چهارم ، شماره 1052 آگوست 1996 ، سال شهريور 1375 ، 26 دوشنبه 5
!نميگشايند شكايت به لب اما ميميرند
مادرشدن از ناشي ميرهاي و مرگ مورد در يونيسف گزارش از منتخبي
در درنيافتهاند باتجربه را ازمادرشدن حاصل مرگ معناي كه آنان
خاموش مرگ و شرم بهدليل هستند واقف كه آنان و ميبرند بسر بيخبري
گشتهاند
اين چون نميكند صحبت بارداري دردوران زنان بيماريهاي درباره كسي
نيستند آن دانستن به مردانمايل اكثر و است زنانه يكمشكل
هزار به 600 نزديك جهان در سال يونيسفهر براوردهاي بنابر:اشاره
اين.ميدهند دست از را جانخود زايمان و بارداري هنگام به زن
عفونت زخم ، دچار زن كهميميرد ، 30 زني هر مقابل در است گزارشحاكي
زيرا ميشوند ، رها درمان بدون معمولا اما ميشوند مختلف ناتوانيهاي و
مايل حكومتها از بسياري و مردان كه ميشود تلقي زنانه يكمشكل اين
است واقعيت اين منعكسكننده سكوت.شود گفته سخني مورد اين در نيستند
به لب اما ميميرند و برده رنج جانكاه درد اين از همواره زنان اين كه
.نميگشايند شكايت
آدامسون پيتر
كافي بهاندازه كه داستاني.تصوراست غيرقابل رنجي داستان اين
را شدن مادر از بيماريحاصل و معنايمرگ كه آنان.است نشده بازگو
واقف كه آنان و ميبرند بسر بيخبري در درنيافتهاند ، خويش تجربه با
به فقرشان ، دليل به زودرس ، مرگ دليل به هم آن گشتهاند ، خاموش هستند
جوامع از بسياري در هنوز كه شرمي و سانسور دليل به و خويش جنسيت دل
.دارد وجود تولد و خون سكس ، چون موضوعهايي پيرامون دنيا
سال در هزارنفر رقم 500 روي باردار ميرزنان و مرگ كه است دهه يك
آمار نشانميدهند جديد تخمينهاي درسال 1996 ، .است مانده ثابت
ميدهند ازدست را خود جان زايمان و حاملگي اثر در سال هر در كه زناني
.است هزار به 600 نزديك احتمالا
بايد شود ، قديمي آمار جديدجايگزين تخمين اين آنكه از قبل اما
ميشود داده اجازه كه است ، داده رخ اينجا در اشتباهي كه داشت اظهار
ساير مانند مرگ اين چونشود انجام سادگي به آماري چنين از استفاده
اين.شود بازگو بايد كه است داستاني از بخشي تنها مرگ و نيست ، مرگها
سيزده ، در آنها زندگي چون ميدهند دست از را خود جان زن هزار صدها
يك از را آنها و ميرسد ، بهپايان مختلف اشكال به سي و بيست...چهارده
.ميسازد محروم انساني تجربه عادي جريان
.ميدهند دست از را خود جان خونريزيشديد از نفر هزار بر 140 بالغ
آنها و ميشود جاري خون سيل ارابهاي يا اتوبوس كف بر بهناگهان
جان هستند ، كمك جستجوي در عبث به دوستانشان و خانواده درحاليكه
.ميدهند
اين.ميبازند جان خود جنين سقط اقدامبه اثر در نفر هزار بالغبر 75
براي اشياء از استفاده يا و شديد ، ماساژهاي يا دارو ، خوردن با زنان
روزانه دختر و زن هزار ميشوند500 خويش مرگ موجب جنين ازبينبردن
بدرميبرند سالم جان آنانكه اكثر.ميكنند تجربه را برنامههايي چنين
:نميمانند زنده هم بسياري اما.ميشوند زنان بيماريهاي انواع دچار
از بيش شايد.ميميرند شرم و ترس و خونريزي با تنهايي ، و درد در آنان
اكلامپسي از ناشي نارساييكليه و مغزي آسيب اثر در نفر هزار 75
در هم آن ميدهند ، ازدست را خود جان (حاملگي مسموميت از ناشي تشنج)
كه احساسي بدترين:ميكند تشريح چنين بازماندگان از يكي كه وضعيتي
.كرد تصور احتمالا ميتوان
و رحم عفونت دليل به.ميميرند خون عفونت اثر مابقيدر نفر هزار 100
تب ، باعث و شده خون جريان وارد عفونت جفت ، از تكههايي ماندن باقي
كمخوني براثر مهمي اما كم تعداد.ميشود مرگ عاقبت و شديد درد توهم ،
ازدست را خود جان ميافتند ، كار از قلب ماهيچههاي كه درجهاي تا شديد ،
.ميدهند
روزها و ساعتها.ميميرند زايمانسخت اثر در نفر هزار حدود 40 و
با را شدن خفه درحال بچه تاجمجمه ميشوند تكرار بيحاصل انقباضهاي
است تنگ بيشازحد كه لگني نرم بافت به فشار اين و پائيندهد فشار
.ميشود وارد
شرحداده اشكال از يكي به جوان ميليونزن سه تاكنون ، دهه 1990 از
روزانه نرخ با مير و مرگ اين و.دادهاند ازدست را خود جان شده
.فردا و امروز ديروز ، مييابد ، ادامه روز هر 1600نفر
بيمار زنان درميان زنان مير و مرگ از زيادي مجروحيندرصد نسبت
زنان ميان بلكهدر نميافتد ، اتفاق جوان يابسيار پير بسيار يا
.كردهاند آغاز را تازهزندگي كه است سالمي
راآشكار تراژدي اين ابعاد تنهايينميتواند به مير و مرگ آمار اما
تقريباسي ميدهد ، دست از را خود كهجان زني هر مقابل در.سازد
نيز معمولا كه ميشوند معلوليت و جراحات ، عفونت دچار بيشتر يا نفر
.ميكنند سر آن با عذاب و درد با عمر يك توجه و درمان بدون
باردارسكوت زنان مير و پيرامونموضوعمرگ كه است طولاني مدتهاي
پايه امابر.است ناچيز بسيار مسئله دربارهاين پژوهش و است شده
نسبت ميتواند كه رقمي بهترين بسيار ، فرضيات و اندك مطالعات اين
.است يك به نسبت 30 دهد ، نشان مير و مرگ به را آسيبها
و اثرحاملگي در سال در زن حداقل 15ميليون كه معناست بدان اين
عميق بسيار زندگيشان بر آن تاثير كه ميبينند ، آسيب نوعي زايمانبه
بار يك از بيش خود زندگي بارداري سالهاي طول در زنان برخي حتي و است
.ميشوند آسيب و جراحات دچار
تخمين ميليون حدود 300 در جراحاتيميشوند چنين دچار كه زناني كل
كشورهاي در را بزرگسال زنان جمعيت چهارم يك از بيش كه ميشوند زده
.ميدهند تشكيل توسعه روبه
زنان ومير مرگ پيرامون سكوت كه اگربگوئيم نيست اغراق بنابراين
.ماست دوران تراژدي بزرگترين شدت ابعادو نظر از باردار ،
زايمان و حاملگي كهبههنگام جراحات از بسياري بارزمتاسفانه علائم
رحم ، پائينافتادن يا پارهگيهستند آشكار و بارز بهوجودميآيند ،
براي را زندگي تناسلي دستگاه جراحات لگنخاصره ، التهاب بيماريهاي
.ميسازد تار و تيره زن ميليونها
.است فيستول ناگوارترينآسيبها ، و بارزترين
جمجمهبچه طولاني فشار و سخت براثرزايمان زايمان كانال بافت وقتي
بافتهاي زايمان ، بعداز مدتي.ميآيد بهوجود ميرود ، فيستول بين از
از (روده راست) ركتوم و مثانه كه ميشود ايجاد سوراخي و ميريزند مرده
كنترلكننده آنگاه 2ماهيچههاي.ميشوند واژن داخل و زده بيرون آن
زن با عمر تمام نشود عمل فيستول اگر.ميافتند كار مدفوعاز و ادرار
كه كند استفاده كهنه و پارچه از همواره بايد وي.بود خواهد بيمار
در دردناكي جوشهاي...و ادرار دائمي نشت اين و ميشوند خيس سريع خيلي
مرتب حمام و شده دشوار شستشو.ميكند تناسليايجاد دستگاه اطراف
.ميشود غيرممكن
رانده بيرون به خانه از حتي خويشو شوهر كنار از زن سريع خيلي
ساله هر.كند مسافرت ونه ببيند را كسي ميتواند نه.ميشود
.مييابند راه بهترين را خودكشي زنان اين از نامعلومي تعداد
دچار ساله هر زن هزار كهحدود 80 ميزند تخمين آمار درستترين
تا هزار بين 500 رقمي و معالجهنميشوند آنها اكثر.ميشوند فيستول
.بيماريهستند اين حاضردچار حال در زن ميليون يك
.آن درابتداي حداقل.است پنهان علائم خونيبرخي كم
هر كه است درازمدت ازخونريزي حاصل تاثيرات عارضه ، پنهانترين
.دچارميشوند بدان زن ميليون ساله 14
زايمان خونريزي اما.بودند ابتدادچاركمخوني از زنان آن از نيمي
ميراند ، كمخوني جاده به را آنها بيشتر و بيشتر مكرر ، زايمانهاي يا
كم بهروز روز و ميآيد پائين نفر ميليونها زندگي كيفيت بهتدريج
.زندگي معمول لذتهاي براي حتي ميشوند انرژيتر
كمخوني از بدتر عارضهاي به اثرخونريزي در زنان ، از كمتري درصد
.ميشوند دچار
از ناشي سندرم) شيهان سندرم هيپوفيز ، يا كمكاري دچار كه آنان
از صرفا كه ميرسد نظر به ميشوندابتدا (زايمان شديد خونريزيهاي
يك به خستگي اين ميگذرد ، ماهها وقتي اماميبرند رنج موقتي خستگي يك
ديگر ، بيماريهاي علائم ظهور براي است هشداري و ميشود ، بدل مزمن ضعف
زنان اينفراموشي و ذهني اختلالهاي افزايش ماهانه ، پريودهاي قطع
سرانجام و.ميشوند پژمرده جواني در كجاست از مشكل بفهمند آنكه بدون
.است گذشته آن درمان زمان كه ميبرند پي خود مشكل به زماني
وضعيت يك كه است آن بر فرض استو ناشناخته زيادي تاحد شيهان سندرم
دارند ، قرار ابهام در ارقام و تعاريف روشن ، دلايل به.ميباشد نادر
زن مرگ 100هزار باعث سال هر شيهان كه ميدهد نشان اخير تخمينهاي اما
آن دچار كل در نفر ميليون سه بالغبر است ممكن حاضر حال در و ميشود ،
.باشند
بهبود براي كه ميشوند جراحاتي دچار زايمان از پس زنان خشونت عمر يك
يا پارگي اغلب و جدي زخمها اين از برخي.دارند نياز زمان به زخمها
مورد ميليونها در و جوامع ، از بسياري در اما.است واژن جراحي برشهاي
دردهايي همه عليرغم زايمان ، از پس روز سه يا دو از پس زنان منفرد ،
.ميشوند جنسي آميزش به مجبور دارند كه
طول به زايمان از پس سال تايك گاه جنسي آميزش اين از ناشي درد
در همواره زنان اين كه شديداست بقدري درد اين گاه و.ميانجامد
حمايت يا همدردي با آنان از كمي تعداد.ميبرند بهسر ووحشت ترس
.ميگردند طرد خشونت با اغلب و ميشوند روبرو خود همسر
و ميدهند ، شوهر ناشناخته بهفردي نوجواني در را دختران از بسياري
نتواند اگر زنميشود وقتي.ميشود حامله بدني كامل ازرشد قبل
است ممكن كه گرچه ميگردد ، رها و شده روبرو خشونت با شود بچهدار
شوهرش از كه باشد بيماريي دليل به او شدن عقيم يا و باشد عقيم شوهرش
يعني او اساسي نيازهاي به است حامله وقتياست شده منتقل او به
به كاري محيط در.نميشود توجهي پزشكي ، معاينههاي و غذا استراحت ،
را خود جان است ممكن مامايي -پزشكي مراقبتهاي فقدان يا كمبود دليل
تنهايي در است ممكن دارد سخت زايماني كه زني بهعنوان.بدهد دست از
آن در چون شود ، خفه وي شكم درون نيز بچه و بسپارد جان تا شود رها
مادر بهعنوان.ميكنند تفسير بيوفايي علامت را دشواري اين مردان جوامع
كه واقعيت اين عليرغم ميخورد ، كتك و ميشود سرزنش دختر نوزاد يك
يك بهعنوان.ميكنند تعيين را نوزاد جنسيت كه هستند مرد كروموزومهاي
و.شود حامله دوباره كامل بهبود از قبل كه دارند انتظار جديد ، مادر
موارد در حتي و باشد ، داشته جدي عفونت و جراحات او اگر حتي بالاخره ،
مراجعه عدم دليل به) هستند او يافتن جستجوي در بهداشتكاران كه نادري
كه نيست كسي چون نميشود داده بيمارستان به مراجعه اجازه او به ،(وي
.بپزد غذا خانه در
اعتراض بدون معلوليت مرگ ، بيماري ، جانكاه درد اين سكوتچگونه
مييابد؟ جديادامه
در همواره زنان كه است اينواقعيت منعكسكننده سكوت اين از بخشي
با ناچار به و بگشايند شكايت به لب نتوانستهاند كه بودهاند شرايطي
كودكان از بسيار رنج و درد عليرغم آنها.آمدهاند كنار بزرگ درد اين
ساعتهاي و ميروند بازار به ميآورند ، آب و هيزم ميكنند ، مراقبت خود
دردشانآرام شايد كه اميد اين با كارميكنند ، مزرعه در طولاني
آميزش درد بدون بتوانند بهزودي ياآنكه و يابد بهبود زخمشان گيرد ،
به را خود سرزندگي و دوبارهشادابي روزي شايد و باشند ، داشته جنسي
كار بار از هيچكس.سكوتهستند به مجبور آنها اكثردستآورند
نميسازد ، بهرهمند پزشكي مراقبتهاي از را آنها و نميكاهد ، آنها سنگين
.نميكند توجهي بدانها ميشوند متحمل كه رنجي و درد خاطر به هيچكس
دارد ادامه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام