چهارم ، شماره 1037 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 8 پنجشنبه 18
بيمار همسرم خانواده دادگاه راهروهاي در
كنم زندگي او با نميتوانم است
من به همه جلوي نيست ، خودش دست حالش دارد ، روحي بيماري همسرم:زن
نيستم ، طلاق به حاضر:مرد كنم زندگي او با نميتوانم ديگر ميزند ، تهمت
است نبوده خودم دست باشم گفته چيزي اگر كنم توهين نميخواستهام من
كرده پيشبيني ومرد زن هر ازدواج براي قانونگذار كه شرايطي از يكي
تشكيل بر علاوه طرفين تا ميباشد رواني و جسمي توانائي داشتن است ،
از مشترك زندگي در نظر مورد هدفهاي به برايدستيابي هميشگي پيوندي
براي است بديهي.برآيند زناشوئي عرفي و قانوني وظايف انجام عهده
و روحي سلامت از ايشان برخورداري شوهري و زن هر زندگي قوام و دوام
بيماريهاي برخي دچار آنها از يكي علتي هر به چنانچه.است لازم جسمي
و بيمار شخص در دروني عوارض بروز با است ممكن شوند ، رواني و جسمي
حلاوت فرزندان ، و همسر با وي ارتباط و رفتار در آن بيروني عوارض
از معرض در را خانواده نهاد و شود مبدل تلخي به خانواده گرم كانون
.دهد قرار پاشيدگي هم
...عمومي دادگاه -
هستيد؟ خانمموافق طلاق درخواست با شما:(مرد به خطاب) قاضي
!زنمباشد؟ گرفتن طلاق باعث بايد من بيماري مگر خير ، :مرد
كردهايد؟ ازدواج است وقت چند
.سال سي نزديك
داريد؟ بچه
.بله
تا؟ چند
زده دزدي تهمت و كرده توهين من به ايشان قاضي آقاي بچه ، دو:(زن)
خوار فاميل و همسايه ميان در مرا و نكرده عذرخواهي من از هرگز.است
من به.نميآيم دنيا به كه بار دهميآيم دنيا به يكبار من.است كرده
.هست كه همينه كني ، زندگي من با مجبوري ميگويد
بگيريد؟ طلاق ميخواهيد دليل چه به:(زن به خطاب)
دخترم.هستند ايشانبيمار علاوه به گفتم ، كه چيزهائي تمام خاطر به
.دارد نوسان.نيست خودش دست حالش.دزديميزند تهمت من به است شاهد
شوند؟ معرفي قانوني پزشكي به ميخواهيد
هم خودشان.شود منثابت ادعاي نادرستي يا درستي تا شوند معرفي بله
.هست هم مداركيدارند قبول
نيستيد؟ ايشانموافق طلاق درخواست با شما پس:(مرد به خطاب)
.خير
ميپذيريد؟ را اظهاراتشان
.خير
چه؟ ميزنيد تهمت ميگويند ، اينكه
.بودهاند احترام مورد هميشه ايشان.خير
هستيد؟ بيمار كه ميپذيريد شما
.بله
شويد؟ معاينه و قانوني پزشكي برويد هستيد حاضر
.بگيرد تصميم دادگاه هرچه
ميفرماييد؟ چه خانم اظهارات مورد در
هم ايشان.نيست اينشدت به ولي داشتند ، بيان كه است همان تقريبا
.بودهاند بنده مراقب زمانبيماري در هم و سلامتي زمان در
ميپذيريد؟ پس
.است بهتر حالم فعلاهم.نبود ارادي.است نبوده خودم دست اما بله ،
كنند ، شماعذرخواهي از كه بخواهيم آقا از اگر:(زن به خطاب)
ميگيريد؟ پس را تقاضايتان
ظالمبوجود مظلوم ، گذاشتم ، زندگي اين پاي به را عمرم.خير
.ميآورد
دروني عارضه يك استكه آن از حاكي فوقالذكر پرونده طرفين گفتگوهاي
دادن تطبيق توانايي عدم جمله از مختلفي دلايل به ميتواند كه مرد در
و شهري زندگي از ناشي فشارهاي اعم بطور و موجود شرايط با خود
باشد ، آمده بوجود جامعه افراد تلقي طرز و شخصي باورهاي ميان تضادهاي
پديد زمينه ناخواسته كه شده گفتاراو و رفتار در ناهنجاري موجب
است نحوي به مشكل شدت است ، كرده فراهم را مسائلديگري و مشكلات آمدن
به اقدام طولانيسرانجام مشترك زندگي دوره يك از پس وي همسر كه
و زن مدت اين در كه اين البته.است نموده دادگاه در دادخواهي
ناخوشيها رغم به و كنند تحمل را ناملايمتيها توانستهاند وي فرزندان
دادهاند ، ترجيح طرد احتمالا و جدائي بر را يكديگر كنار در زندگي
اما.داشتهاند موجود وضع بهبود در اميد و سعي كه است آن از نشان
وي بدبيني و مرد بيماري روند در پيشبيني غيرقابل و نامنظم تغييرات
ميشود باعث خويشاوندان و خانواده اعضاي حضور در و دفعات به همسرش به
رغبت عمل در فرزندان ، روي بر بويژه نامطلوب و منفي تاثير بر علاوه كه
مواردي چنين در.دهد كاهش چشمگيري بطور موضوع حل به را اطرافيان
را وي بيمار فرد رضايت با شود تشديد بيماري آنكه از پيش است مناسب
قرار درمان و نظارت تحت وي بيماري تا معرفي روانشناس يا پزشك به
واحد كوچكترين عنوان به خانواده نهاد مدني و اساسي قوانين در.گيرد
.است بوده توجه مورد اجتماعي ،
معاشرت يكديگرحسن به نسبت هستند مكلف شوهر و زن قانون طبق بر
پيش در را همديگر به براساساحترام شايسته رفتار و باشند داشته
استحكام در سعي خانواده ، مباني تقويت با اينبايد بر علاوه.گيرند
نيز فرزندان تربيت باره اين در.بنمايند خانواده اعضاي روابطميان
اولاد به جانبه همه توجه به را زوجين و است بوده قانونگذار نظر مد
از مرد و زن كه است اين به مشروط قانونگذار نظر تحقق.است كرده ملزم
امور به رسيدگي از مانع كه نحوي به باشند بهرهمند روان و تن سلامت
از صرفنظر مرد ناشايست رفتار و معاشرت سوء مورد در.نباشد خانواده
زن زندگي موثري صورت به چون است ، بوده غيرارادي خودش گفته به اينكه
است ، داده قرار ناامني معرض در و اساسي مشكلات دچار را فرزندانش و
حداقل نبودن مهيا و مرد رفتار اصلاح بدون و شكل همين به زندگي ادامه
هر بيماري مدني قانون درميآيد نظر به دشوار بسيار ثبات ، و آرامش
زمره در (ادواري يا دائمي جنون از غير به) ازدواج عقد طرفين از يك
در است شده پيشبيني دليل همين به نيست ، طلاق يا ازدواج فسخ موارد
مراجعه با ميتواند وي باشد ، زن حرج و عسر موجب زوجيت ادامه صورتيكه
اثبات به دادگاه در زن حرج و عسر اگر و كند طلاق تقاضاي دادگاه به
در مندرج حرج و عسر اينكه.ميكند طلاق به مجبور را مرد دادگاه برسد ،
شده موجب امر همين و است نشده تصريح ميشود ، مواردي چه شامل قانون
داشته بيشتري عمل آزادي آن به مختلف موارد تسري در دادگاهها كه است
دعوي طرح زمان در بايد حرج و عسر سبب كه معتقدند حقوقدانان.باشند
تصميم دادگاه طرفين شخصيت و جامعه عرف به توجه با و باشد باقي
مبادرت مورد اين در طلاق حكم صدور به زماني معمولا دادگاهها.بگيرد
پرونده اين در.نباشد اصلاح قابل طرفين ميان موجود وضع كه ميورزند
عدالت به نيز حدودي تا و دارد خويش طلاق براي قانوني حق زن اينكه ضمن
جهت مرد بويژه و طرفين كه كرد پيشنهاد ميتوان است ، نزديك قضائي
يك گذشته ناخوشايند خاطرات بردن بين از همچنين و فرزندان حال رعايت
از پيشگيري در كه شرايطي بر توافق و موانع تمام رفع با ديگر بار
آغاز خود زندگي در را نو فصلي شوند ، واقع موثر اختلافات تشديد و بروز
.كنند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام