چهارم ، شماره 1046 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 19 دوشنبه 29
شما شعر ارزيابي
شاعران با آمريكا ادبي نشريات از بعضي برخورد واقعي ماهيت اندر
جوان
به را مشهور و حرفهاي نويسندگان ممتاز آثار چه وزين ، ادبي نشريات
هر در را ، ناشناخته و مبتدي شاعران برگزيده آثار چه و چاپ‌برسانند
درآمد تامين خود پروپاقرص و دائمي طرفداران و مشتركين طريق از صورت
.دارند را خود مخصوص مشتريان آنها.مي‌كنند
با است ادبيات استاد يك برخورد شرح گذشت خواهد نظرتان از كه مطلبي
نگارش بهانه البته اما.وي شعر ارزيابي خصوص در دانشجويانش از يكي
طرح براي است بهانه‌اي كه دانشجو ، شعر ارزيابي واقعا نه گفتگو اين
اين ضمن در.جوان شاعران با آمريكايي شعر مجلات برخورد نوع انتقادي
اولين چاپ پي در كه نويسندگان و شاعران براي توجهي قابل نكات گفتگو
خالي جوان نويسندگان براي آنها از اطلاع كه شده مطرح هستند ، خود آثار
هنر و ادب.بود نخواهد فايده از
با نديده‌ام ، را او هرگز پيشتر كه دانشجويي ترم ، هر در دوبار يا يك
درباره مرا نظر و شده كارم اتاق وارد خود ، اشعار از قطوري دفتر
خوبند؟ اشعارش آيا بداند مي‌خواهد او.مي‌شود جويا اشعارش
و مي‌كنم مطرح كه آميزي‌ست تحريك پرسش نخستين اين نظر؟ چه از خوب
چيست؟ منظورتان:مي‌شنوم را شده غافلگير جمله اين هميشه
.كرد ارزيايي آن كارآيي به بي‌اعتنا را چيزي نمي‌توان هرگز يعني ،
آن فايده و نتيجه بي‌اعتنابه
رانوشته‌ام؟ آنها چرا بدانيد مي‌خواهيد
از توقعي چه كنيد؟ چه مي‌خواهيد آنها با نوشته‌ايد؟ را آنها چرا.بله
داريد؟ آنها
بيان‌احساساتم برايمينويسم خاطر رضايت براي بيشتر را آنها گمانم
هرشعر ، پايان در هميشه من.احساساتم سنجش براي يا.امور به نسبت
مرور را اشعارم يكبار ، ماه چند هر آنگاه مي‌نويسم ، را آن سرايش تاريخ
دارند گفتن براي حرفي مي‌رسد نظرم به كه را شعر يا 7 حدود 6 و مي‌كنم
تجديد تاريخ سپس وميزنم علامت بينديشم ، آنها درباره بيشتر مايلم و
.مي‌كنم قيد اشعار سرايش تاريخ كنار را نظر
است اين در آن اهميت واقع در.مي‌دهد قرار تاثير تحت مرا شما انضباط
اين.مي‌كنيد نظر تجديد آنها در و كرده بررسي را خود افكار شما كه
اشعار من مايليد چرا بنابراين.دهد انجام بايد آدمي هر كه است كاري
بخوانم؟ را شما
نه يا خوبند دهيد نظر كه
چه؟ كنم احساس خواندنشان به نيازي بي‌آنكه خوبند بگويم شما به اگر
دارد؟ امكان چيزي چنين چطور
پالتويي با شما اشعارتان ، آوردن همراه جاي به كنيد فرض. جدا.نه
كنيد فرض.مي‌آمديد دفترم به كرده‌ايد خريداري تازگي به كه زمستاني
آن و مي‌دارد نگه گرم را شما.شماست مناسب كاملا پالتو مي‌گفتيد من به
بخواهيد من از شما بود ممكن آيا صورت آن درپسنديدهايد كاملا را
نه؟ يا است خوب دهم نظر تا كنم امتحان را شما پالتوي
است خوب كه مي‌دانستم خودم.نه كه البته
خب؟
مي‌دانم خودم بفهمم را شما منظور مي‌كنم فكر سپس ، .سكوت لحظهاينخست
راضي مرا حداقلاست من نظر مد آنچه براي -براي خوبند اشعارم كه
تحت چندان را ديگري كه اين گرفتم منند ، احساسات بيانگر زيرا مي‌كنند
.ندهند قرار تاثير
.مي‌شود حاكم سكوت ديگر بار
!خواند؟ نخواهيد مرا اشعار از هيچيك شما يعني:سپس
بخوانم؟ مي‌خواهيد
البته
چرا؟ اما
قبول ،..خوب بسيار...آيا كه بگوئيد من به مي‌توانيد شما صورت آن در
ديدن به كه نيست اين براي اماخوبند خودم نظر از اشعارم كه دارم
داريد؟ نظري چه آنها درباره شما بدانم مي‌خواهم.آمده‌ام شما
باشد؟ مهم شما براي من نظر بايد چرا
.داريد رشته سر شعر از شما زيرا
.بدهم بايد جوابي چه نمي‌دانم.كنم ترديد كه است من نوبت اكنون
مي‌دهد دست من به احساس اين گفتگوهايي ، چنين از مرحله اين معمولادر
احيانا و واقعي نظر نه مي‌خواهند مرا تاييد تنها آنها كه
.مي‌روم پيش احتياط با بنابراين.را انتقادآميزم
نيابم؟ مطلوب چندان را آنها و بخوانم شمارا اشعار اگر
داد خواهم ادامه نوشتن به هم باز
خواندن به نيازي مي‌گويم چرا ديديد حالا !مي‌زدم حدس كه همانطور !آهان
ارزش با را آنها پيش از خود شما.خوبند بگويم تا ندارم آنها
ادامه نوشتن به همچنان من نظر به بي‌اعتنا بوده‌ايد مصمم و.يافته‌ايد
.دهيد
.شد نخواهد آنها شدن مطلوب باعث اين اما. مطمئنا
...چون شد ، خواهد كه البته
اما.كرديم صحبت آن به راجع كامل صراحت با قبلا.مي‌دانم مي‌دانم ،
بيابيد ، مطلوب واقعا را آنها شما شايد كه است اين منظورم...اگر
...صورت درآن
چه؟ صورت آن در
بكنم؟ آنها براي فكري نبايد صورت ، آن در
؟ مثلا
را اشعارم بتوانم كه نيست جايي آيا.چيست منظورم مي‌دانيد شما
بفرستم؟
هست؟ نيست ، مهربانتان دايي يا مادر منظورتان كه شما...هوم
فهمم نمي
معرفي نشريه‌اي به چاپ براي را اشعارتان مي‌خواهيد من از شما واقع در
است؟ درست.كنم
.عميق نفسي
دارد؟ اشكالي سپس ، چه
نگفتيد؟ را اين اول از چرا فقط هيچ ،
و بچرخانيد سقف سوي به را چشمانتان يا.بخنديد من به مي‌ترسيدم چون
دست اين از عكس‌العمل‌هايي و !من خداي بگوئيد زيرلب
را كار اين شما رفتن از بعد كه دارم ادب قدر اين حداقل.هرگز
بكنم
حضور در را خود كم‌كم.است شده برداشته اساسي قدم.مي‌خنديم دو هر
.مي‌كنيم احساس آسوده يكديگر
خواندن به نيازي -بگويم شما به را اين مي‌توانم مجددا واقع ، در
به را آنها از تعدادي توانست خواهيد شما مطمئنا -نيست شما اشعار
برسانيد چاپ
بيندازيد؟ آنها به نگاهي حتي بي‌آنكه مطمئن‌ايد باره اين در چگونه
چاپ به مطمئنا باشيد ، واقعامصر آنها چاپ مورد در شما اگر زيرا
.نباشند مطلوب چندان اگر حتي رسيد خواهند
مجلات ، بعضي كه است اين شما منظور آيا.نمي‌آورم در سر شما حرفهاي از
مي‌كنند؟ ضعيف اشعار چاپ به اقدام عمدا
.است همين تاحدي منظورم ، بله
باشند؟ داشته فروش است ممكن چگونه صورت اين در
بد اشعار چاپ با مي‌تواند باشد ، بلد را راهش ناشري اگر.است ساده
قضيه بد ، و خوب به اشعار تقسيم‌بندي با بسا چه -.كند فروش بيشتر
.خوب اشعار چاپ با تا -مي‌دهيم جلوه ساده حد از بيش را
به را مشهور و حرفهاي نويسندگان ممتاز آثار چه وزين ، ادبي نشريات
هر در را ، ناشناخته و مبتدي شاعران برگزيده آثار چه و برسانند چاپ
تامين خود پاقرص و پر و دائمي طرفداران و مشتركين طريق از صورت
.دارند را خود مخصوص مشتريان آنها.مي‌كنند درآمد
باشد امكان‌پذير ديگري شق نمي‌رسد نظر به.البته
شكل به چه و ورق كم مجلات شكل به چه.خاصي‌ست ادبي نشريات از صحبت
آنها:هستند مشتركي وجه داراي آنها از بسياري قطور ، ادبي جنگ‌هاي
كه -نكنند مطرح را آن صراحت اگربه حتي -كرده‌اند طوري‌برنامه‌ريزي
.كنند درآمد تامين خود نويسندگان طريق از
مي‌دهند؟ پول آثارشان چاپ براي نويسندگان كه است اين شما منظور
.مي‌گيرد صورت رندانه بسيار كار اما.بلهگرفت نتيجه چنين مي‌توان
به شما ارسالي شعر تا كنيد ضميمه دلار كه 10 نمي‌گويند هرگز ناشران
روديه‌اي و بي‌آنكه مي‌دهند ترتيب مسابقاتي آنها از بعضي حتي.برسد چاپ
شاعران تشويق و تقويت جهت در ظاهر ، در پيشنهادات همه.كنند دريافت
مخصوص جايزه ، دلار حدود 100 نيز ، نفري چند به و.صورت‌مي‌گيرد جوان
.مي‌گيرد تعلق تحريريه هيئت
هست؟ كاسه نيم زير كاسه‌اي مي‌كنم احساس من چرا
اما بپردازيد پولي اشعارتان چاپ براي نيست لازم شما !هست چون
كرده چاپ را شما شعر كه نشريه‌اي يا ادبي جنگ از نسخه يك ناگزيريد
وقتي.است بيشتر هم شايد و دلار تا 40 بين 20 معمولا كه بخريد است
در و است صفحه حدود 100 كه مي‌بينيد رسيد شما دست به نشريه سرانجام
.است شده گنجانده مختلف ، شاعران از بيشتر يا شعر ، 5 صفحه هر
...باشند پرداخته دلار شاعر 40 نفر آن 500 از يك هر اگر و !آهان
به نسخه يك حتي ندارد نيازي ناشر.دلار هزار مي‌شود 20 !آفرين
فقط -نباشند كار در ديگري خوانندگان اصلا بسا چه.بفروشد خوانندگان
را خود شده چاپ اثر مي‌خواهند كه مجله‌اند خريداران 500نويسنده
.ببينند
مطلوب چندان اگر حتي را اشعارم از تعدادي مي‌توانم مي‌گفتيد وقتي پس
بود؟ اين منظورتان برسانم چاپ به نباشند
و خود شعر مي‌توانيد دلار پرداخت 40 با بخواهيد كه زمان هر.بله
فرمائيد ملاحظه شده چاپ آن زير كه نامتان‌را
درباره اما..باشم نشده نااميد اندازه آن تا هنوز شايد خوب ، بسيار
چاپ مرا كار آنها از يكي است ممكن چه؟ وزين ادبي نشريات از دسته آن
كنند؟
نويسندگان تشويق به كه نشريات ، اين از كمي بسيار تعداد نيست بعيد
.كنند چنين مي‌دهند اهميت جوان
نداريد؟ من شعر به اميدي كمترين شما مي‌كنم احساس من چرا
!هستم غيبگو من راستش بگويم؟ مي‌توانم چه
.مي‌خنديم هم با دو هر دوباره ،
را مبتديان كه نشريات اين از يكي براي را كارهايم مي‌توانم من پس
بفرستم؟ مي‌گيرند تحويل
بله كنيد ، راچاپ كارهايتان داريد اصرار شما اگر
كنم؟ صبر كمي كارهايم ارسال از قبل نيست بهتر... طرفي از
كنيد؟ صبر چرا اما.مي‌شود
مي‌كنم عجله خيلي كارهايم چاپ براي شايدنميدانم
مي‌كنيد؟ فكر اينطور
درباره مي‌كنم صحبت بيشتر چه هر حقيقت در.بله شما با صحبت اثر بر
به اشعارم ارسال مورد در بايد كه اين اول.مي‌شوم مطمئن بيشتر چيز دو
.كنم فكر بيشتر نشريات
.شماست صلاح به
ترغيب اشعارم خواندن به را شما نمي‌توانم راهي هيچ از كه اين دوم و
كنم
.بلندتر خنده‌اي
.باشد راهي شايد
بگوئيد خدا رضاي محض راهي؟ چه
...نه يا خوبند واقعا اشعارتان بپرسيد من از آنكه جاي به
خوب؟
...كه نمي‌خواهيد من از چرا
دفتر به مرا كه دليلي تنها نه ، يا كنيد باور نمي‌خواهم؟ شما از چرا
.بود همين شماكشانيد ،
اوه
شويد متذكر مرا اشعار ضعف نقاط شما كه است اين من توقع تنها.بله
.كنم اصلاح را آنها بتوانم تامن
سازنده؟ انتقاد نوع از پيشنهاداتي ارائه و كلي نگاهي يعني
.همين دقيقا.بله
به بخوانم من مايليد كه را اشعارتان از تعدادي فتوكپي صورت اين در
يكهفته عرض در و نوشت خواهم آنها به راجع را نظراتم من.بدهيد من
درباره مدتي سپس.بخوانيد مرا نظرات اول.كرد خواهم ارسال شما براي
.كنيد فكر آنها درباره مجددا بعد روز دو يا يك سپس.كنيد فكر آنها
شما اشعار درباره حضوري ، ملاقاتي در بوديد ، مايل اگر سرانجام ، و
.كرد خواهيم صحبت
:نويسنده!مي‌خواستم من كه بود چيزي همان اين.عالي‌ست.خوب بسيار
(دانشگاه استاد و شاعر)هانسن تام
حسن‌زاده فريده:مترجم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام