چهارم ، شماره 1035 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 6 شنبه 16 سه
مشروطيت مردمي پيامدهاي
3- ايران سالگردمشروطيت مناسبت به گويي و گفت
دانش حال هر چونبه بود؟ مطرح هم جمهوري مفهوم آيا:همشهري
فرانسه جامعه با و بودند فرانسه تحصيلكرده غالبا ما ، جديد آموختگان
بودند آشنا بيشتر است جمهوري حكومتيش ساختار كه
اشارهاي يك كه ميبينيد خطراتشما و كتابخاطرات در:نوايي دكتر.
اين ولي ميزنند دم كبيرفرانسه انقلاب از همه كه ميكند موضوع اين به
حتي ارعاب و زور با كهميخواستند تندرواني آن يعني ميگويد او كه همه
اين از سخن مردم بين و عادي جامعه در والا ببرند پيش را مشروطه موضوع
كه اول مهاجرت در برخي كه ميبينيد شما حتي.بردارند را شاه كه نبود
متوسل شاه مظفرالدين به ميروند زنها ميروند ، عبدالعظيم حضرت به
حالا ميكند ، بياطلاعي اظهار شاه و برگردانيد را آقايان اين كه ميشوند
را آنها ميگويد بعد و بماند ميكرده تظاهر يا بوده بياطلاع واقعا
اندازهاي آن به سلطنت مردمبه اعتقاد بنابراين.خواست خواهم بلافاصله
ظلم عوامل ميخواستند بلكه بردارند را شاه بخواهند كه بود نشده سست
استفاده مردم حقوق به رسيدن براي شاه به تقرب از و بردارند را
.كنند پيدا خلاصي آنها دست از ميكردند
دورهمشروطيت مورخين و ازنويسندگان بعضي اصولا:ذوقي دكتر.
مشروطهخواهان:تقسيمميكنند بخش دو به را وانقلابيون آزاديخواهان
مشروطه حكومت كه اطلاقميشود كساني به مشروطهخواهان.مليون و
نوايياشاره دكتر كه طور همان يعني.مشروطه سلطنتي.ميخواستند
در بيشتر مليون.باشد مشروط سلطنت حكومت ولي بماند ، سلطنت.كردند
جا هيچ در هيچوقت ولي كند ، پيدا ملي مشروعيت حكومت كه بودند اين فكر
تفكر چنين ولي.باشد برده جمهوري از اسمي صراحتا كه نديدم شخصا من
.است بوده باشد داشته ملي مشروعيت حكومت كه عامي
فرقه مشروطيتيعني بخشهاي ازتندروترين يكي حتي:يزداني دكتر.
اشارهاي هيچ مرامنامهخود در بگيريم ، نظر در عاميونرا -اجتماعيون
اشاره مشروطيت و حكومتقانون به بلكه نميكند حكومتجمهوري به
آمادگي آن هنوز ايران جامعه يعني.نميكند صحبت جمهوري از ولي ميكند
هضم را آن بتواند و شود مواجه پديدهاي چنين با كه نكرده پيدا را
انقلاب تاثير تحت مثلا روشنفكران ، از برخي چند هر اين بنابر.كند
ايران جامعه خاص مقتضيات خاطر به را جمهوري مسئله اما.بودند فرانسه
.كنند مطرح نميكنند جرات
كه افرادي و گروهها آن پرسشميرسيمكه اين به واقع در:همشهري
و عقبماندگيايران جبران حلهاي ازراه يكي عنوان به را مشروطيت
از همگي آيا ميكردند ، مطرح ما جامعه در ترقي از پايه يك به رسيدن
داشتهاند؟ ذهن در را آن واقعي و درست معني مفهوم ، اين
وانگشتشماري معدود عده تنها نميكنم ، چون تصور من:نوايي دكتر
ما جامعه اكثريت ولي بودند پذيرفته و ديده ، پسنديده را اصول آن
.نداشت پيچيدهاي سيستم چنين با آشنايي
چه كه ميدانستند ايران كهمردم گفت گونه اين بتوان شايد
آنهابه نخواستن اين.ميخواهند كهچه نميدانستند ولي نميخواهند ،
خارجي مقابل در را خفت بودند ، ديده را وتبعيض ظلم ميشود؟ منجر كجا
و سيستم اين از بالنتيجه.بودند ديده را شكست بودند ، كرده تحمل
آورده پيش برايشان را وضعيت اين كه سلاطيني حاكميت تحت كه سلطنتي
شما اينكه اما.ميدانيم را اينجا تا بودند ، متنفر و ناراضي بودند
تسهيلاتي يا عدالت مثلا شايد ميخواهند ، چه بعد ميدانستند كه بفرماييد
تبعيض رفع به اندازهاي تا شايد.ميخواستند زندگيشان و كار در
سيستم دموكراسي و پارلمانتاريسم كه ميدانيد.بودند انديشيده
مفصل ممارست به و مفصل تعليمات به است موقوف و موكول و است پيچيدهاي
كسي نه و داشتيم را تحزب نه و را تاسيسات اين نه ما كه صورتي در
مفاهيم اين مثلا كه باشد كرده داير مجمعي يا و كلاسي اساسا بود آمده
به ايران در آيا و چيست؟ حقيقياش معناي كنستتاسيون كه كند تشريح را
ميدانم كه جا آن تا بنده را اينها نه؟ يا هست اجرا قابل صورت آن
ندهند ياد هم را اينها تا و باشد داده ياد مردم به كسي كه نيست يادم
مثلادموكرات دفعه يك فردا و استبداد جهان در بخوابد شبه يك نميشود
آمادگي و مفصل تعليمات ميخواهد زمان اينها.بشود پارلمانتاريست و
و بوديم بيگانه آن از كلي به ما كه ميخواهد تعليماتي و ميخواهد ذهني
در مردم بقيه محدودي عده يك از غير نميكنم تصور من اين بنابر.محروم
آن حتي ايراني جامعه كه ندارم اعتقادي من.بودند بهتر وضع جستجوي
.بودند آشنا پيچيده مفاهيم اين با خوبي به كردند قيام كه كساني
به شايد رانداشتند اساسي نقش مشروطيت در مردم تودههاي:همشهري
افتاده نيفتاده عياراجتماعي تمام يكانقلاب گفت ميتوان خاطر همين
متاثر را تودهها پيامدهايش يعني مشروطيت وقوع حال هر به اما.است
وقوع از بعد يعني بود؟ حدودي چه تا درجامعه دگرگوني اين.كرد
شدند؟ دگرگوني دستخوش اندازهاي چه تا تودهها همين و جامعه مشروطيت
بگيريد نظر رادر مردم اوليه درخواستهاي آن وقتي شما.:نوايي دكتر.
.پيببريد جديد وضع از آنها دريافت و درك كنه به ميتوانيد وقت آن
كوچكي مطلببسيار اين خوب.بود گاريچي عسكر برداشتن آنها از يكي مثلا
تندرويها و بود كرده مردم نواميس به تجاوزاتي گويا گاريچي اين.است
اين وليبود مردم تنفر مورد و بود كرده ديگران به اجحافاتي و
تجلي اجتماعي عظيم حركت يك در ملتي يك خواست عنوان به كه چيزينبود
تازه يا نميشناختند را گاريچي عسكر اصلا خراسان مردم مثلا !كند
.بود عدالتخانه تاسيس ;ميدانيد كه ماده هشت آن در پيشرفتشان نهايت
كسي يك جايي يك اينكه يا بود ، عدالت تجسم آنها براي عدالتخانه اين
نهايت اين بدهد حقدار به را حق و بكند نفر دو بين عادلانه محاكمه يك
چه مشروطيت از آنها ببينيد ميتوانيد شما اينجا از.بود آنها آرزوي
منابع در ولي نيستم حفظ من را ماده آن 8.ميخواستند چه و ميفهميدند
باشد ملت يك فراگير كه عامي جنبه هيچكدامش كه ببينيد شما هست مشروطه
را عدالتخانه اين كه گفتند آنها به بعد هم را عدالتخانه حتي كه نيست
سر شاه مطلقه قدرت وقتي.ببندند فردا و دهند تشكيل امروز است ممكن
مجلسي اينكه كما ببندد ، فردا و كند باز ميتواند امروز است خودش جاي
توپ به بود ، شده كه تلاشها و بود شده ريخته كه خونها همه آن براساس
بگيريد نظر در را عميقتري و دقيقتر اصول يك بايد گفتند پس.شد بسته
كه بگيريم را ثابتي اصل و نباشد فردي نظر و راي دستخوش عدالتخانه كه
.آمد پيش مشروطيت موضوع بعد كه است آن مظاهر يكي عدالت
دكتر كهآقاي همانطور اول مجلس افتتاح زمان تا:يزداني دكتر.
در تودهاي و مردمي حركتواقعا با ما فرمودند هم نوايي دكتر و ذوقي
خودش واقعي معناي به سياسي آگاهي آن نيستيمو روبهرو مشروطه دوره
نخبگان را اسمش ميتوانيم كه است جامعه از گروههايي محدودبه باز هم
بتدريج نمايندگان كار و ميشود افتتاح اول مجلس كه زماني از.بگذاريم
را اسمش كه حركتهايي ايران كنار و گوشه در ميبينيم ما ميشود آغاز
اين مواقع برخي در ميشود آغاز بگذاريم مردمي حركتهاي ميتوانيم
برخي در و است خودانگيخته مواقع برخي در و دارد سياسي جنبه حركتها
حركتها اين كه هست معيشتي و مادي نيازهاي براساس صرفا مواقع از
.است سياسي كه ميكند حركت دارد بستري يك در منتها ميشود شروع
سياسي انجمنهاي پايتخت در بخصوص بزرگ شهرهاي در بزنم مثالي حالا
بعضيها تهران در و بودند ولايتيها انجمن بعضيها اينها.ميآيد بوجود
دارند سياسي حالت كه بود انجمنهايي اينها كنار در.داشتند صنفي جنبه
سياسي عالي افكار داراي همه مسلما هستند انجمنها اين داخل كه كساني
رهبران حساس مواقع در اما ندارند ، سياسي آگاهي همه و نيستند
مثل بتدريج و كنند بسيج مشروطيت و مجلس سود به را اينها ميتوانند
مثل دقيقا نه آمد ، بوجود فرانسه ، انقلاب دوره در كه باشگاههايي
اينكه اماميشود پخش شهرنشين جمعيت بين در سياسي آگاهي نوعي آنها ،
در خيلي بايد هنوز من اعتقاد به است؟ اندازه چه سياسي آگاهي اين حد
محتواي واقعا ببينيم.شود كار انجمنها اين مورد در مسئله اين مورد
چگونه و ميشوند؟ بسيج شدند؟چگونه اينها جذب عناصري چه.بود چه اينها
انگيخته خود حركتهاي با ما مواقع برخي در ميآمدند؟ مبارزه ميدان به
اشاره مسئله اين به منابع از بعضي در شهرها از برخي در داريم سروكار
.ميشود
امضاي واقعهپراهميتبا يك عنوان به مشروطيت صورت هر در:همشهري
هرچند حكومتي ، نظام از جديدي شكل و افتاد اتفاق قاجار مظفرالدينشاه
الگوي از شكل اين كه است اين سوال حال.گرفت شكل اينجا در ظاهر ، به
كوتاهمدت ، در نتايجي چه و شد؟ اجرا نحوي چه به ايران در حكومتي
از قبل.:نوايي دكتر.پيداشت؟ در جامعه براي وبلندمدت ميانمدت
چون.كنم عرض خواستم را مطلبي يك بدهم جواب شما اينسوال به اينكه
نگرفت ، صورت نفعمردم جهت در كاري هيچ كه فرمودند ذوقي دكتر آقاي
دفعه يك.راند چوب يك به نميشود ديگري هرچيز مثل را مجلس ادوار اما
ايران مجلس ، ;بگوييم يكدفعه يا و كرد گلستان را ايران مجلس ، بگوييم
كه شد درست خاصي صورت يك با كه ميدانيد اول مجلس اولا.كرد خراب را
دوره آن به است منحصر و منفرد واين كرد تغيير كلي به اساسا بعدها
،(ميرزا محمدعلي) وليعهد و بميرد شاه كه ميترسيدند چون ايام آن در
است ، كاره چه او كه ميدانستند آذربايجانيها بخصوص مردم بيش و كم كه
كه گفتند عجله با بنابراين.كند پنبه را رشتهها تمام و بيايد سركار
بودند تهران نماينده كه نفري همان 60 بعد و كنند انتخاب را طبقه 6
و شاه پناه در و [ ندارد نماينده جمعيت 60 همه اين با هم الان تهران]
رسميت مجلس تا كردند داير را مجلس بودند مصونتر مظفرالدينشاه حيات
.كند پيدا
مانع بودند شهرستانها در كه استبداد عوامل اين از بسياري كه ميدانيد
كارآ حال عين در و لطيف بسيار ترفند همين اما.ميشدند انتخابات از
و.دهند انجام را كارها بتوانند تهران در نفر همان 60 با تا شد موجب
اينها واقعا كنيد ، نگاه مدتكوتاه همان در اول ، كارنامهمجلس به اگر
.كشيدند زحمت
اين اگر كه است اين غفلتميكنيم آن از شايد كه اصلي نكته يك
يك من نيست ، عاملخاص تابع هم باز ميفرماييد كه پيامدهاينامطلوب
مشروطه قمري ، شمسيو 1324 سال 1285 در ما:ميكنم عرض را عاملش
بعداز چون شد رفتنش ازدست آغاز كودتاي 1299 ، در درحقيقت ولي.گرفتيم
شاه خودش تا بود جنگ وزير آنقدر كابينهاي هر در رضاخان تاريخ اين
.است سال يا 14 ايران 15 در مشروطيت عمر كل پس.شد
بمباران كه بود مانده عمرش از سال يك هنوز اول مجلس سال اين 15 از
منقطع آمد پيش كه خودكامگي خرده يا صغير استبداد اصطلاح آن با و شد
جنوب و شمال از شد ، جور مقدماتي سپس.نداشتيم مجلس ديگر ما و شد
طور انتخاباتش كه شد درست دومي مجلس و گرفتند را تهران و آمدند
مجلس اين در.بود اروپايي سبك انتخابات به نزديك يعني بود ديگري
هم ناصرالملك و آمد پيش امريكايي شوستر درباره روسها اولتيماتوم
مجلس ما باز ماه يك و سال سه به نزديك و بست را مجلس و شمرد غنيمت
البته) مستوفي.شد مصادف اول جهاني جنگ با سوم مجلس.نداشتيم
كه قضايايي و برود اصفهان به ميخواست شاه و آمدند اينها كه ميدانيد
و شبانه را مجلس نمايندگا(.بماند كردند مجبورش بالاخره آمد پيش
خارج.بروند تهران از كه كرد تاكيد و گفت آنها به و خواست مخفيانه
فشار از مبادا ميترسيد آنكه برايبيفتد اكثريت از مجلس تا بشوند
در سالها آن در رقابت درعين كه انگليسها ، ترفند و روسها سرنيزه
ايران بر مطالبي ميكردند ، همكاري نزديكي بهصورت هم با آلمان برابر
ايران ملت دامنگيرهمه ناگوار فرايند اين كه كنند تحميل مجلس ازطريق
.شود
را قضايا وباقي بروند تهران از كه كرد تشويق را آنها كه بود اين
پيش چهارم مجلس تا نداشتيم مامجلس جنگ تمامطول در باز.ميدانيد هم
شش -پنج كه ميبينيم كنيم كم سالها اين از را وقفهها اين اگر.آمد
مفاهيم اين با هيچ كه ملتي كه است مشكل بسيار و نميماند بيشتر سال
بر كه سهمگين حوادث اين با هم آن سال ، شش -پنج ظرف در نداشته آشنايي
و روس حملات متعاقب سال 36 كه عظيم قحطي آن بعداز و شد وارد او
را ما سرزمين بهاصطلاح آمدند كه هنديها و آلمانها و ترك و انگليس
معروف دمپختكي سال به كه آمد پيش عظيم قحطي آن و روبيدند كوبيدندو
دقايق اينكه براي نيافت كافي فرصت ايران ملت كرد اذعان بايد شد ،
.كند درك را مشروطه فوائد و مشروطه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
.رايانه ندا فرهنگي ارتباطات و اطلاعات گسترش موسسه :فني مجري