چهارم ، شماره 1041 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 13 سهشنبه 23
شهري كوچك فرهنگهاي كرد كار
(آخر)بخش.فرهنگها خرده عرصه شهر ،
جامعه در كه ميدهند فرصت گروههايمختلف و افراد به فرهنگها خرده
.بپردازند خود اجتماعي ارضاينيازهاي به بتوانند شهري پرهياهوي
اقشار بين زياد درامدي فاصله اجتماعي ، و اقتصادي تنگناهاي وجود با
خرده كه است بديهي اجتماعي مشاركت مساعد فضاي نبود و گوناگون
هويتهاي و شد خواهند بارزتر آن نامطلوب كاركردهاي بويژه و فرهنگها
گرايانه خاص هويتهاي به را خود جاي اصلي فرهنگ بر مبتني عامگرايانه
و ناهمگرا محلههاي و نامتحد ودستههاي فرقهها قومي ، گروههاي بر مبتني
ميدهد متناقض گاه و متفاوت وجههنظرهاي و منافع با بيگانه ،
درجوامع حتي شهري جوامع در زنان شهروضع در فرهنگزنان خرده -5
تعدد و تنوعمطلوبتراست و پيشرفتهتر زنانروستايي به نسبت بسته
نهفته شهري نظامزندگي متن در ماهيتا كه تسامحي و زندگي عرصهاي
فراهم زنان براي بهگذشته نسبت را روزافزوني وآزادي آگاهي است ،
تواناييهاي و خلاقيتها به را زنان بخود خود آگاهيها اين.است آورده
خانواده ، امور اداره در را آنان نقش و ميكند واقف جمعيشان و فردي
گذشته در.مينمايد موثر و مهم زندگيشان ، محل شهر و كار محل سازمان
خود عصر تاريخي و اجتماعي جنبشهاي در توانستهاند شهري زنان تنها نيز
اغلب تاريخي سرگذشت در را آفريني نقش اين.باشد داشته موثري مشاركت
در قاجار عصر بسته اجتماعي نظام در حتي.آورد مثال ميتوان جوامع
مشروطه و طلبي آزادي جنبش توانستنددر -تهران-پايتخت زنان ايران ،
.باشند داشته را خود سهم و نقش خواهي
امكان و اطلاعات منابع به بادسترسي زنان معاصر ، شهري جوامع در
و اجتماعي نقش ترويج و بهتحليل جمعي ارتباط وسايل از استفاده
جهاني مقياس در اينك موضوع اين پرداختند خود مدني حقوق از دفاع
در تحول بالطبع كه امري (17).است نهاده روبهگسترش بيسابقهاي بنحو
.داشت خواهد پي در را زنان ويژه فرهنگ خرده
شرايطمحيط كه ميزاني به شهري درجوامع ميرسد بهنظر اين وجود با
آفريني نقش تعميم وامكان باشد نامساعدتر زنان مشاركت براي اجتماعي
بيشتري دروني انسجام از زنان ويژه فرهنگ خرده نباشد ، فراهم آنها
را شده نهادينه اجتماعي مشاركت كه ميزاني به برعكس ، و است برخوردار
بيشتري برابري و اشتغال آزادي ، آگاهي ، به يعني كنند ، تجربه بيشتر
آن جاي به و شده كمرنگتر زنان فرهنگ خرده تاثير و نقش آيند ، نايل
ميشود مطرح جايهمجنس به فراگيرهمنوع هويت و جمعيشهروندي هويت
مبتني روابط محدود دايره از زنان گرايانهاي عام هويت چنين پرتو در و
.يافت خواهند رهايي خود خاص فرهنگ خرده بر
كه شده ذكر نمونههاي برخي شهرياز پراكنده فرهنگهاي خرده -6
و فرهنگهايپراكنده خرده رشد و عرصهتكوين ميتوان را شهر بگذريم ،
اين در.هستند مشاهده قابل جا همه در بيش و كم كه كماهميتتريدانست
گروههاي برخي و غيررسمي شبكههاي اغلب فرهنگها ، خرده از گروه
ميتوان جمله آن از كه هستند شناسايي قابل ضداجتماع حتي و غيرقانوني
دلالان ، يعني زيرزميني ، اقتصاد اندركاران دست فرهنگ خرده از
بزهكاري گروههاي از ميتوان آن بر افزون.برد نام غيره و كلاهبرداران
فرهنگ كليخرده عنوان تحت اغلب كه كرد ياد بزرگ شهرهاي در
اجتماعي روابط از شبكهاي خود درون در آنها ولي جمعاند قابل بزهكاري
در اجتماعي روابط گستردگي لحاظ به امر اين.ميكنند ايجاد را پيچيده
نيز و زوايا و ابعاد تمامي در قانون و نظم شمول امكان عدم و شهر
بررسي قابل -روستايي جوامع به نسبت- شهر در كه اغماضي و تسامح وجود
كار كژ ازخردهفرهنگهاي انواعي استمرار بقاءو است ، مشاهده و
كژكاركردي.است داشته درپي را شهري جوامع در وبزهكارانه (18)كرد
است ، حال اصلي جامعه مصالح ازديدگاه منحرف ، فرهنگهاي خرد ناميدن
اساسي كاركرد و نقش گروه فرهنگ خرده گروههايمنحرف اجتماع در آنكه
جامعه سوي از آنها طرد از بعد افراد مجدد شدن اجتماعي فرايند در را
.دارد برعهده اصلي
با شهر رادر فرهنگها خرده وجود بتوان فرهنگهاشايد خرده كاركرد
مقايسه جديد سازمانهايبوروكراتيك در روابطغيررسمي يا گروهها
اجتنابناپذير امري رسمي درونسازمان در غيررسمي سازمان وجود.كرد
برايسازمان را متعددي منفي و كاركردهايمثبت حال عين در و است
نظام و سازمان ساختاركليتر به توجه با واينكاركردها دارد پي در
در ميتواند... و هدفها و وظايف مديريت ، كاركنان ، ميان متقابل روابط
.نمايد عمل آن هدفهاي عليه بر يا و گيرد قرار سازمان خدمت
نيزاجتنابناپذيري شهر در انواعخردهفرهنگها همه مشترك فصل
شناسايي قابل جديد و قديم شهري نظامهاي همه در خردهفرهنگها.آنهاست
عليرغم جامعه ، اصلي فرهنگ كه گفتيم نيز اين از پيش و تحليلاند و
پوشش تحت اجتماع متفاوت علقههاي و گرايشها نميتواندهمه خود فراگيري
ناهمسان سطوحي با و متفاوت ديدگاههاي با انسانها.كند ذوب خود در را
جامعه و زندگي از متفاوتي تفسيرهاي و تصورات شناخت ، و آگاهي از
فرهنگهاست ، خرده انواع توسعه و تكوين موجب خود امر همين و دارند
دليل بدين و نيست آنها استحاله و محو به قادر نيرويي هيچ چندانكه
ممكن صور به لااقل يا و ميشود شناخته رسميت به فرهنگها خرده وجود
اجتناب واقعيتهايي فرهنگها خرده آنكه سخن كوتاه ميشود ، تحمل
.ناپذيرند
جامعه در كه ميدهند فرصت گروههايمختلف و افراد به فرهنگها خرده
.پردازند خود اجتماعي نيازهاي ارضاي به بتوانند شهري پرهياهوي
به ميلاست همين نيز فرهنگها خرده به اشخاص پيوستن علت اساسيترين
زمينههاي قويترين از يكي ديگران با روابط داشتن واحساس شدن پذيرفته
در شدن پذيرفته بدينترتيب.ميرود شمار به انساني اميال و فكري
واقعاساس در و است روابطدوستانه از فراتر چيزي خردهفرهنگها
شخصي احساسآرامش نوع يك داشتن است ، تعلق داشتن تعلق و وابستگي
نيز اجتماعي ياامنيت گروهگرايي غريزه كه اجتماعياست روابط در
مهاجران نزد بويژه شهري زندگي در خاص تمايل اين.ميشود ناميده
ولايتي هم همشهري ، قومي ، فرهنگهاي خرده چارچوب در مهاجران.است شديدتر
گروههاي از را آنها همواره گرايش واين دارند بيشتري امنيت احساس
.ميكند متمايز ديگر
آنگاه بشناسد ، را خود نخست كه است اين جستجوي در درجامعه فردي هر
ميتواند فرهنگ خرده يك نام زير شدن شناخته همچنينبشناساند را خود
فرهنگ خرده يك در عضويت.باشد خاصي موقعيت به فرد تمايل نمايانگر
خرده آن از خارج در او كه ميآورد فراهم را هويتي فرد براي مشخص
گروه از خارج در معمولا فرد.است نبوده بدان دستيابي به قادر فرهنگ
فرهنگ خرده از خارج بالاخره و... و خود همولايتيهاي خود ، محله خود ،
فرد همين آنكه حال دارد ، (19)اعتبار و وجهه كسب براي اندكي فرصت خود
براي نامحدودي فرصتهاي از دارد تعلق بدان كه فرهنگي خرده قالب در
.است برخوردار همگنان جمع در وجود ابراز و تاثيرگذاري و رهبري
به جامعه و فرد منافع ديدگاه استاز ممكن فوق موارد از يك هر
مثبت كاركردهاي مجموع در اما.گردد تلقي و تفسير متفاوتي گونههاي
اصلي فرهنگ و جامعه ساختار به همه از قبل فرهنگها خرده منفي يا
را لازم جاذبه و ظرفيت اصلي جامعه و فرهنگ كه ميزاني بهميشود مربوط
آورد ، فراهم بدانها وابسته فرهنگهاي خرده و كوچكتر اجتماعات براي
فزوني فرهنگها خرده جاي به اصلي فرهنگ دادن قرار محور به تمايل
پراكنده هويتهاي و ارزشها و گرايشها اين به وابستگان و گرفت خواهد
بنابراين.مييابند نوعشهرونديسوق از جمعي هويت جهت در نيز
و متناسب بهفضاي عمدتا فرهنگها خرده كاركردهايمثبت از بهرهگيري
طيفهاي براي را فرصتهايلازم كه فضايي.دارد مشاركتجويانهبستگي
غيررسمي سازمان آورد ، همچون فراهم گرايشها و ازانديشهها گوناگوني
سازمان اهداف خدمت در ميتواند شرايط منطقي تحليل و دركصحيح با كه
.گيرد قرار رسمي
وجود با مثلا و نظر مورد درجامعه تمهيداتي چنين فقدان با اما
اقشار بين زياد درامدي اجتماعي ، فاصله و اقتصادي تنگناهاي
كهخرده است بديهي اجتماعي مساعدمشاركت فضاي نبود و گوناگون
هويتهاي شدو خواهند بارزتر آن كاركردهاينامطلوب بويژه و فرهنگها
خاص بههويتهاي را خود جاي اصلي برفرهنگ مبتني عامگرايانه
محلههاي و ودستههاينامتحد فرقهها قومي ، برگروههاي مبتني گرايانه
ميدهد متناقض گاه و متفاوت وجههنظرهاي و منافع با بيگانه ، و ناهمگرا
و تفاهم عدم احساس جز نيز خردهفرهنگها قبيل اين كرد كار آن پي در و
نخواهد جمعي مصالح تامين و اجتماعي امور در مشاركت به تمايل عدم
.بود
Alfered A.Knopf- Ritzer George Sociological منابع و يادداشتها
Theories
New york PP.-
- Prestige- Disfunction sub-culture
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام