چهارم ، شماره 1034 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 5 دوشنبه 15
اميدواريد؟ قانون اجراي به چقدر
پارهاي آگاهي عدم واسطه به جامعه كه زماني و عاطفي مالي ، هزينه
قوانين اطلاعرساني هزينههاي بيشاز ميپردازد ، قوانين به نسبت مردم از
است مردم به
به اميدواريمردم افزايش در اساسي ازعوامل قانون قاطع و سريع اجراي
است قانون
متقاضيان براي تهران ساختماندادگستري مقابل در كه ميانسالي مرد
ميشه ، قانون اهل ميرسه اينجا به هركي ;ميگفت بهشوخي مينويسد عريضه
به مراجعين.است همينگونه واقعا و بزنن حرف ميخوانقانوني اينجا همه
يك تقريبا شما حتي ميكنند رفتار مرتب و قانوني خيلي دادگستريتهران
كند ، خاموش ساختمان سنگفرش روي را سيگارش كه نميكنيد پيدا هم را نفر
!ميرود زباله بهسراغسطلهاي بلكه
مبادي اينقدر اينجا آدمها چرا;اينكه به پاسخ در ميانسال ، مرد
يعني اينجا.ميياد بويقانون اينجا آخه:ميگويد ميشوند ، قانون
.قانون
مردم باشد قرار بهعبارتياگر.اساسياست بسيار اما ساده او جمله
وجود قانوني بايد اول وهله در باشند اميدوار قانون اجراي به نسبت
.باشد داشته
مدون قانون اينكه نخست.وجودندارد قانون صورت دو در مردم ، تلقي در
رابطه آن مثال.نباشد خاصموجود موضوع يك درباره مشخصي ياعرفي
اين قانوني نظر ازاست مسافربر شخصي اتومبيلهاي رانندگان با مردم
عملا اماندارند را كرايه دريافت بهمنظور مسافر حمل حق رانندگان
يك بهصورت عمل اين كه حال و ميدهند انجام دور ساليان از را اينكار
به نسبت دوطرف حقوق كه ندارد وجود قانوني متاسفانه درآمده فرهنگ
احساس راننده يا مسافر كه مواقعي در بنابراين كند مشخص را يكديگر
چراكه ندارد ، آن قانوني پيگيري به اميدي شده ضايع او از حقي كند
.ندارد وجود قانوني اينزمينه در
مردم مثلانباشند باخبر قانون ازوجود مردم كه است اين نكته دومين
و دارد وجود مستاجر و بينمالك رابطه زمينه در قانوني كه ميدانند
كه دارند را اميد اين باشند نداشته خبر آن محتواي اگراز حتي
.كنند حق احقاق بتوانند آن به تمسك و مطالعه با لزوم درصورت
يك ساكنان بين رابطه براي بهعنوانمثال كه ندانند بعضيها شايد اما
كسي قانوني نظر از ويا دارد وجود قوانيني آپارتماني مجتمع
گروه اين..و شود ظاهر عمومي معابر در منزل راحتي لباس با نميتواند
مطلع قانون وجود از موارد ساير يا موارد اين در چون افراد از
در قانون اجراي به اميد لذا و ندارد وجود قانوني ميكنند فكر نيستند ،
.ندارند زمينهها اين
-مردم وظيفه اين با ;معتقدندكه گروهي ايراد اين به پاسخ در
از و قوانينرفته دنبال به خود كه -است اجتماع اعضاييك بهعنوان
;كه ميكنند استدلال گروه اين.شوند اجتماعيآگاه زندگي در خود حقوق
رفته جامعه آحاد فرد فرد ، بهسراغ نميتواند قانون مجري يا قانونگذار
.كند تفهيم ايشان به را آنها حقوق و
منطقي چه اگر استدلال اين ;ديگرمعتقدند گروهي استدلال اين مقابل در
.باشد مفيد جامعه نميتواندبراي الزاما اما است
شده تشكيل پروندههاي در ومداقهگذري قضايي مجتمعهاي به اجمالي گذر
پروندهها از تعدادي ميداشت قانونوجود از آگاهي اگر كه ميدهد نشان
آقاي.است آمده مصداق نمونهبهعنوان دو ذيل در.نميشد تشكيل هرگز
شد مجبور رودربايستي حالت يك خودشدر گفته به پيش يكسال ك ، جواد ،
چك با تابهحال كه من:ميگويد ويكند امضاء را همسايهاش سفتههاي پشت
امضاء اين اصلانميدانستم و نداشتم كاري چيزها اينجور و سفته و
را من كه معناست اين به تو امضاء گفت من به ما همسايه چه ، يعني
من سراغ به بپردازد را قرضهايش نتوانسته او كه حالا اما.ميشناسي
ميدانستماين اگر قسم بهخدا:ميگويد وي.ندارم هم من و آمدهاند
.نميكردم امضاء و ميشكستم را دستم چه ، يعني امضاء
و قانون از فرار براي متهمين بسيارياز كه شده ثابت تجربه به البته
پذيرفت بايد اما ميكنند ، جاهلقلمداد قانون به نسبت را خود مجازات
ماجرايي و مسير در افتادنشان باعث آنها جهل مواقع پارهاي كهدر
يك به مربوط دوم نمونه.بودهاند بيخبر آن عواقب از واقعا كه ميشود
.است جرح و ضرب پرونده
آقاي پيش ماه سهاست كرده افراشتهكارگري آقاي نزد سال حميدرضا 12
تمام.بود اين قسمت:ميگويد باره اين در وي.شد ورشكست افراشته
.دادم را مردم قرض پول و فروخته را كارگاهدادم ازدست را دارائيام
نه ولي كنم بيرون را كارگرها نميخواست دلم.هستم بيچيز هم خودم الان
گردن به افراشته آقاي:ميگويد حميدرضا مقابل ، در.پولي نه و بود كاري
بگويد و بيايد روز يك همينطوري كه نبود درست اين ولي.داشت حق ما
ما دست كف هم ريال يك حتي بعد و بيرون ببريد تشريف خداحافظ ، بچهها
.بدهيم را بچه و زن خرج بايد كجا از ما نگذارد ،
ماه يك حداقل ميگفت كهحميدرضا شد شروع آنجا از نفر دو اين درگيري
مسئله اينندارم دربساط آه ميگفت افراشته آقاي و بده ما حقوقبه
پول كه شما گفتيم آنها به وقتي...و شد دو آن بين باعثزدوخورد
تا نكرديد اعلام چرا نرفتيد ، كار وزارت به چرا ميكرديد پرداخت بيمه
مبهوت و مات دو هر...و بگيرند قرار بيكاري بيمه تحت كارگران
.دارد وجود قانوني چنين اصلا كه نميدانستند دو آن يعني.ماندند
كرد خواهند عنوان تاميناجتماعي سازمان يا كار وزارت يقينا
اما آگاهند ازآن خيليها و ميكنند تبليغ قوانين اين مدتهاستروي
و ازحق كارفرماها و كارگرها همه كه بهجراتبگويند ميتوانند آيا
!دارند اطلاع حقوقخود
آگاهي عدم بهواسطه كهجامعه زماني و عاطفي مالي ، هزينه اگر حال
كفه يك ميپردازددر آنها به مربوط قوانين به مردمنسبت از پارهاي
كفه در را اطلاعرساني اين مقابلهزينههاي در و دهيم قرار ترازو
رفتاري ، عاطفي ، ابعاد از بهويژه -اول كفه شايد دهيم ، ديگرقرار
.باشد دوم كفه از سنگينتر -زماني
-رسانهها كانالهايارتباطي كه است آگاهيلازم اين به رسيدن براي
يا قانونگذار ارگانها كليهنهادهاو با -مردمي بهعنوانرابطين
و برنامهسازان اگر عبارتي به.باشد سهلتر و وسيعتر قانون مجري
با گوناگون ابعاد در و سريعتر راحتتر ، بتوانند رسانهها خبرنگاران
-...و وزارتخانهها قضائيه ، قوه اسلامي ، شوراي مجلس -ارگانها اين
در موثري كمك نمايند منعكس را خود كار حاصل و كنند برقرار ارتباط
.بود خواهد آگاهيرساني اين
كه دورههايتكميلي در يا و ودانشگاه دبيرستان دوران در همچنين
را ميتوانفرهنگقانونجوئي ميشود دائر وكارگران كارمندان براي
جادههاي و راهها تمام فرد يك كه نيست لازم ديگر عبارت به.داد آموزش
خود تا بياموزد را نقشهخواني فن كه است كافي بلكه باشد بلد را كشور
:مونتسكيو قول به يابپردازد موردنظر راه جستجوي به لزوم موقع در
خود از ماليات وصول كه سازند برقرار طوري را ماليات قوانين بايد
.نباشد سنگينتر ماليات
اجراي به كهمردم است اين قانون بهاجراي مردم اميدواري شرط دومين
جنبههاي از اعتقاد اين.باشند داشته اعتقاد قانونموردنظر آن
.است دستيابي قابل مختلف
را يكقانون فايده مردم كه است امرآن اين در مهم مسئله اولين
.بدانند
در چرا نميدانندكه مردم از خيلي وليهنوز برسد عجيب نظر به شايد
سوال كه وقتي ودريافتميشود عوارض رانندگان بزرگراههااز ابتداي
ماليات هم آسفالت مگر نميدانم ميگويندوالله تمسخر با گروهي ميكني ،
عوارض بايد چرا كه نميدانند گروهي شهرها از پارهاي در هنوز !دارد
در ميبايست دعوي اقامه براي كه افرادي از خيلي هنوز.بدهند شهرداري
...و نميدانند را آن دليل كنند باطل تمبر اصطلاح
و آناعتقاد به نميتواند نداند قانونرا يك وضع دليل كسي وقتي
نااميدي يا كسياميدواري چنين براي نتيجه ودر باشد داشته باور
.دارد معنا قانون آن نسبتبهاجراي
و مردم قانونتوسط بودن اجرا قابل اينمورد در اساسي مسئله دومين
.مردماست نظر به قانون اجرابودن قابل يا
كهديگران كنند تصور مردم يا و اجرانشود مردم توسط قانوني اگر
نكته همين و ميرود سوال زير قانون آن اصل درواقع نميكنند اجرا را آن
مردم اكثر.بياورد پايين مردم نزد در را قانون حرمت مرور به ميتواند
نميكنند استفاده ايمني كمربند از بزرگراهها در قانوني موازين برخلاف
ويا ميكنند صادر مدتدار چك قانون برخلاف كه ميشناسيم را افرادي يا و
قانونشكنيهايي چنين فراواني مسلما.ميكنند قبول را چكهايي چنين
قانون حرمت جهت به و عمد به).سازد خدشهدار را قانون حرمت ميتواند
پيشپاافتادهترين و كمضررترين كه شدهاست سعي موارد اين در
(.گردد مطرح مثال شاهد بهعنوان قانونشكنيها
موارد نيزميتوان قانون اجراي عدم مردماز تصور مثالهاي مورد در
دستور برخلاف كه مردمديدهاند مثال بهعنوان.ذكركرد را متعددي
خودداري اجناس روي بر قيمت نصب فروشندگاناز از بسياري قانون
به -قانون برخلاف هم باز -دولتي مدارس كه شاهديم روز هر يا و كردند
.ميكنند دريافت شهريه و وجه دانشآموزان والدين از مختلف روشهاي
نميشود ولي شود تشكيل يكبار ماه شش هر بايد مصرف الگوي عالي شوراي
انديشمندي پش سالها.است قانون اجراي به اميدواري آفت هم اينها...و
اول هستند ، روبهرو وحشتناك دشمن دو با ملتها:نوشت زمينه اين در
را قانونشكني كه كساني دوم و ميگذارند زيرپا را قانون كه كساني
.ميكنند سكوت ولي ميبينند
قانون اجراي به مردم اميدواري كاهش و موثر رابطه كه مسئلهاي سومين
قانوني رويههاي يا دستورالعملها در تناقض گاه و اختلاف وجود دارد ،
:كرد اشاره ذيل موارد به ميتوان زمينه اين در.است
نصب شهر خيابانهاي در و كرده وارد تعداديپاركومتر تهران شهرداري
سپس و نبوده قانوني شهرداري كار كرد اعلام رانندگي و راهنمايي.كرد
پاركومترها درمقابل كه اتومبيلهايي كه داشت اعلام ناباوري كمال در
.نميشوند جريمه نيندازند آن داخل سكه اگر ميكنند پارك
چرا صورت هر در و خير يا داشت حق شهرداري آيا كه اينجاست اول نكته
رانندگان ، براي كه است اين مهمتر بسيار و دوم نكته و نشد؟ اعلام
اين اجراي متولي وقتي اما باشد بايد جدي و مهم راهنمايي قوانين
آن بر رانندگي امتحانات در خود كه را قوانيني از يكي بهراحتي قوانين
قانون اجراي توقع مردم از ميتوان چگونه ميگذارد زيرپا دارد تاكيد
.داشت را رانندگي
در.شد برگزار كهاخيرا است مطبوعات دودادگاه مورد در ديگر مثال
در اما.نداشت حضور او نماينده يا و شكات از يكي دادگاهها اين دو هر
يا شاكي نبود و بود كه داشت اعلام دادگاه محترم رئيس اول ، دادگاه
به موظف دادگاه و كرده وارد وي شكايت طرح در خللي نميتواند او وكيل
چون:گفت دادگاه محترم رئيس دوم دادگاه در و است شاكي شكايت طرح
.كرد مطرح را او شكايت نميتوان ندارد وجود شاكي وكيل يا شاكي
اميدواري درافزايش اساسي بسيار ازعوامل قانون سريع و قاطع اجراي
از يا و نميبينند را قوانين اجراي مردم وقتي.است بهقانون مردم
ميكند پيدا شيوع شايعات انواع نميشوند باخبر حساس محاكم و دادگاهها
اما.مييابد كاهش قانون اجراي و عدالت به مردم اميد ميان اين در و
.ميكند مضاعف را مردم روحيه قانون پاسداران قاطعيت و قانون اجراي
محاكمههاي يا و تجارت صادرات ، بانك اختلاسهاي محاكمه آن بارز نمونه
آحاد اعتقاد مردم ، ميان در آن انتشار كه است بزهكار بزرگ باندهاي
اطلاعات هرچه زمينه اين در و داد فزوني قوانين اجراي به را جامعه
واقعيت با آنها تحسين و تحليل برسد ، مردم دست به واضحتر و شفافتر
سراغ به خاطر طيب با و راحتي به مردم درنتيجه.بود خواهد منطبقتر
خود با را (ع)امير حضرت جمله اين فطري بهصورت چه آمد ، خواهند قانون
.كند حل را تو مشكل بتواند كه كن شكايت كسي نزد كهتنها دارند
بهرعايت اميدواريمردم و تشويق بهراههاي گذرا مروري آمد آنچه
.بود شده نگريسته بهقانون قانون منظر از آنبيشتر كهدر بود قانون
داشت ياد به را حكيم آن جمله اين بايد مسائل اين همه وراي امادر
نظم و كند حكومت مجازاتها و قوانين وسيله به فقط حكمراني اگر:كه
قانون از گريختن براي راههايي جستجوي در مردم سازد مستقر كشور در را
اگر ليكن.كارنميگيرند به كارها در را خود ووجدان برميآيند مجازات و
وسيله به و كند فرمانروايي خود نيكسرشت شخصيت قدرت وسيله به حكمراني
راه و ميشود وجدان داراي ملت دهد سامان را كشور كارهاي اخلاقي فضائل
.ميپايد و مييابد خود را راست
ويژگيهاي واجد ما جامعه كه است همين ما جامعه كمنظير موهبتهاي از و
.گرفت بهره آن از و داشت پاس را آن بايد كه است ، دوم نوع
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.ندارايانه فرهنگي ارتباطات و اطلاعات گسترش موسسه :فني مجري