چهارم ، شماره 1032 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 1 پنجشنبه 11
...آمده بشارت روز
از عبايي با ايمان ، زلال جوبارهاي كناره در عشق ، معطر رهگذرهاي در
ملكوت ، .ميداد نوازش را گوشها جبريل ، پر آواز با و رهايي و نور
به آدميان گروه گروه و بود بازگشوده را خود ناپيداي و الهي صحنههاي
غبار گيتي و شد زاده پيامبر باري.آمدند رفته ياد از قدسيان تماشاي
... زدود تن از ديدارش به را خستگي
تازهكنيم خروشان زلال اين به تشنهرا گلوي و كنيم باز را دستها
و گيريد ام آر كنيد ، باز راه رسيد ، ازراه ميجستندش جانها آنكه
ستارهاي همچون (ص) محمد.كنيد نظاره دلها نازك مخمل بر را عبورش
بهدست سور و آيات مكتوب الواح در را توحيد سرود آخرين نجاتبخش ،
بعثت اني:ميخواند فرا را پريشاني و ظلمت از آمدگان جان به گرفته ،
روحي فرزانگيهاي تا شدم برانگيخته من هان... و الاخلاق مكارم لاتمم
را ، معشوق از رهيده انسان هان ، رسانم ، كمال درياهاي به را انسان
و فلاح و وبرادري صلح حديث آوردهام ، بشارت جنس از بسيار نشانههاي
انسانها نثار خداوندي عاشقانه سورههاي سطرسطر در را اميد و ايمان
...ميكنم
روز هو ، شب ربدر زلف پيچيدن روز روزبشارت ، است ، ميلاد روز روز ،
بيپايان شيفتگيهاي مسير گلدر سرمستانه آغاز روز همهشبها ، پايان
حبيبان ميلاد... امام ميلاد ميلادنبي ، ميلاد ، و بشارت روز آدمي ،
آسمان ستاره ششمين و (ص) محمد حضرت اسلام گرامي رسول حقيقت ، محبوب
پروردگار بندگان و عاشقانآزادگي همه بر (ع) صادق جعفر امام امامت ،
.باد مبارك
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام