چهارم ، شماره 1034 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 5 دوشنبه 15
سنگين باري همچون گذشته
(داستان مجموعه 12) پايكوبي o
كشاورز محمد:نويسنده
ساختار انتشارات
تومان صفحه ، 380 142
سنگيني ذهنش بر كه دارد خود با گذشته از تلخ خاطرهاي كسي هميشه
كس ، هر زندگي و ذهن در مدامش حضور كه حادثهاي ، يا كسي يادميكند
خاطرهاش همان و گذشته پابسته چنان و ميگيرد او از را آسودگي و فراغت
اغلب شخصيتهاي.ميشود خراب و تلخ روزمرهاش حال و آينده كه ميكند ،
و سلماني مثل گاهي.هستند آدمهايي چنين مجموعهپايكوبي داستانهاي
كه هستند ناخواسته قتل عذاب در دو هر (آينه و داستانتيغ) مشترياش
گاهي.كردهاند تحمل سالها تا را آن مصيبت دو هر اما شده ، مرتكب يكي
هستند گذشتهاي حسرت در (ديگر شبهاي مثل داستان) داماداش و كوكب مثل
.را پايش دو ديگري و بود نداده دست از را خود شوهر يكي هنوز كه
شهر به كه داده كف از زندگي است زني نيز (داستانپسينگاه)رعنا
را ديرينهاش رويايي خود ، مرگ در تا برميگردد خود جواني روزگار
.نميبيند روياها به يافتن برايدست راهي اين جز انگار كه ;بازيابد
برادران مرگ با كه آسايشي جستجوي در نيز (روشن داستانپرنده) پسرك
جز كه است بار درد سفري در خود مادر و پدر با رفته ، دست از خواهرش و
از رهايي براي تلاش.ندارد همراه به چيزي ديگر ، فاجعههاي و پدر قتل
است ، وقوع حال در هم گاهي و افتاده گذشتهاتفاق در اغلب كه فاجعهاي
(داستانشهود جز به)مجموعه اين همهداستانهاي شخصيتهاي اصلي خصلت
براي تلاش از تاريكي ، با شده محصور و گرفته مه اغلب فضايي در.است
رهايي به نيز كمتر كه ميشود زاده ناخواسته خشونتي زيستن ، و رهايي
به مجبور و ميشوند مجازات و گرفتار خود خشونت در آدمها.ميانجامد
زنش ثروت طمع در (شغال داستانشب)برزو.ميشوند خود رنجهاي تحمل
گرفتار خود و كند اجرا كشيده ، زن براي كه را نقشهاي نمييابد فرصت
را مردم نفرين و طعن و كشيده گرسنگي(داستانطعمه) قصاب.ميشود
در است محبوس خانهاش در كه را بيمارياي نميكند پيدا فرصت نيز چشيده
.ميماند جاي بر خورده زخم خود نهايت در و بپراكند مردم ميان
خود به را خواننده حواس همه داستانها ، در كه كنندهاي غافلگير خشونت
هر در كه بياطنابي و رفته شسته اصطلاح به طرحهاي طريق از ميكند ، جلب
را فضا تمام ، ايجاز با كه توصيفاتي همينطور و شده ، ريخته داستان
به را پايكوبي مجموعه ميكنند ، ملموس حتي و باورپذير و خواننده براي
از كه است كتابي اولين گرچه كه كرده ، تبديل تاثيرگذار و يكدست كتابي
و شده گزينش آن داستانهاي كه پيداست اما شده ، منتشر كشاورز محمد
شايد و اوليه كارهاي -احتمالا -درستي به نويسنده و هستند منتخب
مجموعه داستان آخرين.است نگنجانده مجموعه اين در را خود ضعيفتر
همه از ولاجرم) داستان طرح هم و سبك لحاظ به هم كه دارد نام شهود
كس هر كه گمشدهاي جستجوي.دارد فرق ديگرمجموعه داستانهاي با (نظر
گرچه -آن از نميخواهد و ميبيند طرزيدلخواه به را آن خود خيال در
اين محور بر.است داستان اين بكشد ، درونمايه دست -نباشد بيش رويايي
مثل) سنخي آدم چند حقيقت در يا متفاوت ، شخصيت تعدادي درونمايه
خيالي زن يك حضور گزارش دادن براي(...پاسبان ، قصاب ، گلفروش ، سلماني ،
و سمبليك داستاني به نهايت همهاينهادر و.گردآمدهاند شهر ، ميدان در
ميدهد ، نشان را كشاورز نويسي آيندهداستان شايد كه شدهاند تبديل نو
كمتر ما نويسان داستان كه طريقيبينجامد كردن هموار به شايد نيز و
اين گذاشتن اينصورت در.داستانهايسمبليك طريق بر يعني رفتهاند ، برآن
.بود نخواهد بيمسما مجموعه آخر در داستان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.ندارايانه فرهنگي ارتباطات و اطلاعات گسترش موسسه :فني مجري