چهارم ، شماره 1054 آگوست 1996 ، سال شهريور 1375 ، 28 چهارشنبه 7
!است كدام كنجكاوي چيست؟ فضولي
يا و مستقيم دخالت به منجر افراد بين عاطفي روابط نزديكي گاهي
قصد به افراد مورد اين در ميشود خصوصي زندگي حريم به غيرمستقيم
هستند خويش اطرافيان ضعف نقاط و مشكلات يافتن مترصد خيرخواهي
در ما از بسياري تمايلات جمله از تازه كسباطلاعات و كشف به تمايل
چگونه يكآدم بداند دارد دوست كه كودكي.است اجتماعي و زندگيفردي
درباره تربيتي روش مطالعهموثرترين به كه پدري يا و شده راديو داخل
و شود خبر با او آشفتگيهاي و نيازها از تا ميپردازد ، نوجوانش فرزند
.است علمي تازههاي جستجوي در كه پژوهشگري با
افزايش و كسبتجربه به زندگي در متعدد سوالهاي وجود با ما همه
جويا را دوستمان شغلي موفقيت وقتيعلت مثلا ميپردازيم معلومات
سياسي و اقتصادي اوضاع از است ، پررونق كالايي چه فروش بازار ميشويم ،
...و ميكنيم خبر كسب جهان
و ميشويم زندگيديگران اسرار وارد آنچنان خبر ، كسب در گاه اما ،
ميآزاريم را آنها كه ميكنيم رموزكارمردم به بردن پي در سعي آنقدر
.شويم مردم خصوصي زندگي وارد اجازه بدون كه ميكنيم تلاش واقع در و
يكي:ساله كامپيوتر 26 دانشجوي جم دارندآرش ويژگيهايي چه فضولها
ديگرانسردربياورد فكر و رفتار و حركت هر از كرده دوستانمعادت از
كار اين از خوشي دل اينكه با بفهمد را قضيه تو و ته خودش قول به و
به شروع خودش اول نميپرسد ، مستقيم بطور چون نميشوم ناراحت اما ندارم
حرف زبان زير از طوري بعد ميكند اعتماد جلب در سعي و ميكند صحبت
پنبه با من دوست اين زدم حرف كه نميشوم متوجه خودم كه ميكشد
.سرميبرد
افرادي نحوهبرخورد و خصوصيات مورد در روانپزشك نوربالا دكتر
روحيه جديدي پديده هر افراددرباره از عدهاي:ميگويد اينگونه
از كه ميشود معنا اين به ما فرهنگ در اماعجالتا دارند فزونطلبي
اينها آيا كه بكنند دقت اينكه بدون سردربياورد ميخواهد هركسي كار
اينگونه غالبا و فضول ميگوييم ما كه ندارد ، يا دارد كاربري برايشان
بهم را دوستانشان و خود بين دوستي روابط ميتواند برخوردشان افراد
البته ميكنند را كار اين خاص انگيزه با كه هستند افراد عده يك بزند
افرادي اما ميخواهد سطح همه در را چيز همه است فضول ماهيتا كه كسي
خاصي هدف روي و دارد جهت سئوالهايشان ميكنند ، كنجكاوي كمك قصد به كه
.است متمركز
كردهايد؟ تجسس كسي خصوصي زندگي در حال به تا آيا
.كردهام وليكنجكاوي نه تجسس:زيستشناسي دانشجو محمدي احسان
.كردهايد كنجكاوي چطور
يكي كار از سر گذشتهميخواستم روز چند همان مثلا موارد از خيلي در
.دربياورم همكلاسيهايم از
.ميداد نشان شما رفتار اين به تمايلي دوستتان آيا
گفته من به او تعريفكرده هست و بوده هرچه زندگياش از من براي او
.نيست خبر منبا زندگي جريان از تو جز هيچكس
.گفت شما براي كه شد چطور
خاطر به و باشم غماو شريك بتوانم شايد دادم نشان تمايل خودم من خب
و شده گرفته..شيرخوارگاه از بوده شيرخوار وقتي گفت او كه بود همين
.است خير خانواده يك حمايت تحت
ما كند تجسس زندگيسايرين در حد از بيش بخواهد كه كسي:نوربالا دكتر
مذهبي مفهوم در ضدارزشي بار قطعا و يادميكنيم آن از فضولي بعنوان
بعد و نكنيد تجسس ديگران امور در يعني لايغتب و تجسسوا كهولا دارد
كرده معرفي منفي و ضدارزش يعني راستا يك در را دو هر و نكنيد غيبت
.است
با شنيدم:ميگفت همكاران از يكي(عاطفي) دوستي روابط و آشنايي
در مبرمي نياز كه او گرفته هم وام فروخته ، را همسرش طلاهاي جناقم
در بدانم ميخواهد دلم خيلي داشت لازم پول چرا نميدانم ندارد زندگياش
دست را پولش نكند كه هستم او نگران هم حدي تا البته.است فكري چه
كلاه سرش كه شود كارهايي وارد و دهد قلابي شركتهاي و شياد آدمهاي
.بگذارند
يا و مستقيم دخالت به افرادمنجر ميان عاطفي رابطه و قرابت گاهي
قصد به كه افراد ميشود آنان زندگيخصوصي حريم به غيرمستقيم
ضعف نقاط و مشكلات يافتن مترصد خويشاوندي وجودرابطه و خيرخواهي
حق در باشد ممكن آنها براي كه ترتيبي هر به و هستند خويش اطرافيان
.برميآيند مشكل رفع صدد در و كرده سفيدي ريش سايرين
چنين كه ميآيد جاييپيش:ميگويد موقعيتي چنين تحليل در نوربالا دكتر
.است ناسازگار مخاطب فرد با وروانشناختي روحي نظر از دخالتهايي
نظر تحت احساس هرگونه از ميكند طي را بلوغ دوران كه نوجواني فرد مثل
ذرهبين زير را خود اطرافيان كه اشخاصي همينطور.ميشود ناراحت بودن
را خود زحمت موجب تا نزنند كاري به دست اشتباه اثر در تا ميگذارند
جهت در فعاليتهايي ميكند احساس فرد شرايط اين در كنند فراهم
لطمه او شخصي هويت يا و ديگر فرد استقلال به زيادتر دانش و كسباطلاعات
.ورزد اجتناب جستجو بايداز ميكند وارد
فاميل مثلا آشتيبده هم با را شوهر و زن اين گفتم خودم به چندبار -
پسر منزل به اختلاف حل براي شيريني و گل با گرفتم تصميم بالاخره هستي ،
وقتي قضيه اصل سر رفتم ;ميگويد ادامه در شوند تركا صادق.بروم عمهام
مجيد كردند ، تعجب دو هر او خانم و عمه پسر ديدم شد تمام صحبتهايم
هم با همسرم و من و بوديد اينجا شما كه سهشنبه گفت عمهام پسر آقا
بود كشيده را جلويي دندانهاي خانم كه بود اين خاطر به نميكرديم صحبت
به ندهد را من جواب او اما كنم صحبت او با من كه گذاشتيم قرار و
!نميزدم حرف او با خانم راحتي براي هم من كه بود دليل همين
امضا من از قسمت رئيس:رجبي تجاربكوروش از استفاده ;خبر كسب
چينوشته كرد سوال من از همكارم داد من به را نامهمحرمانه و گرفت
ما به ميترسي گرفتي گفتترفيع بخورد درد به كه نيست مهمي چيز گفتم
شدي دادگاهي و داشتي تخلف نكند گفت ديد كه را من قيافه بدهي ياد هم
وام هم شايد داد ادامه بودم كرده سكوت من !كردي اشتباهي چه كارت در
.ميداني نامحرم را ما و شده جور بلاعوض
مشكلات با روشهايسازگاري بكارگيري با افراد:روانشناس ياراحمدي ، دكتر
و ميآيند او كمك به فرد تجربيات جديد ، موقعيت هر در ميآيند كنار خود
ايجاد با ديگر طرفي از مييابند را موفقيت كسب راههاي طريق اين از
و همدردي حس و ميكنند ايجاد رابطه مقابل طرف با بيشتر صميميت
تصور و ميگيرند پي در را افراط راه گاه اما.ميكنند ايجاد همنوايي
در اين و شوند موفق سريعتر ميتوانند كاري هر از سردرآوردن با ميكنند
.ميشوند غيراخلاقي عمل مرتكب كه است حالي
كردم باز را در وقتي درآمد بهصدا در زنگ صداي صبح ساعت 7 -
آمده زباله سطل بهانه به روبرويي واحد همسايه كنم باور نميتوانستم
:گفت ادامه در مهديزاد خانم بكشد ، حرف من زبان زير از
رويزبالهها شيريني و كيك جعبه ديشبديدم پرسيد من از همسايه زن
بايد زدم حدس بود بيا و برو و داشتيد ميهمان هم بعدازظهر بود
هست ، پولدار غريبه ، يا فاميل است ، چكاره داماد خب باشد ، خبرهايي
كجايياند؟ است ، چكاره پدرش
اطلاعات جمعآوري:ميگويد خبر كسب از بعدديگري درباره نوربالا دكتر
خواستگار درباره كه ازدواج مورد در مثلا ميشود شامل را وسيعي ابعاد
او اجتماعي و شخصي زندگي و گذشته و حال به نسبت و ميكنند تحقيق
و شده توجيه و پذيرفته نيز مقابل طرف از نكته اين كه ميكنند كنكاش
درباره(مابانه فضول) آنهااطلاعاتي اقوام از ديگريميپذيرد
جمعآوري ايناطلاعات از هيچگاه اجتماع اما جمعآوريكند خواستگارش
تجسس دست اين از مواردي در ميبينيمكه پس.ندارد تصورضدارزشي شده
و نميشود شمرده بيجا است غريبه يك كه خواستگار مثل فردي احوال در
.نميشود گفته فضولي آن به اصلا
مدارس ثبتنام كه بغلدستيميشنويم از پزشك مطب وقتدر گذران
باخبر تاكسيهستيمكه سوار شهر دراينطرف شده شروع مردمي نمونه
يا و رفته سرقت به جواهرفروشي شهر ديگر سوي در قبل ساعاتي ميشويم
جنوب در را مخدر مواد بزرگ شبكه ميشويم باخبر كه هستيم خريد مشغول
.كردهاند توقيف كشور
وقت گذران براي افراد از بسياري:دانشجويروانشناسي فرشيان مريم
حوادث تا گرفته كوچك اتفاق يك از هستند خبرها تازهترين كسب بهدنبال
ماجراي هر شنيدن پذيراي باشند كه درهرجا افرادي چنين چهبسا بزرگ
.ميباشند غيرواقعي و واقعي
هرچند داده رخ تصادفي آشنا -جيحون خيابان تقاطع بعدازظهر ساعت3 -
روز از ساعتي چنين در اما است شهر خلوت خيابانهاي از يكي قسمت اين
.زدهاند حلقه ماشين دور نفر چهل سي حدود
او ميشويم ، جويا فضولي و كنجكاوي معتمددرباره شاهين دكتر آقاي از
در جديدي اطلاعات و اخبار و ميكند صرف انرژي يكي بكنيد تصور:ميگويد
را كسي مقابل نقطه در اما ميكند كسب فني و علمي پيشرفتهاي مورد
و خصوصي روابط سردرآوردناز صرف را خود وجود و انرژي كه داريم
اما ميبرد هم لذت كار اين از قاعدتا و ميكند ديگران مگوي اسرار
سوي از اخلاقي مجرم يك بهعنوان بلكه نبرده فايدهاي نهتنها آخرسر
.طردميشود ميشناسد ، را او كه هركسي و آشنايان و دوستان
پسرم مكررماز سوالهاي بالاخره نوجوانانميترسم احوال در تجسس
دوستانش ، درباره ازاو هميشه.شود من به اونسبت بياعتمادي باعث
نخوردن ، خوردن تفريح ، و تلفني ، گردش گفتگوهاي وآمدهايش ، رفت
نميدانم ميپرسم تفكراتش و تخيلات مطالعه ، ساعت شدن ، بيدار و خوابيدن
.ميآيم بهحساب فضولي آدم پسرم چشم به من آيا
خانوادهام ياافراد والدين سوالهاي باربهخاطر چند نميآيد يادم -
بياعتمادي و نگراني بدبيني ، اغلبدچار و دادهام ، لقبفضول آنها به
سالهاي طي در ميگويد حرفهايش دنباله در عبدي ساناز.شدهام كس همه به
سوالي من از هركس ميكنم فكر هستم ساله نوزده كه تاحالا نوجواني
من درون از ميخواهد دارديا را كارهايم در دخالت قصد ميپرسد
من از دائم كه كنم صحبت كسي با نيستم حاضر همين بهخاطر سردربياورد
چكاره داري دوست يا شدي ، قبول كنكور چطور.نفريد چند ميكند سوال
شوي؟
:ميگويد معتمد شاهين دكتر
فرزندان رفتاري مشكلات براي كه است والديني به هميشگيما توصيه اين
كه باشند متوجه بايد والدين.ميكنند مراجعه روانشناس به نوجوانشان
مختل را آنها بين روابط ميتواند حد تاچه نوجوانان احوال در فضولي
بمباران متفاوت پرسشهاي با را خود دائمافرزندان كه والديني.كند
زيرا.ميكنند دروغگويي به وادار را آنها هرچيز از قبل ميكنند ،
راهي آن به را هيچكس كه حريمي و خصوصي زندگي داشتن نوجواني ، درسنين
ممكن طريق هر به كنند سعي اگروالدين و است نوجواني هر خواسته نيست
.ميكنند برخورد بسته در با بيشتر هرچه شوند ، وارد دنيا اين به
ارتباط يكديگر با دارندو نياز يكديگر به كلامانسانها جان
قائل فردي ميان روابط براياين مرزي ميتوان آيا برقرارميكنند
و فراترگذاشته روابط اين در مرزخويش از پا نيز شما آيا شد؟
را كنجكاوي خودواژه رفتار و اعمال در (فضولي)توجيه براي آنگاه
شما !متمايزاند يكديگر از دومقوله اين كه حال.آنگذاشتهايد روي
شما خوانديد گزارش در كه تعاريفي اين با راستي.ميپسنديد را كداميك
ميگيريد؟ جاي افراد از دسته كدام در
شمس زهرا:تنظيم و گردآوري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام