چهارم ، شماره 1042 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 14 چهارشنبه 24
كنيم؟ باور را فرزندانمان چگونه
نشان عكسالعمل شكل دو به مواجهاند باخودناباوري كه بچههايي
رد را آنها يا و ميپذيرند را والدين نامطلوب ارزشيابيهاي يا ;ميدهند
است غلط دو هر كه ميكنند
آنهارا كه نسبتي به هميشه بچههايمانداريم به كه علاقهاي نسبت
آنقدرباهوش ميكنيم احساس دردلمان شايد نيست ، داريم قبول
نيستند
.ميگذراند را روزهايسختي و بود كرده شروع را چهارم كلاس تازه مارتا
كلاس در كه آزارهايي خاطر به روز تقريباهر كه بود خجالتياي بچه او
او با گذشته سال از كه نزديكش دوست دو.گريهميافتاد به ميديد
جديدي دوست نتوانستهبود هنوز او و رفته خود راه به اكنون بودند
سويش به همكلاسانش بود شده باعث نجوشش و افسرده روحيه چون كند ، پيدا
زايمان مرخصي علت به ولي بود دلسوز زني گرچه او معلم.نشوند جلب
والدين.باشد داشته را او هواي و شود حاضر كلاس در مدام نتوانست
حرفها كهبه توصيه اين با كردند سعي بودند دخترشان نگران كه مارتا
ياسعي و.برو را خود راه و نكن توجه ديگران ناخوشايند برخوردهاي و
به.طلبي بازي به را آنها و كني برخورد صميميتر كمي همكلاسانت با كن
حالت از سرعت به او و نبود كار چاره يك اينهاهيچ اما كنند ، كمك او
.ميگرفت فاصله عادي بچه يك
فكر بود حالشان كهشرح مارتا مادر و پدر صحبتهاي به دادن گوش از پس
اما بود ، معقول بهطوركلي بهدخترشان آنها توصيههاي اينكه با كردم
و عاطفي نظر از صرفا او چون گيرد بهكار را نميتوانستآنها مارتا
نظر بهگيرد كار به را ترفندها اين زمان آن در تا نبود آماده حسي
قوت نقاط تاييد و تقويت صرف را خود نيروي آنها كه بود بهتر من
خوبي احساس خود نسبتبه بتواند آنكه محض به او چون كنند فرزندشان
.كند برقرار ارتباط ديگران با راحتي به بود خواهد قادر كند پيدا
را علايقش و ويبپردازند قوت نقاط به كردند سعي او مادر و پدر وقتي
طبيعي بهطور مارتا.كردند مشاهده را پيشرفتقابلملاحظهاي كنند تشويق
كلاس در اسمشرا تا خواست والدينش از و بود بانشاط و خوشحال
نزديك باشگاههاي از يكي در را او نام وقتي.بنويسند ژيمناستيك
او به ميكرد او از ژيمناستيك مربي كه مثبتي تعاريف نوشتند ، منزلشان
بسيار چون آن از پس.آورد بهدست كاملا را نفسش به اعتماد تا كرد كمك
كه بود آنجا در و درآمد مدرسه كتابخانه عضويت به بود مطالعه اهل
مدرسهها كه دارد علاقه شديدا حالا و كند پيدا زيادي دوستان شد موفق
.برود مدرسه به دوباره او و شوند باز
نقاط كنند سعي كهوالدين است طبيعي كاملا دارد ، مشكلي ابر بچه وقتي
نكته مهمترين بدانيم ، بايد اما ببرند بين از و كرده اصلاح را او ضعف
هستند كه آنچنان را فرزندانمان كه است اين كودكان تربيت و پرورش در
در را آنها تواناييهايشان تقويت با ميتوانيم ما.بپذيريم و ببينيم
افزايش نفسشان به اعتماد طريق اين بهدهيم ياري مشكلات با برخورد
.بپذيرند را خود كه ميآموزند و يافته
قبول را آنها نسبتيكه به هميشه داريم بچههايمان به كه علاقهاي نسبت
هميشه ما كه آنطور آنها احساسكنيم دلمان در شايد.نيست داريم
براي زيادي تحرك يا نيستند هنرمند خيلي باهوشيا خيلي ميخواستيم ،
نگراني اين والدين از بعضي كه است خاطر همين به.ندارند ورزش و بازي
ايرادگيري ، دلسردي ، :ازقبيل عكسالعملهايي با را دل ته در پنهان
.ميدهند نشان حد از بيش اغماض حتي يا و بيجا توقعات و بيجهت امرونهي
نميگيرند ياد هيچگاه آنها نپذيريم هستند چنانكه را بچهها ما اگر
اين.كنند باور را -حسنهايشان و عيبها -خويشتن از واقعي تصويري
.آنهاست عاطفي و رواني سلامت كليد خودباوي
نشان شكلعكسالعمل دو به مواجهاند مزمن باخودناباوري كه بچههايي
رد را آنها يا و ميپذيرند را والدين نامطلوب ارزشيابيهاي يا.ميدهند
تمام در منفي الگوهاي اشاعهدهنده عكسالعملها اين دوي هر.ميكنند
مايوس و افسرده ميگيرد ، ايراد خود از كه نوجواني.هستند خانواده
شكست به فعاليتهايش تمام ميگذارد ، درنتيجه كنار را تلاش و ميشود
بهدنبال ديگري منفي عكسالعمل ناخوشايند همينفرجام و ميانجامد
حساب رابه سركشي اين والدين و كند سركشي نوجوان اگر.ميآورد
ميتواند ميآيد كهپديد ناباوري بگذارند ، زشت و ناپسند رفتاري
.باشد داشته همراه به بيشتري تضادهاي و برخوردها
واقعگرا باديدي را فرزندانشان بتوانند والدين وقتي حال هر در
روند ، شكست استقبال به و ياسكنند احساس آنكه جاي به كنند ارزيابي
پس.بود خواهند خوشبين فرزندشان آينده به ونسبت ميشوند اميدوار
.باشيد داشته ذهن در را راهنماييها اين هم شما است بهتر
بچه خصوصيات بر حد از بيش كه كنيدوالديني توجه مثبت جنبههاي به
نيزدرنظر را منفي صفات مثبت جنبههاي كنند سعي دارندبايد تاكيد
كوره از و شده عصبي زود خيلي كه بچههايي مثال بهعنوان.گيرند
چون هستند حساس ديگران احساسات و حالات به حد از بيش معمولا درميروند
خاطر به همچنين.ميباشند شكننده و ظريف بسيار احساساتي داراي خود
نگه عقب مفيد تجربيات برخي از را خود كه محتاطي نوجوان باشيد داشته
كلهشقياي و مخالفت.ميكند دوري نيز احمقانه كردنهاي خطر از ميدارد
نگريسته مثبت ديدي با اگر باشد آزاردهنده والدين براي ميتواند كه
نويد را موفقيتآميز آيندهاي كه دارد استقلالطلب روحيهاي از نشان شود
.ميدهد
را منفي نكات ميتوانند ميشوند وارد واقعيت پذيرش در از والدين وقتي
.ببينند شوند ناراحت و درروند كوره از آنكه بدون نيز
بپذيريد را بچهها واقعيت بخواهيد ندهيداگر دخالت را خود مشكلات
نياز مستقل انساني بهعنوان كودك شناخت به بلكه ديدمثبت ، به نهتنها
شايد ميگيرد قرار خودمان مسايل تحتتاثير سالم ديد كه آنجا از.داريد
.شويم خطا دچار بچهها واقعيت درك در
هميشه من توصيفميكنند را فرزندانشان احساسات و افكار والدين وقتي
ميكنند نتيجهگيري اينطور اوقات گاهي ميدانيد؟ كجا از شما:ميپرسم
يا.ميشود ناراحت نگيرد خوبي نمره كلاس در كس هر است معلوم خوب:كه
برادرش و خواهر نسبتبه اول بچه ميگويند همه است معلوم مثلاخوب
زمينه اين در شما شخصي افكار و احساسات بگذاريد اگر حال.است حسود
:بپرسيد خود از پس ميشود؟ چه حاصل كنند دخالت
ميكنم؟ بزرگ را موضوع من آيا
ديدي با را رفتاركودك كه شوند موجب ميتوانند شخصي نشده حل مسايل
كه مشكلي ياد به را ما ميانچيزي اين در چون.ببينيم اغراقآميز
بيشتري اهميت و اعتبار موضوع به ميشود باعث و مياندازد داشتهايم
چرا:بپرسيد خود از داريد شديدي حساسيت كودك مشكل نسبتبه اگر.بدهيم
ديگري طور او ندارد امكان آيا ميگيرم؟ سخت را موضوع اين اينقدر من
زيادي تاحد شما ، عكسالعمل علت تشخيص و يافتن بنگرد؟ قضيه به
.ميدهد كاهش را نگرانيتان
دارم؟ نظر زير را او حد از بيش من آيا
اما.معطوفميكنيم زيادي توجه داريم دوست كه كساني به هميشه ما
يا عزيز آن كه كنيم ميشودفراموش موجب نزديكي و صميميت اين گاهي
اگر.داريم زيرنظر را او حد از بيش ما و است منفرد و جدا شخصي ، دوست
حتي كه بدانيد آگاهيد فرزندتان احساس و فكر از كه ميكنيد فكر
ذهن و دل در كه را آنچه هميشه نميتوانند هم مادرها و پدر هشيارترين
كاملا شخصي بهعنوان او پذيرفتن با پس.بزنند حدس ميگذرد فرزندشان
و محاسبات تمام ميتواند او چون دهيد كاهش را جاخوردن احتمال مستقل
تو كه نيست مهم من براي:بگويد مثلا زند برهم را شما تخمينهاي
.ندارم دوست من.بروي اردو به داشتي دوست هميشه
مياندازد؟ كسي ياد به مرا او آيا
باشيد داشته تعبيرنادرستي فرزندتان خصوصيات و رفتار از است ممكن
سابقتان همسر يا پدرتان مثلا كهميشناسيد كسي ياد به را شما او چون
نتوانستهايدبا هيچگاه كه كسي يعني مياندازد خواهربزرگترش يا و
به نسبت خصمانه تعبيري سوء به ميتواند شباهتها اين.بياييد كنار او
.شود منتهي او رفتار
كند؟ بازي نقش او كه دارم انتظار آيا
را او رفتار صورتوالدين آن در.ميشود نقشپذير نوجوان اوقات گاهي
انتظار او از كه گرفته را رنگنقشي زيرا نميكنند درك درستي به
باشيد داشته انتظار بچهها از است ممكن كه نابجايي نقشهاي.داشتهايد
.قبيلاند اين از
چه مادر يا پدر است معمول كاملا كه فيلمنامه اين بزرگسالاندر همدم
و سالم روابط فاقد باشند نداشته چه و باشند داشته مشترك زندگي
عنوان به را بچهها خاطر همين به هستند بزرگسالان ساير با رضايتبخش
فردي نقش ايفاي براي است ممكن بچه بنابراين.برميگزينند همدم و دوست
.گيرد قرار فشار تحت همسر ، جانشين حتي يا دلسوز اعتماد ، قابل
داشته خاصي مشكل خانواده بچههاي از يكي اگر كامل برادري و خواهر
به برادرهايش و خواهر است ممكن.باشد -معلول يا كندذهن مثلا -باشد
اخلاق براي بچهها اين.شوند داده سوق كامل كودك يك از نقشي ايفاي سوي
هر ميكنند عادت نتيجه درميشوند ستوده حد از بيش خوبشان رفتار و
به كار اين اگر حتي دهند انجام ديگران خشنودي و رضايت براي را كاري
از يكي نيازهاي اگر.شود تمام خودشان شخصي نيازهاي گذاشتن كنار بهاي
قابل و معقول كاملا ميدهد ، قرار فشار تحت را شما حد از بيش بچهها
كه باشيد داشته توجه اما بخواهيد ، كمك فرزندان ساير از كه است درك
انعطافپذير و راه به سر مطيع ، حد از بيش نبايد برادر و خواهر اين
.باشند
به رسيدن براي بچه به آوردن كنيدفشار متعادل را توقعاتتان
والدين بيجاي توقعات شايعترين از يكي اوست توانايي وراي كه چيزهايي
ديگران با زود خيلي كه ميخواهند خجالتي كاملا بچهاي از مثلا.است
موسيقي به خاصي علاقه هيچ كه ساله هفت كودك يك از يا شود ، صميمي
و بنشيند آرام و ساكت كنسرت اجراي طول در كه دارند انتظار ندارد
خوابش ميگويد نوجواني وقتي شوند ناراحت اقات گاهي شايد و نكند شيطنت
وقتي.بخوابد كردهاند تعيين برايش كه ساعتي سر نميخواهد و نميآيد
هم آنطور كه ميشوند متوجه كنند تعديل را انتظاراتشان بتوانند والدين
.نيستند دلسردي مايه و نااميدكننده بچهها ميكردند فكر آنها كه
كارها به مثبتي ديد بتوانيد آنكه بچشدبراي را ترديد طعم بگذاريد
آنها موردانگيزههاي در خوبي تصورات بايد كنيد پيدا رفتاربچهها و
راضي را والدينشان مايلند واقعا بچهها تمام من نظر به.باشيد داشته
ميشوند ، مادربرنده و پدر با مشاجره در وقتي آنها.كنند خوشحال و
.ناراحتند و ميشوند تضاد دچار نهايت در و نميكنند پيروزي احساس
والدين كه زماني مثل.مزمنميشود تضادهاي دچار خانواده اوقات گاهي
غذا پوشيدن ، لباس مثل زمينههايي در را خود سليقه و حرف دارند سعي
معمولا.نشانند كرسي به فعاليتها ساير و دوستان با ارتباط خوردن ،
و ساده لباس همان حتما ميخواهند كه حساسند بحثها اين به بچههايي
.نخورند ندارند دوست كه را غذايي يا بپوشند را هميشگي
و بيادبي تحمل معني به ديگران رفتار باشيدپذيرش موقعشناس
و پدر عنوان شمابه.نيست اشتباهات گرفتن ناديده و آنها بدرفتاري
به راهنمايي و اصلاح اين است بهتر و بسازيد را فرزندتان بايد مادر
.نكند پيدا ناخوشايندي احساس او كه باشد صورتي
كه ميدانم -انتقادنكنيد بچه از هستيد عصبي و خسته وقتي كنيد سعي
او به موقع همان ميكند بچهبدرفتاري اگر -نيست ممكن هميشه كار اين
.اندازيد تاخير به مناسب فرصتي براي را مجادله و بحث اما تذكردهيد
و اولويتها مورد در ميتوانيد عصبانيتتان ، كردن فروكش با بعدا چون
.كنيد فكر بهتر اهدافتان
نشاندهنده آشكارا مفرط انتقاد نبريدوقتي بين از را ستايش ارزش
طور رابه مفهوم همين نيز حد از بيش ستايش است ، باور پذيرشو عدم
با ميتوانند فكرميكنند دلسوز والدين.بردارد در پنهان و ضمني
آنها.كنند تقويت آنها در را نفس اعتمادبه و خودباوري بچهها ستودن
واقعا توهستي عالي تو:ميگويند قبيل اين از مكرراچيزهايي
مبالغهآميز انتقاد مثل مبالغهآميز ستايش اما.هستي بينظيري بچه
تعاريفي.كيست واقعا او:كه بياندازد ترديد اين به را بچه ميتواند
تو بايد نقاشي مثلاين.است خارج بچه موفقيت و پيشرفت حد از كه
دارد خود از كه ذهنيتي به نسبت را او است ممكن.شود گذاشته موزه
تقويت را او نفس به اعتماد تنها نه افراطآميز تعاريف اينسازد مردد
.نيست كافي او واقعي خود كه ميگويد او به بلكه نميكند
متوجه كمكم دهيد بچههاافزايش به رانسبت باورتان اگر نهايت در
دوباره و ميگيرد را بدخلقيها و انتقادها جاي معقول توقعات كه ميشويد
.بريد لذت و باشيد راضي فرزندتان وجود از ميتوانيد
Parent's Digestسهيليمنبع ندا:ترجمه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام