چهارم ، شماره 1032 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 1 پنجشنبه 11
اخلاقي توافق زندگي ، سال از 30 بعد
!نداريم
خانواده دادگاه راهروهاي در
بيمار من نداريم ، همسر اخلاقي توافق دعواداريم ، است سال مرد30
كنم زندگي او با نميتوانم دارد ، دكتر احتياجبه و است
.ميكند خانمپرستار آن خرج مرتب.مرانداده خرج ماه سه دو:زن
رفت و راگذاشت ما سال يك
.....دادگاههايعمومي.... شعبه...قضايي مجتمع -
كاسب -ساله 56-مرد:خواهان
خانهدار -ساله 52-زن:خوانده
طلاق:خواسته
كردهايد؟ زندگي سال چند:(مرد به خطاب) دادگاه قاضي
سال 32
داريد؟ هم فرزند
ديگري يكي 24ساله ، پسر ، دو و ازدواجكردهاند كه دختر دو فرزند ، 4
.است ساله 12
.بگيريد طلاق ميخواهيد سال همه اين از بعد
.نداريم اخلاقي توافق.بله
بگوييدتوافق كه نيست ومحكمهپسند طبيعي چندان سال از 32 بعد
.نداريم اخلاقي
فرزندكوچكمان.ميكند تهديد مرا و رويزمين ميگذارد قرآن روز هر
مختلف امور در و ميكند سخنچيني.دارد مشكل و نكرده تربيت خوب را
ميليون قيمت 15 به خريديم مغازه يك پسربزرگم براي.دارد دخالت
از.كند ماشين معامله پسرم بده را پولش و بفروش:گفتند خانم تومان ،
و ميهمانها پيش.است رسيده حداقل به پولش حالا تا پيش نيم و سال دو
.ميكنم استراحت مادرم خانه ميرومميكند فرياد و داد خويشاوندان
.ديگر چيز هزاران و كنيم دعوا بنشين خانه بيا فقط:ميگويد ايشان
.بگو هم دروغ نبودي ، خانه سهماه دو ، ...رفتي ، گذاشتي بگو
.بفرستيددكتر ميتوانيد دارد ، دكتر به احتياج صددرصد ايشان
.بيمارهستند نظر چه از
.ميزني حرفهارو اين شدم مريض كه حالا رواني -روحي
هستيد؟ شوهرتانموافق طلاق درخواست با شما
.نيست خانه هم خودش.ميكند برگزار هيات و ميهماني شب تا صبح از.نه
هم خودش و است مادرم پرستار:ميگفت مادرش ، خانه آورده را جواني زن
.ميماند آنجا
.عروسي اول شب همان داريم ، از دعوا است سال ما 30
چيست؟ شما مريضي
كنم ، ميهمانداري نميتوانم چون.دارم خون قند دارم ، قلبي ناراحتي
.ميگيرد بهانه
ندارد؟ ميگويندصحت آقا كه بيماري يعني
.راميگويد حرفها اين بدهد طلاق ميخواهدمرا.ميگويد دروغ نه ،
معاينه؟ قانونيبراي پزشكي بروي حاضري شما
زندگي او با سال باشد320 خودم حرف حرف ميگويد.نميروم چرا بله ،
.بگيرد طلاق ميخواهد حالا دارم ، طلايي نه و پولي نه كردهام ،
سالم دادند وتشخيص قانوني پزشكي اگرفرستاديم:(مرد به خطاب)
زندگيميكنيد؟ است ،
.كنم زندگي نميتوانم نه
طلاقشبدهم؟ ميخواهم رواني دليلبيماري به ميگوييد ، چرا پس
خانم خرجآن مرتب نداده ، مرا خرج سهماه دو بنويسيد ، قاضي آقاي
بيماري دچار همكه حالا رفت ، و انداخت سالمارو يك.ميكند پرستار
.كند زندگي من با شدهامنميخواهد قلبي
سن سال بالاي40 كه داور نفر يك كدام شماهر:(شوهر و زن به خطاب)
معرفي را كساني حالاچه.كنيد معرفي دادگاه به انتخابو باشد داشته
ميكنيد؟
.ميكنم معرفي و قبولدارم را ايشان برادر دو من
.ندارند خبر ما زندگي از كه آنها
.ميخواهيبگو تو كه را كس هر
ميكنيد؟ معرفي چهكسيرا شما:(زن به خطاب)
خلاف ايشانكار با كه برادرانم از يكي.ميكنم معرفي را دائيام من
.قبولنميكنم ميكنند ،
جهت طرفين داوران عنوان به ايشان دايي و ايشان ديگر برادر اين بنابر
.شدند انتخاب شما ميان سازش
را رئيسدادگاه و زن نظر نهايت در ميكند ، اما اعتراض ابتدا مرد)
خاتمه دادگاه شوهرجلسه و زن توسط اظهارات ازامضاء پس و ميپذيرد
(.مييابد
پس.است ديگر مردي و زن گريبانگير بار اين طلاق ، ناپذير پايان قصه
فضاي شومي ، سايه اينك ناخوشيها و خوشيها با همراه زندگي سالها از
دادگستري كه ميكنند تصور عدهاي گويا.است كرده تاريك را ايشان زندگي
و ذهنيت يعني.بگيري ميتواني ناحق و حق بخواهي چه هر كه است آنجايي
!!است اندازه اين به دادگري و دادرس و دادگاه از ايشان برداشت
اينكه كند ، مانند قطع همسرش با را پيوندخود ميخواهد مرد اينجا در
اگر شوند ، جدا هم از چسبيدهاند هم به انگشت يكبند در كه سلول دو
خانواده.ميبيند آسيب قسمتها همه شود وارد انگشت قسمت آن به ضربهاي
اجتماع پيكره در سلولي و عضوي عنوان به برود ، بين از وقتي نيز
و ضد اظهارات.درميآورد لرزه به را آن بنيان و داشت نخواهد كاركردي
كه است آن ميشود ، نشانگر گفته دعوي طرفين بينحرفهاي در كه نقيضي
كه هستند هيجانات تاثير خودتحت خواستههاي بيان در متاسفانهحتي
عليهايشان ميتواند بگويند دردادگاه چه هر.كنند فكر نميتوانند
به را واقع خلاف مواردي گيرد ، قرار استناد مورد و رود كار به نيز
.ميآورند زبان
دليل به طلاقرا تقاضاي آغاز در مرد ، خواهانيعني شخص دعوي ، اين در
ابراز به زننيازي طلاق هنگام در مرد.زنمينمايد رواني بيماري
نادرست صفتهاي دادن نسبت با كه است چگونه حال قيديندارد ، و دليل
شخصي ناآگاهي يا و است كار در تعمدي يا ميكند؟ پيچيدهتر را مسئله
هويدا بيشتر زماني حالت اين ناپسندي ميشود ، اظهاراتي چنين بيان موجب
اين بنابر ميداند چيزها منفورترين را طلاق خداوند ، كهبدانيم ميشود
گفتن و ناسزاگويي و تهمت كه شود توجه بايد طلاق ضرورت صورت در حتي
.نشود طرفين حرمت و حيثيت هتك موجب غيرواقع حرفهاي
بهطلاق منجر دعاوي اكثر در كه موضوعيرا ميتوان پرونده اين در
دوره يك زوجين ، طلاق از پيش معمولا اينكه كرد ، مشاهده دارد وجود
براي تصميمگيري تسريع جهت در باشد عاملي ميتواند كه دارد وجود جدايي
.است ميان در هم سومي شخص اينكهموضوع ضمن است ، امرطبيعي اينطلاق
يا مشروع صورت به ديگري زن با زندار مرد يك رابطه اثبات گرچه
دارد اول زن بر كه رواني اثر حال هر به است ، مشكل كاري نامشروع
آغاز در حداقل و موارد اغلب در آنكه ويژه به.است ناپذير كتمان
اطلاع از پس و ندارند خود شوهر دوم ازدواج از اطلاعي زنان دوم ، ازدواج
به.ميكنند پيدا خود هووي و شوهر به نسبت عميق نفرتي آن از يافتن
از مرد كه باشد گونه اين واقعا يا و كند استنباط چنين زن اگر خصوص
.است داده انجام را كار اين هوسراني روي
همسر انتخاب از ازدواج ، به مربوط امور در مجرب و آگاه مشاوران وجود
صورت در و نموده پيشگيري مشكلاتي بروز از ميتواند جدايي هنگام تا
و افراد تمامي به اين بنابر.نمايند ارائه را روش بهترين وقوع
ازدواج براي تصميمگيري آستانه در كه صورتي در ميشود توصيه خانوادهها
و ابهامات هستند ، خانوادگي مسائل مورد در گيري تصميم و قضاوت يا
ارشاد و امداد واحدهاي يا و بهزيستي مشاوران با را خود بيپاسخ سوالات
يا و تصميمگيري در تعجيل گونه هر از و بگذارند ميان در خانواده
.نمايند پرهيز گمان و حدس و پيشداوري بر مبتني قضاوتهاي
:عكس زيرنويس
فخاري مريم از عكس
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام