چهارم ، شماره 1057 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 1 يكشنبه 11
ما عصر مسايل
ادبي پژوهشگر فرزاد ، عبدالحسين دكتر با گفتگو
پژوهشگرادبيات از دارد ، كه ساختاري اين با ما ادبيات دانشكدههاي
كند خودشابراز سوي از نميتواند رايي هيچگونه كه ميسازد كسي
نثر منطق با نيز شعر با كه ميشود ناشي اينجا از مترجمان اشتباه
چندپهلويي و ابهام حالت آن و ميكنند معني را آن و ميكنند برخورد
نميگيرند درنظر را گستردهاش
دورهدبيرستان طي از پس سيستان ، سال 1329 متولد فرزاد ، عبدالحسين
از فارسي ، ادبيات رشته در را خود دكتراي و شد تهران راهي زاهدان ، در
پردامنه و جدي مطالعه و عرب ادبيات به شيفتگي.گرفت تهران دانشگاه
.ساخت صاحبنظر وادي اين در را او عرب امروز شعر و معاصر ادبيات در
پژوهشگاه سپس و ايران زبان فرهنگستان علمي هيات عضو سال 1355 از وي
اشتغال ادبي نقد و ادبيات تدريس به دانشگاه در و است انساني علوم
.دارد
عربي ، تاريخادبيات شعر و نثر ، المنهج ،(سفر مجموعه) غژك آواي
.است دكترفرزاد كتابهاي جمله از المفهرس والمعجم عرب
كه معتقدم من .كنيم آغاز او از نيما ، تولد سال صدمين بهانه به
همداني عينالقضات ازروزگار بعد بايد حقيقت در ايران مدرنيسم دوران
چون را شعرها اين جوانمردا:اوگفت كه روزگار آن يعني.ميشد آغاز
كه حرفي همان يعني.ديدن تواند او در خويشتن چهره كه هر كه آينهدان
طوسي خواجهنصير نيز و:ميگويد بيستم قرن در فرانسوي نقاد بارت ، رولان
حكومتهاي متاسفانه اما.ميداند تخييل را شعر اصلي عنصر آثارش در كه
اين نظريات كه داشتند نگاه بيثمر گونهاي به را ما جوامع ايراني ،
آنان رويكردهاي و سخنان و كند آغاز را نوگرايي دوران نتوانست بزرگان
از گذشته در علوم ساير در ما كه همچنان ديگر بيان بهنشد دنبال
و رفتند آنان اما بود ، همينطور نيز ادب و شعر در بوديم ، پيش غربيها
اين از پيش قرنها بايد يوشيج نيما كه حالي در نگهداشتند ، عقب را ما
.ميآمد
اگر معتقدم من چيست؟ ما زمانه در ادبي پژوهشگر ماموريت
پژوهش كار نگيريم ، بهكار ادبيات در را آن رويدادهاي و زبانشناسي
دست مسائلي به اكنون زبانشناسي زيرا.بود خواهد ناقص و ابتر ادبي
و گمان و حدس جنبه از ادبيات پژوهشگر براي را كار كه است يافته
ديگر ، بيان به.است رسانده علمي يقين به زيادي حد تا انشاءنويسي
محدوديت ادبي ، اثر معنايي گستره زبانشناسي ، جديد رويكردهاي برابر
سخن همان و ميشود همآوا خوانندهاي هر با و ميدهد دست از را خود
.مييابد تحقق عينالقضات
درپرورش را ادبيات دانشكدههاي تاثير دانشگاه ، استاد عنوان به
دانشكدههاي در ميكنيد؟ ارزيابي چگونه معاصر ايران ادبيات
دارد جايي كمتر جديد ادبيات و است حاكم ارسطويي منطق بيشتر ادبيات ،
بيسوادي به متهم دارند علاقه معاصر ادبيات به كه را استاداني اغلب و
كه ميدهند ميدان دكترا و فوقليسانس دانشجويان به كمتر و ميكنند
حالي در.بنويسند پاياننامه زنده و نوگرا نويسندگان و شاعران درباره
شاعر قباني دربارهنزار دكترا و فوقليسانس رساله چندصد از بيش كه
نزار ادب در آنهانارسيسزم آخرين كه است شده دفاع عرب زنده و معاصر
به.است رسيده هم چاپ به و كرد دفاع آن از خريستو دكتر كه بود قباني
كردهام ، كسب دانشگاه مدرس عنوان به كه تجربهاي با برابر و من گمان
را ادبيات پژوهشگر دارد ، كه ساختاري اين با ما ادبيات دانشكدههاي
ميسازد كسي او از و ميكند پا و بيدست و خنگ هنري اثر دريافت به نسبت
را او چنان آن و كند ابراز خودش سوي از نميتواند رايي گونه هيچ كه
با لذا.نميداند را ادبيات خود و ادبي پژوهش فرق كه ميكند گمراه
و مونتاژ مقالهسازيهاي و كتابسازي و ميشود دشمن ادبي ، آفرينشهاي
به و ميداند علم و هنر را متفنن شاعران و اديبان برخي پينهاي وصله
.مينگرد تمسخر ديده به نوآور و بزرگ هنرمندان
برايشناساندن ما ادبيات دانشكدههاي ديرينه تلاش بگوييد ميخواهيد
دانشجويان دراذهان سازندهاي چندان نقش ايران ، پربار ادبي گذشته
از گذشته ادبي آثار كه بودهام عقيده اين بر همواره من ندارد؟
سترگ ستونهاي اين بر ما و ماست ريشه كه است ارزشمند ما براي جهت اين
جهت آن از اينآثارنبايد اما ميكنيم بنا را خود آينده و حال عظيم ، و
با زيرا باشد امروزه آثار گذار ارزش كه گيرد قرار توجه مورد
و دولتآبادي مثلا آثار نميتوان قابوسنامه ، و سعدي گلستان معيارهاي
با او امثال و سعدي مسائل زيرا سنجيد را هدايت و آلاحمد و گلشيري
آلاحمد كه دليلي و است متفاوت ما عصر شاعران و نويسندگان مسائل
.دارد فرق سعدي نوشتن دليل با ميسازد اديبات
زمينهمسائل در خود از چهرهاي شما غژك اشعارتانآواي دفتر در
.دارند انگيزههايخصوصي كه اشعاري در حتي ميكنيد ترسيم اجتماعي
دست و است نهفته من شعر خميرمايه در اجتماعي تعبيرهاياست درست
مطرح يا تفنن من براي هرگز فلسطين مساله و شعر نوشتن ، .نيست خودم
احساسش وجود ، سلولهاي تمام با كه است وظيفهاي بلكه نبوده ، نام شدن
و گرفت نوبل عرب ، نويسنده محفوظ نجيب كه ميبينيد رو اين از.كردهام
نويسنده چنين بايد چرا كه درد سر از سكوتي كردم ، سكوت دربارهاش من
با آمريكا ، و اسرائيل جنايات و فلسطين هولناك مساله با مستعدي
حقانيت برابر در آمدن كوتاه نوع هر زيرا كند ، برخورد غفلت و مسامحه
كل به نسبت نابخشودني خيانتي غاصب ، اسرائيل برابر در فلسطينيها
.است بشريت
اصلا شعر داريد؟ نظري چه شعر ترجمه درباره شعر ، مترجم عنوان به
ميتواند ديگر ، شاعران شعر از شاعر بلكه نيست ، كردن ترجمه قابل
ناشي جا اين از مترجمان اشتباه.دهد ارائه خودش زبان به تعبيري
معني را آن و ميكننند برخورد نثر منطق با نيز شعر با كه ميشود
.نميگيرند نظر در را گستردهاش پهلويي چند و ابهام حالت آن و ميكنند
نه و ميكنيد دريافت را مترجم برداشت تنها شاعران ، اين از شما لذا
برداشت و مغز يك نظر اكثرا ما ترجمههاي ديگر بيان به را شاعر احساس
.است شعر آن از نفر يك
ازانقلاب ، بعد ايران ادب و شعر بر را فلسطين ادب و شعر تاثير
بعد ايران معاصر شعر بر چنداني اثر فلسطين شعر ميبينيد؟ چگونه
كه) بودند ناآگاه و ناوارد مترجمان اكثر زيرا نگذاشت انقلاب از
.داشتند عرب ادب بر اندكي احاطه و (دادم توضيح را نمونهاش
.است وابسته آنها گذشته ادب و فرهنگ به سخت عرب امروز ادب و فرهنگ
و عرب ادبيات تاريخ دقيق مطالعه به نياز شناختي چنين به رسيدن
را فلسطين مسئله همچنين.دارد امروز تا جاهلي از عرب ادبي جريانهاي
اما.گرفت پي گونه اين بايد عرب ادب و شعر تكاملي روند در دقيق
كسي معاصر ادب در شده ترجمه آثارشان كه عربي شاعران از بسياري
در فلسطين ادب و شعر اين بنابر.نيست بيش شعارهايي شعرشان ، و نيستند
.نكرد آشكار ما بر را خود چهرهواقعي و شد گم سياسي شعارهاي ميان
تنش لحظههاي دوست:فرزاد عبدالحسين سروده غژك مجموعهآواي از شعري
آتش و
مرا گرگرفته دستان
پوستت مرهم آرامش به
كن مهمان
سوخته كودكان تدفين از كه
شعلهور زنان و
ميآيم
داغدار مردان با و
پي و رگ مذاب اقيانوس از
گذشتهام
بيسر سربازان جنازه بر و
گريستهام را خشم
درمانده و بيسليح چه و
لحظه هر
شكستهام را مرگ
كن آرام دستانت در را دستانم
انگشتم هر كه
است عروسي سرنوشت
بيدامادي حجله در كه
است سوخته
ناخنم هر و
است كودكي نوجواني
كتابش رنگارنگ اوراق در كه
است شده توتيا
آتش و تنش لحظههاي معشوق اي
آغازي واي
آمدهاي پايانها در كه
ميكنم هديه تو به را دستانم
ميداني و
شكستهام سرانگشتان در قلبم كه
ميتپد
خستهام چشمان و
سوختهام ناخنهاي در
ميگردد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام