چهارم ، شماره 1039 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 11 يكشنبه 21
فرهنگها خرده عرصه شهر
و حيات كه ميكند گوشزد ما به را واقعيت اين اجتماعي زندگي تجربه
و پيامدها و همچنانپابرجاست جديد شرايط عليرغم خردهفرهنگها بقاي
.است كرده حفظ را خود خاص كاركردهاي
است گفتاري زمينه فرهنگها ، بهخرده فرهنگ عمومي عرصه تفكيك:اشاره
وي ، بررسيهاي و مقدمات براساس.است گرفته پي مقاله اين كهنويسنده
كاركردهاي داراي بلكه خود ، خاص ارزشهاي واجد فقط نه خردهفرهنگها
خود جايگاه براساس يك هر كاركردها و ارزشها اين.ميباشند نيز ويژه
جلب مطلب اين به را گرامي خوانندگان نظر.است گرفته قرار تحليل مورد
مقالات سرويس.مينماييم
وفراگيرترين كليترين جمله از كلاردشتيمفهومفرهنگ ملكپور علي
ميتوانتمامت كه است چنان كليت اين.اجتماعياست علوم در مفهومها
و تعريفها از زيرا داد ، جاي مفهومفرهنگ و مقوله در را زندگي
شناسان فرهنگ و نظران صاحب نزد فرهنگ پديده از تاكنون كه تحليلهايي
زندگي مظاهر همه فيالواقع مفهوم اين كه برميآيد چنين است ، شده يافت
اجتماعي زندگي كه آنجا از و ميگيرد بر در را انسانها اجتماعي و فردي
از كه تعريفهايي لذا ، است ، متنوعي جنبههاي داراي و پيچيده ماهيتا
هر و دارند اشاره جنبهها اين تنوع و تعدد به شده ارائه فرهنگ مفهوم
تفسير و تعريف خود دانش تخصصي حوزه و نگرش بنابر انديشمندان از يك
.آوردهاند پديد را خود خاص
تعريفهايي شمار فرهنگ ، قلمرومفهوم وسعت و ديدگاهها گوناگوني اين
و است رسانده تعريف صد چند به شدهاند ، ارائه پديده اين از كه را
ميگوييم ، سخن آنها درباره ما كه لحظهاي در حتي گفت بتوان شايد
با ميرود انتظار و تحولاند و تكوين حال در همچنان فرهنگ تعريفهاي
بودهايم ، شاهد ارتباطات و فرهنگ حوزه در اخير سالهاي طي كه تحولاتي
.آيد لازم فرهنگ از جديدي تعريفهاي اساسا
متون و منابع در فرهنگ ازمفهوم كه تعريفي صد چند درميان حال هر در
بحث زمينه تا ميكنيم اكتفا خاص تعريف چند ذكر به ما وجوددارد علمي
خردهفرهنگ مفهوم به آنگاه.آيد فراهم خصوص اين در بيشتر بررسي و
زندگي در را فرهنگها خرده كاركردهاي و نمودها سرانجام و ميپردازيم
.ميدهيم قرار مداقه مورد شهري
جنبههاي ميان فرهنگ ، تعريف خصوص در اجتماعي علوم چيست؟در فرهنگ
واژه وقتي.چشمميخورد به تمايزاتي آن متفاوت كاربردهاي و مختلف
از مراحلي كه است كسي منظور ميشود ، برده بكار فرد مورد در فرهنگ
يافته دست فكري پرورش و فرهيختگي از ميزاني به و كرده طي را آموزش
گفته سخن اجتماعي مناسبات حوزه در فرهنگ از كه زماني اما.است
.است خاص جامعه يك قلمرو در آموزشها و آموختهها همه منظور ميشود ،
به (Edward.B.Tylor)تايلر.بي.ادوارد تعريف تعريفها ، همه ميان در
ابتدايي بنامفرهنگ خود كتاب در وي.دارد شهرت تعريفيكلاسيك عنوان
باورها ، شامل كه ميداند پيچيده كليتي را فرهنگ ،(Primitive Culture)
كسب جامعه عضو عنوان به انسان كه توانايي هر و عادتها اخلاق ، هنرها ،
از ندارد ، اشاره خاص جامعهاي و خاص فرهنگ به تايلرميشود ميكند ،
ميگيرد جاي تعريفهايي از دسته آن شمار در فرهنگ از او تعريف اينرو
مينگرد جهاني و اساسي محورهاي به و است جهاني انديشهاي بر مبتني كه
(1).ميجويد جهان در نايكسانيها جاي به را تشابهات و
قبول مورد ابتدا در جامع تعريفي عنوان به هرچند تايلر تعريف
كه گرديد موجب آن حد از بيش كلنگري اما بود ، اجتماعي علوم دانشمندان
كه شد مطرح تعريفهايي آن بدنبال و گيرد قرار انتقاد مورد تعريف اين
تعريف است جمله آن از.بود نزديك انسانها زندگي عينيتر حوزههاي به
از پيوستهاي هم به مجموعه از است عبارت او نظر از فرهنگ كه روشه گي
افراد اكثريت بوسيله كه صريح بيش و كم اعمال و احساسات و انديشهها
را مشخص و معين گروهي افراد اينكه براي و است شده پذيرفته گروه يك
و ملموس حال عين در -نحوي به مجموعه آن كه است لازم دهند تشكيل
(2).گردد مراعات -سمبليك
ديگر جنبهاي (Margaret Mead)ميد مارگارت امريكايي برجسته مردمشناس
از پذيرشي فرهنگ ، او ديدگاه از.داد نظرقرار مطمح را فرهنگ از
آن افراد و اعضاء كه است ، جامعه يك در موجود واعمال رفتارها مجموع
به را آن از قسمتي و خود كودكان به را آن تمامي مشترك ضوابطي با
.ميسازند منتقل ميآيند ، در جامعه عضويت به كه مهاجريني
عبارت را فرهنگ (Edward Sapir) ساپير ادوارد فوق تعريف دو كنار در
نظر بهميداند ناخودآگاه ضمير بر متكي حالتهاي و رفتارها سيستم از
بوسيله كه است رفتار اجتماعي مدلهاي انواع شامل گروه يك فرهنگ وي
يك حقيقت در جامعه و ميپوشد عمل جامه گروه اعضاي اكثريت يا همه
براي دارند يكديگر با كه روابطي نسبت به افراد كه است فرهنگي اصطلاح
(3).ميبرند بكار خود رفتارهاي صور از برخي بيان
فرهنگ مفهوم شناسي فرهنگ دركتابزمينه روحالاميني ، محمود بالاخره و
اينكه براي بشر وي ، نظر از ميكند قلمداد انسانها مشترك راميراث
بواسطهابرو كه نعمتهايي از و كند آماده زيستن براي را طبيعي محيط
قرنها كند ، استفاده شده ، گسترده او پيرامون فلك و خورشيد و مه بادو
تا زد اختراعدست و اكتشاف به و ساخت ابزار نمود ، انديشه و كرد تلاش
ميان از را خود ناراحتي عوامل و فراهمآورد را خود آسايش وسايل
به را اكتشافها و مهارتها ، تجربهها دستاوردها ، اين حاصل و بردارد
تغيير با ميراثرا اين خود سهم به نيز آنان و خودسپرد فرزندان
پويش در نسلي هر و كردند واگذار بعد نسل به افزودن و كاستن و دادن
فرهنگ كه است چيزي همان واقع در مشترك ميراث اين و پرداخت بدان زمان
(4).دارد نام ثقافه كولتوريا يا
ارائه اجتماعي علوم كهدر ديگري تعريفهاي مجموعه و تعريفها اين
.دارند انسانيدلالت جامعه در فرهنگ عموميت و بركليت جملگي شدهاند
تنوعاين علت و نيست فرهنگ بدون هيچجامعهاي كه است آن منظور
و جامعهها فرهنگي تنوع به حدودزيادي تا نيز توصيفها و تعريفها
فراگيري و عينگستردگي در فرهنگ براين ، علاوه.ميشود گروههامربوط
شناخت و است يكديگر از گروهها و جامعهها تمايز و تفكيك موجب خود
آنان فرهنگ شناخت بواسطه ملتها و گروهها اقوام ، تفاوتهاي و تشابهها
.است ميسر
مهم اصل اين به را فرهنگما مقوله تاريخي تحليل اين ، بر علاوه
تغيير يعني.مييابد انباشتگي زمان ، خلال در فرهنگ كه ميشود رهنمون
از فرهنگها تحول و تغييرميگرايد تكامل به و ميپذيرد توسعه ميكند ،
نسبيت.مينمايد باز را (5)فرهنگي نسبيت نيز ديگر جامعه به جامعهاي
و ارزيابي در (6)فرهنگي تبعيض و پيشداوري از احتراز موجب فرهنگي
يا فروتر را فرهنگي هيچ دليل بدين و ميگردد مختلف فرهنگهاي مقايسه
سرانجام و خواند ، نميتوان فرهنگها ديگر از عقبماندهتر يا كمارزشتر
فردي رادرمناسبات پيامدهايي فرهنگ ، پديده تغييرپذيري و گستردگي اين
فصل شد گفته آنچه.ميآورد پديد انسانها رفتاري نظامهاي و گروهي و
توصيفها و تعريفها از يك هر و است فرهنگ از تعريفهايمختلف مشتركهاي
زواياي و رويكردها خود نوبه به و دارند تاكيد فوق محور چند يا يك بر
.ميكنند تصوير را آن از گوناگوني
ازآن مانع درجامعه فرهنگ قلمرو چيست؟فراگيري فرهنگ خرده
رفتارها ، اجتماعي ، نظام يك زيرمجموعه گروههاي و افراد كه نميشود
پيش كه همانطور.باشند راداشته خود خاص زبان و نمادها گرايشها ،
هر در جامعهها و گروهها همه كه كرد ادعا ميتوان شد گفته ايننيز از
يگانگي به نميتوان ولي هستند ، فرهنگ داراي تكنولوژي تمدنو از سطحي
خود فراگيري و كليت در فرهنگ.انديشيد خاص جامعه يك در حتي فرهنگي
و اقشار نزد پذيرش عدم و پذيرش از متفاوتي سطوح با حال عين در
ضمن مفروض ، جامعه يك در مختلف گروههاي.است مواجه مختلف گروههاي
و طبقهبندي فرهنگها ، باديگر تمايز در و خودي فرهنگ چارچوب در آنكه
و ارزشها هنجارها ، و فرهنگ از بخشهايي است ممكن ولي ميشوند شناسايي
مجزا فرهنگي خود براي و نباشند پذيرا را...و فني نظامهاي يا
مقياسي در ولي فرهنگ ، يك خصوصيات همه با مجموعهاي بيافرينند ،
افراد.مينامند راخردهفرهنگ فرهنگي كوچكتر حوزههاي اين.محدودتر
طبقهاي چه به دارند ، تعلق اجتماعي گروه كدام به اينكه حسب بر جامعه
فكري گرايش كدام به يا و ميدانند قوميتي چه از را خود و دارند بستگي
كدام در سن و جنس لحاظ به اينكه برحسب حتي و منسوبند عقيدتي كيش و
آساني به و متفاوتند فرهنگي ويژگيهاي داراي طبقهبندياند ، قابل مقوله
...و لباس رفتار ، زبان ، باورها ، گرايشها ، اعتبار به را آنها ميتوان
خرده -ناهمسان ويژگيهاي و تفاوتها اين.كرد متمايز يكديگر از
توصيف ، اين.هستند جامعه اصلي فرهنگ برگهاي و شاخ واقع در -فرهنگها
است ، وسيعتر فرهنگ به منسوب حال هر در خردهفرهنگ كه است آن گوياي
از اما ميپذيرد ، را بزرگتر فرهنگ موازين و هنجارها از بسياري زيرا
برخي زيرا است ، متمايز جامعه كل فرهنگ از خردهفرهنگ ديگر ، سوي
(8).دارد را خود خاص موازين و هنجارها
گستردگي و ارتباطات عصر در كه شود تصور چنين است ممكن امر ابتداي در
...و مصرف نسبي يكساني و آگاهي كسب منابع همساني و اطلاعات شبكههاي
روبه خردهفرهنگها اهميت و شده كمتر جامعه يك درون در فرهنگي تنوع
گوشزد ما به را واقعيت اين اجتماعي زندگي تجربه ولي ميرود كاستي
همچنان جديد شرايط عليرغم خردهفرهنگها بقاي و حيات كه ميكند
از يك هر.است كرده حفظ را خود خاص كاركردهاي و پيامدها و پابرجاست
تشخيص را خردهفرهنگها وجود خوبي به خود اجتماعي محيط در دقت با ما
آشكار جامعه گروههايمختلف ادبيات و بيان در كه تفاوتهايي.ميدهيم
تعارضها خواستهها ، مسايل ، طرح در معمولا كه كلماتواصطلاحاتي و است
بهخرده آنها تعلق از حاكي جملگي بكارميگيرند ، خود احساسات و
كه اينروست از.دارد... و قومي ، مذهبي صنفي ، سني ، جنسي ، فرهنگهاي
و ارتباطات و تكنولوژي عليرغم نيز امروز صنعتي جوامع در درمييابيم
آشكار حضوري جا همه در همچنان خردهفرهنگها جمعي ارتباط وسايل انبوه
تحليل عمومي ، افكار شناخت براي آنها علمي مطالعه و دارند موثر و
بالاخره و اجتماعي مسايل شناخت و بررسي جمعي ، مشاركت زمينههاي
مربوط نوشتار اين به آنچه ميان آن از.است مهم اجتماعي برنامهريزي
شهري زندگي قلمرو در بويژه خردهفرهنگها اهميت و واقعيت اينكه ميشود
ساخته مبدل شهرنشيني و شهر علمي مطالعات در اساسي موضوعي به را آن
.است
دارد ادامه
اجتماعي ، دائرهالمعارفعلوم.باقر ساروخاني ، -منابع1 و يادداشتها
صص167165 كيهان 1370 ، انتشارات
ص ني ، 1366 ، نشر.وثوقي منصور اجتماعي ، ترجمه تغييرات روشه ، گي -2
81
- Sapir, Edward. Culture, Language and Personality
عطار ، انتشارات فرهنگشناسي ، زمينه.محمود الاميني ، روح:از بهنقل
1368صص 1918
ص 17 همان الاميني ، روح -4
-CulturalRelativity
-CulturalDiscrimination
-Sub-Culture
رضافاضل و توسلي عباس غلام ترجمه جامعهشناسي ، مباني بروس ، كوئن ، -8
صص 6463 چهارم ، 1374 چاپ سمت ، انتشارات
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام