چهارم ، شماره 1043 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 15 پنجشنبه 25
امر ، !ميفرماييد درست كاملا قربان ، بله
شماست امر
آن به زحمت با نميخواهند و دارند سر در پيشرفت عشق كه اشخاصي
قدرتمندان با ارتباط ايجاد را هدف اين به رسيدن راه تنها برسند ،
ميدانند
و نباشد ، رابطهسالاري سالاري شايسته كاربر بناي آن در كه جامعهاي
ميزند را اول آنحرف در چاپلوسي
يك مثابه به را ناخوشايندچاپلوسي پديده بخواهيم مقدمهاگر
شايد زيرساختها ژرفترين در كنيم ، ريشهيابي نيز امر باطن در ظاهر ،
و سو يك از امور كليه در شفاف و روشن نظام يك فقدان عامل در بتوان
از ديگررا سوي از اجتماعي موقعيت و درامد ثروت ، در عميق شكاف
و نظام جاي به -وقتيافراد كه است اين واقعيت.آورد شمار به ريشهها
امور حياتيترين يا جاريترين بتوانندپيرامون -قانونمندي و سيستم
از بيهراس را آن و بگيرند تصميم طرزيسرنوشتساز به ديگر انسانهاي
با كه كساني بود نخواهند كم آنگاه بگذارند ، اجرا به آن پيامدهاي
تيره از را خود گريبان است ، جنابعالي امر چونامر ، جملهاي گفتن
يك باجه برابر در چه ميسازند ، خلاص پيشرو در بزرگي يا كوچك بختي
به.نان قرص يك خريد در چه و..و ترفيع و استخدام هنگام چه بانك ،
حل در آن خاصيت و اثربخشي تملق ، وجودي علت مهمترين ترتيب ، اين
.است مشكلات نابهنجار و بيمارگونه
(دارند امتيازدهيبرعهده اختيار كه آنها)جامعه در بالادست افراد
براي كه كساني دليلبسيارند همين به تملقدارند ، به تمايل اغلب
روي چاپلوسي به وزندگي كار در رشد و امتياز بدستآوردن
.ميآورند
معتقد چين مفهومبادنجاندورقاب درزمينه دانشجو مختاري حسين
ندارند ، كار پيشبرد براي لازمرا تواناييهاي كه افرادي:است
اشخاص بعضي اين بنابر ميشوند ، واخلاقي اصولي غير راههاي به متوسل
تنها برسند ، آن به زحمت با نميخواهند و دارند سر در پيشرفت كهعشق
قدرتمندان با رابطه ايجاد و آشنايي را هدف اين به رسيدن راه
در كه هست هم معروفي اصطلاح چينها قاب دور موردبادنجان در.ميدانند
اصليكيفكشها مشخصات از يكي ظاهرا ميگفتند آنهاكيفكش به قديم
.بود رئيس اتاق پائيدن و راهروها در زدن پرسه
ما فرهنگي بافت و پيشينه به رفتار و رويه اين وجود:ميافزايد وي
و است احساسات محور حول بيشتر كار ، مبناي كه هنگامي ميگردد باز
اين در ميزند ، اولرا حرف سالاري شايسته جاي به آن در رابطهسالاري
فرهنگي استحمار يك سمت به افراد بهتدريج.نيست وعقل علم مبنا شرايط
نظام يك نبود از ناشي هم آن كارها ، در نظارت فقدان.راندهميشوند
را كارها چاپلوسي طريق از تا ميدهد را مجال اين طلبان فرصت به كارا ،
.ببرند پيش
را خود كه دارد ، او ديگري عقيده فرهنگيبازنشسته ، احمدي رشيد
اصطلاح ريشهيابي:ميداند ، ميگويد تملقآميز اينگونهروابط قرباني
آشكار كه آنچه.نباشد مهم مردم شايدبراي چيني دورقاب بادنجان
.متنفرند افراد گونه اين از معمولا مردم كه است اين است ،
فقر بهلحاظ ميرسد نظر به ما فرهنگاجتماعي در:ميافزايد وي
به دستيابي.پيداكند شيوع توانسته جريان اجتماعياين -فرهنگي
غير به البته بوده ، عملي چنين انگيزه رنگينتر ، سفره يا موقعيتبهتر
اينحال با.دارند كمبيني خود بيماري واقعا كه اشخاص دسته آن از
به نسبت دختر كودك چاپلوسي مثل نيست ، بد چاپلوسيها از بسياري
.پدرش
به.كنيد آشكار را آن بايد داريد شخصي نسبتبه محبتي دل در شما اگر
از متاسفانه ولي.كند بيشتر را قلوب تحبيب ميتواند قضيه اين حال هر
رويه به عمل از ناخواسته ميكنند ، پرهيز رفتار اين از مردم كه آنجا
.ميزنند سرباز نيز مناسب
بادنجان با بيشتري معنايي نزديكي كهشايد اصطلاحي اسلامي مفاهيم در
كه است گفتاري يا رفتار ريا.است مفهومريا دارد ، چيني دورقاب
سوي از چون ريا تقبيح.دارد ميشود ، وانمود كه آنچه از غير به هدفي
رويه تقبيح به منجر جدي طور به گرفته ، صورت ديني اخلاق منابع و مراجع
.است شده جامعه در چيني قاب دور
چاپلوسي رااز اظهارمحبت مفاهيم بايد تملقالبته و ثروت شكاف
اگر نهايت در اما.نيست نيزبد چاپلوسيها تمام علاوه ، به.كرد جدا
وجودكيفكشها از را جامعه كه برآيد دينيدرصدد و اخلاقي دستگاه يك
درامد كم واقشار اجتماعي طبقات فاصله اول وهله در بايد كند ، تطهير
در كه داشت دور نظر از را مسئله اين نبايد اينحال باكند كم را
تئاتر صحنه.نميكنند زندگي خودشان درشرايط جامعه افراد موارد برخي
زندگي ، وضعيت و بدبختيها تمامي با هنرمند يك كه بگيريد نظر در را
شباهت او درامد وضعيت كه حالي در ميكند ، بازي را متمكن انسان يك نقش
.ندارد طبقات بااينگونه چنداني
مجبورند فقر بهزيرخط درنغلتيدن افرادبراي بعضي بنابراين
اداره در شده هم بار يك براي ميكند؟ فرقي چه.كنند بازي نقش دائما
هماينك كه هم نگارنده نيست بعيد !كند بازي را متملق آدم يك نقش
مگر.ميكند بازي را متفاوتي نقش شايد روبسته ، از را شمشير اينگونه
!شو جماعت همرنگ نشويرسوا ، خواهي:گفتهاند قدما كه است نهاين
ساله هزار فرهنگچند خرده يك نيست ، تازهاي پديده چاپلوسي ، پديده
و ظلم پادشاهان دربار از سراييسر مديحه و مدح قالب زمانيدر:است
خود خصوصي و دولتي دواير در حالا و بود ، درآورده دادگر حتي يا جور
دادنشخصيت نشان براي ما كه داده نشان پيشينهفرهنگي.ميدهد نشان را
.ميكنيم نمايان هست ، كه را آنچه از غير چيزي والاتر و بهتر
اين به قريب حديثي دانش و علم درستايش اميرالمومنين (ع)مولاعلي
دانايي به تظاهر همه كه بس همين دانش و علم ارزش در:دارند مضمون
.ميكنند
ريشهفرهنگي كه بپذيريم شايد دقتكنيم ، حديث اين به قدري اگر
اما دارد ، ساله چندهزار سابقه آن مشابه ياواژههاي و ريا و تظاهر
بيشتر پديدهدورقابچيني كه دورداشت نظر از را نكته نبايداين
افراد استو ضعيف آن در استقلال و روحيهفردگرايي كه فرهنگهايي در
خودبه توانائيهاي به اتكاء با سلسلهمراتباجتماعي در نميتوانند
.مييابد رواج دستيابند ، بيشتر خويش مناسب جايگاه
نباشد ، پديده برقرار مشخصي و قاعدهمدون و نظم كه جايي در همچنين
.پيداميكند بروز زمينه چاپلوسي
را افراديتملق:ميگويد محلهدامپزشكي كاسب راستگو جمشيد.
به.كنند برخورد اينگونه آنان با مردم دارند خوددوست كه ميستايند
در فرد سالم رفتارهاي و خانوادگي تربيت در ريشه مسئله اين حال هر
.دارد جامعه
كار درشتسرو و ريز مشتري دهها شغليبا شرايط لحاظ به روزانه
ميپردازند ، هم خوبي پول اينكه با بهتر برايخريد مرد و زن.دارم
اين از مواقع خيلي.بگويند تملق خوب سبزي يا ميوه تهيه براي مجبورند
براي خودم كه است اينجا جالب اما.ميشوم خاطر آزرده رفتارها گونه
بايستم سينه به دست مجبورم دولتي سازمانهاي در امور برخي راهانداختن
كار به جنابعالي قربان ، واژهبله دست پايين كارمند همان براي و
ميكنيم؟ رفتار اينگونه ما چرا راستي به.ببرم
چاپلوسي پديده بروز به كه دلايلي از يكي چاپلوسيشايد و مديريت
مهمترين از.باشد مديران وظايف از ناشي ميشود اداريمنجر نظام در
آن كاركنان و تابعه واحدهاي عملكرد روزمره بررسي مديران فعاليتهاي
.است
را عملكردافراد خود ، خاص شيوههاي با آنها لاجرم امر اين انجام براي
يا و سازنده ميتواند گاهي قضاوتها نوع اين ميدهند ، قرار سنجش مورد
نفوذ ، انگيزه ، موجب اوقات بيشتر در آنان سازنده برخوردباشد مخرب
گاهي متاسفانه اما شد ، خواهد بهرهوري افزايش و همكاري جو ايجاد
.نيست اينگونه اوقات
به مديران رضايت جلب براي پائين ردههاي مديران يا كاركنان بنابراين
در نوعي به خود كردار و رفتار با تا مييازند ، دست تملق شيوههاي
اين بروز در عاملي چه راستي به.باشند تاثيرگذار آنان نگره و رفتار
است؟ موثر اداري نظام در پديده
نباشد ، اشتغال براي افراد گزينش معيار سالاري شايسته جامعهاي در اگر
.ميپوساند درون از را اداري سازمانهاي آفتها نوع اين لاجرم
قرار پرسش حكومتمورد از يد خلع از پس سلجوقي سنجر سلطان است روايت
كه خاطر اين به:داد ويپاسخ.شد تزلزل دچار او حكومت چرا كه گرفت ،
آدمهاي به را بزرگ كارهاي و سپردم بزرگ آدمهاي به را كوچك كارهاي
.كوچك
را نظامهايحكومتي سقوط و ظهور نوعي به خود مقدمه در نيز ابنخلدون
دوره دارايسه جوامع او ديد از است ، داده قرار ارزيابي مورد
از استفاده با انقلابيون آغازين ، مراحل در هستند ، سقوط و رشد ظهور ،
كه زمينههايي با و ميكنند قيام ناكارا نظام عليه موجود نارساييهاي
به توجه با سپسميرسند پيروزي به دارد ، وجود جامعه و افراد بين در
وقتي بالاخره و مييابد توسعه و رشد انقلابي جامعه بالقوه ، تواناييهاي
درون از را آن تدريج به آفتها ميرسد ايستايي حالت به نظام
.ميپوساند
خطبه 108 در را پديده اين بروز رسا گونهاي به (ع) علي حضرت
و پادشاهان شوند ، گرگ زماني چنين مردم:ميكند بيان نهجالبلاغه
رخت صداقت.مرده بيچارگان و شكمباره متوسط قشر درندگان ، زمامدارانش
در مردم دلهاي و ميشود زباني دوستيها ميشود ، شايع دروغ برميبندد ،
مايه پاكدامني ميشودو همبستگي عامل فجور و فسق است ، مشاجره حال
...شود پوشانيده وارونه پوستين اسلام بر و گردد شگفتي
در سازنده انتقاد فقدان به اشاره با مديريت كارشناس حسيني رضا
با همراه انتقاد اداري ، سازمانهاي در هنوز:ميگويد اداري سازمانهاي
موجود حلهاي راه ويرانگري ، و مديريت ضعف بر تكيه شديد ، موضعگيري
صدر سعه با نيز مديران داشت انتظار نبايد بنابراين.ميشود تلقي
و رفتار جلوهدادن بد با دارند سعي نوعي به همه.كنند برخورد
توجه نه و تحقير ميكنم تكرار كنند ، تحقير را همديگر تصميمگيريها
.نارساييها و نقصها به آنها دادن
ميشود؟ عمل اينگونه چرا بپرسيد شايد
افرادي و است جانيفتاده كامل بهطور شايستهگرايي هنوز اداري نظام در
.برميگزينند جايگاهي و پست خود براي پارتيبازي و روابط براساس
صحه مسائل اين بر نيز فن اهل كارشناسان داشت انتظار نبايد لذا
بگذارند؟
يك اداري سازمانهاي در خطا و آزمون از پس مديران آموزش:ميافزايد وي
از پس بايستي فرد سالم ، اداري نظام يك در كه حالي در است مدون قاعده
.يابد دست پستها به لازم تعهد و تخصص و تجربه كوران
كسب را لازم مهارتهاي و ببينند را لازم آموزشهاي امور تصدي قبلاز بايد
متملق و بيسواد افراد غيرمتخصص ، و امور به مديرناآشنا بيترديد.كنند
با را كارآمد غير و كارا اداري سازمان چند است ، كافي دوستدارد ، را
.كنيد قياس هم
دارند ، شايد شخصيتي نارساييهاي قوتها ، تمامي با كه بپذيرند همه اگر
.باشد نداشته را روابط در لازم كاربري ديگر چاپلوسي پديده
دهيم ، رارواج سازنده انتقاد مثبت رويه بايد نيز آن كنار در
نابهنجار ، اصلاحرفتارهاي استعدادها ، شكوفايي با همراه كه انتقادي
ميتوان هميشه را ويرانگر انتقادهاي باشد ، وبهرهوري كيفيت بهبود
.كرد مطرح
اصلاح به ميتوان مسئله اين طرح با آيا داريد؟ عقيدهاي چه شما
رفتارهاي كه اميدواريم ما.پرداخت جامعه در غلط رفتارهاي
نميكنيد ، باور.كرد خواهد تغيير كمي گزارش درجاين از نابهنجارپس
!كنيد امتحان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام