چهارم ، شماره 1046 آگوست 1996 ، سال مرداد 1375 ، 19 دوشنبه 29
بزرگسال نه كودك ، نه
اصغرنژاد اصغر دكتر با وگو گفت در جواني بحران
هم و ميشود كودكمحسوب هم فرد دوره دراين است خاصي دوره نوجواني
بزرگسال نه استو كودك نه تعبيري به ويا بزرگسال
اين بايد است مستقل كه كند احساس رواني لحاظ از اينكه براي جوان يك
براي فرد يك بعنوان و دارد شخصيت كه بيايد بوجود او در احساس
براي ميخواهند ، كمك او از ميدهند مسئوليت او به قائلند ، اواحترام
ميشود مشورت او با كارها در و قائلند ارزش نظرش
انواعتعارضات با كه است اززندگي دورهاي عنوان اشارهجواني
عنوانبحران به چنينتعارضاتي از.ميشود روانيمشخص و روحي فكري ،
به 70 نزديك كه ما جامعه در جواني بررسيبحرانميبرند نام جواني
برخوردار ويژهاي اهميت از دارند قرار سال زير 30 در آن جمعيت درصد
اصغرنژاد اصغر دكتر با گويي و گفت طي را موضوع دليل همين به.است
از كه گذاشتهايم ميان در ايران پزشكي علوم دانشكده علمي هيات عضو
.ميگذرد نظرتان
چگونه و چرا جامعهاشدارد و خانواده باخود ، جوان يك كه تعارضاتي
اين ميتواند جوان يك ومعقول منطقي روشهايي چه با ميآيدو پيش
نمايد؟ حل را تعارضات
چه چهنوجوان بطوركلي افراد كه رابگويم اين بايد اول درجه در
هم با درست روشهاي كهبا بگيرند ياد بايد چهسالمند و بزرگسال
داشته اينارتباط ايجاد براي زبانمشتركي و كنند برقرار ارتباط
نيزيك اين كه بفهمانند بهيكديگر را منظورشان تابتوانند.باشند
كه آنچه است انسان منحصربهفرد ويژگي و است اكتسابي كاملا پديده
ارتباط ايجاد ظرفيت همين ميكند جدا حيوانات ساير از را انسان
...است
ديگرانبدرستي براي دارند ذهن در راكه آنچه نتوانند افراد اگر
.شد خواهد تعارضايجاد نمايند تصريح
و آشفتگي سن شده مطرح روانشناسي كتب اغلب در كه آنگونه نوجواني سن
اين آموزش عالي دورههاي آمدن بوجود با و تمدن پيشرفت با كه است آشوب
سالگي سن 1415 به جواني وقتي سنتي جوامع در.است شده تشديد آشفتگي
اجتماعي و اقتصادي لحاظ به ميشد بالغ فيزيولوژي لحاظ به و ميرسيد
سن همان در نداشت آموزشي دورههاي طي به نيازي و ميرسيد بلوغ به نيز
.دهد تشكيل خانواده و كند ازدواج ميتوانست
قرار دروضعيتي جهاني جامعه وبطوركلي ما جامعه حاضر حال در ولي
از زمانيكه تا ميشود بالغ فيزيولوژي لحاظ به فرد زمانيكه از كه دارد
اين كه است فاصلهاي برسر بلوغ به عاطفي و اجتماعي -اقتصادي لحاظ
.است افزايش حال در دائما فاصله
برخوردهاي كه ميكند ايجاد را خاصي و مسائلجديد فاصله افزايش اين
بگيريم درنظر دايره يك را كودكي اگر بطوركلي.ميكند طلب نيز را خاصي
مشترك قسمت آن دارد همپوشاني آن با كه ديگري دايره را بزرگسالي و
.دارد نام نوجواني درواقع دو اين
تعبيري به يا و بزرگسال هم و ميشود كودكمحسوب هم فرد دوره اين در
.است خاصي دوره يك دوره اين بزرگسال نه و است كودك نه
:ميگويند جوانان اغلب
انجام كه بزرگترهانميخواهند و دهيم ميخواهيمانجام ما كه را آنچه
بزرگسالان كه را كاري وبرعكس بچهاي هنوز تو ميگويند بهما شود
نوجوان بعنوان ما و دهيم انجام كه ميخواهند بزرگسال بهعنوان
يا شدهايم بزرگ بالاخره ما ميپرسند ، و شدهاي بزرگ ميگويند نميخواهيم
نميگذارند ميخواهيم كه كاري هر چرا پس شدهايم بزرگ اگر ;بچهايم هنوز
دارند انتظاراتي ما از كه مواقعي در چرا پس بچهام ، اگر دهيم انجام
.بزرگي ميگويند
است هويت روانشناسانبحران تعبير به سردرگمييا حالت يك حالت اين
.ميآيد پيش سن اين معمولادر كه
خودش با درگيري آن عمده بخش دارد يكجوان كه درگيريهايي از بسياري
در كه خانوادهاي -خودش ظاهري شكل ازجمله طبيعي مسائل از بسياري است ،
جوان يك براي هميشه ميكند سر آن در كه شرايطي يا يافته تولد آن
اينقدر چرا ميكند گله دارد بلند فرضاقد اگر است ، سوالبرانگيز
مجعد موهاي اگر دارد ، صاف موهاي اگر كوتاه چرا است كوتاه اگر بلندم ،
سوال ديگران يا خود از همواره اينكه يا ديگر مسائل خيلي و دارد
متولد خانواده فلان در فرضا آمدم بهدنيا خانواده اين در چرا ميكند
چرا بسياري و نيستند فلانيها و هستند اينها مادرم و پدر چرا نشدهام ،
.باشد مطرح همواره جوان يك براي است ممكن كه ديگر ايرادات و
فيزيكي ، پذيرفتنويژگيهاي مورد در باخودش خودش جوان يك درواقع
مخصوص البته اين كه درگيراست ، دائما خودش واجتماعي رواني
اين با باشد دنيا كجاي هر در كه جواني هر نيست ، ما كشور جوانان
خودش از پارچه يك تصوير يك به بتواند اينكه تا است ، درگير مسائل
توانائيها و قدرت و ضعف نقاط همه با هست كه آنچنان را خودش و برسد
تعارضات اينگونه با پذيرفت هست كه آنگونه را خودش فردي اگر بپذيرد ،
.ميشود درگير كمتر
زندگي جزءلاينفك واقع در جامعهشان يابا خانواده با جوانان تعارض
و طرف يك از بهنوجوانان دادن آگاهي و است عصرحاضر در نوجواني
با جوان يك تا كند كمك ميتواند ديگر طرف از بزرگسالان به دادن آموزش
.بيايد كنار راحتتر معضل اين
يكي داريم درپيش راه دو بحران اين با شدن روبرو براي كلي بطور
به آموزش طريق از يعني)بياوريم بوجود تغيير محيط در اينكه
كنار چگونه او نيازهاي و جوان يك با كه بياموزيم آنان به بزرگسالان
از بخشي بر بتوانند خود تا سازيم توانا را جوانان اينكه ديگر (بيايد
.آيند فائق مسائل اين
و جنگ در خود با كههست آنگونه خودش پذيرش سر بر جوان يك فرموديد
با خود مقايسه شكل به امروزه كه واقعيتياست البته اين است جدال
مشاهدهوضعيت با آنان.است ما جوانان از بسياري ديگرانگريبانگير
داراي مادي بهلحاظ كه آناني با عمدتا و سايرين با خود زندگي
به شبيه موقعيتي به بيشتر تاهرچه دارند تلاش هستند بالا درآمدهاي
دست كاري هر به راه اين در آنها از برخي و يابند دست آنان موقعيت
در شما نظر ميدانند بيهوده كاري را تحصيل و علم كسب و ميزنند
.چيست اينباره
وجود فردي هر درزندگي واقعيتها يكسري كه بپذيرند بايد ما جوانان
در فرد كه خانوادهاي فرضا.است تغيير غيرقابل و ناخواسته كه دارد
هستند جبرهايي اينها اجتماعي طبقه يا و ظاهر شكل يا يافته ، تولد آن
در كه جبرهايي.هست هم اجتناب غيرقابل و ميشوند متولد افراد با كه
جامعه خانواده ، شده ، تحميل همه بر كه چيزهايي دارد ، وجود همه زندگي
.نبود انتخابي اينها
پدر فرضا ميكنندچرا مطرح همواره كه ديدهام را جوانان از بسياري
بسياري و نيامدهايم بدنيا فلانخانواده در ما چرا نيست ، كس فلان ما
دادن هدر جز پرسيدن خود از را چراها چرا اين و نشستن.ديگر چراهاي
.نيست ديگري چيز انرژي و وقت
به ميتواند كه فرديرا شايستگي و لياقت افراد ، از دسته اين ثاني در
در همواره و ميگيرند ناديده دستيابد موفقيت به تا كند كمك فرد
.ميبرند سر به ندارند نيستندو آنچه حسرت
ولي باشد نيز سازنده ميتواند حتي و خوب خودش حد در مقايسه البته
كنم مقايسه قهرمان فلان يا تاجر فلان با را خودم و بيايم بنده فرضا
كه موفقيتهايي ساير از مرا تا ميشود باعث و است بيهودهاي و عبث كار
.بازبمانم هستم آن كسب به قادر
بگير حقوق يك من پدر.دارد مدل آخرين ماشين و است تاجر پدرش فلاني
كنم؟ چكار دارد دوچرخه و است ساده
از فلاني متوسط ، هوشمن ضريب و است برخوردار بالا هوش ضريب از فلاني
كنيم؟ چه نيستم ، ومن است برخوردار امكانات يكسري
از قسمت آن افكار اين با جوان است مخرب و منفي مقايسات اينها همه
به نمايد استفاده آن از سازندگي جهت در ميتواند نيز كه را خود انرژي
.ميدهد هدر
آنچه از بايد آنرا خالي قسمت نه ديد را ليوان پر قسمت همواره بايد
نداريم كه را آنچه حسرت نه و رانمائيم بهرهبرداري بهترين داريم كه
.بخوريم
نوع اين و وجوددارد هم سازنده مقايسه شد عرض كه همانطور البته
.خوباست هم بسيار خود جاي در مقايسه
و ميكند وتلاش ميخواند درس كه همكلاسيمان با را خود چرا ما فرضا
شويم؟ او مثل كنيم سعي و نكنيم مقايسه ميكند كسب خوب نمرات
و تلاش با اماتوانسته است ما طبقه هم و سطح هم كه خود دوست با يا
باشد؟ موفقي آدم و رونقدهد خود كار و كسب به پشتكار
ميگذارند اختيارفرزندشان در و دارند زياد امكانات خانوادهها بعضي
اينگونهاند ، نيز جوامع و ندارد را امكانات اين ديگر خانواده و
اينگونه جوامع يكسري اما دارد ، فراوان امكانات و است غني جامعهاي
.نيستند
اتكاء با كه ماهستيم اين بين اين در است هستي واقعيتهاي اينها خوب
به كنيم سعي بايد داريم اختيار در كه آنچه و فردي استعدادهاي به
در و تلاش و برنامهريزي با بلكه يكشبه و كوتاهمدت در نه اهدافمان
.يابيم دست بلندمدت
جوانانبتوانند اين تا شود داده ترتيبي بايد من نظر به ديگر طرف از
كه آنهايي سرنوشت ببينند خود چشم با و بزنند زندانها به سري
.است كشيده كجا به شوند پولدار يكشبه ميخواستهاند
كه افراديرا از دسته آن سرنوشت ببينند خود چشم با بايد جوانان اين
بيمحل كشيدنچكهاي كلاهبرداري ، خلاف ، كارهاي اقسام و انواع انجام با
به را خود خانواده و خود هستي بلكه نبردهاند جايي به راه تنها نه
زندگياي.است شده پاشيده هم از زندگيشان شيرازه و كشيدهاند نابودي
نباشند آن تشكيل به قادر هرگز ديگر شايد كه
اين وقتيواقعيت دارد سرمايه يك به نياز اقتصادي فعاليت هر ثاني در
آن به كردن فكر كه است طبيعي ندارند را لازم سرمايه تعدادي كه است
هيچ بازداشتن لازم كارهاي انجام از را آن و ذهن نمودن مشغول جز
.ندارد ديگري فايده
واردكار كه آنهايي همه كه كند درك را واقعيت اين بايد جوان يك
هم اگر يا نيستند موفقي ميشوندآدمهاي آزاد بازار يا و اقتصادي
مداومت و توليد ، كار با ميبايد باشند موفق زمينهاي در كه ميخواهند
.است خام تصوري شدن پولدار يكشبه فكر وگرنه باشد
بگوئيم كنيمبايد بررسي روانشناختي لحاظ به را قضيه بخواهيم اگر
وارد يكي.برميگزينند خود را حيات وشيوههاي روشها زندگي در انسانها
يك طبيعتا ميكند تحصيل آنكه.ميخواند درس هم يكي ميشود تجارت
كه هم فرد آنميدهد دست از امتيازات يكسري و ميآورد بدست امتيازاتي
از ديگر يكسري و ميآورد بدست امتيازات يكسري نيز ميشود تجارت وارد
.ميدهد دست
آوردهبيارزش بدست تحصيلات از كه را آنچه جوان يك چرا راستي به
.ميكند پرارزشقلمداد و مهم خيلي داده دست از كه را آنچه ميداندو
رشد به باكسبدانش زندگياش در ميرود تحصيلات بدنبال كه جواني قطعا
و كسب بدنبال اگر ميكندكه كمك بسيار خود اجتماعي زندگي موقعيت و
ياد بايد جوان يك ثاني در رانداشت آنها هيچكدام مسلما ميرفت كار
اگر و نمايد استفاده خود خلاقيتهاي و قدرتتفكر از چگونه كه بگيرد
و صبر تلاش ، راه از تنها بداند را اين باشد كار و كسب بدنبال ميخواهد
.مالي موفقيت هم و باشد داشته مشروع كسب هم ميتواند كه است مداومت
بهزندان راه يا كه است آنهايي تمامي انديشه شدن پولدار يكشبه فكر
.آلودهاند غيرمشروعي وعمل جنايت هر به را خود دست يا و بردهاند
خودكار ذهن روي مشكلات حل براي چگونه كه بگيرد ياد بايد جوان يك
بداند شودو خارج پذيري انعطاف عدم و فكري جمود حالت از و نمايد
با بلكهميتوان ندارد وجود حل راه يك تنها مشكل هر حل براي
.يافت مشكلات حل براي مختلف راههاي ذهني خلاقيتهاي
جوانانرا ميتوان مكانيزمهايي چه با ميكنيد فكر شما وجود اين با
نمود؟ خوشبين آينده به نسبت و مسئوليتپذير حال به نسبت
كه ميگذاردبرخوردهايي دنيا به پا كه لحظهاي از انسان كلي طور به
.است موثر او شخصيت شكلگيري ميشوددر وي با
او درآينده ميكنيم رفتار چگونه خود كودك با ابتداء از ما اينكه
.دارد بسزايي تاثير
بهاو يا ميگيريم را او جلوي دهد انجام كاري ميخواهد موقعيكه آيا
و كنترل با اينكه يا و دهد انجام خواست كه كاري هر ميدهيم اجازه
انجام را است سازنده او براي آنچه ميدهيم اجازه او رفتار بر نظارت
دهد؟
كهقادر كند احساس فرد آن كه ميدهد تشكيل را پايههايي همه اينها
سنين رفتار پايههاستكه اين و نيست قادر يا دهد انجام را كاري است
.ميدهد شكل را نوجواني
بالاترينمنصبها حتي كه نيست طوري ما كشور سياسي وضعيت خوشبختانه
را وظرفيتش كند تلاش اگر فردي هر بلكه باشد ، خاصي فرد طلق ملك
منتهي آورد ، بهدست نيز را مناسب بالاترين تا ميتواند باشد داشته
.دارد فرد خود توانائيهاي و پيگيري و تلاش ظرفيت به بستگي
طريقيبايد چه به هدفهايش به رسيدن براي كند فكر بايد نوجوان يك
.كند تلاش بايد راههايي چه از و كند حركت
محيطيدر و خانوادگي اجتماعي ، رواني ، عوامل قطعا مسير اين در
همين تنها كه نيست اينگونه ولي دارد ، نقش فردي هر شكلگيريشخصيت
از استفاده و مشورت و فرد پيگيري و اراده.. بلكه باشد ، عوامل
و ديدن را دورترها نگريستن ، مسائل به عميقتر ديگران ذهني ظرفيتهاي
.كند كمك او به ميتواند نيز غيره
اين جواني وقتيكه ميآيد بيرون مسائل همين درون از نيز آينده به اميد
و درايت با مسائل به نسبت ميتواند كه يافت خود در را توانايي
موجود راهحلهاي ميان از را حل راه بهترين و كرده انديشه بلندنظري
و شوق با ندارد واهمهاي است پيش در آنچه با مواجه ازنمايد انتخاب
او چه ميكند ، برنامهريزي و ميگيرد تصميم ;ميانديشد آينده به اشتياق
.است خوشبين آينده به و دارد اعتماد خود به
برتكيه علاوه كه دهيم آموزش نوجوان به را زمينههايي بايد ثاني در
.نمايد بهرهگيري نيز ديگران تجارب از خود توانايي بر
و قدرت داردو كه تجربه فرد كه است اينچنين نوجواني سن طبيعت اصولا
كسي هر از كند جوانفكر يك كه ميشود باعث همين زياد بسيار توانايي
از كه است اين انسانبه بودن اجتماعي كه حالي در است ، بينياز
.كند استفاده ديگران تجربيات
است ، و 6000ساله واقع 17 در بداند بايد فرضا ساله نوجوان 17 يك
آن از وميتواند اوست روي پيش در بشري تمدن است سال زيرا 6000
انجام او انجامدادهاند ديگران كه را اشتباهاتي تا كند استفاده
.است امكانپذير مشورت و مطالعه طريق از تنها اين و ندهد
مسئله وجامعه خانواده و نوجوانان بين مهم و اساسي تعارضات از يكي
خانواده و خواهانآزادياند خود سني اقتضاي به جوانان است ، آزادي
مورد در است آنان آزادي نمودن محدود درصدد آنان تعبير به وجامعه
چيست؟ جنابعالي نظر آن حدود و حد و جوانان به آزادي اعطاء
داد ، زيرا ارائه درستي تعريف آزادي مفهوم از بايد اول درجه در
وقتي مفاهيمدارند از ذهنيتشان براساس را متفاوتي برداشتهاي افراد
آزادي اين با و باشي آزاد ميخواهي كه چه يعني ميكنيم سوال جواني از
كني؟ چكار ميخواهي
اين.دهم انجام خواست دلم كه كاري هر ميخواهم ميگويد جواب در
.آزادياست نقض دقيقا دارد آزادي از جوان يك كه تعريفي
دارد ادامه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام