چهارم ، شماره 1042 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 14 چهارشنبه 24
!ميفرمائيد درست كاملا قربان ، بله
چاپلوسي مسئله به كوتاه نگاه
...خصوصيو دولتي ، ادارههاي در فرقينميكند ، باشيد كه جا هر
.كنيد شناسايي آساني به رفتارشان از ميتوانيد را چاپلوسان
آهستهصحبت اتاق داخل عدهاي.انداختننبود سوزن جاي دراتاق
به راهي دكتر ، دراتاق حاضر بيماران ميان ميانسالاز مردميكردند
.كرد باز ميزمنشي سوي
آنكه بود ، بدون بيماران مدارك سرگرمبررسي كه همانطور دكتر منشي
دارد؟ سال چند مريض:گفت بيندازد ، ميانسال مرد به نگاهي
!نميدانم:گفت و داد راقورت دهانش آب ميانسال ، مرد
دارند؟ بيماري چهنوع خوب ، :پرسيد دوباره منشي
:خونسرديگفت با و انداخت داخلاتاق افراد به نگاهي مرد
!نميدانم
نسبتي چه مريض ، :پرسيد بود شده عصباني او جوابهاي از كه دكتر منشي
قدم چند بود ، شده مواجه واژهها هجوم با كه ميانسال مرد دارد؟ شما با
!رئيسمه مادر مريض ، :گفت گرفتهاي صداي با و رفت پس
كه منشي.كرد پر را انتظار اتاق فضاي شليكخنده جمله ، اين گفتن با
بنده با بگوييد رئيستان به:گفت بود شناخته را رئيس كش تازهكيف
.كنم كسب مادرش بيماري مورد در اطلاعاتي تابگيرد تماس
مياننگاههاي از راهي شرمگين باچهرهاي و داد تكان سري مرد
.كرد باز خود براي مردم تعجبآميز
رفتار آدمهابا همين كه چرا افرادنيستيم ، اينگونه سرزنش درصدد
فرهنگكيفكشي ، .كردهاند ايجاد جامعه رادر خاصي فرهنگ خود
مردم كه اصطلاحاتياست كني پاك بالاخرهسبزي و تملق دورقابچيني ،
.ميدهند افراد اين به
پرسه راهروهايادارهها در افراد بعضياز دور چندان نه سالهاي در
يا در دم تا را كيفاو رئيس كار پايان از بلكهپس تا ميزدند
هستند هم هنوز و دارد ناپسندادامه رسم اين و.كنند اتومبيلحمل
نان هم آنان براي شغل اين ميرسد نظر به ميكنند !كشي كيف كه كساني
!آب هم و دارد
اين...و خصوصي ادارههايدولتي ، در نميكند ، باشيدفرقي كه هرجا
.كنيد شناسايي بهراحتي رفتارشان از ميتوانيد آدمهارا
به خود همكار و صنف هم افراد ميان در و دارند خاصي ويژگي آدمها اين
.ميشوند شناخته راحتي
رامصداق رفتارها اينگونه علياكبردهخدا ، حكم و امثال فرهنگ
واژههاي به كنارآن در البته ميآورد ، بهشمار تملق و چاپلوسي
كرده اشاره كردن پستي و تملق و پاككن سبزي چين ، دورقاب بادنجان
.است
مردم ، و گفتههايكارشناسان ارزيابي كهبا است ، آن پي در گزارش اين
.قراردهد بررسي مورد را نوعرفتارها اين به دستيازي دلايلمنطقي
نگاههاي صرفابازتاب گفتهها از يك ميكنيمهر اعلام پيشاپيش
همه بررسي يك به نياز آن نادرستي و درستي و است مردمي و كارشناسي
ما نيز گزارش اين چاپ براي كه نيستيم قضيه اين منكر اما.دارد جانبه
كارشناسي نظرات فاقد حاضر گزارش گرنه و شديم چاپلوسي و تملق آلوده
!بود
خود همكاران و اطرافيان از را چاپلوسانه واژههاي اين بار چند روز در
:ميشنويد
!است صحيح.كهفرموديد همانطور.قربان چشم -
بفرماييد هرچه هستم ، شما سايه زير بنده هوشسرشار ، اين به احسنت ، -
!است درست
.هستم شما اوامر مطيع بنده گرفتهايد ، درستي تصميم جنابعالي بله ، -
آب جرعه حتييك شما تصميم بدون انتظارداريد چطور عالي ، حضرت -
!بخورم
!است حضرتعالي با حق قربان ، بله -
و دوسويهسرپرستان ارتباط ايجاد چقدردر واژهها اين شما نظر به
است؟ موثر زيردستان
از چاپلوس افراد:است باور اين بر علوماجتماعي كارشناس گلشن حسن
و هستند كمبيني خود دچارعقده آنان.ميبرند رنج مسئلهاساسي يك
اوقات بيشتر ميشودكه موجب افراد دراينگونه نفس به اعتماد نبود
.باشند سلطهگر افراد با ارتباط پي در
بيشترافراد كه شد خواهيد بيفكنيدمتوجه نگاهي جامعه به اگر
اداري روابط تا زندگيزناشويي از خود رفتارهاياجتماعي در ناگزير
با.قراردارند سلطهپذيري و موضعسلطهگري در نوعي به واجتماعي
از كه ميپردازند كيفكشي پديده به كساني تنها پذيرفت بايد حال اين
نيستند ، برخوردار خود همكاران ميان در ويژهاي تخصصي و اجتماعي وجهه
عين در قدرت ، مراكز به شدن نزديك با دارند تلاش افراد گونه اين
را خود خفته فرو اميال نوعي به آنند پي در خود كه آنچه به دستيابي
.بپوشانند را خود گوناگون ضعفهاي طرفي از و كنند ارضاء
تنها مديرانمياني ، از يكي عظيم موسسهفرهنگي يك در:ميافزايد وي
و پرچرب زبان با ميدهدكه ادامه خود اداري بهحيات دليل اين به
.ميدهد قرار ستايش مورد را بالا رده مديران خود نرم
به اما اندكنيستند ، ما جامعه در پديدههايرفتاري اينگونه بيشك
چاپلوس و متملق افراد يقينتنها به ميشود ، عمل چرااينگونه راستي
اين پذيراي نيز دوم طرف بايد اينكه براي.نيستند مقصر زمينه اين در
خود از را چاپلوسان راحتي به كه مديري باشد ، نابهنجار رفتارهاي
.نمينشاند قدرت مسند بر را ضعيف افراد هيچگاه ميراند
پي پديدهمذموم اين به درستي به حكومتخود زمان در (ع)علي حضرت
سياستمدار يك اخلاقي آفات نهجالبلاغه گرانقدر دركتاب كه طوري به برد
:ميگويد و ميداند حاكم خودستايي پديده بروز در را
ودوست ميدارد وا خودستايي به آنچهترا بر تكيه و خودپسندي از
لحظات حساسترين از اين ، چه باش حذر بر وستايشگري چاپلوسي داشتن
نيكوكاران نيك كار وسيله بدان تا است ، شيطان نفوذ براي
.راضايعگرداند
كه ميشود وقتيفروزانتر آتش اين چاپلوسدارد ، به نياز خودپسند فرد
غرور و نخوت بر چاپلوسي ، مديحهسراييو به بردگي ، خوي انسانهاييبا
.ميافزايند حكام
.خاكبپاشيد گويان تملق برچهره:ميفرمود (ص)اكرم پيامبر
نشان چهواكنشي ديگران خودستايي درمقابل:است اين شما از ما پرسش
خود از پرخاشگرانه مواردبرخورد اين در كمتر البتهافراد دادهايد؟
نادر بيترديد آمده وجود به عكسالعمل اين هرگاه ولي.ميدهند نشان
و بپردازد اجتماعي پديده اين نكوهش به نميخواهد گزارش اين.است بوده
چاپلوس افراد نصيحت به ديني و اخلاقي اندرزهاي و پند ارائه با يا
چاپلوسي پديده دام در نيز شما و خود كه است اين ما قصد.بپردازد
.است بوده نكوهش مورد انساني ضد رفتار اين ديرباز از وگرنه نيفتيم
پديده به بااشاره خصوصي ، بخش كارمندبازنشسته ايزدي بهزاد
دسته آن و بيزارند چاپلوسان مردماز اغلب:ميگويد چاپلوسيدرجامعه
اين داراي گونهاي به نيز خود ميآيد خوششان چاپلوسان از كه افراد از
.هستند رفتاري مميزه
وامكانات اجتماعي وجهه به برايدستيابي افراد اين از برخي شايد
.چاپلوسيميكنند مادي
نفع به تاثيراتي ميتواند مدت كوتاه در چاپلوسي كه داده نشان تجربه
صاحب دوباره عدهاي بازنشستگي از پس چطور وگرنه.باشد داشته چاپلوسان
نرم پنجه و دست زندگي مشكلات با ديگر عدهاي و ميشوند منصب و پست
ميكنند؟
.است انساني غير پديده اين علت ورفتاري ، اخلاقي ضعف:ميافزايد وي
در.ميآورند حساب به رندي نوعي را چاپلوسي ناروا به برخي متاسفانه
ميشود رو ديگران از زودتر افراد اين دست معمولا نيستند آگاه كه حالي
.ميشوند نما انگشت سفيد پيشاني گاو مانند و
روشن سيگار او براي يا آوردهايد چاي خود رئيس براي تاكنون آيا
افرادي حال هر به چون چيست؟ اداري نظام در شما وظيفه اصلا كردهايد؟
.آنهاست وظيفه چاي آوردن كه هستند
چرا؟ شما اما
دفتر به خود مشكلات و اداري كار برايپيگيري بار هر:ميگفت ظريفي
چاپلوس و متملق افراد از تعدادي با.كردهام مراجعه موسسه يك مدير
همين به و دارند سوءظن چيز همه به عموما افراد اينشدهام مواجه
با كلمه يك حتي شده اگر.ميكنند تلاش دروني آرامش رسيدن براي دليل
!كنند صحبت خود مدير
كار كاهشبهرهوري به اشاره با رشتهمديريت ، دانشجوي ساجدي كريم
بايد ماه پايان كهتا پذيرفتهاند بعضي:اداريميگويد نظام در
نميكندكه فرقيكرد را عاملموسسه مدير يا اداري چاپلوسيمدير
!باشد موثر ميتواند نيز چاپلوسانه واژههاي دادن تحويل باشد ، چگونه
از تعريف همكارانضمن درجمع موسسه كاركنانيك از يكي پيش چندي
داستان.كرد تاييد ناحق به را درموسسه كاراو نارساي عملكرد مدير ،
از يكي بود ، روشن عمل اين نتيجه البته عاملرسيد ، مدير گوش به
شد روشن نيز كاركنان بقيه براي اما شد ، او نصيب آبدار و نان پستهاي
.است شده اضافه موسسه چينهاي دورقاب بادنجان به نفر يك كه
را او استكهتملق كسي و چاپلوس بين دوسويه ارتباط يك رفتار اين
يك به نه و شود مديرسپرده به كارمند ارزشيابي كه وقتي ميگويند ،
فاقد اداري سازمانهاي بيشتر امروزه.ميافتد اتفاق اين مدون ، قانون
از جدا تخصصي و كارشناسانه كهنگاه چرا هستند ، كارشناسانه نگاههاي
.منافاتدارد مديران منافع با و چاپلوسانهاست رفتارهاي
حاكم ونخوت كبر به اشتر مالك عهدنامه از بخشي در (ع)علي حضرت
به دهد ، دست عجب و توراكبر حكومت ، سايه در هرگاه:ميكند اشاره
در برتو ، او سيطره از و بنگر دارد توتفوق بر كه خدا ملك عظمت
از و ميكاهد غرورت و خودبيني از اين ، كه كن ياد آني ، از عاجز آنچه
.ميگرداند باز تو به را رفته دست از عقل و ميدارد باز تندرويات
ورطه به را او ميكاهدو چاپلوس فرد وجههاجتماعي از تنها نه تملق
از كه ميشود فردي عقلانيت شدن زايل منجربه بلكه ميكشاند پستي و زبوني
و مثبت نكات از دارد دوست انسان ، نفساني نهاد كه چرا ميشود ، تملق او
رفتارهاي به واكنش در بنابراين.شود ياد رفتاريش كاستيهاي از نه
دورقاب پديده منفي آثار از يكي.ميگيرد پيش خصمانه روش انتقادآميز
.است جامعه در آن بيرويه رواج و نوكرصفتانه رفتارهاي نمود چيني ،
آگهيهاي به نگاهي مناسبتها و اعياد يا ترحيم مراسم در است كافي
ستايش مورد قجر عهد دوره صفات و القاب با همه بيندازيم ، روزنامهها
.گرفتهاند قرار
منصب از كه ميشود مسئلهواقف اين به شده ، زماني ستايش فرد بيترديد
.ميشوند آشكار واقعي كهدوستان اينجاست شود ، دور وقدرت
حرفهاي ، كهكيفكشهاي نميدهند سالاراجازه شايسته و كارامد مديران
هيچگاه بنابراين.كنند درست ترقي و پيشرفت پله خود براي آنان نام از
تا كنيد ، زيرا پيدا چاپلوس افراد سالار شايسته نظامهاي در نميتوانيد
.نميكند چاپلوسيرشد نشود مهيا شرايط
و نميكند نهي كار اين از ميكنند كهمجيزگويي را افرادي قانوني هيچ
اخلاق اما نميدارد ، باز پيشرفت و رشد از را چاپلوسان نيز قاعدهاي هيچ
دست شيوه اين به كاري حيثيت و شرافت براي افراد كه ميكند حكم
.نزنند
در ضوابط نبودحاكميت بر تاكيد با كارمنددولتي يعقوبي -س خانم
اين به منجر ضابطه جاي به روابط وجود:ميگويد اداري نظامهاي و جامعه
است كافي فقط كند ، كار خوب نيست لازم كند رشد ميخواهد كسي اگر كه شده
.بگويد را آنها تملق و كرده نزديك مديران به را خود بيشتر هرچه
دارد ادامه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام