شماره 1020 چهارم ، سال ژوئيه 1996 ، تير 1375 ، 18 پنجشنبه 28
ميزند شكوفه دوباره زندگي گل
گزارشهاي و اخبار انبوه بود ، غافل جمعي ارتباط وسايل نقش از نبايد o
ميتواند عضو ، اهداكننده نيكوكار خانوادههاي انساني اعمال از مثبت
.دهد تغيير را جامعه قالبي رفتارهاي
بيمارستان قلب جراحي تيم كننده هماهنگ مسئول عالينژاد دكترشهريار
فيلم بازيگران صداي.ميشوند سپري كندي به لحظات.ندارد وقرار آرام
طنين بيمارستان قلب علمي هيات اعضاي كوچك دراتاق نهايي شليك
.است افكنده
پيوند وقايع ثبت آماده را خود بامداد از تلويزيون برداري تصوير گروه
خستگي از گروه كارگردانميگذرند هم پي از ثانيهها.قلبكردهاند
.ميزند چرت اتاق داخل مبلهايچرمي روي مفرط
:ميگويد پاسخ تلفنها به پي در پي عالينژاد دكتر
كانديدا ديگر يكي ميشنويد ، را من صداي بله...دكتر منزل...سلام -
!شده
مغزي ضربه مورد يك...نه بوديد ، خوابيده گويا شدم ، مزاحم بدموقعي -
انشاءالله شده ، انجام كارها...آوردهاند پاسارگاد ازبيمارستان
.است آماده قانوني پزشك براي كارها همه وقت اول فردا
برادر تا ندارد ، 2 هم فرزند و زن خوشبختانه ندارد ، مادر و پدر بله -
.بدهد خيرشان خدا راضياند ، هم همگي دارد ، يكخواهر و
وقت اول است قرار گويا شده ، صحبت هم اعصاب و مغز جراح پزشكان با -
.بگيرند مغزي نوار
...تبريز الو:ميپيچد ايران سراسر در گويي عالينژاد ، دكتر صداي
....بندرگز
.باشد آماده چيز همه فردا تا بايد.ناآشنا است مفهومي او براي خستگي
سپري منتظر همچنان كاغذچي مرحوم خانواده كوچك ، اتاق بيروناز در
و نگران مرد و زن چند.ميزنم بيرون بيمارستان از.هستند لحظهها شدن
پيوند خبر شنيدن انتظار غمزده بيمارستان ، به منتهي پلههاي كنار خسته
بستگان از يكي بايد كه ميزنم حدس نگران نگاههاي همان از.ميكشند را
.باشد كاغذچي
؟...متوفي برادر شما:ميزنم صدا را او ناخواسته
خاصي دلهره با گويي اندام متوسط مرد كه نكردهام تمام را جمله هنوز
:ميگويد درنگ لحظهاي با...ميكشاند بيمارستان سويحيات به مرا
...ندارد خبر خواهرش...تراخدا ولي...بله
.ميكند كنترل را خود زحمت به
!است عجيب.ميدهم قورت را دهان آب و ميگزم را لبم گوشه ناراحتي با
اشك.ميگويد سخن صبوري با اينگونه و است باخبر عزيزش ازمرگ مردي
...بگويم سخن او با چگونه نميدانم.حلقهميزند چشمانم در
.هستند پيوندي اعضاي منتظر كشور سراسر در قلبي بيمار صدها اكنون هم
شمار بر كليوي ، بيماريهاي به مبتلا افراد نفر سالانه 30هزار همچنين
شامل تازه آمار اين.ميشوند افزوده پيوندي اعضاي به نيازمندان
.نيست نشدهاند شناسايي هنوز كه بيماراني
به نيازمندان شناسايي روش مورد در بهداشتي امور كارشناسان از يكي
قرار اعضا پيوند انتظار فهرست در افرادي غالبا:ميگويد عضو پيوند
به خصوصي و دولتي درماني مراكز پزشكان طريق از قبلا كه ميگيرند
معرفي از پس.باشند شده معرفي سينا و شريعتي دكتر بيمارستانهاي
تهيه بيماران تك تك براي پروندههايي كليه ، و قلب پيوند براي افراد
شايد نيستند ، آگاه خود بيماري از هنوز كه افرادي اين بنابر ميشود ،
بيماران از بسياري متاسفانه و باشند فعلي شده مشخص شمار از بيشتر
.ميشوند فوت بيماري ، شدت سبب به پيوند ، منتظر
ولي ميميرند ، بهسرعت مغزي مرگ دچار مصدوم افراد بيشتر اينكه با
به را مصدوم فرد اعضاي نيستند حاضر آنان خانوادهاغلب اعضاي
دهها شايد مدت اين طول در.كنند هديه نيازمند كليوي و قلبي بيماران
.شدهاند فوت جامعه در اعضا اهداي فرهنگ فقدان خاطر به صرفا بيمار
مورد مراجع سوي از كامل طور به هنوز شرعي نظر از گرچه عضو ، اهداي
طي رهبري معظم مقام و (ره)امام حضرت اينحال با اما نشده واقع تاييد
مغزي ، مرگ دچار افراد خانوادههاي موافقت صورت در را آن مجوز فتوايي
.كردهاند صادر
جامعه ، در عضو اهداي مشكلات به نگاهي با درصدديم گزارش اين در
بيماران اعزام كه آنجا از كنيم ، مطرح را فرهنگ اين نبود پيامدهاي
ارزي هزينههاي مستلزم پزشكي علم در پيشرفته كشورهاي به كليوي و قلبي
در موجود قوانين و مقررات موارد برخي در ديگر سوي از و است بالايي
بنابراين است ، خارجيان به پيوندي عضو فروش يا اهدا از مانع كشورها
را تمهيداتي جامعه فرهنگي و بهداشتي مسئولين و اعلام علماي است بهجا
دردمند نيازمندان به پيوندي اعضاي اهداي براي زمينه تا آورند فراهم
.آيد بهوجود
:باورها و نگرش اصلاح
برخي اينكه علت:است باور اين بر شريعتي بيمارستان پزشكان از يكي
كه است اين شايد كنند ، اهدا را خود عزيزان بدن اعضاي حاضرنيستند
جان ميتواند عضو اهداي انساني عمل.است مثبت كار نميدانندنتيجه
اگر.برهاند مرگ از را خانوادهاي سرپرست يا دهد نجات را انساني
را نفر تا 4 جان كار اين با كه بدانند مغزي ضربه مصدومان خانوادههاي
از بسياري.كنند تجديدنظر خود نگرش در شايد داد ، نجات ميتوان
كردن كار و رفتن راه توانايي جانبي ناراحتيهاي خاطر به قلبي بيماران
باز عادي زندگي به بيمار ميگيرد ، صورت پيوندي وقتي اما ;ندارند را
.ميگردد
داد آموزش مردم به بايد.مهربانند و خوب ايران ، مردم:ميافزايد وي
است آن روال پيوندها نوع اين در آنكه بهويژه ;است موثر اينكار كه
دكتر بيمارستان زمينه اين در حتي.نشود هيچكس نصيب مادي نفع كه
انجام رايگان بهصورت را قلب جراحي و آزمايش مراحل تمامي شريعتي ،
.ميدهد
درخواست قلب پيوند انجام دربرابر كه بودهاند افرادي موارد برخي در
كه عقيدهاند اين بر جراحي تيم و مسئولان اما ;كردهاند پرداختپول
.شود سنجيده مادي معيارهاي با نبايد مسئله
موثرند مسئولان
اساسي نقش مسئولان الگوسازي ، و مردم نگرش اصلاح در كه است اين واقعيت
گوناگون مناسبتهاي در اجتماعي و مذهبي علمي ، شخصيتهاي اگر.دارند
بدن اعضاي اهداي موضوع عمومي تريبونهاي از استفاده با ملي و مذهبي
.كرد خواهند پيروي آنان از مردم كنند تشريح را
هرحال به.بود غافل جمعي ارتباط وسايل نقش از نبايد ميان اين در
نيكوكار خانوادههاي انساني اعمال از مثبت وگزارشهاي اخبار انبوه
شايد.دهد تغيير را جامعه قالبي رفتارهاي ميتواند عضو ، كننده اهدا
دشوار بدن اعضاي اهداي و مرگ از پس عزيزان بدن كردن مثله مردم ، براي
شمايل و شكل نهتنها مرگ كه پذيرفت را تلخ واقعيت اين بايد ولي باشد ،
چه اماميسپارد سرد خاك خروارها به را بدن سايراعضاي بلكه آدمي ،
و قلبي بيماران وجود در اعضا ، اين از بخشي عضو اهداي با كه بسا
.دهند ادامه خود حيات به كليوي
شخصي تجربههايي
گفته كه باشيد شنيده مغزي ضربه مصدوم آن مادر احساس پيرامون شايد
و پرجوش قلب به را گوشم ميشود ، تنگ فرزندم براي دلم بار هر:بود
جان دوباره قلبش ضربان با و كرده نزديك قلب گيرنده سينه در او خروش
.ميگيرم
زنگ تلفن كه بود نرسيده پايان به بدن اعضاي اهداي گزارش نوشتن هنوز
ميتوان كجا آقا:ميگفت تلفن سوي آن از گرفته صداي با جوانيزد
...كرد؟ هديه را كليهها و قلب
چيست؟ منظورتان:پرسيدم شدم ، بهتزده لحظهاي
چهار سه تا شايد و گرفتارم لاعلاجي بيماري به من:گفت گرفته صداي با
.كنيد راهنماييام تا گرفتم تماس نباشم ، ديگرزنده ماه
صداي هنوز.دادم او به را شريعتي دكتر بيمارستان نشاني ناراحتي با
...هستم مبتلا لوسمي بيماري به:ميزد گوشمزنگ در او
بدن اهداياعضاي در خود خانواده زمينهانگيزه در كاغذچي ، مسعود.
كاغذچي منوچهر مرحومم برادر خواسته براساس رضايت:ميگويد برادرش
بود شده مغزي مرگ دچار حادثهاي براثر جواني گويا روز يك.گرفت صورت
.بودند كرده اهدا نيازمند بيماران به را او بدن اعضاي خانوادهاش و
كه كسي حال به خوشا بود ، گفته روزنامه ، در خبر خواندن از پس برادرم
با خواهرم تنها داد ، روي واقعه اين وقتيميشود نصيبش سعادت اين
.داد رضايت پيوند اين به رغبت
ميدهد ، ناراحت دست از را عزيزي انسانوقتي آغاز ، در:ميافزايد وي
براي عضو اهداي طبعا ميپذيرد ، را مرگ واقعيت وقتي ولي است ، غمزده و
ستايش قابل صرفا كه نيست عملي كار ، اين.بود خواهد درك قابل او
دست از را عزيزي اينكه با.است انساني وظيفه يك هرحال به چونباشد
.ميكنند آغاز را تازهاي زندگي خانواده ، سه كه خوشحالم ولي دادهام ،
.ميبينم آنان بين را برادرم چهره من
قاعده؟ كدام تابع كمك
از اجتماعيباشد ، قاعده و قانون آنكهتابع از پيش مصدومان به كمك
كاغذچي ، خانواده اظهار طبق اما.ميگيرد مايه انساني پاك فطرت قواعد
بهشت به منتهي بزرگراه در دوستانش از يكي همراه به او آنكه از پس
به عبوري اتومبيلهاي از يك هيچ ساعت سه تا ميشوند ، حادثه دچار زهرا
جامعه در اخير ساليان طي عارضه اين متاسفانه.نميكنند كمك مصدومان
به هيچكس احتمالي ، بعدي دردسرهاي از پرهيز براي كه كرده پيدا رواج
.نميكند كمك رانندگي حوادث مصدومان
مردم چنان رانندگي حوادث مصدومان به پاگيركمككنندگان و دست قواعد
ماجرا نظارهگر تنها مردم مواقع بيشتر در كه ميكند دلهره دچار را
.مصدومين به كمككننده تا هستند
تبليغ درزمينه كليه ، و قلب مصدوماهداكننده خواهر كاغذچي حشمت.
رسيدم نتيجه اين به حادثه از پس:ميگويد جامعه در مسائل نوع اين
چه ميشود ، مدفون خاك خروارها زير و نميماند ما براي برادرم وقتي
خوشحالم ، آنها شادي با هماكنون من.شوند خوشحال خانوادههايي كه بهتر
آرامي به جمله ، اين با وهستند واحد پيكره يك از نيز آنها هرحال به
.ميدهد سر را گريه
موضوع اين رسانههااهميت ساير و درروزنامهها شما:ميافزايد وي
بيمارستان به را بدنم هماعضاي من حادثه اين از پس.مطرحكنيد را
و كليه و قلب با مرگ از پس كه ميكند فرقي چه.كردم هديه شريعتي دكتر
ميرود انتظار ديني و اجتماعي فرهنگي ، مسئولين از البته شوم؟ دفن كبد
.كنند گوشزد را انساني عمل اين ارزش روشني به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام