورداشتهاي و فرهنگي ميراث اين از مهمي
كه است آدمي شدن اجتماعي طريق از ديگر ، عبارت به.دربرميگيرد
به نسلي از جامعه فرهنگ از بخشي عنوان به ديني ارزشهاي و آموزهها
پيوند خود نوبه به مذهبي عقايد و معارف اين و ميشود منتقل ديگر نسل
.ميسازد ميسر را نسلها ميان
ديني مناسك اهميت به شدن اجتماعي فرآيند در دين كاركرد ديگر تجلي
شدن اجتماعي فرآيند از بخشي ديني مناسك و مراسم اجراي.ميشود مربوط
.ميكند تكميل را
كه ميشود راستاموجب اين در دين كاركرد و فرد شدن اجتماعي فرايند
بقا براي لازم همبستگي زمينه و گردد تقويت جامعه يك اعضاي جمعي هويت
.آيد فراهم اجتماعي زندگي دوام و
و ديناميسم جمعي ، هويت محمد ، عبداللهي -منابع12 و پينوشتها
.شماره1 ايران ، جامعهشناسي نامهانجمن.ايران در آن تحول مكانيسم
.ص64.1374
محسن ترجمه.جامعهشناسي بزرگان انديشه و زندگي لوئيس ، .كوزر -13
.ص34.ثلاثي
.ص 196.همان -14
.صص 7570.همان.محمد عبداللهي ، -15
- Internalization
.پرهام13640 باقر ترجمهجامعهشناسي مباني.هنري.مندراس -17
.ص164
.خوارزمي انتشارات.اباذري يوسف ترجمهدوركم.آنتوني گيدنز ، -18
صص 4136.1363
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام