چهارم ، شماره 1043 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 15 پنجشنبه 25
!قرن مخدر خطرناكترين اكستاسي
دست با بشر خود ببرد ، بين از را زمين كره نتواند آسماني بلاي اگر
ساراتوماسون دكتر كرد خواهد نابود را خاكي كره اين خويش
جهت آلماني پزشكان توسط بيستم قرن اوايل در بار اولين براي اكستاسي
سالهاي اواخر در.شد ساخته اول جهاني جنگ در خود سربازان استفاده
به و ساخته را آن مجددا اروپا داروسازي كارخانجات نيز ميلادي 1980
اينكه بر مبني است دست در ديگري شواهدكردند روانه انگليس بازار
در و است ميساخته را مخدر داروي اين از 1989 مخفيانه هم انگليس خود
تعقيب تحت اكستاسي مجاز غير ساختن اتهام به آزمايشگاه دو ارتباط اين
.شدهاند تعطيل و گرفته قرار
سر انگلستان در سال 1993 در سفيدرنگ قرص صورت به مخدر ماده اين
كشورهاي در را آن پاي صداي نيز وامروز انداخت راه به وصدايزيادي
.سومميشنويم جهان
لااقل كه كردند فكر رسيدند ، كراك و كوكائين هروئين ، به وقتي غربيها
عمل در ولي شد نخواهد جديدي مخدر مواد از خبري آينده سال چند تا
:كه شد شروع آنجا ماجرااز و درآمد آب از غلط آنها تصور
ماس نامبريان به جواني سال 1991 اكتبر ماه روزهاي از يكي صبح
متوجه ورا مادرش سپس.رفت اتاقش به و وارد ليورپول بخانهاشدر
به را خودش.ميرسيد گوش به بريان اطاق از كه شد غريبي و عجيب صداهاي
حالي در را سالهاش دو و بيست جوان آنجا در و رساند اطاق به سرعت
.ميغلتيد زمين روي و بود متشنج كه يافت
از سيل عين عرق.كند خبر را آمبولانسي فورا كه خواست شوهرش از ورا
گوئي كه بود رفته بالا آنقدر بدنش حرارت.ميريخت پائين به بريان صورت
كشيد طول آنقدر تشنج:ميگويد بريان مادر.ميسوخت آتش در او تن تمام
بيهوش ميآمد ، بيرون دهانش از خون با همراه كف حاليكه در پسرم تا
.شد
به بريان ، آوردن بهوش در تكنسينها بيثمر تلاش و آمبولانس رسيدن از پس
والدينبريان ورود با.رساندند والتون بيمارستان به را او ناچار
به انتقال راه در جوانشان كه دادند آنهاخبر به بهاورژانس ،
.است كرده فوت بيمارستان
آن به امروز اصطلاح در كه بود شده مخدري ماده قرباني ماس آريبريان
سال 1993 در گزارشي به بنا و ميگويند مفرح داروي يا اكستاسي
از را خود جان بريتانيا در دارو اين استعمال نتيجه نفردر پانزده
شدند شديدي بسيار جاني ضايعات دچار نيز تعدادبيشماري.دادند دست
.ميباشد دامنگيرشان هنوز كه
قرار خطرناك بسيار داروهاي زمره در كه دارو اين نگهداري انگلستان در
كسي دست را دارو اين پليس كه صورتي در لذا و است قدغن گرفته ،
.باشد زندان سال هفت تا ميتواند ببيند ، نتيجهاش
در نفر هزار پانصد از بيش سختگيريها اين وجود با حاضر حال در ولي
شش.ميكنند استعمال را آن انگليس ديسكوتكهاي يا و شبانه كلوپهاي
چهارده جوانان انگليس جنوب و شمال در اكستاسي ازمصرفكنندگان درصد
.هستند پانزدهساله و
تريپل بام به رنگه چند كپسولهاي يا و سفيد قرصهاي صورت به اكستاسي
قهوهاي بيسكويت ، ديسكو چون ديگري اسماء با يا و (Triplex ) ايكس
.ميگيرد قرار جوانان دسترس در شيطونه ودنيس بزرگ
تا من:ميگويد انگليس مخدر مواد با مبارزه ماموران زبدهترين از يكي
.نديدهام باشد ، موفق قدر اين فروش نظر از كه مخدري ماده حال به
جان آن مصرف با بعضيها است ، متفاوت دارو اين به نسبت افراد واكنش
خواهند باقي معلول دراز ساليان تا برخي و ميدهند دست از را خود
به دارو اين سوء عوارض كه معتقدند انگليس پزشكان از بسياري.ماند
نحوه با مستقيما امر اين بلكه ندارد بستگي آن مصرف مقدار
ميگذارد ، مصرفكننده فرد هيپوتالاموس غده بر كه واثري بدن متابوليسم
فشار و بدن حرارت قلب ، ضربان دارو اين اينكه مسلم.است ارتباط در
سابقه كسانيكه براي بنابراين و برده بالا زيادي حد تا را خون
از هنري جان دكتر نظر طبق.است خطرناك فوقالعاده دارند ، قلب ناراحتي
در امروزه كه جوانهائي از بسياري لندن ، در گايز بيمارستان سموم بخش
به ازاكستاسي كه هستند كساني از ميشوند قلبي حمله دچار انگليس
اكستاسي استعمال با.كردهاند استفاده انرژيزا و مفرح مادهاي عنوان
از بيش تحرك موجب زياد حرارت همين و شده ايجاد بدن در زيادي حرارت
را ظرفيت از بيش تحرك تاب جوانها از بسياري.ميشود كننده مصرف حد
هستند جوانهائي خطرناك ماده اين قربانيان.ميافتند پاي از و نداشته
سابقه آنها اكثر نه و دارند آن سوء اثرات از كافي اطلاع نه كه
.داشتهاند مخدر مواد استعمال
مخدر مواد به معتادين تشخيص براي معتادزماني غير از معتاد تشخيص
با امروزه ولي.ميشد استفاده مرفين آنتاگونيستهاي بكارگيري روش از
به معتاد فرد شناخت هنوز است ، شده زمينه اين در كه پيشرفتهائي همه
.است مشكل پزشكي جامعه براي حتي اكستاسي داروي
وزن ، شدن كم حالات ، تغيير با كه ميكنند ادعا مادرها و پدر از بعضي
برخي و ميشوند آنها اعتياد متوجه بچهها بيروح نگاه يا و بيخوابي
فرزندانشان بدن بد بوي يا و كرده عرق اندازه از بيش لباسهاي از ديگر
به بامعتادين رابطه در پزشكان توصيه حال هر در.ميبرند ماجرا به پي
:است زير شرح به اكستاسي
كه است اين تصور و خورد هم به حالش ناگهاني طور به جواني اگر
داشته او كردن آرام به سعي اول مرحله در است ، كرده اكستاسيمصرف
عميق نفس تا كنيد وادارش و داده انتقال ساكتي بهمحل را او.باشيد
(كم بسيار مقدار به) نمك آن در كه آب مقداري سپس.بكشد آهسته و
.بخورانيد او به است ، شده ريخته
يا و قهوه چاي ، مثل محرك ازمايعات بايد مورد اين در البته
زمين روي نظر مورد فرد اگر.كرد پرهيز كلي طور به سايرنوشابهها
استفراغ با معمولا حالت اين كه) است تشنجي حملههاي دچار يا و افتاده
دستهايش كه بخوابانيد بطوري پهلو يك روي را او ،(ميباشد همراه
.گيرند قرار شده خم حالت به بدن تعادل حفظ جهت پاهايش و بالا تقريبا
منظور به عمل اين) بكشيد عقب طرف به ميتوانيد تا را قرباني سر
زودتر چه هر آخر در (ميگيرد انجام تنفس مجاري نبودن بسته از اطمينان
.كنيد منتقل بيمارستان به را او
چنين به شبانه گردشهاي يا و شبنشينيها در اكستاسي قربانيان اكثر
نوامبر ماه شب نصف از بعد يك ساعت نمونه براي.ميشوند دچار وضعي
پسر اطاق به اتفاقي طور به فيله وينچ ازاهالي وود سال 1993 ، ژانت
.است مرده جوانش كه ميبيند تعجب نهايت در و ميرود سالهاشبن بيست
و كنجكاو چون پسرم:ميگويد بن پدر ماجرا شدن تمام و علت كشف از بعد
باهوش ، فوقالعاده پسري او والا كرد آزمايش را اكستاسي بود ، ماجراجو
او داشت ، نقشهها آيندهاش براي.ميرسيد نظر به طبع شوخ و اندام خوش
وجود با زندگي كه ساخت نشان خاطر بايد آخر در !ميمرد نميبايد
از روزيتر جوليان.است دردناكتر نيز مرگ از اكستاسي از ناشي معلوليت
و تشنج نوبت چند از پس و كرد مصرف اكستاسي قرص يك ليورپول اهالي
والدينش وقتي.رفت فرو اغما حالت در روز چهار مدت به داخلي خونريزي
مثل كه يافتند حالي در را او بيمارستانرفتند ، به او ملاقات براي
و ميزد طرف آن و طرف اين رابه خودش و ميكشيد زوزه وحشي جانوران
مفرط ، خستگي از جوليانكماكان ولي است گذشته زمان آن از يكسال حالا
زنده معتادين بعضيازميبرد رنج كلمات كردن وقاطي حافظه نقص
بزرگ خود نوعي دچار انسان ماده اين مصرف از بعد:ميگويند اكستاسي
.ميشود حد از بيش پذيري تحريك بالاخره و افسردگي عصبانيت ، بيني ،
:نوشته و ترجمه
كرمان دانشگاه محمدشريف
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام