چهارم ، شماره 1037 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 8 پنجشنبه 18
صميمي و يكرنگ:روستا تئاتر
است مصمم روستا جشنواره روستا جشنواره دهمين تئاتر بخش از گزارشي
عشق تو به ما !عزيز روستايي و روستا:بگويد و بزند فرياد را روستا كه
اشاره.داريم باور را جايگاهت و ميورزيم
در امسال ماه مرداد تاسيزدهم نهم از كه روستا جشنواره دهمين در
گزارشي بخش ازاين.داشت تئاتراختصاص به نيز بخشي شد ، برگزار تهران
:ميخوانيد كه كردهايم تهيه
دهمينجشنواره در شركتكننده هنرمندان از توجهي قابل تعداد:نكته
.كردند گلايه تهران در جشنواره اين برگزاري از روستا
بانويسندگي (كردستان استان) شهرستانقروه از كه حنيفي رضا علي
آمده ، تهران به جشنواره اين در شركت براي درخت ماهي ، نمايشآب ،
:است گفته
بهنام و روستا براي كه جشنوارهاي حتي كه است تهران فقط ايران مگر
.شود برگزار تهران در بايد روستاست ،
آن نميشد آيا اما ندارد وجود روستا در جشنواره برگزاري امكانات گرچه
كرد؟ برگزار تهران از غير به شهري يا و شهرستانها از يكي در را
در است قروه تربيتمعلم مركز مدرس و تئاتر رشته فارغالتحصيل كه وي
از كه دوره ده پساز:گفت جشنواره اين در حضورش انگيزه مورد
ميكنم ، شركت آن در بار نخستين براي من ميگذرد روستا جشنواره برگزاري
بفهمم و كنم ارزيابي باتئاتر را جشنواره اين برخورد نحوه ميخواستم
.قائلند ارزش تئاتر براي چقدر
بگوييد؟ درخت ماهي ، نمايشآب ، از -
در ميشود ، شروع عروسي يك با ميافتد اتفاق روستا يك در كه نمايش
ميشوند ، شهر آواره آن اهالي و خشكسالي دچار روستا داستان ادامه
جمله از بازميگردند ، روستا به جماعت آن از نفري چند بعد سالها
درمان قصد و است پزشك مريم.هستند يكديگر پي در كه ومريم سهراب
ميخواهدسدي مهندس يك عنوان به سهراب و دارد را مردم جسماني دردهاي
دارند ياد به دو اين كه چيزي تنهاكند جمع را جاري آبهاي و بسازد
و مريم عاقبتميكردند بازي گردو آن زير در كه است گردو درخت يك
اما كنند پيدا را يكديگر نميتوانند كوچكي اين به روستاي در سهراب
.ميماند باقي سهراب منتظر ابد تا نيز مريم و ميسازد را سد سهراب
.ميدهد قرار توجه مورد را خويشتن به مفهومبازگشت واقع در نمايش
دبيرخانه سوي از كه روستا جشنواره دهمين روزانه نشريه:نكته.
مشكل:نوشت خود شماره نخستين در شد ، منتشر جشنواره طول در جشنواره
درجشنواره ، حاضر روستائيان اكثر كه است اين روستا جشنواره اصلي
حاضر اتفاقروستائيان به ميتوانيم چطور ما وقت آن.هستند شهرنشين
.باشيم روستايي منش و فرهنگ مبلغ جشنواره ، در
از كه ميرزايي بهنام.!معنوي جايگاه نه اقتصادي ، كاركرد نه
حضور جشنواره اين در كارگردانتئاتر عنوان به و كردستان استان
عشقي و احترام خاطر به روستاهستم ، فرزند چون:گفت نيز بود ، يافته
را روستا نام كه جشنوارهاي در ميكنم احساس خودم در روستا به نسبت كه
روستائيان ما نباشيم ، روستا ساكن اگر حتييافتهام حضور دارد خود بر
را ما كه است اين جشنواره اين فايده.ميتپد روستا براي دلمان هميشه
.ميسازد آشنا كشورمان روستاهاي نقاط اقصي هنرمندان با
مسابقه بخش در حضور براي شهرستان از كه بازيگري ملكي ، بيژن.
به شهرستانها در كه كساني همه:گفت است ، آمده تهران به تئاتر
شهرستانهانه در تئاترهستند تئاتر عاشق واقعا ميپردازند ، تئاتر
يك اجراي و تمرين براي مجبوريم اغلب كه ندارد مالي نفع ما براي فقط
.كنيم خرج نيز جيب از تئاتر
در:بود معتقد نگفت ، ما به را نامش كه نيز تئاتر بازيگر يك
معنوي جايگاه كه ندارد اقتصادي تئاتركاركرد فقط نه شهرستانها
تئاتر رونق به كمكي فقط نه شهرستانها در فرهنگي مسئولان.ندارد نيز
.ميكنند ايجاد آن راه سر بر نيز موانعي اوقات گاهي كه نميكنند
شهرستانها در تئاتر.:نكته.!نداشت ديگر جشنوارههاي با تفاوتي
همه عليرغم هنرمندان اين اما ندارد ، هنرمندانش براي اقتصادي كاركرد
.ميپردازند تئاتر به عاشقانه دارند كه مشكلاتي
تفاوت:گفت نشود ، نيز فاش نامش خواست كه.تئاتر كارگردان يك
نيست ، مشخص استاني جشنوارههاي روستابا جشنواره تئاتر بخش ماهيتي
جشنوارههاي در كه ميبينيم را تئاترهايي همان جشنواره اين در ما
پس باشند ، داشته يكديگر با تفاوتي نميتوانند كه شكل در.استاني
دوره ده اين در كه نيز موضوع انتخاب.باشد موضوع در بايد آن تفاوت
اغلب.هستند تكراري و قديمي همچنان موضوعها و است نكرده تغييري
.ميزنند حرف..و بهورزي و كشاورزي آب ، مورد در تئاترها
-كاربردي ازتئاتر مشخصي تعريف جشنواره مسئولان است هنوز كه هنوز
نظر از جشنواره تئاترهاي هميندليل به نكردهاند ، ارائه ترويجي
همه بااين.ندارند ترويجي و آموزشي كاركردهاي درستي به نيز موضوعي
است كساني تلاش و اشتياق دليل به مانده سرپا هنوز ترويجي تئاتر اگر
.علاقهمندند روستايي و روستا به همچنان كه
دوره ده گذشت پساز تئاتر هنرمندان از تعدادي اعتقاد به.:نكته.
-كاربردي تئاتر از مشخصي تعريف هنوز روستا جشنواره برگزاري از
.است نشده ارائه ترويجي
گروه يك سرپرست بهعنوان كه پرورش و آموزش دبير.جديديان ، كوروش.
:است گفته آمده ، نيز جشنواره اين به تئاتري
زيادي مشكلات و آمدهايم جشنواره اين به كوچك خيلي محيط يك از ما
فرهنگي مسئولان نامناسب برخورد ميكشيم رنج امكانات كمبود از داريم ،
.است اسلامي ارشاد و فرهنگ اداره مسئولان بويژه شهر
نمايشتيام كارگرداني با كه.سميعي مسعود.يكفرصت خاطر به
:است گفته نيز يافته ، حضور روستا جشنواره دهمين در (كودكان ويژه)
اجراي براي كه فرصتي از كه آمدهام جشنواره اين به دليل اين به تنها
طريق از ميخواستم اگر من.كنم استفاده ميگذارند اختيارم در تئاترم
منتظر ماه ده حداقل بايد بگذارم عمومي اجراي به خودرا نمايش ديگري
.ميماندم سالن انتظار در هم ماه شش و متن تصويب
هنوز دهدوره گذشت از پس جشنواره مسئولاناست ويمعتقد.
دهقان ، جعفر سميعي مسعود نظر عليرغم.ندارند مشخصي سياستگذاري
براي خوبي محل كاستيها ، وجود با روستا جشنواره:است معتقد بازيگر
با روستا جشنواره.است روستايي مسائل و عقايد انديشهها ، بيان
فرهنگي نظام در را روستا هنر كه ميرود سازنده انديشههاي از بهرهگيري
.كند تثبيت را جايگاهش و مطرح اصل يك عنوان به
هنر و فرهنگ:است گفته جشنواره اين مورد در نيز خوروش فخري.
پيشپرداخته از بيش آن به بايد و است ملي و بكر ناب ، اصيل ، روستا ،
ماهي براي آب وجود اندازه به را روستا جشنواره برگزاري نفس.شود
.ميدانم ضروري
برگزاريجشنواره بودجه اگر:است گفته شهرستاني هنرمند يك:نكته.
ميشد روستاهايكشور براي كتاب خريد و كتابخانه ساخت صرف روستا
روستاها در انساني توسعه و ترويج آموزش ، فرهنگ ، رشد بر بيشتري تاثير
.ميگذاشت
هم تئاتر در بازي خاطر به شهرستاني زنان.:نكته.بازيگر زنان
.روبهروهستند زيادي مشكلات با جامعه در هم و خانه در
احساس تئاتر در بازي خاطر به كه كردستاني جوان دختر سليماني نرگس.
:است گفته ميكند ، شادماني و غرور
و است بازيگرياممخالف با مادرم اما دارم دوست خيلي را تئاتر من
مورد اين در مثبتي ديدگاه پدرم اما.ميشويم انگشتنمايخلايق ميگويد
.كنم بازي تئاتر در تا كرد قانع را مادرم كه بود او دارد
براي زيادو خشنودي با كه سالهاي دختر 18.عليشاهي ، فارا.
:نيزگفت است كرده بازي تئاتر يك در اولينبار
نگاه ديگري ميكندجور بازي تئاتر در كه دختري به شهرستان مردم
.هستند من براي خوبي مشوق خانوادهام اما ميكنند
گفته نيز روستا جشنواره دبير لدني ميورزيمعلي عشق روستا به ما
متعددي بخشهاي عليرغم روستا جشنواره كه ميدارند اظهار برخي:است
بويي و رنگ آنچنان باشد ، مستقل و بزرگ جشنوارهاي ميتواند كههريك
شما و ما زيرا است بديهي و روشن آن دليل ما اعتقاد به چرا؟ ندارد ،
.نميبينيم بوم و مرز اين مشكلات و مسائل ديگر كنار در را روستا
فراموشينشسته غبار بومي و اصيل هنر و فرهنگ بر و است گمشده روستا
روستا:بگويد و بزند فرياد را روستا كه است مصمم روستا جشنواره.است
باور را جايگاهت و ميورزيم عشق تو به ما !كشور عزيز روستايي و
.داريم
بنييعقوب ژيلا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام